باب هفتم : در آداب حمام رفتن و سر وبدن شستن و دارو كشيدن و آداب بعضى ازاغسال

باب هفتم : در آداب حمام رفتن و سر وبدن شستن و دارو كشيدن و آداب بعضى ازاغسال

فصل اول : در فضيلت حمام 
منقول است كه عمر گفت كه بد خانه ايست حمام ، عورت را ظاهر مى كند و پرده را مى درد.
حضرت اميرالمؤ منين عليه السلام فرمود كه نيكو خانه ايست حمام ، جهنم را بياد ميآورد و چرك را از بدن ميبرد.
از حضرت امام موسى عليه السلام منقول است كه حمام يك روز در ميان ، گوشت بدنرا زياد ميكند و هر روز رفتن ، پيه گرده ها را مى گدازد و بدنرا لاغر ميكند.
از سليمان جعفرى منقول است كه گفت بيمار شدم تا آنكه گوشتم همه تحليل رفت ، بخدمت حضرت امام رضا عليه السلام رفتم ، فرمود كه ميخواهى گوشت بدنت برگردد، گفتم : بلى ، فرمود كه يك روز نه يك روز بحمام برو، كه گوشت بدنت عود ميكند و زينهار كه هر روز مرو، كه باعث مرض سل مى شود.
در حديث ديگر فرمود كسيكه خواهد فربه شود، يك روز بحمام برود و يك روز نرود، و كسى كه گوشت زياد داشته باشد و خواهد كه لاغر شود، هر روز بحمام برود.
از حضرت امام محمد باقر عليه السلام منقول است كه بهترين دواهاى شما حقنه و حجامت كردن و دوادر بينى چكانيدن و حمام است .
در روايت ديگر وارد شده است كه هر كه ايمان بخدا و روز قيامت داشته باشد، بايد كه زنش را بحمام نفرستد و علما تاءويل كرده اند به دو وجه ، اول اينكه اين در بلاديست كه در آن بلاد باعتبار گرمى هوا احتياج ندارند زنان بحمام رفتن ، دوم آنكه مراد آنست كه زن خود را رخصت دهد كه براى سير كردن بحمامها رود.

فصل دوم : در آداب داخل شدن و بيرون آمدن و دعائيكه بايد خواند 
در احايث معتبره وارد شده است كه هر كه ايمان بخدا و روز قيامت دارد، بايد كه بى لنگ داخل حمام نشود.
از حضرت امام جعفر صادق عليه السلام منقول است كه هر كه با لنگ بحمام داخل شود، حقتعالى گناهان او را بپرده ستر بپوشاند.
در حديث ديگر فرمود هر كه داخل حمام شود و ديده خود را از نظر كردن بعورت ديگران بپوشاند، حق تعالى او را از حميم جهنم ايمن گرداند.
حضرت رسول صلّى اللّه عليه وآله وسلّم نهى فرمود از غسل كردن در زير آسمان بى لنگ و از داخل شدن در نهرها بى لنگ و فرمود كه در نهرها، ساكنان هستند از ملائكه و نهى فرمود از داخل شدن حمام بى لنگ .
از حضرت صادق عليه السلام منقول است كه داخل حمام مشو، بعد از آنكه اندك چيزى در معده تو باشد كه حرارت معده را از تو فرو نشاند و اين بيشتر باعث قوت بدنست و داخل حمام مشو در وقتيكه معده پر باشد از طعام .
در حديث ديگر منقول است كه هر گاه آنحضرت اراده حمام رفتن ميكردند اندك چيزى تناول ميفرمودند راوى گفت كه مردم ميگويند كه ناشتا بحمام رفتن بهتر است فرمودند كه نه بلكه اندك چيزى ميبايد خورد كه صفرا را فرونشاند و حرارت اندرون را ساكن گرداند.
در روايت ديگر فرمود كه حمام رفتن ناشتا بلغم را پاك ميكند و بعد از چيزى خوردن صفرا وسودا را پاك ميكند و فرمود كه اگر خواهى گوشت بدنت زياد شود بعد از چيزى خوردن بحمام برو و اگر خواهى كم شود ناشتا برو.
بسند معتبر از حضرت صادق عليه السلام منقول است كه در وقتيكه در رختكن حمام جامه ها را از خود ميكنى بگو اَلّلهُمَّ انْزَعْ عَنّى رَبْقَةَ لنِّفاقِ وَثَبّتنْى عَلَى اْلايمانِ پس چون داخل خانه اول حمام بشوى بگو اَلّلهُمَّ اِنّى اَعُوذُبِكَ مِنْ شَرِّ نَفْسى وَاسْتَعيذبُكَ مِنْ اَذهُ و چون داخل خانه دوم شوى بگو اَلّلهُمَّ اءَذْهِبْ عَنّى الرِّجْسَ النَّجِسَ وَطَهِّرْ جَسَدى وَقَلْبى و بگير از آب گرم و بر سر بريز و بعضى از آن آبرا پا بريز و اگر توانى كه جرعه از آن بخورى بخور، كه مجراى بول را پاك ميكند و در خانه دوم ساعتى صبر كن ، پس چون داخل خانه سوم شودى ، بگو نَعُوذُ بِاللّهِ مِنَ النّارِ وَنَسْئَلُهُ الْجَّنةَ و مكرر اين را بگو تا هنگام بيرون آمدن از آنخانه گرم و زينهار كه آب سرد و خربزه در حمام مخور، كه معده را فاسد ميكند و آب سرد برخود مريز، كه بدن را ضعيف ميكند و چون از حمام بيرون آئى آب سرد بر پا بريز كه درد را از بدنت ميكشد، چون مشغول جامه پوشيدن شودى بگو اَللّهُمَّ اَلْبِسْنى التَّقْوى وَجَنّبْنى الرَّدى پس چون اينها كه گفتم بكنى ، از همه درد ايمن شوى .
