باب ششم : در آداب بوى خوش كردن : و گل بوئيدن و روغن ماليدن

باب ششم : در آداب بوى خوش كردن : و گل بوئيدن و روغن ماليدن 

فصل اول : دربيان سبب پيدا شدن بوهاى خوش در زمين
درحديث معتبر از حضرت امام جعفر صادق عليه السلام منقول است كه چون آدم وحوا از بهشت بر زمين آمدند، حضرت آدم بر كوه صفا قرار گرفت ، حضرت حوا بر كوه مروه و حضرت حوا چون در بهشت از بوى خوش آنجا گيسوى خود را شانه كرده و بسته بود، چون بزمين آمد گفت چه اميد داشته باشم از مشاطگى كه در بهشت كرده ام ،حال آنكه الحال خدا از من در خشم است ، پس گيسوهاى خود را گشود پس ‍ آن بوى خوش كه از گيسوى او فرو ريخت باد بمشرق و مغرب برد و اكثرش را بر زمين هند ريخت باين سبب اكثر بوهاى خوش در هند ميرويد، در حديث ديگر از آنحضرت منقول است كه چون حضرت آدم از آن درخت كه نهى شده بود از خوردن آن تناول نمود، جامه ها و زيورهاى بهشت همه از او فرو ريخت ، پس برگى از برگ هاى بهشت را گرفت و عورت خود را بآن پوشانيد چون برزمين آمد باد جنوب بوى خوش آن برگ را به هند رسانيد و درختان گياههاى هند را خوشبو گردانيد، باين سبب گياههاى خوشبو در هند ميباشد و اول جانورى كه از آن برگ بهشتى يا از آن گياهها خورد آهوى مشك بود، چون از آن برگ خورد بوى خوش در گوشت و خونش جارى شد تا آنكه جمع شد در پيش نافش و از آن مشك بهم رسيد.

فصل دوم : درفضيلت بوى خوش و آداب آن 
در احاديث معتبره وارد شده است كه عطر و بوى خوش كردن از جمله اخلاق پسنديده پيغمبرانست .
از حضرت صادق منقول است كه بوى خوش دلراقوى ميكند، قوت جماع را ميافزايد.
در حديث صحيح از حضرت امام رضا منقول است كه سزاوار نيست مرد را كه ترك كند بوى خوش را در هر روز، اگر قادر نباشد يكروز نه يك روز و اگر قادر نباشد، در هر جمعه و اينرا البته ترك نكند.
از حضرت اميرالمؤ منين عليه السلام منقول است كه بوى خوش بر شارب ماليدن از اخلاق پيغمبرانست .
گراميداشتن ملائكه است كه اعمال آدمى را مينويسند بسبب آنكه ايشانرا خوش ميآيد.
از حضرت امام جعفر صادق عليه السلام مرويستكه هر كه در هر روز بوى خوش بر خود بمالد تا شب عقلش با او باشد، و فرمود كه نماز كسيكه خوشبو باشد بهتر است از هفتاد نماز كه بى بوى خوش باشد، فرمود كه سه چيز است كه خدا پيغمبرانرا داده بوى خوش و زنان و مسواك .
در حديث ديگر فرمود كه لازم است بر بالغى كه در هر جمعه شارب و ناخن بگيرد و چيزى از بوى خوش بر خود بريزد و حضرت رسول صلّى اللّه عليه وآله وسلّم چون روز جمعه ميرسيد بوى خوش نزد آنحضرت نبود، روپاك بعضى از زنان را ميطلبيد كه بوى خوش داشت و تر ميكرد و بر روى مبارك ميماليد.
در حديث ديگر منقول است كه حضرت امام جعفر صادق بر موضعى كه سجده ميفرمودند بعداز آن ميشناختند آنموضع را از بوى خوش ‍ آنحضرت ، حضرت رسول صلّى اللّه عليه وآله وسلّم ميفرمودند كه جبرئيل مرا گفت كه يكروز در ميان خود را خوشبو كن ، در روز جمعه البته ناچار است و ترك مكن ، ميفرمود كه در روز جمعه البته خود را خوشبو كنيد اگر چه از بوى خوش زنان باشد، روزى عثمان بن مظعون بخدمت آنجناب عرضكرد، كه ميخواهم بوى خوش و چيزى چند از لذتها ترك كنم ، حضرت فرمود كه ترك بوى خوش مكنيد، كه ملائكه بوى خوش مؤ من را ميبويند، و در هر جمعه البته ترك مكن و فرمود كه هر چه صرف نمائى در بوى خوش اسراف نيست .
در حديث ديگر منقول است كه حضرت رسول صلّى اللّه عليه وآله وسلتم زر در بوى خوش زياده از طعام صرف ميكردند، فرمود كه بوى خوش زنان بايد كه رنگش ظاهر و بويش مخفى باشد و بوى خوش مردان بايد كه بويش ظاهر و رنگش مخفى باشد.
از حضرت امام موسى منقول است كه ناخن بگيريد در روز سه شنبه ، وحمام برويد در روز چهارشنبه حجامت بكنيد در روز پنجشنبه ، و ببهترين بوهاى خوش خود را خوشبو كنيد در روز جمعه .
از حضرت امام رضا عليه السلام منقول است كه چهار چيز است كه دل را ميگشايد، غم را زايل ميكند، بوى خوش كردن و عسل خوردن و سوارى كردن و بسبزه نظر كردن .
حضرت اميرالمؤ منين فرمود كه بايد زن مسلمان پيوسته براى شوهر، خود را خوشبو كند.
از حضرت امام محمد باقر عليه السلام منقول است كه در حضرت پيغمبر صلّى اللّه عليه وآله وسلّم سه خصلت بود كه در ديگرى نبود، اول آنكه آنحضرت را سايه نبود دويم آنكه در هيچ راهى نمى گذشت مگر آنكه دو روز يا سه روز كه كسى از آن راه مى گذشت ميدانست كه آنجناب از آنراه عبور نموده اند از بوى خوشى كه در آنراه مانده بود، سيم آنكه بهر سنگ و درختى كه مى گذشتند آنجناب را سجده ميكردند.
از حضرت رسول منقول است كه هر زنى كه بوى خوش كند و از خانه بيرون آيد پيوسته لعنت الهى بر او باشد تا بخانه برگردد.

