فصل چهارم: در بيان آنكه آيات خدا و بينات خدا و كتاب خدا ايشانند در بطن قرآن

على بن ابراهيم روايت نموده است در تفسير اين آيه والذين كذبوا باياتنا صم و بكم فى الظلمات من يشاء الله يضلله و من يشاء يجعله على صراط مستقيم (429) ظاهر لفظش آن است كه: ((كسانى كه تكذيب كردند به آيات ما كرانند كه نمى شنوند آيات را شنيدنى كه از آن منتفع گردند و لالانند كه گويا به حق نمى گروند و در تاريكيهاى كفر و ضلالت و جهالت حيران مانده اند، هر كه را خدا خواهد گمراهى او را، گمراه گرداند او را - يعنى هر كه مستحق الطاف الهى نيست او را به خود مى گذارد - و هر كه را خواهد مى گرداند او را بر راه راست)) حضرت فرمود: اين آيه نازل شد در شاءن جماعتى كه تكذيب كردند اوصياى انبياء را كران و لالانند، چنانچه خدا فرموده است:در ظلماتند، هر كه از فرزندان شيطان است تصديق نمى كند به اولياء و ايمان نمى آورد به ايشان هرگز، و اينهايند كه خدا گمراه كرده است ايشان را، و هر كه از فرزندان آدم است - كه شيطان در نطفه او شريك نشده است - ايمان مى آورد به اوصياء و ايشانند كه بر راه راستند.
راوى گفت: از حضرت شنيدم كه مى فرمود: هر جا كه كذبوا باياتنا در قرآن وارد شده است مراد تكذيب به همه اوصياء است.(430)

مترجم گويد كه:
تكذيب به آيات را تأويل كردن به تكذيب اوصياء دو وجه دارد:

اول آنكه: مراد به آيات، علامات عظمت جلال الهى باشد، و ايشان اعظم علامات بزرگى الهى اند چنانچه بعد از اين خواهد آمد.
دوم آنكه: مراد آياتى باشد كه در شاءن آنها در قرآن وارد شده است و تكذيب به آنها متضمن تكذيب به همه قرآن است.
و ايضا على بن ابراهيم در تفسير اين آيه روايت كرده است والذين هم عن آياتنا غافلون (431) يعنى: ((و آن جماعتى كه ايشان از آيات ما غافلند)) كه مراد از آيات، اميرالمؤمنين و ائمه (عليهم السلام) اند، و دليل بر اين، قول حضرت اميرالمؤمنين (عليه السلام) است كه فرمود: خدا را آيتى از من بزرگتر نيست.(432)
و ايضا به سند معتبر از حضرت صادق (عليه السلام) روايت كرده است كه: پرسيدند از تفسير قول حق تعالى و ما تغنى الايات و النذر عن قوم لا يؤ منون (433) يعنى: ((فائده نمى بخشد آيات و نُذُر - يعنى ترسانندگان - گروهى كه ايمان نمى آورند)) فرمود كه: آيات، ائمه اند؛ و نذر، پيغمبران.(434)

و باز فرموده است:در اين آيه والذين كفروا و كذبوا باياتنا فاولئك لهم عذاب مهين (435) يعنى: ((آنها كه كافر شدند و تكذيب نمودند به آيات ما پس از براى ايشان است عذاب خوار كننده)) كه مراد آن گروهى اند كه ايمان نياورده اند به ولايت اميرالمؤمنين و ائمه (عليهم السلام).(436)

و باز گفته است در تفسير اين آيه سيريكم آياته فتعرفونها(437) يعنى: ((بزودى مى نمايد خدا به شما آيات خود را پس خواهيد شناخت آنها را)) فرمود كه: مراد اميرالمؤمنين و ائمه (عليهم السلام) اند؛ چون بر مى گردند در رجعت، دشمنان ايشان مى شناسند ايشان را چون مى بينند آنها را.(438)
و باز روايت كرده است به سند حسن كالصحيح از حضرت صادق (عليه السلام) در تفسير اين آيه ان نشاء ننزل عليهم من السماء آية فضلت اعناقهم لها خاضعين (439) يعنى: ((اگر خواهيم مى فرستيم بر ايشان از آسمان آيتى پس بر مى گردد گردنهاى ايشان براى آن آيه خاضع و ذليل)) كه مراد خضوع گردنهاى بنى اميه است در وقتى كه صدا از آسمان به اسم صاحب الامر (عليه السلام) ظاهر گردد.(440)
و ايضا گفته است در تفسير قول حق تعالى و ما يجحد باياتنا الا الكافرون (441) يعنى: ((انكار نمى كنند آيات ما را مگر كافران ))،(442) كه مراد آن است كه انكار نمى كنند اميرالمؤمنين و ائمه (عليهم السلام) را مگر كافران.