از حضرت اميرالمؤ منين عليه السلام منقول است كه چون بعد از بيرون آمدن تو از حمام برادر مؤ من بگويد طابَ حَمّامُكَ وَحَميمُكَ تو در جواب بگو اَنْعَمَ اللّهُ بالَكَ.
در روايت ديگر وارد شده است كه حضرت امام حسن عليه السلام از حمام بيرون آمدند شخصى بآنحضرت گفت طابَ اِسْتِحْمامُكَ حضرت او را منع كردند، پس گفت طابَ حَمّامُكَ باز او را منع كردند پس گفت طابَ حَميمُكَ باز منع كردند او را گفت پس چه گويم ؟ فرمود كه بگو طابَ ماطَهُرَ مِنْكَ وَطَهُرَ ماطابَ مِنْكَ يعنى خدا طيب و پاكيزه و نيكو گرداند بنيكى معنوى بسبب مغفرت گناهان و توفيق طاعات آنچه پاك شده است ، در حمام از اعضاى بدن تو و پاك گرداند از لوث گناهان و جهالت وضلالت آنچه پاكيزه و نيكوست از تو، كه آن دل و نفس و عقل و ساير قوى و اعضاى شريفه باشد.
در روايت ديگر منقول است كسى كه از حمام بيرون آيد باو بگويد اَنْقَى اللّهُ غُسْلَكَ و او در جواب بگويد طَهَّرَكُمُ اللّهُ.
حضرت صادق عليه السلام فرمودند كه هرگاه از حمام بيرون ميآئيد، عمامه بر سر ببنديد، و فرمود كه بعد از بيرون آمدن از حمام ، پاها را بشوئيد، كه درد شقيقه را زايل ميكند.
در حديث ديگر منقول است كه حضرت امام محمد باقر و امام جعفر صادق عليهماالسلام هر گاه از حمام بيرون ميآمدند در زمستان و تابستان عمامه بر سر مى پيچيدند و ميفرمودند كه امانست از درد سر.
در روايت وارد شده است كه چون كسى داخل حمام شود و حرارت بر او غلبه كند، آب سرد بر خود بريزد، تا حرارتش ساكن شود.
از حضرت امام موسى عليه السلام وارد شده است كه در روز چهارشنبه بحمام برويد.

فصل سوم : در بيان آنچه در حمام نبايد كرد و آنچه تجويز شده است .
منقول است از حضرت صادق عليه السلام كه حضرت اميرالمؤ منين عليه السلام ميفرمود كه در حمام بر پشت نخوابيد كه پيه گرده ها را مى گدازد و آجر وسفال بر پاى خود مسائيد كه مورث خوره است .
حضرت صادق عليه السلام فرمود كه مرد با پسر خود بحمام نرود، كه نظر كند بعورت او و فرمود كه پدر و مادر را جايز نيست كه نظر كنند بعورت فرزند خود و فرزند را جايزنيست كه نظر كند بعورت پدر و مادر و فرمود كه : حضرت رسولخدا صلّى اللّه عليه وآله وسلّم لعنت فرمود كه كسى نظر بعورت كسى كند در حمام ، يا بى لنگ رود، كه ديگران بعورت او نظر كنند.
در حديث ديگر فرمود كه بر پهلومخواب در حمام كه پيه گرده ها را مى گدازد و لاغر ميكند آدمى را، و در حمام شانه مكن ، كه مو تنگ ميشود و سر را به گل مشو، كه غيرت را ميبرد و سفال بر بدن ممال ، كه مورث پيسى است و لنگ بر رو ممال ، كه آبرو را ميبرد و ابن بابويه عليه الرحمه گفته است كه مراد گل مصر و سفال شام است .
در حديث صحيح منقول است كه از حضرت امام موسى عليه السلام پرسيدند، از قرآن خواندن در حمام و جماع كردن در حمام چونست ؟ فرمود كه : باكى نيست .
در روايت حسن ديگر از حضرت امام محمد باقر عليه السلام پرسيدند كه آيا حضرت اميرالمؤ منين نهى ميفرمود از قرآن خواندن در حمام ؟ حضرت فرمود كه : وقتى نهى ميفرمود كه كسى عريان باشد، اگر لنگ بسته باشد باكى نيست .
از حضرت صادق عليه السلام منقول است كه : باكى نيست مرد را كه در حمام قرآن بخواند، اگر غرضش رضاى خدا باشد نه خوش خوانى .
در حديث صحيح ديگر منقول است كه : روزى آنحضرت ميخواستند بحمام روند، حمامى گفت كه : اگر ميخواهيد حمام را براى شما خلوت كنم ، فرمود كه : در كار نيست مؤ من كارش از اين سبكتر ميباشد كه حمام را براى او قورق كنند.