فصل سوم : در كراهت رد كردن بوى خوش  
از حضرت صادق عليه السلام پرسيدند كه آيا كسى ميتواند بوى خوش را كه براى او بياورند رد كند، و قبول نكند، فرمود كه سزاوار نيست او را كه رد كند، كرامت را.
در حديث ديگر فرمود كه بنزد حضرت اميرالمؤ منين عليه السلام آوردند روغن خوشبوئى ، حضرت گرفتند و برخود ماليدند و در آنروز روغن ماليده بودند، بعد ازآن فرمودند كه هرگز بوى خوش را رد نميكنم .
درحديث ديگر منقول است كه حضرت رسول صلّى اللّه عليه وآله وسلّم رد نميكردند بوى خوش و شيرينى را كه براى آنجناب ميآوردند.
از حسن بن جهم منقول است كه گفت رفتم بخدمت حضرت رضا عليه السلام براى من ظرفى كه در آن مشك بود آورد و فرمود كه بردار بخود بمال قدرى برداشتم ماليدم فرمود، كه ديگر بردار و در گود پائين گردن خود بمال برداشتم و ماليدم پاره ديگر ماند فرمود كه اين را هم بدانجا بمال ماليدم ، بعد از آن فرمود كه حضرت اميرالمؤ منين عليه السلام ميفرمود كه رد نميكند، كرامت را مگر خر. گفتم كرامت كدامست ؟ فرمود، كه بوى خوش و بالشيكه براى نشستن و تكيه كردن تواضع كنند و مانند آن .

