خاتمه : در بيان بعضى از امور نادره است

خاتمه : در بيان بعضى از امور نادره است

و در آن چند فائده است :
اول : به خط شيخ سعيد شهيد، محمد بن مكى (حشره اللّه تعالى مع الشهداء الاولين )، ديدم كه هرگاه شخصى در چاره امرى متحير باشد و نداند چه بايد كرد، عمل كند به اين خبر كه در كتاب محمد بن جرير طبرى كه مسمى است به كتاب الاداب الحميدة ديدم كه روح بن الحارث ، از پدرش ، از جدش ‍ روايت كرده است كه فرزندان خود را وصيت كرد و گفت :
هرگاه امر عظيمى احدى از شما را روى دهد، يا حادثه باعث غم او گردد، بايد كه با وضو بخوابد در فراش و لحاف طاهرى و تنها بخوابد، و پهلوى زنى نخوابد، و در وقت خوابيدن ، سوره والشمس و الليل هر يك را هفت مرتبه بخواند، پس بگويد اللّهمّ اجعل لى من اءمرى هذا فرجا و بخوابد، پس شخصى به خواب او مى آيد در شب اول يا سوم يا پنجم ، و گمان دارم كه هفتم را نيز گفت ، و به او مى گويد كه فرج از اين غم و دلگيرى و الم در چه چيز است .

انس كه راوى حديث است گفت : مرا دردى عارض شد و علاجش را ندانستم ، پس اين عمل را به جا آوردم ، و چون به خواب رفتم ديدم دو كس ‍ نزديك من پيدا شدند، و يكى نزد سر من نشست و ديگرى نزد پاهاى من ، پس يكى به ديگرى گفت : تمام بدنش را دست بمال و احساس مرض بكن ، پس چون دستش به موضعى از سر من رسيد گفت : در اين جا حجامت كن و متراش و سريشمى يا چيزى بر آن بمالد كه بچسبد، پس به من گفت : او يا هر دو كه ضم كن با آن انجير و زيتون را، چون بيدار شدم همان موضع را حجامت كردم و صحت يافتم ، و جماعت بسيارى را تعليم كردم و به عمل آوردند و شفا يافتند(123).
و شيخ طبرسى (رحمه اللّه ) نيز در مكارم الاخلاق روايت كرده است كه هر كه را امرى عارض شود كه موجب همّ او گردد و خواهد چاره خود را در آن كار بداند، بايد كه در وقت خواب سوره والشمس و سوره والليل هر يك را هفت مرتبه بخواند، تا آن كه در خواب مردى را ببيند كه چاره او را تعليم او نمايد(124).
و شيخ مفيد (قدس اللّه روحه ) در كتاب اختصاص از حضرت امام موسى (عليه السلام ) به سند معتبر روايت كرده است كههر كه را به سوى خدا حاجتى باشد و خواهد كه ما را در خواب ببيند و جاى خود را در آخرت بداند در سه شب با غسل بخوابد و با خدا مناجات كند و به ما متوسل شود و ما را در درگاه خدا شفيع گرداند، تا آن كه ما را در خواب ببيند و به جاجت خود برسد(125).
و شيخ محمد بن هارون تلعكبرى (رحمه اللّه ) در كتاب مجموع الدعوات روايت كرده است كه هر كه خواهد حضرت رسالت پناه (صلى اللّه عليه و آله ) را در خواب ببيند در شب جمعه بعد از نماز مغرب مشغول نوافل گردد، و با كسى سخن نگويد تا نماز خفتن را به جا آورد، و بعد از آن دو ركعت نماز بكند، و در هر ركعت بعد از سوره حمد سه مرتبه سوره قل هو اللّه اءحد بخواند، پس دو ركعت ديگر نماز بكند، و در هر ركعت بعد از حمد هفت مرتبه سوره قل هواللّه اءحد بخواند.