حضرت امام رضا عليه السلام فرمود كه : هر كه از حمام سفالى بردارد و بربدن خود بمالد و پيسى باو برسد، ملامت نكند مگر خود را و كسى كه غسل كند از آبيكه از غسل مردم جمع شده باشد در حمام و خوره باو برسد ملامت نكند مگر خود را.
در حديث موثق از حضرت صادق عليه السلام منقول است كه : زينهار كه در حمام بر پهلو مخواب كه پيه گرده ها را آب ميكند، و بر پشت مخواب كه درد اندرون بهم ميرسد و شانه مكن كه مو را مى ريزاند، و مسواك مكن كه دندانها رامى ريزاند و سر را بگل مشو كه رو را سمج و بدنما ميكند، ولنگ را بر سرو روممال كه آبرو را ميبرد، و كف پا را بسفال مساى كه باعث پيسى ميشود و از آبيكه در حوض هاى كوچك در حمام هاى سنيان جمع ميشود از غسل مردم غسل مكن كه در آن غساله يهودى و نصرانى و گبر و دشمن ما اهلبيت كه از همه بدتر است جمع ميشود و خدا خلقى از سگ نجستر خلق نكرده است و كسيكه عداوت ما اهلبيت دارد از سگ نجستر است .
از حضرت اميرالمؤ منين عليه السلام منقول است كه : بول كردن در حمام ، مورث فقر و پريشانى است .
در حديث ديگر فرمود كه : مرد با كنيزانش بحمام بروند اما بايد كه لنگ بسته باشند مانند خران برهنه نباشند كه نظر بعورت يكديگر كنند.
در روايتى وارد شده است كه در حمام سلام نكنند و آن در صورتى است كه لنگ نبسته باشند زيرا كه در احاديث بسيار وارد شده است كه ائمه در حمام سلام كرده اند بر مردم .

فصل چهارم : در فضيلت شستن سر وبدن و دفع بوهاى بد از خود كردن
از حضرت رسول صلّى اللّه عليه وآله وسلّم منقول است كه : كافى است آب از براى خوشبو كردن بدن فرمود هر كه جامه بپوشد بايد كه پاكيزه باشد.
از حضرت اميرالمؤ منين عليه السلام منقول است كه : شستن سر چرك را ميبرد و آزار چشم را دفع ميكند و شستن جامه ، غم و اندوه را ميبرد و پاكيزگى است براى نماز و فرمود كه خود را پاكيزه كنيد بآب از بوى بدى كه مردم از آن متاءذى ميشوند ودر پى اصلاح بدن خود باشيد، بدرستيكه خدا دشمن مى دارد از بندگانش آن كثيف گنديده را كه پهلوى هر كه بنشيند از او متاءذى شود فرمود كه آب را بوى خوش خود گردانيد.
از حضرت امام رضا عليه السلام منقول است كه : حق تعالى غضب نكرد بر بنى اسرائيل مگر وقتيكه ايشان را داخل مصر كدر و راضى نشد از ايشان مگر وقتيكه ايشان را از مصر بيرون كرد و حضرت رسول صلّى اللّه عليه وآله وسلّم فرمود كه : سر خود را بگل مصر مشوئيد، و از كوزه كه در مصر ميسازند آب مخوريد، كه خوارى و مذلت ميآورد و غيرت را ميبرد.
از حضرت امام محمد باقر عليه السلام منقول است كه : دوست نمى دارم كه سر خود را گل مصر بشويم ، از ترس آنكه مرا ذليل گرداند و غيرت مرا ببرد.
از جابر جعفى منقول است كه شكايت كرد بحضرت امام محمد باقر عليه السلام از آنكه گرى در سرم هست و بسيار مى ريزد و جامه مرا چركين ميكند، فرمود كه : مورد را بكوب و آبش را بگير و با سركه كه از شراب بعمل آورده باشند و بسيار تند باشد بر هم بزن ، آنقدر كه كف كند، پس سر و ريش را بآن بقوت تمام بمال و بشوى ، پس بروغن شير تازه سر و ريش را چرب كن ، كه آن علت زايل ميشود.

فصل پنجم : در فضيلت شستن سر با سدر و خطمى 
در حديث حسن از حضرت امام جعفر صادق منقول است كه : ناخن و شارب گرفتن و سر را باخطمى شستن ، فقر و درويشى را زايل ميكند و روزى را زياد ميكند.
در حديث موثق ديگر فرمود كه : شستن سر با خطمى در هر جمعه ، امان مى دهد از پيسى و ديوانگى .
در روايت ديگر فرمود كه : هر كه ناخن و شارب بگيرد و سر را با خطمى بشويد در روز جمعه ، ثواب كسى دارد كه يك بنده آزاد كرده باشد.
در حديث ديگر فرمود كه : شستن سر با خطمى ، دل را مى گشايد وسودا و اندوه را بر طرف ميكند.
در حديث موثق از حضرت امام موسى عليه السلام منقول است كه شستن سر با سدر روزى را زياد مى كند.
در حديث معتبر از حضرت اميرالمؤ منين عليه السلام منقول است كه : چون حق تعالى حضرت رسول صلّى اللّه عليه وآله وسلّم را امر فرمود كه اسلام را ظاهر گرداند و آنحضرت كمى مسلمانان و بسيارى كافران را ديد بسيار غمگين شد، حق تعالى حضرت جبرئيل را با يك برگ سدر از درخت سدرة المنتهى فرستاد، كه سر را بآن بشويد، پس بآن شستن ، اندوه آنحضرت بر طرف شد.