فصل چهارم : در فضيلت مشك و عنبر و زعفران 
از حضرت امام جعفر صادق عليه السلام منقول است كه بوى خوش مشكست و عنبر و زعفران وعود.
درحديث معتبر ديگر منقول است كه حضرت امام زين العابدين عليه السلام مشك دانى از قلع داشتند، و هر وقت كه اراده رخت پوشيدن ميكردند، آنرا مى طلبيدند و از مشك برخود ميماليدند.
در حديث ديگر وارد شده است كه شيشه از مشك داشتند در جانماز خود و هرگاه بنماز برميخاستند برخود ميماليدند.
در حديث ديگر منقول است كه حضرت رسول صلّى اللّه عليه وآله وسلّم آنقدر مشك بر خود ميماليدند كه رنگ مشك از فرق مبارك ايشان ظاهر بود و در حديث صحيح منقول است حضرت رسول مشك دانى داشتند، كه هرگاه وضو ميساختند با دست تر آنرا مى گرفتند، و چون بيرون ميآمدند از بوى خوش ميدانستند، كه آنحضرت ميآيند.
در حديث ديگر منقول است كه جناب امام رضا حقه بيرون آوردند، از آبنوس و در آن خانه ها بود كه در هر خانه بوى خوشى بود ويكى از آنها مشك بود.
درحديث صحيح منقول است كه على بن جعفر از حضرت امام موسى سؤ ال كرد كه آيا مشك را در روغنى كه برخود ميمالند، داخل ميتوان كرد فرمود كه من ميكنم و باكى نيست .
در روايت ديگر منقول است كه باكى نيست كه مشك داخل طعام كنند.
در روايت ديگر وارد شده است كه حضرت رسول صلّى اللّه عليه وآله وسلّم خود را بمشك و عنبر خوشبو ميكردند.
احاديث در مدح خلوق وارد شده است وآن بوى خوشى بوده است كه از چندين چيز بعمل ميآورده اند يك جزوش زعفران بوده است ، و در بعضى اخبار وارد شده است ، مداومت بر آن نكنند.
در روايت ديگر وارد شده است كه شب تا صباح بر بدن نگذارند. و دور نيست كه اين نهى ها بر آن باشد كه رنگش در بدن بسيار نماند.

فصل پنجم : درفضيلت غاليه 
بسند موثق منقول است كه اسحق بن عمار بخدمت حضرت صادق عليه السلام عرضكرد، كه من با تجار سودا ميكنم و غاليه برخود ميمالم براى آنكه مرا فقير ندانند، حضرت فرمود كه غاليه كم و بسيارش مساويست كسيكه اندك غاليه گاه گاه برخود بمالد كافيست ، او را اسحق گفت كه من بفرموده حضرت عمل كردم و سالى ده درهم غاليه ميخرم و تمام سال باين خوشبو مى شوم .
در حديث ديگرمنقول است كه حضرت على بن الحسين عليه السلام شبى از خانه بيرون آمدند، و جبه خز و عباى خز پوشيده بودند و ريش ‍ خود را بغاليه خوشبو كرده بودند، پرسيدند از آنجناب كه در اين شب باين هيئت براى چه بيرون آمده ايد؟ فرمود كه ميخواهم عبادت كنم ، و حوران بهشت را از خدا خواستگارى كنم ، يعنى براى عبادت زينت و بوى خوش كردن سنت است .
در حديث صحيح منقول است كه امام رضا عليه السلام فرمود كه روغنى براى آنجناب بعمل آوردند، كه در آن مشك و عنبر داخل كرده بودند، و فرمود كه در كاغذى آية الكرسى و سوره قُلْ اَعوُذُ بِرَبِّ النّاسِ وَقُلْ اَعُوذُ بِرَّبِ الْفَلَقِ و آيه چند از آيات حفظ نوشتند و در ميان غلاف شيشه آن روغن گذاشتند، و پيوسته بر ريش خود ميماليدند.
در روايت ديگر منقول است كه جناب امام رضا عليه السلام فرمود، كه روغن را با مشك از براى آنجناب بعمل آوردند، و بهفتصد درهم برآمد و فضل بن سهل وزير ماءمون بحضرت نوشت ، كه مردم شما را در اين باب عيب ميكنند، حضرت در جواب نوشتند كه مگر نميدانى كه يوسف پيغمبر خدا بود و جامه ديباى طلا باف ميپوشيد و بر كرسيهاى طلا مى نشست و باينها از حكمتش چيزى كم نميشد پس حضرت فرمود كه غاليه ساختند بچهار هزار درهم .