و بعد از سلام نماز به سجده رود و صلوات بر محمد و آل محمد، هفت مرتبه بفرستد و هفت مرتبه بگويد: سبحان اللّه و الحمدللّه و لا اله الاّ اللّه و اللّه اكبر و لاحول و لاقوة الاّ باللّه پس سر از سجده بردارد و درست بنشيند و دستها را بلند كند و بگويد: يا حىّ يا قيوم يا ذالجلال و الاكرام يا اله الاولين و الاخرين يا رحمن الدنيا و الاخرة و رحيمهما يا ربّ يا ربّ

پس برخيزد و دستها را بلند كند و بگويد: يا ربّ يا ربّ يا ربّ، يا عظيم الجلال يا عظيم الجلال يا عظيم الجلال ، يا بديع الكمال ، يا كريم الفعال ، يا كثير النّوال ، يا دائم الافضال ، يا كبير، يا متعال ، يا اول بلا مثال ، يا قيّوم بغير زوال ، يا واحد بلا انتقال ، يا شديد المحال ، يا رازق الخلائق على كلّ حال ، اءرنى وجه حبيبى و حبيبك محمد صلّى اللّه عليه و آله منامى ، يا ذاالجلال و الاكرام پس رو به قبله بخوابد بر دست راست و مشغول صلوات بر محمد و آل محمد باشد تا به خواب رود، كه انشاء اللّه آن حضرت را در خواب مى بيند(126).
مؤ لف گويد: كه در كتاب بحارالانوار روايت اول را بطريق ديگر مسبوطتر از آنچه مذكور شد روايت كرده ام (127) و در اين رساله به مناسبت مذكور شد.
دوم : از اخبار سابقه معلوم شد كه عمده در استخاره آن است كه آدمى در امور دنيا و آخرت اعتماد بر عقل ناقص خود نكند، و بايد كه در جميع امور توكل بر جناب مقدس الهى كند، و معترف باشد كه من بنده عاجز جاهل ضعيفم و خداوند كريم رحيم عالم قادر مهربانى دارم كه اعرف است به مصالح من از من و از جميع مخلوقات ، و امور خود را به او گذاشته ام و خير خود را از او مى طلبم .
پس توسل نمايد به لطف و مرحمت خداوند كريم با غسل و نماز و دعاها كه در ابواب سابقه گذشت ، پس شروع كند در آن كار و آنچه روى دهد به آن راضى باشد و خير خود را در آن بداند هر چند موافق خواهش او نباشد.

و بعد از آن استخاره با دل خود است چنانچه گذشت . و بعد از آن مشورت كردن با مؤ منان است . و بعد از آن استخاره به رقاع و بنادق است ، يا تفاءل به قرآن مجيد يا به تسبيح . و ظاهرا همه خوب است ، اگر چه بعضى از علما صور اخيره را منع كرده اند چنانچه سابقا مذكور شد.

اما ظاهر آن است كه غير استخاره مطلقه كه در باب اول ذكر كرديم در جايى صورت دارد كه ترددى در آن باشد، نه در امرى كه خيريت آن ظاهرا بر آدمى معلوم باشد و ترددى در آن نداشته باشد، و نه در امور مستحبه و راجحه كه خوبى آن شرعا معلوم باشد، مگر آن كه ترددى در انواع آن داشته باشد، و در امور واجبه مطلقه استخاره كردن صورت ندارد بلكه مشروع نيست ، و همچنين در امر حرام استخاره جائز نيست ، اما استخاره مطلقه در همه امور خوب است ، مگر در امر حرام كه در آن جا مطلقا استخاره مشروع نيست .
چنانچه شيخ مفيد (عليه الرحمة والرضوان ) در جواب مسائل عزية فرموده است : كه هرگاه بنده مؤ من را دو امر در خاطر خطور كند از مصالح دنياى او كه در آنها متردد باشد، مانند سفر كردن و اقامت نمودن يا نكاح كردن يا برده خريدن و امثال اينها، سنت است كه بدون استخاره متوجه آن اعمال نشود، و بعد از استخاره اگر يكى از آنها نزد او ارجح گردد به آن عمل كند، و اگر هيچ يك راجح نشود توكل كند بر خدا و يكى از آنها را به عمل آورد كه انشاء اللّه خير او در آن است .