در حديث معتبر از حضرت صادق عليه السلام منقول است كه : شستن سر با خطمى امان مى دهد از درد سر و بيزار ميگرداند از پريشانى و سر را پاك مى كند از گرى .
در حديث ديگر فرمود كه : حضرت رسول صلّى اللّه عليه وآله وسلّم سر خود را با برگ سدر مى شستند و ميفرمودند كه : بشوئيد سر خود را با برگ سدر، كه هر ملك مقرب و هر پيغمبر مرسل ، آنرا بپاكى ياد كرده است و هر كه سرش را بآن بشويد، حق تعالى و سوسه شيطان را هفتاد روز از او دور گرداند و هر كه هفتاد روز وسوسه شيطان از او دور شود، معصيت خدانكند وهر كه معصيت خدا نكند، داخل بهشت شود.
از حضرت اميرالمؤ منين عليه السلام منقول است كه : شستن سر با خطمى چرك و جانوران سر را بر طرف ميكند.

فصل ششم : در فضيلت دارو كشيدن 
در حديث حسن از حضرت اميرالمؤ منين عليه السلام منقول است كه : دارو كشيدن پاك كننده بدن است .
در حديث صحيح منقول است كه : عبدالرحمن بن ابى عبداللّه گفت : با حضرت امام جعفر صادق عليه السلام بحمام رفتم ، فرمود كه : دارو بكش ، گفتم : چند روزيست كشيده ام ، فرمود كه : ديگر بكش كه پاك كننده بدنست و براين مضمون چند حديث وارد شده است .
در حديث ديگر منقول است كه : شخثى تكليف دارو كشيدن كردند، او گفت كه : سه روز است كه كشيده ام ، فرمود كه : باز بكش ، كه پاك مى گرداند تو را.
از حضرت اميرالمؤ منين عليه السلام منقولستكه : دارو كشيدن ، دفع دلگيرى و پريشانى خاطر ميكند و بدن را پاك ميكند.
در حديث صحيح از آنحضرت منقول استكه : موى بدن چون بلند ميشود، آب پشت را قطع ميكند، يعنى فرزند بوجود نمى آيد و بندها را سست ميكند و ضعف و تنبلى مى آورد و نوره كشيدن ، آب پشت را زياد ميكند و بدن را قوى ميكند و پيه گرده ها را زياد ميكند و بدن را فربه ميكند.
از حضرت امام موسى عليه السلام منقول است كه : موهاى بدن را از خور بيندازيد، كه نجس و كثيف است .
در حديث صحيح از آنحضرت منقول استكه : موى بدن چون بلند ميشود، آب پشت را قطع ميكند، يعنى فرزند بوجود نمى آيد وبندها را سست ميكند وضعف و تنبلى مى آورد و نوره كشيدن ، آب پشت را زياد ميكند و بدن را قوى ميكند و پيه گرده ها را زياد ميكند و بدن را فربه ميكند.
از حضرت امام رضا عليه السلام منقول است كه : چهار چيز است كه از اخلاق پيغمبرانست ، بوى خوش كردن و سر تراشيدن و نوره ماليدن و بسيار جماع كردن .
از حضرت رسول صلّى اللّه عليه وآله وسلّم منقول استكه : موى شارب و پشت زهار و زير بغل را بلند مگذاريد كه شيطان در آنجا جا مى گيرد و پنهان ميشود.

فصل هفتم : در ازله كردن موى زير بغل 
در حديث معتبر از حضرت رسول صلّى اللّه عليه وآله وسلّم منقول است كه : دراز مكنيد موى زير بغل را، كه شيطان در آنجا پنهان ميشود.
در حديث معتبر ديگر منقول استكه : حضرت امام جعفر صادق عليه السلام زير بغل را دارو مى گذاشتند و ميفرمودند كه : كندن موى زير بغل دوش ها را سست ميكند.
در حديث ديگر منقول است كه : دارو گذاشتن زير بغل بهتر است از تراشيدن و تراشيدن بهتر است از كندن .
در حديث ديگر وارد شده است كه : بسيار بود كه آنحضرت از براى ازاله موى زير بغل بحمام مى رفتند و همين موضع را دارو ميكشيدند و بيرون مى آمدند.
از حضرت اميرالمؤ منين عليه السلام منقول است كه : موى زير بغل را كندن ، گندبغل را برطرف ميكند وپاك كننده است و سنت رسول صلّى اللّه عليه وآله وسلّم است .

فصل هشتم : در غايت زمانيكه نوره را تاءخير توان كرد 
در حديث معتبر از حضرت رسول صلّى اللّه عليه وآله وسلّم منقول استكه : هر مرديكه ايمان بخدا و روز قيامت دارد، بايد موى پشت زهار را زياده از چهل روز نگذارد وحلال نيست زنيرا كه ايمان بخدا و روز قيامت داشته باشد اينكه ترك كند ازاله موى زهار را زياده از بيست روز.
از حضرت صادق عليه السلام منقول است كه : حضرت رسول صلّى اللّه عليه وآله وسلّم در هر جمعه دارو ميكشيدند موى پشت زهار و ميان پا را.