فصل ششم : در فضيلت و آداب روغن بربدن ماليدن 
از حضرت اميرالمؤ منين عليه السلام منقول است كه روغن ماليدن بشره را نرم ميكند و دماغ را زياد مى كند و مجارى آبرا در بدن آسان ميكند و خشونت جلد، يا بدخالى ، و تنگى روزيرا برطرف ميكند و رو را نورانى ميگرداند.
از حضرت صادق عليه السلام منقول است كه روغن ماليدن توانگريرا ظاهر مى كند. و در حديث ديگر فرمود كه فقر را زايل ميكند.
از حضرت امام محمد باقر عليه السلام منقول است كه در شب روغن ماليدن در عروق بدن جارى ميشود، و بشره را سيراب ميكند، و رو را سفيد ميكند. و در حديث ديگر فرمود هر كه بر مؤ منى روغن بمالد، حق تعالى براى او بعدد هر موئى نورى بنويسد كه در قيامت باو عطا فرمايد.
از حضرت صادق عليه السلام منقول است كه چون روغن را بر كف دست بريزى بگو اَلّلهُمَّ اِنّى اَسْاَلُكَ الزَّيْنَ وَالزّينَةَ وَالْمَحَبَّةَ وَاَعُوذُبِكَ مِنَ الشَّيْنِ وَالشَّنانِ وَالْمَقْتِ پس كف دست را بر بالاى سر بگذارد و از آنجا ابتدا كند بروغن ماليدن .
در روايت ديگر وارد شده است كه چون روغن را بر كف بريزى بگو اَلّلهُمَّ اِنّى اَسْاَلُكَ الزّينَةَ فى الدُّنْيا وَاَعوُذُبِكَ مِنَ الشَّيْنِ وَالشَّنانِ فى الدُّنْيا وَاْلاخِرَةِ.
در چند حديث نهى وارد شده است از مداومت بروغن ماليدن در هر روز.
در روايتى وارد شده است كه ماهى يكبار بمالند و در روايت ديگر هفته يكمرتبه يا دو مرتبه اما زنانرا هر روز ماليدن بدنيست .

فصل هفتم : در فوائد روغن بنفشه 
در حديث حسن از حضرت صادق عليه السلام منقول است كه روغن بنفشه سيد، و بهترين روغنهاى شماست . و در حديث ديگر فرمود كه فضليت روغن بنفشه بر ساير روغنها مثل فضيلت ما است بر ساير مردم . و در حديث ديگر مثل فضيلت شيعيان ما است بر ساير خلق . و در روايت ديگر فرمود كه نيكو روغنى است روغن بنفشه بسيار بماليد كه درد را از سر و چشم ميبرد. و در حديث ديگر فرمود كه از ناحيه شما چيزى نميآيد كه ما بيشتر دوست داريم از روغن بنفشه .
در روايت ديگر از عقبه منقول است كه شخصى از استر افتاده بود و دماغش آفت يافته بود، حضرت صادق عليه السلام فرمود روغن بنفشه در دماغش بچكانيد چنان كردند شفا يافت ، بعد از آن فرمود كه اى عقبه روغن بنفشه در زمستان گرم است ، و در تابستان خنك است ، و براى شيعيان ما نرم است ، و براى دشمنان ما خشك است ، و اگر مردم فضيلت آنرا بدانند، هر آينه يك وقيه از آن قيمتش يك اشرفى ميشود.
حضرت اميرالمؤ منين عليه السلام فرمود كه روغن بنفشه ، در بينى بچكانيد، كه حضرت رسول صلّى اللّه عليه وآله وسلّم فرمود كه اگر مردم فوائد اين روغن را بدانند، از آن بسيار بخورند، و در حديث ديگر فرمود كه گرمى تب را بشكنيد بروغن بنفشه و در حديث ديگر منقولست كه درد سر را زايل ميكند و دماغ را باصلاح مى آورد.

