فصل بيست و دوم: در تأويل اهل رضوان و درجات به ائمه (عليهم السلام) و اهل سخط و عقوبات به اعداى ايشان، و در آن چند آيه است

آيه اول: افمن اتبع رضوان الله كمن باء بسخط من الله و ماءواه جهنم و بئس المصير # هم درجات عند الله و الله بصير بما يعملون (1393) يعنى: ((آيا كسى كه پيروى كرد خشنودى خدا را مانند كسى است كه برگشت با غضبى از خدا و آرامگاه او جهنم است و بد محل بازگشت است جهنم از براى ايشان، و صاحب درجه هايند نزد خدا، و خدا بينا است به آنچه ايشان مى كنند.))

كلينى و ابن شهر آشوب و عياشى از حضرت صادق (عليه السلام) روايت كرده اند: آنها كه متابعت رضاى خدا كرده اند ائمه اند، و بخدا سوگند كه ايشانند درجات براى مؤمنان و به ولايت و دوستى و شناختن ايشان ما را مضاعف مى گرداند خدا از براى آنها عملهاى ايشان را و بلند مى گرداند خدا به سبب ما درجات عاليه براى ايشان در دنيا و عقبى.(1394)
و به روايت عياشى فرمود كه: بخدا سوگند آنها كه به غضب خدا برگشته اند، آنهايند كه حق على بن ابى طالب (عليه السلام) و حق ما اهل بيت را انكار كرده اند و به اين سبب مستحق غضب و سخط الهى شده اند.(1395)

و از حضرت امام رضا (عليه السلام) روايت كرده است كه: درجات مؤمنان كه بلند مى كنند مابين هر درجه اى تا درجه اى ديگر به قدر ما بين آسمان و زمين است.(1396)
آيه دوم: ذلك بانهم اتبعوا ما اسخط الله و كرهوا رضوانه فاحبط اعمالهم (1397) يعنى: ((آنكه در وقت مردن، ملائكه بر رو و بر پشت آنها مى زنند به سبب آن است كه ايشان متابعت و پيروى كردند چيزى را كه خدا را به خشم آورده و كراهت داشتند از چيزى كه موجب خشنودى خداست پس باطل نمود خدا ثواب عملهاى ايشان را.))

ابن ماهيار از حضرت باقر (عليه السلام) روايت كرده است در تفسير كرهوا رضوانه يعنى: كراهت داشتند على و ولايت او را، و على مرضى و پسنديده خدا بود و پسنديده رسول او و امر كرد خدا به ولايت او در روز بدر و روز حنين و در بطن نخله و در روز ترويه نازل شد در شاءن آن حضرت و عمره يست و دو آيه كه منع كردند حضرت رسول (صلى الله عليه و آله و سلم) را از داخل شدن مسجدالحرام و در حديبيه و جحفه و در غدير خم.(1398)

و على بن ابراهيم روايت كرده است در تفسر اين آيه كه: متابعت چيزى كه خدا را به خشم آورد، ولايت و دوستى ابوبكر و عمر است و جميع آنها كه ستم كردند بر حضرت امير (عليه السلام)، پس خدا حبط كرد و باطل نمود ثواب هر عمل خيرى كه كرده بودند.(1399)
آيه سوم: يا ايتها النفس المطمئنة # ارجعى الى ربك راضية مرضية # فادخلى فى عبادى # و ادخلى جنتى (1400) يعنى: ((اى نفس آرميده شده به ياد خدا! بازگرد بسوى پروردگار خود خشنود و راضى به ثواب خدا و پسنديده نزد خدا، پس داخل شو در ميان بندگان شايسته من و داخل شو در بهشت من.))
ابن ماهيار روايت كرده است از حضرت صادق (عليه السلام) كه: اين آيه در شاءن امام حسين (عليه السلام) نازل شده است.(1401)

و على بن ابراهيم از حضرت صادق (عليه السلام) روايت كرده است كه: اين آيه در شاءن حضرت امام حسين (عليه السلام) نازل شده است.(1402)
و ايضا از آن حضرت روايت كرده است كه: بخوانيد سوره فجر را در نمازهاى واجب خود و نمازهاى سنت خود كه آن سوره حضرت امام حسين (عليه السلام) است، و رغبت كنيد در خواندن آن تا خدا رحمت كند شما را بواسطه آن. ابو اسامه گفت: چگونه آن سوره مخصوص آن حضرت شده است؟ حضرت فرمود: مگر نشنيده اى اين آيه را يا ايتها النفس ‍ المطمئنة تا آخر آيه؟ و مراد آن حضرت است و اوست صاحب نفس ‍ مطمئنه كه راضى بود به قضاى الهى و پسنديده بود نزد او و اصحاب او از آل محمدند و خدا از ايشان راضى است و اين سوره در شاءن حضرت امام حسين (عليه السلام) و شيعيان او و شيعيان آل محمد (عليهم السلام) نازل شده و مخصوص ايشان است، پس هر كه مداومت كند بر خواندن اين سوره، در بهشت با آن حضرت باشد در درجه او و خدا عزيز و حكيم است.(1403)

