فصل بيست و هشتم: در بيان آنكه علما در قرآن، ائمه (عليهم السلام) اند و اولوالالباب، شيعيان ايشانند

حق تعالى مى فرمايد: قل هل يستوى الذين يعلمون والذين لا يعلمون انما يتذكر اولواالالباب (1494) ((بگو - يا محمد: - آيا مساويند آنان كه مى دانند و صاحب علمند و آنان كه نمى دانند و جاهلند؟ و متذكر نمى شوند اين معنى را و نمى فهمند مگر صاحبان عقول خالص از اغراض ‍ باطله)). و اين آيه كريمه صريح است در آنكه علم منشاء امتياز است و هر كه عالم تر است اولى و احق است به امامت از ديگران، و در اين شكى نيست كه هر يك از ائمه ما (عليهم السلام) در عصر خود اعلم بوده اند از ديگران خصوصا از آنها كه در زمان ايشان مدعى امامت و خلافت بوده اند، و هرگز ايشان در علم رجوع به ديگرى نمى كرده اند و ديگران به ايشان رجوع مى كرده اند.(1495) و خلافى نيست ميان جميع فرق كه حضرت اميرالمؤمنين (عليه السلام) اعلم بود از جميع صحابه.(1496)

و كلينى و صفار و ابن ماهيار و ابن شهر آشوب و ديگران به سندهاى معتبر بسيار از حضرت باقر و صادق (عليهما السلام) روايت كرده اند كه: الذين يعلمون مائيم؛ والذين لا يعلمون دشمنان مايند؛ و شيعيان ما اولوالالبابند(1497) كه تمييز مى كنند ميان ما و دشمنان ما و مى دانند كه ما سزاوارترين به خلافت از دشمنان ما.
و صفار روايت نموده است كه: از حضرت صادق (عليه السلام) پرسيدند از تفسير اين آيه، فرمود: مائيم كه مى دانيم، و دشمنان ما نادانند، و اولوالالباب شيعيان مايند.(1498)

و كلينى به سند موثق روايت كرده است از عمار ساباطى كه گفت: پرسيدم از حضرت صادق (عليه السلام) در تفسير قول حق تعالى و اذا مس ‍ الانسان ضر دعا ربه منيبا اليه يعنى: ((هرگاه آدمى را عارض شود حال بدى، مى خواند پروردگار خود را در حالتى كه بازگشت كننده است بسوى او.)) حضرت فرمود كه: اين آيه در شاءن ابوبكر نازل شده كه حضرت رسول (صلى الله عليه و آله و سلم) را جادوگر مى دانست، چون بيمارى او را روى مى داد ظاهرا دعا مى كرد و اظهار بازگشت مى نمود از آنچه در حق حضرت رسول (صلى الله عليه و آله و سلم) مى گفت، ثم اذا خوله نعمة منه ((پس چون خدا به او عطا مى كرد نعمتى از جانب خود)) فرمود: يعنى عافيت مى يافت از آن بيمارى، نسى ما كان يدعو اليه من قبل ((فراموش ‍ مى كرد خدائى را كه بسوى او دعا مى كرد پيشتر)) حضرت فرمود كه: فرامو شمى كرد توبه را كه بسوى خدا مى كرد از آنچه در حق حضرت رسول (صلى الله عليه و آله و سلم) مى گفت كه او ساحر است، و از اين جهت است كه خدا فرمود قل تمتع بكفرك قليلا انك من اصحاب النار ((بگو - يا محمد: - بهره مند شو به كفر خود اندك زمانى بدرستى كه تو از اصحاب جهنمى )) فرمود كه: مراد به كفر او، آن خلافتى بود كه به ناحق دعوى كرد بر مردم و حق على را غصب كرد و نه از جانب خدا خليفه بود و نه از جانب رسول (صلى الله عليه و آله و سلم)، پس كافر شد. پس حضرت فرمود كه: بعد از اين خدا سخن را گردانيد بسوى على و خبر داد مردم را به حال او و فضيلت او نزد خدا، پس گفت ام من هو قانت آناء الليل ساجدا و قائما يحذر الاخرة و يرجو رحمة ربه يعنى: ((آيا مساوى است آن كافر با كسى كه عبادت كننده و دعا خواننده است در ساعتهاى شب، گاه در سجود و گاه ايستاده در حالتى كه حذر مى كند و مى ترسد از عذاب آخرت و اميدوار است به رحمت پروردگار خود))، قل هل يستوى الذين يعلمون فرمود: آيا مساويند آنها كه مى دانند كه محمد (صلى الله عليه و آله و سلم) رسول خداست والذين لا يعلمون (1499) و آنها كه نمى دانند كه محمد (صلى الله عليه و آله و سلم) رسول خداست و مى گويند: او جادوگر و دروغگوست؟ اين است تأويل آن اى عمار.(1500)
و خدا مى فرمايد: و تلك الامثال نضربها للناس و ما يعقلها الا العالمون (1501) يعنى: ((اين مثلها را مى زنيم از براى مردم، و تعقل نمى كنند و نمى فهمند آنها را مگر عالمون يعنى دانايان.))
ابن ماهيار از حضرت باقر (عليه السلام) روايت كرده است كه: مراد از عالمون در اين آيه مائيم،(1502) كه معانى قرآن را مى دانيم و امثال قرآن را مى فهميم.