فصل هشتم : در فوائد روغن بان و روغن زنبق 
بدانكه بان فستق هندى است ، كه از آن روغن ميگيرند و از حضرت صادق عليه السلام منقول است كه نيكو روغنى است روغن بان .
در حديث ديگر منقول است كه شخصى بآنجناب شكايت كرد از تركهائيكه در دست و پايش بهم رسيده بود، فرمود كه پنبه را بگير، و روغن بان بر آن بريز، و برناف خود بگذار، و يا روغن را در ناف بريز، آن شخص يك مرتبه چنين كرد، آن آزار از او زايل شد.
بسند معتبر از حضرت رسول صلّى اللّه عليه وآله وسلّم منقول است كه هر كه روغن بان بر خود بمالد، و در پيش روى شيطان بخوابد بقدرت الهى باو ضرر نتواند رسانيد.
از حضرت اميرالمؤ منين عليه السلام منقول است كه برخود بماليد روغن بان ، كه آن امان است از هر دردى ، و پيغمبر آنرا استعمال ميفرمودند. و از حضرت رسول صلّى اللّه عليه وآله وسلّم منقول است كه هيچ چيز براى بدن ، بهتر از روغن زنبق نيست .
در روايت ديگر منقول است كه حضرت امام موسى و امام رضا عليهماالسلام ، در بينى ميچكانيدند.
در روايت ديگر از حضرت رسول صلّى اللّه عليه وآله وسلّم منقول است كه در روغن زنبق منافع بسيار هست ،و در آن شفاى از هفتاد درد هست .
از حضرت صادق عليه السلام نيز مرويستكه در روغن زنبق ، شفاى هفتاد درد است ، و ظاهر آنست كه مراد زنبق سفيد باشد كه آنرا رازقى ميگويند.
در بسيارى از احاديث بلفظ رازقى وارد شده است ، كه از كلام بعضى ظاهر ميشود كه زنبق ، ياسمن سفيد است .

فصل نهم : در فوائد ساير روغنها 
منقول است كه حضرت رسول صلّى اللّه عليه وآله وسلّم بحضرت اميرالمؤ منين عليه السلام فرمود: كه ياعلى ، روغن زيت بخور، و بربدن بمال هر كه روغن زيت بخورد، وبمالد، شيطان چهل صباح نزديك از نياديد.
در بعضى اخبار وارد شده است كه روغن گل خيرى ، روغن لطيفى است .
در روايت ديگر وارد شده است كه حضرت امام موسى عليه السلام روغن گل خيرى برخود ميماليدند.
در حديث موثق منقول است كه حضرت رسول صلّى اللّه عليه وآله وسلّم در وقتيكه صداع ايشان را عارضى ميشد، روغن كنجد در بينى مى چكانيدند.
در حديث معتبر ديگر منقول است كه آنجناب دوست مى داشتند كه روغن كنجد در بينى بچكانند.