و ايضا كلنى و ابن ماهيار از سدير صراف روايت كرده اند كه: به حضرت صادق (عليه السلام) عرض كرد كه: فداى تو شوم اى فرزند رسول خدا، آيا اكراه مى كنند مؤمن را بر قبض روحش؟ فرمود: نه والله، چون ملك موت به نزد او آيد براى قبض روح او، او فزع مى كند و مى ترسد، پس مى گويد به او ملك موت كه: اى دوست خدا! جزع مكن، سوگند ياد مى كنم به آن خداوندى كه محمد (صلى الله عليه و آله و سلم) را به حق فرستاده است كه من با تو نيكوكارتر و مهربانترم از پدر مهربان اگر نزد تو مى بود، بگشا ديده هاى خود را و نظر كن؛ پس متمثل مى شوند براى او حضرت رسول (صلى الله عليه و آله و سلم) و اميرالمؤمنين و فاطمه و حسنين و ساير ائمه (عليهم السلام)، پس ملك موت مى گويد: اينها رفيقان تواَند، پس مى گشايد ديده خود را و ايشان را مشاهده مى نمايد، پس ندا مى كند روح او را ندا كننده اى از جانب رب العزه و مى گويد: اى نفس مطمئن و آرميده بسوى محمد و اهل بيت او! برگرد بسوى پروردگار خود راضى به ولايت ايشان، پسنديده به ثواب، پس داخل شو در زمره بندگان خاص من يعنى محمد و اهل بيت او و داخل شو در بهشت من؛ پس در آن وقت هيچ چيز نزد او دوست تر نيست از آنكه روحش ‍ كشيده شود و به ندا كننده ملحق گردد.(1404)
آيه چهارم: لقد رضى الله عن المؤمنين اذ يبايعونك تحت الشجرة (1405) يعنى: ((بتحقيق كه راضى شد خدا از مؤمنان در وقتى كه بيعت كردند با تو در زير درخت.))

ابن ماهيار روايت كرده است كه: جابر از حضرت باقر (عليه السلام) سؤال كرد كه: آن جماعت كه در آن وقت بيعت كردند چند نفر بودند؟ فرمود كه : هزار و دويست نفر بودند. پرسيد كه: آيا على (عليه السلام) در ميان آنها بود؟ فرمود: بلى سيد ايشان و اشرف آنها بود.(1406)
مترجم گويد كه:
اين آيه اشاره است به بيعت رضوان كه در عمره حديبيه واقع شد و حضرت رسول (صلى الله عليه و آله و سلم) به قصد عمره رفته بود و كفاره قريش مانع شدند حضرت را از داخل شدن مكه و حضرت، عثمان را به رسالت نزد آنها فرستاد و مذكور شد كه آنها او را حبس كردند، حضرت اصحاب خود را در زير درخت خارى يا درخت سدرى جمع كرد و از ايشان بيعت گرفت كه با كافران قريش جنگ نمايند و نگريزند، پس اين آيه نازل شد؛(1407) و چون فرمود كه: راضى شد خدا از مؤمنان، منافقان بيرون رفتند پس ابوبكر و عمر و اشباه آنها در اينجا داخل نيستند.

و ايضا در همين سوره فرموده است:فمن نكث فانما ينكث على نفسه و من اوفى بما عاهد عليه الله فسيؤ تيه اجرا عظيما(1408) يعنى: ((هر كه بيعت را بشكند پس نمى رسد ضرر آن مگر به خودش، و هر كه وفا كند به عهدى كه با خدا كرده است پس بزودى مى دهد خدا او را اجر عظيمى.))
على بن ابراهيم گفته كه: اين آيه بعد از آيه لقد رضى الله نازل شده است، پس خشنودى خدا از ايشان مشروط است به آنكه پيمان را نشكنند؛(1409) پس آنها كه پيمان را شكستند و حق اهل بيت را غصب كردند و بيعت روز غدير را شكستند و انكار نص رسول را نموده كافر شدند، در آيه رضوان داخل نيستند، و بعضى از اين سخنان در مجلد بعد از اين انشاء الله بيان خواهد شد، و تفصيل اين قصه در جلد دوم گذشت.

پاورقی

1394- كافى 1/430؛ مناقب ابن شهر آشوب 4/194؛ تفسير عياشى 1/205؛ تأويل الايات الظاهرة 1/124.
1395- تفسير عياشى 1/205.
1396- تفسير عياشى 1/205.
1397- محمد: 28.
1398- تأويل الايات الظاهرة 2/589؛ روضة الواعظين 106. و در هر دو مصدر بجاى عمره، حج ذكر شده است.
1399- تفسير قمى 2/309.
1400- سوره فجر 27 - 30.
1401- تأويل الايات الظاهرة 2/796.
1402- تفسير قمى 2/422.
1403- تأويل الايات الظاهرة 2/796.
1404- كافى 3/127؛ تأويل الايات الظاهرة 2/796 - 797؛ فضائل شيعه 30.
1405- فتح: 18.
1406- تأويل الايات الظاهرة 2/595.
1407- رجوع شود به مجمع البيان 5/116؛ تفسير بغوى 4/48؛ تفسير بيضاوى 4/160.
1408- فتح: 10.
1409- تفسير قمى 2/315.