در حديث صحيح از حضرت صادق عليه السلام منقول است كه : سنت در نوره كشيدن ، آنست كه هر پانزده روز يكمرتبه بكشند و اگر كسى بيست و يكروز ودر روايتى بيست روز، بر او بگذرد كه نوره نكشيده باشد، قرض كند و نوره بكشد و كسى كه چهل روز بگذرد كه نوره نكشد، او مؤ من و مسلمان نيست و او را هيچ كرامت نزد خدا نيست .
از حضرت رسول صلّى اللّه عليه وآله وسلّم منقول است كه : هر كه ايمان بخدا و روز قيامت دارد، موى زهار را زياده از چهل روز نگذارد، پس اگر چيزى نيابد، بعد از چهل روز قرض كند وپس نيندازد.
حضرت اميرالمؤ منين عليه السلام فرمود كه : دوست ميدارم از براى مؤ من كه هر پانزده روز، نوره بمالد.
از حضرت صادق منقول است كه : بايد كه پشت زهار را يك هفته بيشتر نگذارد و هر كه نوره را زياده از يكماه ترك كند، نمازش مقبول نيست .

فصل نهم : در دعاهاى وقت نوره كشيدن 
از حضرت صادق منقول است كه : هر كه پيش از نوره كشيدن ، اندكى از نوره بردارد و ببويد و بر سر بينى بگذارد و بگويد:صَلَّى اللّهُ عَلَى سُلَيْمانِ بْنِ داوُدَ كَما اَمَرَ بِالنُّورَةِ، او را نوره نسوزاند.
از حضرت على بن الحسين عليه السلام منقول است كه : هر كه وقت نوره ماليدن بربدن ، اين دعا را بخواند، خدا او را از چركها و كثافتهاى دنيوى و از گناهان پاك گرداند و بعوض آن مو باو موئى كرامت فرمايد كه در آن مو گناه نكند و بعدد هر موئى از بدنش ملكى خلق كند كه از براى او تسبيح الهى كند تا روز قيامت و بدرستيكه يك تسبيح از تسبيح ملائكه ثوابش برابر است با ثواب هزار تسبيح اهل زمين و دعا اينست : اءَللّهُمَّ طَيِّبْ ما طَهُرَ مِنّى وَ طَهِّرْ ماطابَ مِنّى وَ اَبْدِلْنى شَعْرا طاهِرِا لايَعْصيكَ، اَللّهُمَّ اِنّى تَطَهَّرْتُ ابْتِغآءَ سُنَّةِ الْمُرْسَلينَ وَ ابْتِغآءَ رِضْوانَكَ وَمَغْفِرَتَكَ فَحَرّمْ شَعْرى وَبَشَرى عَلَى النّارِ وَ طَهِّرْ خَلْقى وَطَيِّبْ خُلْقى وَ زَكِّ عَمَلى وَاجْعَلْنى مِمِّنْ يَلْقاكَ عَلى الْحَنَفيَّةِ السَّمْحَةِ مِلَةِ اِبْراهِيمَ خَليلِكَ وَ دينِ مُحَمَّدٍ صلّى اللّه عليه وآله وسلّم حَبيبِكَ وَ رَسُولِكَ عامِلاً بِشَرايِعِكَ تابِعا لِسُنَّةِ نَبيّكَ صَلَّى اللّهُ عَلَيْهِ وَآلِهِ آخِذا بِهِ مُتؤَدِبا بِتاءَدْيبِكَ وَ تَاءَديبِ رَسُولِكَ صلّى اللّه عليه وآله وسلّم وَ تَاءْديبِ اَوْلِيائِكَ الَّذينَ غَذَوْتَهُمْ بِادَبِكَ وَ زَرَعْتَ الْحِكْمَةَ فى صُدُوِرِهمْ وَ جَعَلْتَهُمْ مَعادِنَ عِلْمِكَ صَلَواتُكَ عَلَيْهِمْ.

فصل دهم : در اوقات نوره كشيدن و ساير آداب آن  
از حضرت صادق عليه السلام منقول است كه : يكمرتبه در تابستان دارو كشيدن ، بهتر است در فضيلت و نفع از ده مرتبه كه در زمستان بكشند.
از حضرت اميرالمؤ منين عليه السلام مرويستكه : احتراز كنيد از نوره ماليدن در روز چهارشنبه ، كه روز نحس مستمر است ، جهنم در روز چهارشنبه خلق شده است .
از حضرت رسول صلّى اللّه عليه وآله وسلّم منقول استكه : پنج چيز است كه مورث پيسى است نوره در روز جمعه و چهارشنبه ماليدن ، وضو وغسل بآبى كردن كه در آفتاب گرم شده باشد، در حال جنابت چيزى خوردن ، زن را در حال حيض جماع كردن ، و در حال سيرى چيزى خورد.
از حضرت امام رضا عليه السلام منقول است كه : هر كه در روز جمعه نوره بكشد و پيس شود، ملامت نكند مگر خود را و دور نيست كه اين دو حديث ، محمول بر تقيه باشد، يا آنكه يكى از طريق اهل سنت است . زيرا كه حديث گذشت كه حضرت پيغمبر صلّى اللّه عليه وآله وسلّم در روز جمعه دارو ميكشيدند.
