فصل سى و دوم: در بيان تأويل آيات هدايت به ائمه (عليهم السلام) است و در اين معنى آيات بسيار است

اول: و ممن خلقنا امة يهدون بالحق و به يعدلون (1566) يعنى: ((و از آنها كه خلق كرده ايم امتى و جماعتى هستند كه هدايت مى كنند مردم را به حق و به حق عدالت مى كنند.))

على بن ابراهيم و عياشى و كلينى و صفار و ابن شهر آشوب و غير ايشان به سندهاى بسيار از حضرت صادق و باقر (عليهما السلام) روايت كرده اند كه: مراد از امت، ائمه آل محمد (عليهم السلام) اند.(1567)
و حافظ ابو نعيم و ابن مردويه از محدثان عامه از حضرت اميرالمؤمنين (عليه السلام) روايت كرده اند كه فرمود: اين امت هفتاد و سه فرقه خواهند شد، هفتاد و دو فرقه آنها در جهنم خواهند بود و يك فرقه ايشان در بهشت، و ايشان آن فرقه اند كه خدا در شاءن ايشان فرمود و ممن خلقنا امد يهدون بالحق و به يعدلون و ايشان من و شيعيان منند.(1568) و عياشى مثل اين حديث را از حضرت امير (عليه السلام) روايت كرده است.(1569)

آيه دوم: والذين جاهدوا فينا لنهدينهم سبلنا و ان الله لمع المحسنين (1570) يعنى: ((و آنها كه جهاد و سعى مى كنند در راه ما البته هدايت مى كنيم ايشان را به راه هاى خود و بدرستى كه خدا با نيكوكاران است.))
على بن ابراهيم از حضرت باقر (عليه السلام) روايت كرده است كه: اين آيه از براى آل محمد (عليهم السلام) و شيعيان ايشان است.(1571)

و فرات از آن حضرت روايت نموده كه: اين آيه در شاءن ما اهل بيت نازل شده است.(1572)
آيه سوم: افمن يهدى الى الحق احق ان يتبع امن لا يهدى الا ان يهدى فما لكم كيف تحكمون (1573) يعنى: ((آيا پس كسى كه هدايت مى كند مردم را بسوى حق سزاوارتر است كه متابعت كرده شود و او را پيروى كنند، يا كسى كه هدايت نمى يابد مگر آنكه هدايت كرده شود؟ پس چه مى شود شما را چگونه حكم مى كنيد؟)).
على بن ابراهيم از امام محمد باقر (عليه السلام) روايت كرده است كه: آن كه هدايت مى كند مردم را به حق، محمد (صلى الله عليه و آله و سلم) است، و بعد از او آل محمد (عليهم السلام)؛ و آن كه هدايت نمى يابد مگر آنكه هدايت كرده شود، كسى است كه مخالفت اهل بيت كند بعد از حضرت رسول (صلى الله عليه و آله و سلم).(1574)
و ابن شهر آشوب از زيد بن على روايت كرده است كه: اين آيه در شاءن اهل بيت (عليهم السلام) نازل شده است؛(1575) و سابقا بيان كرديم كه اين آيه صريح است در امامت ائمه ما (عليهم السلام)، زيرا كه به اتفاق هر يك از ايشان در هر عصرى كه بوده اند از اهل عصر خود اعلم بوده اند خصوصا از آنها كه دعوى خلافت مى كرده اند.
آيه چهارم: و من اضل ممن اتبع هواه بغر هدى من الله (1576) يعنى: ((و كيست گمراه تر از كسى كه پيروى خواهش نفس خود كند بغير هدايتى از جانب خدا.))
كلينى و صفار و حميرى و غير ايشان از حضرت امام رضا (عليه السلام) به سندهاى صحيح روايت كرده اند كه: يعنى هر كس كه دين خود را به راءى خود اختيار كند بدون امامى از ائمه هدى (عليهم السلام).(1577)
آيه پنجم: و انى لغفار لمن تاب و آمن و عمل صالحا ثم اهتدى (1578) يعنى: ((و بدرستى كه من بسيار آمرزنده ام براى كسى كه توبه كند - گفته اند يعنى از شرك -، و ايمان آورد - گفته اند: يعنى به خدا و رسول - و عمل شايسته بكند - گفته اند: يعنى واجبات را بجا آورد، پس هدايت يابد - گفته اند: يعنى بر ايمان بماند تا از دنيا برود، يا شك در ايمان نكند، يا آنكه در دين بدعت نكند -)).(1579)
كلينى و عياشى و ابن ماهيار از حضرت باقر و صادق (عليهما السلام) روايت كرده اند كه: يعنى هدايت يابد بسوى ولايت ما اهل بيت، بخدا سوگند كه اگر كسى عبادت كند در تمام عمر خود و يا عمر دنيا در ميان ركن و مقام كه بهترين جاهاى عالم است و بميرد بدون ولايت ما، خدا او را در قيامت به رو در جهنم افكند.(1580)