و سزاوار نيست استخاره در امرى كه حق تعالى نهى از آن كرده است ، و از براى كردن فعلى واجب استخاره نمى باشد، و استخاره در امور مباحه مى باشد، يا در ميان دو امر سنت كه هر دو را با هم به عمل نتواند آورد، مانند جهاد سنت و حج سنت . يا آن كه مردد باشد ميان زيارت دو امام معصوم (عليهم السلام ) يا ميان صله دو برادر مؤ من كه هر دو را نتواند به عمل آورد و از اين باب امور(128).
سوم : بعضى از علما دغدغه كرده اند در استخاره كردن از براى ديگرى ، زيرا كه در رواياتى كه سابقا مذكور شد در هيچ يك وكالت مذكور نبود.
و سيد بن طاووس (رضى اللّه عنه ) تجويز نموده و فرموده است كه داخل است در عمومات قضاى حوائج مؤ منان (129).
و ايضا ممكن است كه استخاره كننده اين را حاجت خود قرار دهد و قصد كند كه به او بگويم بكن خوب است يا نه ، و اگر چه عمومات وكالت دور نيست كه شامل استخاره باشد، اما احوط آن است كه صاحب حاجت خود متوجه استخاره شود، زيرا كه هر كه اضطرارش بيشتر است توسل او به جناب مقدس الهى بيشتر مى باشد. و اگر فعل غير در اين باب قائم مقام فعل او مى بود مى بايست با اين احاديث بسيار كه در اين باب وارد شده است در يك حديث اشعارى به اين بفرمايند.

و ايضا با آن توجه و التفات و مرحمتى كه ائمه ما (صلوات اللّه عليهم ) نسبت به موالى و شيعيان خود داشتند يك مرتبه براى يكى از ايشان استخاره بفرمايند، و با آن گستاخيها و بى آدابيها كه فدويان و مواليان ايشان نسبت به جناب ايشان مى كردند در يك حديث مذكور شود كه يكى از ايشان اين استدعا از خدمت ايشان كرده باشند.
و يك جهت نوشتن فقير، اين رساله وافيه را اين است كه برادران ايمانى بر اخبار و اثار ائمه طاهرين و پيشوايان دين (صلوات اللّه عليهم اجمعين ) كه در اين باب وارد شده مطلع شوند، و كيفيت انواع استخاره را بدانند كه به هر نحو كه خواهند در حوائخ خود به استخاره متوسل شوند، و در همه امور اعتماد بر پروردگار خود نمايند، و بدانند كه خداوند رحيم در فيض خود را بر روى بندگان گناهكار نبسته و همه را در جميع امور به درگاه خود خوانده و گناه عاصيان را مانع لطف و احسان خود نگردانيده .
ملتمس از عمل كنندگان به اين رساله آن كه اين مجرم عاصى را در حال حيات و بعد از وفات به دعاى خير ياد نمايند، و بر سهو و خطا كه لازم غير معصومين (عليهم السلام ) است مؤ اخذه ننمايند، و با توزع بال و تشتت احوال و وفور اشغال در چند شب از ليالى ماه مبارك رمضان سنه هزار و صد و چهار هجرى نوشته شد.
والحمدللّه اولا و آخرا، والصلاة على سيد المرسلين محمد و عترته المقدسين ، و لعنة اللّه على اعدائهم اجمعين .
و تمام شد استنساخ كتاب با تحقيق و تعليق و استخراج مصادر احاديث و روايات از كتب منقول از آن بر دست اين فقير عاصى سيد مهدى رجائى در روز اول ماه مبارك رمضان سنه هزار و چهار صد و هفت هجرى قمرى در شهر مقدس قم عش آل محمد و حرم اهل بيت (سلام اللّه عليهم اجمعين ).

پاورقی

123-بحارالانوار، 91/286.
124-مكارم الاخلاق ، ص 351.
125-اختصاص ، شيخ مفيد، ص 90.
126-بحارالانوار، 91/380 از مجموع الدعوات .
127-بحارالانوار، 91/379.
128-بحارالانوار، 91/239، از رساله عزيه شيخ مفيد.
129-بحارالانوار، 91/285.