در حديث معتبر ديگر منقول است كه : بخدمت حضرت صادق عليه السلام عرض كردند كه مردم ميگويند: كه نوره كشيدن در روز جمعه مكروه است ، حضرت فرمود: چنين نيست كه تو گمان كرده چه چيز پاك كننده تر است از نوره كشيدن در روز جمعه .
در حديث ديگر منقول است كه : على بن يقطين خواست كه بخدمت حضرت امام موسى عليه السلام بنويسد كه : آيا مرد در حال جنابت دارو ميتواند كشيد و فراموش كرد، حضرت از باب اعجاز باو نوشتند كه باكى نيست ، نوره باعث زيادتى پاكيزگى جنب است .
از حضرت صادق عليه السلام نيز پريسدند، فرمود: باكى نيست .
در حديث حسن منقول است كه : از حضرت صادق عليه السلام پرسيدند كه كسيكه دارو كشد ايستاده بول ميتواند كرد، فرمود كه : باكى نيست .
در روايت ديگر منقول است كه : كسيكه در وقت دارو كشيدن بنشيند، بيم آنستكه بعلت فتق مبتلا شود.
بشير نَبّال با حضرت امام محمد باقر عليه السلام بحمام رفتند، حضرت لنگى بستند از ناف تا زانو و خدمتكار حمام را طلبيدند، آنچه بالا و پائين لنگ بود دارو ماليد، بعد از آن او را بيرون كردند و از ناف تا زانو خود كشيدند و با بشير گفتند كه هر گاه دارو بكشى چنين كن .
در بعضى احاديث تجويز آن وارد شده است كه : غير عورتين را ديگرى بمالد و به سند حسن منقول است كه : از حضرت صادق عليه السلام پرسيدند كه آيا جايز است كه كسى آرد را با روغن زيت مخلوط كند و بعد از نوره بر بدن بمالد براى آنكه بوى نوره ببرد، فرمود كه : باكى نيست .
در حديث ديگر منقول است كه : حضرت امام موسى عليه السلام چنين ميكردند و در حديث ديگر منقول است كه : از حضرت صادق عليه السلام پرسيدند آرد را بعد از نوره بربدن مى توان ماليد، فرمود كه : باكى نيست ، راوى گفت كه : مردم ميگويند كه اسرافست ، حضرت فرمود كه : در چيزيكه اصلاح بدن كند اسراف نيست ، من بسيار است كه ميفرمايم كه آرد پخته را با روغن زيت مخلوط ميكند و بر بدن ميمالم ، اسراف در چيزى مى باشد كه مال را تلف كند و ببدن ضرر برساند.

فصل يازدهم : در فضيلت حنا ماليدن بعد از نوره 
حسين بن موسى روايت ميكند كه : پدرم حضرت موسى بن جعفر عليه السلام هر گاه اراده حمام ميكردند ميفرمودند كه : حمام را بسيار گرم ميكردند بمرتبه كه داخل نميتوانست شد، پس ميفرمودند كه : نمدها بر زمين حمام ميانداختند و بعد از آن داخل ميشدند، روزى از حمام بيرون آمدند، شخصى از آل زبير بآنحضرت رسيد و اثر حنا در دست حضرت ديد، گفت : اين رنگ چيست كه در دست تست ؟ فرمود: رنگ حناست ، پدرانم از رسول خدا صلّى اللّه عليه وآله وسلّم روايت كرده اند كه : هر كه بحمام رود و دارو بكشد و بعد از دارو حنا از سرتا پا بمالد او را امان باشد از ديوانگى و خوره و پيسى و آكله تا نوره كشيدن ديگر.
در حديث معتبر منقول است كه : حكم بن عتيبه ديد كه حضرت صادق عليه السلام حنا برداشتند و بر ناخنهاى خود گذاشتند، پس فرمودند كه : اى حكم چه ميگوئى در اين باب ؟ گفت : چه توانم گفت : در كارى كه شما بكنيد، اما اين كار را پيش ما جوانان ميكنند حضرت فرمود كه : اى حكم ، ناخنها بعد از نوره شبيه مى شود بناخن مردگاه ، ما رنگشانرا برميگردانم بحنا.
در حديث ديگر منقول است كه : حضرت امام محمدتقى عليه السلام از حمام بيرون آمد و از سر تا پاى مباركش مانند گل سرخ شده بود از حنا.
حضرت صادق عليه السلام فرمود كه : حنا ماليدن ، بوى بد را ميبرد و آبرو را زياد ميكند و دهانرا خوشبو ميكند و فرزندان را نيكو ميكند. و هر كه بعد از دارو سرتا پا حنا بمالد فقر و پريشانى از او بر طرف مى شود.

فصل دوازدهم : در آداب غسل جمعه و ساير اغسال 
بدانكه غسلهاى واجب ، بنابر مشهور ميان علما، شش غسل است ، جنابت و حيض و استحاضه و نفاس ومس ميت و غسل ميت .