و ايضا به سند معتبر از حضرت امام موسى (عليه السلام) روايت كرده است در تفسير اين آيه ذلك بانه كانت تاءتيهم رسلهم بالبينات (443) كه مراد از بينات، ائمه (عليهم السلام) اند.(444)
و كلينى از حضرت صادق (عليه السلام) روايت كرده است در تفسير اين آيه ميمونه و اذا تتلى عليهم آياتنا بينات قال الذين لا يرجون لقاءنا ائت بقرآن غير هذا او بدله (445) يعنى: ((و چون تلاوت مى شود بر ايشان آيات ما در حالتى كه بيّن و واضحند مى گويند آن جماعتى كه اميد ملاقات ما ندارند - يعنى اعتقاد به آخرت ندارند -: بياور قرآنى غير اين يا بدل كن اين را)) حضرت فرمود كه: يعنى بدل كن على (عليه السلام) را،(446) گويا مراد اين باشد كه ايشان مى گفتند قرآنى بياور كه ولايت على (عليه السلام) در آن نباشد يا در اين قرآن به جاى على (عليه السلام) ديگرى را قرار ده.

و در احاديث بسيار به روايت ابن ماهيار و ديگران از حضرت صادق و امام رضا (عليهما السلام) وارد شده است در تفسير اين آيه و انه فى ام الكتاب لدينا لعلى حكيم (447) كه اكثر مفسران گفته اند كه مراد آن است كه: ((بدرستى كه قرآن در لوح محفوظ نزد ما محفوظ است از تغيير و بلند مرتبه است در ميان كتابهاى آسمانى و حكيم است)) يعنى مشتمل است بر حكمتها يا محكم است، و منسوخ نمى گردد به غير خود،(448) فرمودند: مراد آن است كه حضرت اميرالمؤمنين (عليه السلام) در سوره حمد كه ام الكتاب است مذكور است حكيم و دانا است،(449) و اين مبتنى بر آن است كه ((الصراط المستقيم)) على (عليه السلام) است، و راه، ولايت و متابعت او، چنانچه منقول است كه از حضرت امام رضا (عليه السلام) پرسيدند كه: در كجاى ام الكتاب ذكر على بن ابى طالب (عليه السلام) است؟ فرمود كه: در اهدنا الصراط المستقيم (450) كه على (عليه السلام) صراط مستقيم است.(451)
و در دعاى روز غدير ذكر شده است كه: شهادت مى دهم كه على (عليه السلام) امام هادى و رشيد است و امير مؤمنان است كه او را در كتاب خود ذكر كرده است كه گفته و انه فى ام الكتاب لدينا لعلى حكيم.(452)

پاورقی

429- سوره انعام: 39.
430- تفسير قمى 1/199.
431- سوره يونس: 7.
432- تفسير قمر 1/309.
433- سوره يونس: 101.
434- تفسير قمى 1/320؛ كافى 1/207.
435- سوره حج: 57.
436- تفسير قمى 2/86.
437- سوره نمل: 93.
438- تفسير قمى 2/132.
439- سوره شعراء: 4.
440- تفسير قمى 2/118.
441- سوره عنكبوت: 47.
442- تفسير قمى 2/151.
443- سوره تغابن: 6.
444- تفسير قمى 2/372.
445- سوره يونس: 15.
446- كافى 1/419؛ تفسير عياشى 2/120؛ تفسير قمى 1/310.
447- سوره زخرف: 4.
448- مجمع البيان 5/39؛ تفسير بيضاوى 4/99.
449- تأويل الايات الظاهرة 2/552؛ تفسير قمى 2/280؛ معانى الاخبار 32.
450- سوره فاتحه: 6.
451- تأويل الايات الظاهرة 2/552.
452- مصباح المتهجد 692؛ اقبال الاعمال 2/284؛ تأويل الايات الظاهرة 2/553.