و ايضا حق تعالى مى فرمايد: و ما اوتيتم من العلم الا قليلا(1503) يعنى: ((نداده است خدا به شما از علم مگر اندكى را.))
عياشى از حضرت باقر (عليه السلام) روايت كرده است كه: يعنى ((نداده است به شما از علم مگر اندكى از شما را))(1504) كه رسول خدا (صلى الله عليه و آله و سلم) و ائمه هدى (عليهم السلام) اند، يعنى ديگران از علم بهره ندارند مگر اندكى كه از ايشان اخذ كرده باشند.
و باز خداوند عالم مى فرمايد: بل هو آيات بينات فى صدور الذين اوتوا العلم (1505) يعنى: ((بلكه قرآن آيات واضحه اى چند است در سينه آنها كه علم به ايشان داده شده.))
كلينى و ابن ماهيار و غير آنها به سندهاى بسيار از حضرت باقر و صادق و كاظم (عليهم السلام) روايت كرده اند كه: مراد به الذين اوتوا العلم مائيم، و لفظ و معنى قرآن در سينه ماست و لهذا خدا نفرموده كه آيات بينات در ميان دو جلد مصحف است بلكه فرمود كه: در سينه ماست.(1506)
و ايضا حق تعالى مى فرمايد: انما يخشى الله من عباده العلماء(1507) يعنى: ((نمى ترسند از خدا از جمله بندگان مگر علما.))
ابن ماهيار روايت كرده است كه: اين آيه در شاءن حضرت امير (عليه السلام) نازل شده است كه عالم بود، و پروردگار خود را شناخته بود و از خدا مى ترسيد و پيوسته به ياد خدا بود و عمل مى كرد به فرايض او و جهاد مى كرد در راه او و جميع اوامر خدا را اطاعت مى نمود و نمى كرد چيزى را مگر اينكه موجب خشنودى خدا و رسول باشد.(1508)

پاورقی

1494- زمر: 9.
1495- رجوع شود به كشف المراد 410؛ فصائل الخمسة 2/306 - 344؛ تفسير قمى 2/269؛ مناقب ابن شهر آشوب 4/74 - 75 و 336 - 338؛ كافى 8/120؛ خرايج 2/640؛ كشف الغمة 3/103؛ الفصول المهمة 264؛ ارشاد شيخ مفيد 2/302. و همه اينها تنها نمونه هايى و قطره هايى بودند از درياى علم ائمه (عليهم السلام).
1496- اسد الغالبة 4/95؛ حلية الاولياء 1/61؛ الاستيعاب 3/1104؛ ينابيع المودة 1/216.
1497- كافى 1/212؛ بصائر الدرجات 54 - 56؛ تأويل الايات الظاهرة 2/512؛ مناقب ابن شهر آشوب 4/233.
1498- بصائر الدرجات 54 - 55؛ اعلام الدين 453.
1499- آياتى كه ابتداى روايت آورده شدند، آيات 8 و 9 سوره زمر مى باشند.
1500- كافى 8/204 - 205؛ تأويل الايات الظاهرة 2/511.
1501- سوره عنكبوت: 43.
1502- تأويل الايات الظاهرة 1/431.
1503- اسراء: 85.
1504- تفسير عياشى 2/317.
1505- عنكبوت: 49.
1506- كافى 1/214؛ بصائر الدرجات 205 و 206. و اين روايات در اين مصادر با عبارات مختلف ذكر شده است و نامى از امام كاظم (عليه السلام) ندارند.
1507- فاطر: 28.
1508- تأويل الايات الظاهرة 2/480؛ رجوع شود به شواهد التنزيل 2/152.