مستحب است كه در وقت غسل جنابت اين دعا را بخواند: اَللّهُمَّ طَهِّرْ قَلْبى وَ زَكِّ عَمَلى وَ تَقَبَّلْ سَعْى وَ اجْعَلْ ماعِنْدَكَ خَيْرا لى اَللّهُمَّ اجْعَلْنى مِنَ التَّوابينَ وَ اَجْعَلْنى مِنَ الْمُتِطَهِّرينَ و اگر اين دعا بخواند بهتر است : اَللّهُمَّ طَهِّرْ قَلْبى وَ اشْرَحْ صَدْرى وَ اَجْرِ عَلى لِس انى مَدْحَكَ وَالثَّناءَ عَلَيْكَ، اَللّهُمَّ اجْعَلْهُ طَهُورا وَ شِفآءً وَ نُورا اِنَّكَ عَلى كُلَّ شَيْى ءٍ قَديرٍ و بعضى اين دعا را بعد از غسل ذكر كرده اند.
در تقسير حضرت امام حسن عسگرى عليه السلام مذكور است كه : هر كه بعد از وضو يا غسل جنابت اين دعا بخواند گناهان او بريزد، چنانچه برگ از درختان ميريزد و بهر قطره از قطرات وضو و غسل او، حقتعالى ملكى خلق فرمايد كه تسبيح و تهليل و تقديس الهى كند وصلوات بر محمد و آل محمد بفرستد و ثوابش از او باشد و گناهانش آمرزيده شود دعا اينست : سُبْحانَكَ اللّهُمَّ وَ بِحَمْدِكَ اَشّهَدُ اَنْ لااِلهَ اِلاّ اَنْتَ اَسْتَغْفِرُكَ وَ اَتوُبُ اِلَيْكَ وَ اَشْهَدُ اَنَّ مُحَّمَدا عَبْدُكَ وَ رَسُولُكَ وَ اَشْهَدُ اَنَّ عَلِيّا وَلِيُّكَ وَ خَليفَتُكَ بَعْدَ نَبِيِّكَ عَلى خَلْقِكَ وَ اَنَّ اَوْلِيآئَهُ خُلْفآوُكَ وَ اَوْصِيآئَهُ اءَوْصِيائُكَ. اما غسلهاى سنت شصت و دو غسل است ، از جمله آنها غسل جمعه است و بعضى از علماء واجب ميدانند و احوط آنست كه تا مقدور باشد ترك نكنند.
در احاديث معتبره وارد شده است كه : غسل جمعه واجب است برمردان و زنان در سفر و حضر، مگر آنكه رخصت داده اند زنان را كه ترك كنند در سفر براى كمى آب .
از حضرت صادق عليه السلام منقول است كه : غسل جمعه پاكيزه كننده و كفاره گناهانست از جمعه تا جمعه ديگر.
در حديث ديگر، از آنحضرت منقول است كه : هر كه غسل جمعه بكند و بگويد:اَشْهَدُ اَنْ لااِلهَ اِلاّ اللّهُ وَحْدَهُ لاشَريكَ لَهُ وَ اَشْهَدُ اَنَّ مُحَمَّدا عَبْدُهُ وَ رَسُولُهُ اَللّهُمَّ صَلِّ مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ اجْعَلْنى مِنَ التَّوابينَ وَ اجْعَلْنى مِنَ الْمُتَطَهِرينَ، اين غسل و دعا پاك ميگرداند او را تا جمعه ديگر و بهتر آن است كه اين دعا را نيز بخواند: اَللّهُمَّ طَهِّرْنى وَ طَهِّرْ قَلْبى وَ اَنْقِ غُسْلى وَ اَجْرِ عَلى لِسانى و باز بگويد: اَللّهُمَّ طَهِّرْنى وَ طَهِّرْ قَلْبى مِنْ كُلِّ آفَةٍ تَمْحَقُ بِها دينى وَ تُبْطِلُ بِها عَمَلى ، و در فقه الرضا مذكور است كه : چون از غسل فارغ شودى ، بگو: اَللّهُمَّ طَهِّرْ قَلْبى وَ اَنْقِ غُسْلى وَ اَجْرِ عَلى لَسانى ذِكْرَكَ وَ ذِكْرَنَبِيِّكَ مُحَمَّدٍ صَلَى اللّهُ عَلَيْهِ وَآلِهِ وَ اجْعَلْنى مِنَ التَّوابينَ وَالْمُتَطَهَّرينَ و وقت آن از صبح صادق روز جمعه است تا پيشين و مشهور آنستكه : هر چند نزديكتر است به پيشين بهتر است كه اگر خوف داشته باشد: كه در روز جمعه آب يافت نشود، در روز پنچشنبه ميتواند كرد و اگر فوت شود، بعد از وقت پيشين تا شام روز جمعه ميتواند كرد و نيت قضا در كار نيست و از صبح روز شنبه تا شام بقصد قضا ميتواند كرد و در فقه الرضا مذكور است كه : در روزهاى ديگر هفته هم ميتواند كرد و ظاهرا كسى از علماء قائل نشده است اينرا. سنت است غسل در شبهاى طاق ماه مبارك رمضان ، خصوصا در شب اول پانزدهم و شب هفدهم و آن شبيستكه مؤ منان و كافران در بدر جمع شدند و در روزش ، اعظم فتحهاى اسلام واقع شد وشب نوزدهم و آن شبى است كه تقديرات سال در آن نوشته ميشود بنابر بعضى احاديث ، شب بيست كه ويكم و آن شبى است كه اوصياء انبياء در آنشب شهادت يافتند و حضرت عيسى در آنشب بآسمان رفته است و حضرت موسى از دنيا رفته و احتمال قوى دارد كه شب قدر بوده باشد و شب بيست وسيم و آن شب قدر است بر احتمال قوى و قول اكثر و در آنشب دو غسل ميكند يكى مقارن غروب آفتاب و ديگرى در آخر شب ، در بعضى از روايات وارد شده است كه : در شبهاى دهه آخر هر شب غسل بكند.