آيه ششم: فمن اتبع هداى فلا يضل ولا يشقى (1581) يعنى: ((كسى كه متابعت كند هدايت مرا پس او گمراه نمى شود.))
ابن ماهيار و كلينى و ديگران از حضرت صادق (عليه السلام) روايت كرده اند كه: يعنى هر كه به امامت ائمه (عليهم السلام) قايل شود و متابعت امر ايشان بكند و از اطاعت ايشان تجاوز نكند، گمراه نمى شود در دنيا و تعب نمى كشد در آخرت.(1582)
و به روايت ديگر: حضرت رسول (صلى الله عليه و آله و سلم) فرمود: ايها الناس! پيروى كنيد هدايت خدا را تا هدايت يابيد و به رشد و صلاح فايز گرديد، و هدايت خدا هدايت من است و هدايت من هدايت على است، هر كه متابعت كند هدايت او را در حيات من و بعد از فوت من پس بتحقيق كه متابعت كرده است هدايت مرا، و هر كه متابعت كند هدايت مرا بتحقيق متابعت كرده هدايت خدا را و گمراه و شقى نمى شود.
پس فرموده و من اعرض عن ذكرى فان له معيشة ضنكا و نحشره يوم القيامة اعمى (1583) يعنى: ((هر كه اعرض كند و رو بگرداند از ذكر من پس بدرستى كه از براى او هست - در دنيا، يا در قبر، يا در جهنم -(1584) زندگانى تنگى، و محشور مى گردانيم او را در قيامت كور.))(1585)
و در احاديث بسيار كلينى و ديگران روايت نموده اند كه: ذكر خدا، ولايت على (عليه السلام) است.(1586)
و على بن ابراهيم از حضرت صادق (عليه السلام) روايت كرده است كه: اين آيه در شاءن ناصبيان و سنيان است كه در رجعت خوراك ايشان عذره خواهد بود به جزاى آنكه در دنيا مى خورده اند.(1587)
و ابن مسعود و ديگران روايت كرده اند كه: زندگانى تنگ فشار قبر است.(1588)
و ايضا كلينى از حضرت صادق (عليه السلام) روايت كرده است كه: ذكر خدا در اين آيه ولايت حضرت امير (عليه السلام) است، و هر كه اعراض ‍ كند از ولايت آن حضرت در روز قيامت كور محشور مى شود، چنانچه در دنيا دلش كور بوده از ولايت على (عليه السلام) و حيران بوده در دين خود، در آخرت كور چشم و حيران خواهد بود.
قال رب لم حشرتنى اعمى و قد كنت بصيرا(1589) ((گويد: پروردگارا! چرا مرا حشر كردى كور و حال آنكه در دنيا بينا بودم))، قال كذلك اتتك آياتنا فنسيتها و كذلك اليوم تنسى (1590) ((خدا فرمايد كه: همچنين كه آمد به نزد تو آيات ما پس فراموش كردى آنها را - حضرت فرمود: مرا از آيات، ائمه (عليهم السلام) اند - متاغبعت ايشان را ترك كردى، همچنين ما امروز تو را فراموش نموديم))، حضرت فرمود كه: يعن يتو را در جهنم خواهيم گذاشت چنانكه ترك كردى خليفه هاى ما را و سخنهاى ايشان را نشنيدى.
و كذلك نجزى من اسرف و لم يومن بايات ربه (1591) يعنى: ((و همچنين جزا مى دهيم كسى را كه از حد بدر رود - در عصيان خدا - و ايمان نياورد به آيات پروردگار خود)) حضرت فرمود كه: يعنى چنين جزا مى دهيم كسى را كه ترك كند ائمه (عليهم السلام) را از روى عناد، و اعتقاد به امامت ايشان نكند، و متابعت آثار ايشان ننمايد، و از حد بدر رود به سبب عداوت آل محمد (عليهم السلام).(1592)
آيه هفتم: فستعلمون من اصاب الصراط السوى و من اهتدى (1593) يعنى: ((بزودى خواهيد دانست كه كيست اصحاب راه راست و كيست كه هدايت يافته است.))
ابن ماهيار و ديگران به سندهاى بسيار از حضرت باق رو صادق (عليهما السلام) روايت كرده اند كه: على (عليه السلام) صاحب راه راست است، و كسى كه هدايت يافته كسى است كه ولايت ما را قبول كرده.(1594)
آيه هشتم: اولئك الذين هدى الله فبهداهم اقتده (1595) يعنى: ((ايشانند آنها كه خدا هدايت كرده ايشان را، پس به هدايت ايشان اقتدا و پيروى كن.))

