فصل سى و سوم: در تأويل آيات كه مشتملند بر امام و امت در شاءن ائمه (عليهم السلام) و آن چند آيه است

اول: و لتكن منكم امد يدعون الى الخير و ياءمرون بالمعروف و ينهون عن المنكر و اولئك هم المفلحون (1605) يعنى: ((بايد كه بوده باشند از شما امتى و گروهى كه خوانند مردم را بوى خير و امر كنند مردم را به نيكى و نهى كنند از بدى، و ايشانند رستگاران.))
على بن ابراهيم روايت كرده است از حضرت باقر (عليه السلام) كه: اين آيه در شاءن آل محمد (عليهم السلام) است و اتباع ايشان كه مردم را بسوى خير و دين حق مى خوانند و امر به معروف و نهى از منكر مى نمايند.(1606)

و شيخ طبرسى (رحمة الله عليه) روايت كرده است كه: حضرت صادق (عليه السلام) چنين مى خواندند: ((ولتكن منكم ائمة)) يعنى: بايد كه بوده باشد از شما امامان و پيشوايان كه اين اوصاف را داشته باشند.(1607)

مترجم گويد كه:
اگر در اين آيه امت باشد، باز مراد ائمه خواهند بود.
دوم: كنتم خير امة اخرجت للناس تاءمرون بالمعروف و تنهون المنكر و تؤ منون بالله (1608) يعنى: ((بوديد شما بهتر امتى كه بيرون آورده شده اند براى مردم، امر مى كنيد به معروف و نيكى و نهى مى كنيد از منكر و بدى، و ايمان مى آوريد به خدا.))
على بن ابراهيم به سند حسن كالصحيح از ابن سنان روايت كرده است كه: من اين آيه را نزد حضرت صادق (عليه السلام) خواندم، حضرت فرمود كه: اين امت چگونه بهترين امتهايند كه حضرت اميرالمؤمنين و امام حسن و امام حسين (عليهم السلام) را مى كشند، شخصى گفت: فداى تو شوم پس آيه چگونه نازل شده؟ فرمود كه: چنين نازل شده كنتم خير ائمة اخرجت للناس يعنى: شما بهترين امامانيد كه بيرون آورده شده ايد براى مردم؛ پس فرمود كه: نمى بينى كه بعد از اين مدح كرده است ايشان را به اوصافى كه كار امامان است.(1609)

و عياشى روايت كرده است از حضرت صادق (عليه السلام) كه: اين آيه در شاءن محمد (صلى الله عليه و آله و سلم) و اوصياى آن حضرت نازل شده و بس، و چنين نازل شده ((كنتم خير ائمة)) و بخدا سوگند كه چنين نازل شده و نيست مراد به اين آيه مگر محمد (صلى الله عليه و آله و سلم) و اوصياى او.(1610)
و به روايت ديگر فرمود كه:: در قرائت على (عليه السلام) چنين است: ((كنتم خير ائمة)) و ايشان آل محمد (عليهم السلام) اند.(1611)