سنت است غسل در شب عيد فطر و روزش و روزعيد قربان و اظهر آنست كه در اين دو روز غسل را تا شب ميتوان كرد ولكن افضل آنست كه پيش از نماز عيد واقع سازد، روز هشتم ذيحجه و روز عرفه نزد زوال و شب نيمه رجب .
منقول است از رسول خدا صلّى اللّه عليه وآله وسلّم هر كه ماه رجب را دريابد و غسل كند در اول ماه و ميان ماه و آخرماه از گناهان بِدَر آيد، مثل روزيكه از مادر متولد شده است و روز مبعث و آن بيست و هفتم رجب است و اكثر علماءِ گفته اند، اگر چه حديثى بخصوص بنظر نرسيده است و شب نيمه شعبان و روز غدير خم كه هيجدهم ذى حجه است و روز مباهله كه بيست و چهارم ذيحجه است و بعضى گفته اند روز بيست و پنجم و روز دحوالارضى بنا بر مشهور و آنروز بيست و پنجم ذى القعده است و در اين روز غسل نيز حديثى بنظر نرسيده است و روز نوروز، بنابر مذهب بعضى و حديث معلى بن خنيس بر آن دلالت دارد و مشهور آنست كه روزيست كه آفتاب ببرج حمل منتقل مى شود و همچنين سنت است غسل براى احرام حج يا عمره و بعضى واجب ميدانند و احوط آنست كه ترك نكند، غسل زيارت حضرت رسول صلّى اللّه عليه وآله وسلّم و ائمه معصومين صلوات اللّه عليهم اجمعين از نزديك و دور و غسل استخاره مطلقا، خصوصا نمازهاى خاص استخاره و براى نمازهاى مخصوص كه در طلب حاجت وارد شده است و غسل توبه از گناهان .
سنت است غسل از براى قضاى نماز كسوف ، هرگاه عمدا ترك كرده باشد و تمام قرص گرفته باشد و بعضى گفته اند: واجب است و احوط آنست كه ترك نكند، بعضى گفته اند بواسطه قضا غسل ميكند اگر عمدا ترك كرده باشد، اگر چه تمام قرص نگرفته باشد و اين قول قوى است و سنت است غسل از براى داخل شدن مكه معظمه و از براى داخل شدن خانه كعبه و از براى طواف و از براى داخل شدن حرم مدينه و از براى داخل شدن شهر مدينه مشرفه و از براى داخل شدن مسجد رسول و از براى كشتن هَدى و غسل فرزندى كه متول شود چنانچه گذشت و غسل روز ولادت حضرت رسول ، بنابر قول بعضى و آن هفدهم ماه ربيع الاول است و آنچه بنظر رسيده است غسل از براى زيارت در آنروز سنت است و غسل براى نماز طلب باران ، و از براى ديدن كسيكه چلپاسه و غسل بعد از كشتن است و همچنين هرگاه شخصى برود از براى ديدن كسيكه او را دار زده باشند غسل سنت است بعد از ديدن و بعضى واجب دانسته اند و اكثر علماء گفته اند كه هرگاه سعى بعد از سه روز باشد سنت است خواه بحق او را كشته باشند يا بباطل و خواه بطريق شرغى او را كشته باشند يا غير آن و بعضى از علماء گفته اند كه سنت است اعاده غسل ، هرگاه بعنوان ناقصى بروجه ضرورت بعمل آمده باشد مثل جبيره و تقيه و همچنين گفته اند: هرگاه جامه ميان دو كس ‍ مشترك باشد و منى درآن بيابد و معلوم نباشد كه از كدام يك بوده است ، هر دو را غسل كردن سنت است و براى كفن كردن ميت نيز گفته اند كه سنت است و ظاهر آنست كه همان غسل مس ميت است كه سنت است پيش از كفن كردن بجا آورد و همچنين سنت است غسل ، هرگاه كسى مرده را بعد از غسل دست بمالد و بعضى گفته اند كه هر گاه شخصى جنب مرده باشد سنت است كه غسل جنابت بدهند او را، پيش از غسل ميت ، يا بعد از آن و از حضرت امام جعفر صادق منقول است كه چون خواهى غسل عيد فطر بجا آورى ، در زير سقفى بجا آور و چون خواهى شروع كنى بگو اَلّلهُمَّ اِيْمانا بِكَ وَتَصْديقا بِكِتابِكَ وَاِتّباعَ سُنَّةِ نَبّيِكَ مُحَمَّدٍ صلّى اللّه عليه وآله وسلّم و چون از غسل فارغ شوى بگو اَلّلهُمَّ اجْعَلْهُ كَفّارَةً لِذُنُوبى وَطُهْرا لِدَنَسى اَلّلهُمَّ اءَذْهِبْ عَنّى الرِّجْسَ و بدانكه تفاصيل اغسال و احكام آنها را اين رساله گنجايش ندارد انشاءِ اللّه در كتاب عبادات نوشته خواهد شد و اللّه الموفق .