عياشى از حضرت صادق (عليه السلام) روايت كرده است كه: ما از آنهائيم كه خدا هدايت نموده آنها را، بايد كه مردم پيروى ما كنند.(1596)
آيه نهم: ان هذا القرآن يهدى للتى هى اقوم (1597) يعنى: ((بدرستى كه اين قرآن هدايت مى كند مردم را بسوى طريقه اى كه آن درست ترين طريقه ها است.))
صفار و عياشى از حضرت باقر و صادق (عليهما السلام) روايت كرده اند كه: مراد از طريقه، امام و ولايت اوست كه درست ترين طريقه ها است.(1598)
آيه دهم: و لتكبروا الله على ما هداكم (1599) يعنى: ((و از براى آنكه خدا را به بزرگى ياد كنيد بر آنكه هدايت كرده است شما را.))
برقى در محاسن روايت كرده است كه: تكبر، تعظيم خداست؛ و هدايت، ولايت اهل بيت (عليهم السلام) است.(1600)
آيه يازدهم: و قالوا الحمد لله الذى هدانا لهذا و ما كنا لنهتدى لولا ان هدانا الله (1601) يعنى: ((گويند اهل بهشت: حمد و سپاس خداوندى را سزا است كه هدايت كرد ما را بسوى اين - يعنى بسوى بهشت و نعمتهاى آن، يا بسوى عملى كه به سبب آن مستحق اينا شديم - و نبوديم ه مستحق اينا شويم و هدايت يابيم بسوى اينها اگر نه اين بود كه هدايت كرد ما را خداوند عالم.))
كلينى به سند معتبر از حضرت صادق (عليه السلام) روايت كرده است كه: چون روز قيامت شود بطلبند حضرت رسول (صلى الله عليه و آله و سلم) و حضرت اميرالمؤمنين و ساير ائمه (عليهم السلام) را پس بازدارند ايشان را براى حساب خلايق و شفاعت ايشان، پس چون شيعيان ايشان را در آن مرتبه عظيم مشاهده كنند شاد شوند و شكر كنند خدا را و گويند: الحمد لله الذى هدانا لهذا يعنى: هدايت كرد ما را بسوى ولايت اميرالمؤمنين و ائمه بعد از او (عليهم السلام).(1602)
آيه دوازدهم: و ممن هدينا و اجتبينا اذا تتلى عليهم آيات الرحمن خروا سجدا و بكيا(1603) يعنى: ((و از آنها كه هدايت كرديم و برگزيديم ايشان را، هرگاه خوانده شود بر ايشان آيات خداوند رحمان بر رو در افتند سجده كننده گان و گريه كنندگان.))
طبرسى و ابن شهر آشوب از حضرت امام زين العابدين (عليه السلام) روايت كرده اند كه فرمود: مراد از اين آيه مائيم و اين آيه در مدح ماست.(1604)

پاورقی

1566- اعراف: 181.
1567- تفسير قمى 1/249؛ تفسير عياشى 2/42؛ كافى 1/414؛ بصائر الدرجات 36؛ مناقب ابن شهر آشوب 4/432؛ تأويل الايات الظاهرة 1/190.
1568- تأويل الايات الظاهرة 1/190 به نقل از ابو نعيم و ابن مردويه.
1569- تفسير عياشى 2/43.
1570- عنكبوت: 69.
1571- تفسير قمى 2/151.
1572- تفسير فرات كوفى 320.
1573- يونس: 35.
1574- تفسير قمى 1/312.
1575- مناقب ابن شهر آشوب 4/432.
1576- قصص: 50.
1577- كافى 1/374؛ بصائر الدرجات 13؛ قرب الاسناد 350؛ غيبت نعمانى 142.
1578- كافى 1/392 - 393.
1579- مجمع البيان 4/23.
1580- كافى 1/392 و در آن قسمتى از روايت ذكر شده است؛ مجمع البيان 4/23 به نقل از عياشى؛ تأويل الايات الظاهرة 1/315.
1581- طه: 123.
1582- تأويل الايات الظاهرة 1/321؛ كافى 1/414؛ بصائر الدرجات 14؛ مناقب ابن شهر آشوب 4/432. و روايت در همه اين مصادر از على بن عبدالله مى باشد.
1583- طه: 124.
1584- مجمع البيان 4/34.
1585- تأويل الايات الظاهرة 1/320.
1586- كافى 1/435؛ تفسير فرات كوفى 261؛ مناقب ابن شهر آشوب 3/117؛ تأويل الايات الظاهرة 1/321؛ شواهد التنزيل 1/496.
1587- تفسير قمى 2/66.
1588- تفسير طبرى 8/472؛ تفسير روح المعانى 8/585.
1589- طه: 125.
1590- طه: 126.
1591- سوره طه: 127.
1592- كافى 1/435.
1593- طه: 135.
1594- تأويل الايات الظاهرة 1/323.
1595- انعام: 90.
1596- تفسير عياشى 1/368.
1597- اسراء: 9.
1598- بصائر الدرجات 477؛ تفسير عياشى 2/282؛ كافى 1/216؛ تأويل الايات الظاهرة 1/279.
1599- بقره: 185.
1600- محاسن 1/237.
1601- سوره اعراف: 43.
1602- كافى 1/418.
1603- مريم: 58.
1604- مجمع البيان 3/519؛ مناقب ابن شهر آشوب 4/141.