و در حديث معتبر ديگر نيز از حضرت صادق روايت شده است در تفسير اين آيه كه: مراد امتى است كه براى ايشان دعاى حضرت ابراهيم (عليه السلام) واجب شده چنانچه حق تعالى فرموده و اذ يرفع ابراهيم القواعد من البيت و اسمعيل ربنا تقبل منا انك انت السميع العليم # ربنا و اجعلنا مسلمين لك و من ذريتنا امة مسلمة لك و ارنا مناسكنا و تب علينا انك انت التواب الرحيم # ربنا و ابعث فيهم رسولا منهم يتلوا عليهم آياتك و يعلمهم الكتاب و الحكمة و يزكيهم انك انت العزيز الحكيم (1612) يعنى: ((و يادآور وقتى را كه بلند مى كرد ابراهيم (عليه السلام) پى ها و پايه ها را از خانه كعبه و اسماعيل، مى گفتند: پروردگارا! قبول كن از ما آن را بدرستى كه توئى شنواى دانا؛ اى پروردگار ما! بگردان ما را انقياد كنندگان مر تو را و از ذريه و فرزندان ما بگردان امتى انقياد كننده مر تو را و بنما مناسك حج را به ما و قبول كن توبه ما را بدرستى كه توئى بسيار قبول كننده توبه و مهربان، اى پروردگار ما! برانگيز و مبعوث گردان در ميان ايشان پيغمبرى از ايشان كه بخواند بر ايشان آيتهاى تو را و تعليم نمايد ايشان را كتاب و حكمت و پاكيزه سازد ايشان را از عقايد و اخلاق و اعمال بد بدرتى كه توئى عزيز و حكيم))؛ حضرت فرمود كه: پس چجون اجابت كرد حق تعالى دعاى ابراهيم و اسماعيل (عليهما السلام) را و مقدر فرمود كه در ذريه ايشان امت مسلمه انقياد كننده باشند و در ميان اين امت رسولى از ايشان مبعوث گرداند كه آيات الهى را و حكمت او را بر ايشان بخواند؛ حضرت ابراهيم (عليه السلام) بعد از اين دعاى ديگر كرد و سؤال نمود كه اين ذريه را پاك گرداند از شرك به خدا و از پرستيدن بتها تا امامت در ميان ايشان تواند بود و مردم پيروى ايشان بكنند پس گفت : رب اجعل هذا البلد آمنا و اجنبنى و بنى ان نعبد الاصنام # رب انهن اضللن كثيرا من الناس فمن تبعنى فانه منى و من عصانى فانك غفور رحيم (1613) يعنى: ((اى پروردگار من! بگردان اين شهر - مكه - را ايمن و دور دار مرا و فرزندان مرا از آنكه بپرستيم بتها را، پروردگارا! بدرستى كه اين بتها گمراه كردند بسيارى از مردم را، پس هر كه پيروى كند مرا بدرستى كه او از من است و هر كه نافرمانى كند پس بدرستى كه توئى آمرزنده و مهربان)) حضرت فرمود كه: اين دليل است كه نمى باشد ائمه و امت مسلمه كه محمد (صلى الله عليه و آله و سلم) در ميان ايشان مبعوث مى گردد مگر از ذريه ابراهيم (عليه السلام)،(1614) پس امت وسطى و خير امت اهل بيت پيغمبرند كه حضرت رسول (صلى الله عليه و آله و سلم) از ايشان مبعوث گرديده و خدا دلهاى مردم را بسوى ايشان مايل گردانيده به دعاى حضرت ابراهيم فاجعل افئدة من الناس تهدى اليهم (1615).
و ابن شهر آشوب از حضرت باقر (عليه السلام) روايت كرده كه: خير امة مراد اهل بيت حضرت رسولند.(1616)
و به روايت ديگر: اهل بيت آن حضرت بهترين اهل بيتهايند كه براى مردم بيرون آورده شده اند و ظاهر گردانيده شده اند.(1617)
و ايضا از حضرت باقر (عليه السلام) روايت كرده است كه: اين آيه را چنين خوانده ((انتم خير امة)) و فرمود كه: جبرئيل (عليه السلام) به اين نحو نازل گردانيده، و مراد محمد و على و اوصياء از فرزندان ايشان است.(1618)

مولف گويد كه:
از اين احاديث شريفه ظاهر شد كه خواه ((انتم)) باشد و خواه ((كنتم))؛ و خواه ((خير ائمة)) و خواه ((خير امة))، خطاب به ائمه اهل بيت رسول (صلى الله عليه و آله و سلم) است و مراد ايشانند، و اگر خطاب امت به جميع امت شود باز خيريت آنها به اعتبار آن است كه ايشان در ميان امت هستند، و از سياق آيات كريمه معلوم است كه مراد هر مرد فاجر اين امت نيست.
سوم: و ان هذه امتكم امة واحدة وانا ربكم فاتقون (1619) يعنى: ((بدرستى كه اين امت شمايند كه امت واحده اند و من پروردگار شمايم پس ‍ بپرهيزيد از عذاب من))؛ اكثر مفسران گفته اند: مراد از امت، ملت است.(1620)

و ابن ماهيار و ابن شهر آشوب از حضرت باقر (عليه السلام) روايت كرده اند كه: مراد از امت، آل محمد (عليهم السلام) اند.(1621)
چهارم: و جعلنا منهم ائمة يهدون بامرنا لما صبروا و كانوا باياتنا يوقنون (1622) يعنى: ((و گردانيديم از ايشان امامان و پيشوايان كه هدايت مى كنند به امر ما چون صبر كردند و بودند كه به آيات ما يقين داشتند.))
و در جاى ديگر مى فرمايد: بعد از ذكر فرعون و لشكرهاى او و جعلناهم ائمة يدعون الى النار و يوم القيامة لا ينصرون # و اتبعناهم فى هذه الدنيا لعنة و يوم القيامة هم من المقبوحين (1623) يعنى: ((و گردانيديم ايشان را امامان كه مى خواندند مردم را بسوى آتش جهنم و در روز قيامت يارى كرده نمى شوند، و از پى ايشان فرستاديم در اين دنيا لعنت را و روز قيامت ايشان از زشت گردانيده شدگانند.))
على بن ابراهيم و كلينى و صفار و ابن ماهيار و ديگران به سندهاى بسيار از حضرت باقر و صادق (عليهما السلام) روايت كرده اند كه: امام در كتاب خدا دو امام است، زيرا كه فرموده و جعلنا منهم ائمة يهدون بامرنا(1624) فرمود كه: يعنى مردم به امر ما هدايت مى كنند نه به امر مردم و مقدم مى دارند امر خدا را پيش از امر خود و حكم خدا را پيش از حكم خود، و در جاى ديگر فرموده است:و جعلناهم ائمة يدعون الى النار يعنى: پيشوايان كفر و ضلالت مقدم مى دارند امر خود را پيش از امر خدا و حكم خود را پيش از حكم خدا و به خواهش خود حكم مى كنند بر خلاف كتاب خدا.(1625)
و در بصائر به سند معتبر از حضرت صادق (عليه السلام) روايت كرده است كه: نمى باشد دنيا مگر آنكه در آن امام نيكوكارى و امام بدكارى هست، پس ‍ امام نيكوكار آن است كه خدا در آيه اول فرموده است:و امام بدكار آن است كه در آيه دوم فرموده است.(1626)
و در روايت ديگر فرموده است:كه: مردم را به اصلاح نمى آورد مگر امام عادلى يا امام فاجرى؛ پس حضرت آن دو آيه را خواندند.(1627)
و از حضرت اميرالمؤمنين (عليه السلام) روايت كرده است كه: امامان از قبيله قريشند، نيكوكاران ايشان پيشوايان نيكوكارانند و بدكاران ايشان پيشوايان بدكارانند؛ پس آيه دوم را حضرت خواندند.(1628)
و ابن ماهيا رو فرات بن ابراهيم از حضرت باقر (عليه السلام) روايت كرده اند در تفسير قول خداى تعالى و جعلنا منهم ائمة يهدون بامرنا فرمود كه: اين آيه در شاءن امامان از فرزندان فاطمه عليها السلام نازل شده و مخصوص ايشان است و مردم را هدايت مى كنند به امر خدا.(1629)
و ابن ماهيار از آن حضرت روايت نموده كه: اين آيه از براى امامان از ذريه فاطمه عليها السلام نازل شده است كه روح القدس وحى مى كند بسوى ايشان در سينه هاى ايشان.(1630)
مولف گويد كه:
در اين باب احاديث بسيار است، و آنچه ذكر كرديم براى صاحبان يقين كافى است، و اگر كسى توهم كند كه آيه اولى بعد از ذكر موسى (عليه السلام) و بنى اسرائيل وارد شده و شبيه به آن در موضع ديگر بعد از ذكر اسحاق و يعقوب و ساير انبياء وارد شده است، و آيه دوم بعد از ذكر فرعون و جنود او واقع شده است، پس چون تواند بود كه اول در شاءن اهل بيت (عليهم السلام) و دوم در شاءن دشمنان ايشان باشد؟ جواب آن است كه: مكرر مذكور شد كه خداى تعالى قصص گذشتگان را در قرآن براى آن ذكر مى فرمايد: كه اين امت را به آنها متعظ گرداند و نظير آنها را در اين امت جارى نمايند، پس ظهر آيه در شاءن آنها است و بطن آيه در شاءن نظير ايشان از اين امت، و نظير انبياى بنى اسرائيل در اين امت حضرت رسول (صلى الله عليه و آله و سلم) است و امامان بعد از او، و نظير دشمنان آنها مانند فرعون و هامان و قارون و نمرود و اشباه ايشانند از اين امت كه ابوبكر و عمرو عثمان و ساير خلفاى جور و اعداى اهل بيت (عليهم السلام) باشند؛ لهذا وارد شده است كه فرعون و هامان و قارون ، ابوبكر و عمر و عثمانند، و عمر سامرى اين امت و ابوبكر عجل اين امت است با آنكه در آيات قرآنى بسيار است كه اول آيه در شاءن كسى است و آخر آيه در شاءن ديگرى.
پنجم: و كذلك جعلناكم امة وسطا(1631) يعنى: ((و همچنين گردانيديم شما را امت ميانه - يا بهتر - تا بوده باشيد گواهان بر مردم.))

در احاديث بسيار از ائمه (عليهم السلام) منقول است كه: مائيم امت وسط و مائيم گواهان خدا بر خلق او و حجت خدا در زمين او؛(1632) و در اين باب احاديث بسيار گذشت.
ششم: و كل شى ء احصيناه فى امام مبين (1633) يعنى: ((و همه چيز را احصا كرده ايم در پيشواى بيان كننده))؛ اكثر مفسران گفته اند كه: مراد از امام مبين، لوح محفوظ است؛(1634) و در احاديث بسيار از ائمه (عليهم السلام) منقول است كه: امام مبين، على بن ابى طالب (عليه السلام) است كه خدا علم همه چيز را در او جا داده است.(1635)
و در معانى الاخبار از حضرت باقر (عليه السلام) روايت كرده است كه: چون اين آيه بر حضرت رسول (صلى الله عليه و آله و سلم) نازل شد، ابوبكر و عمر برخاستند و سؤال كردند كه: يا رسول الله! آيا امام مبين، تورات است؟ فرمود: نه، گفتند: پيامبر اسلام انجيل است؟ فرمود: نه، گفتند: پس قرآن است؟ فرمود: نه، پس در آن وقت حضرت امير (عليه السلام) حاضر شد، حضرت فرمود: اين است آن امامى كه خدا همه چيز را در او احصا كرده است.(1636)
و به اين مضمون احاديث بسيار است كه انشاء الله در احوال آن حضرت مذكور خواهد شد.

پاورقی

1605- سوره آل عمران: 104.
1606- تفسير قمى 1/108 - 109.
1607- مجمع البيان 1/484.
1608- سوره آل عمران: 110.
1609- تفسير قمى 1/110.
1610- تفسير عياشى 1/195.
1611- تفسير عياشى 1/195.
1612- بقره: 127 - 129.
1613- ابراهيم: 35 و 36.
1614- تفسير عياشى 1/60 - 61.
1615- سوره ابراهيم: 37.
1616- مناقب ابن شهر آشوب 4/142 - 143.
1617- مناقب ابن شهر آشوب 4/142.
1618- مناقب ابن شهر آشوب 4/5.
1619- مؤمنون: 52.
1620- تفسير بيضاوى 3/171؛ تفسير بغوى 3/310.
1621- تأويل الايات الظاهرة 1/353؛ مناقب ابن شهر آشوب 4/143.
1622- سجده: 24.
1623- قصص 41 و 42.
1624- سجده: 24.
1625- تفسير قمى 2/171؛ كافى 1/216؛ بصائر الدرجات 32؛ اختصاص 21.
1626- بصائر الدرجات 32.
1627- بصائر الدرجات 33.
1628- بصائر الدرجات 33، و در آنجا اشاره اى به حضرت اميرالمؤمنين (عليه السلام) نشده است.
1629- تأويل الايات الظاهرة 2/444 - 445؛ تفسير فرات كوفى 329؛ شواهد التنزيل 1/583.
1630- تأويل الايات الظاهرة 1/328.
1631- بقره: 143.
1632- بصائر الدرجات 82؛ تفسير عياشى 1/62؛ كافى 1/190 و 191؛ تفسير فرات كوفى 62؛ مجمع البيان 1/224؛ تأويل الايات الظاهرة 1/81.
1633- يس: 12.
1634- مجمع البيان 4/418؛ تفسير بيضاوى 3/432.
1635- تفسير قمى 2/212؛ تأويل الايات الظاهرة 2/487؛ ينابيع المودة 1/230.
1636- معانى الاخبار 95؛ مناقب ابن شهر آشوب 3/79، و در آنجا نامى از ابوبكر و عمر نيامده است.