فصل دهم : در فضيلت بخور و انواع و آداب آن 
از حضرت صادق عليه السلام منقول است كه سزاوار است مرد را كه هرگاه قادر باشد جامه هاى خود را به دود خوشبو بدارد.
از حضرت امام رضا عليه السلام مردم بوى بخور بسيار مى شنيدند.
مرازم روايتكرده استكه با حضرت امام موسى عليه السلام بحمام رفتم چون حضرت بيرون آمدند در زحتكن عود سوز طلبيدند و خود را خوشبو كردند پس فرمود كه مرازم را نيز خوشبو كنيد.
در روايت ديگر وارد شده است كه چون زنان حضرت امام موسى كاظم عليه السلام ميخواستند كه بخور كنند اول يك هسته خرما از خرماى صيحانى كه نوعى است كه خرماهاى مدينه ميگرفتند و خرما و پوست را از آن دانه پاك ميكردند، و در آتش ميانداختند و چون اندكى دود ميكرد بعد از آن بوى خوش را مى انداختند و جامه را بر بخور ميداشتند و ميگفتند كه اين بيشتر باعث خوش بوئى ميشود.
از حضرت امام جعفر صادق عليه السلام منقول است كه عود خالص بويش در بدن تا چهل روز ميماند، وعودى كه با بوهاى خوش ديگر پرورده باشند بويش تا بيست روز ميماند.
در حديث ديگر منقول است كه جناب امام رضا عليه السلام با عود هندى خالص بخور ميكردند و بعد از آن گلاب و مشك بر خود مى ماليدند.
در روايت ديگر وارد شده است كه حضرت رسول صلّى اللّه عليه وآله وسلّم بعود هفت نوع از شفاست .
در روايت ديگر منقول است كه تحفه كه براى مرد روزه دار آورند آن است كه ريشش را روغن بمالند و جامه اش را ببخور بدارند، و تحفه زن روزه دار آنست كه گيسش را شانه كنند و جامه اش ببخور بدارند.
سيّد بن طاوس عليه الرحمه روايت كرده است كه حضرت رسول صلّى اللّه عليه وآله وسلّم در وقت بخور كردن اين دعا را ميخواندند اَلْحَمْدُلِلّهِ الَّذى بِنِعْمَتِهِ تَتِمُّ الصّالِحاتِ اَلّلهُمَّ طَيِّبْ عَرَقِنا وَزَكِّ رَوايِحَنا وَاَحْس مُنْقَلَبنا وَاجْعَلِ التَّقْوى زادَتا وَالْجَنَّةَ مَعادَنا وَلا تُفَرِّقْ بَيْنَناوَبَيْنَ عا فِيَتِكَ اِيّاناوَكَرامَتِكَ لَنا اِنَّكَ عَلى كُلِّ شَيْئىٍ قَديرٌ.
گفته است كه در روايت ديگر منقول است كه در وقت بخور و بوى خوش كردن اين دعا بخوانند اَلْحَمْدُللّهِ رَبِّ الْعالَمينَ اَلّلهُمَّ اءَمْتِعْنى بِما رَزَقْتَنى فَلا تَسْلُبْنى ما خَوَّلْتَنى وَاِجْعَلْ ذلِكَ رَحْمَةً وَلا تَجْعَلْهُ وَبالاً عَلَىَّ اَلّلهُمَّ طَيِّبْ ذِكْرى بَيْنَ خَلْقِكَ كَما طَيَّبْتَ بَشَرى وَنَشْواىَ بِفضْلِ نِعْمَتِكَ عِنْدى .

فصل يازدهم : دربيان فضيلت گلاب و گل سرخ و انواع گلها
از حضرت رسول صلّى اللّه عليه و آله وسلّم منقول است كه گلاب بررو ريختن آب رو را زياد ميكند و پريشانى را بر طرف ميكند.
در حديث ديگر فرمود كه هر كه گلاب بر رو بمالد، در آنروز بدحالى و پريشانى باو نرسد، و چون گلاب را بر رو، و دستها مالد، حمد خدا بكند، و صلوات بر محمد و آل محمد بفرستد.
از حضرت صادق عليه السلام منقول است كه هر كه در روز اول ماه مبارك رمضان يك كف گلاب بر رو بريزد، در آنروز ايمن گردد از خوارى و پريشانى ، و هر كه در آنروز بر سرش يك كف گلاب بريزد، در آن سال از مرض سرسام و ذات الجنب ايمن گردد.
بسند معتبر از حضرت اميرالمؤ منين منقول است كه حضرت رسول صلّى اللّه عليه وآله وسلّم هر دو كف را از گل سرخ پر كرده بمن عطا فرمودند، چون نزديك بمشام خود بردند، فرمودند كه اين بهترين گلهاى بهشت است بعد از گل مورد.
در حديث ديگر از حضرت رسول صلّى اللّه عليه وآله وسلّم منقول است كه چون مرا بآسمان بردند از عرق من قطره چند بر زمين ريخت ، و گل سرخ از آن روئيد پس از آن گل بدريا افتاد، ماهى خواست كه بردارد و دعموض كه كرميست در ميان آب و سر پهنى دارد و دم باريك درازى دارد، خواست كه بردارد، در ميان ايشان نزاع شد، پس حقتعالى ملكى را فرستاد، كه درميان ايشان محاكمه كرد، و نصف را بماهى داد، و نصف را بدعموص ، باين سبب پنج برگ سبزى كه در زير گل ميباشد دو تا بشكل دم ماهى است ، كه از هر طرف پرى دارد و سه تا بشكل دم دعموص است ، كه باريكست و از هيچ طرف پرى ندارد، و يك طرفش پرى دارد و طرف ديگر ندارد، كه نصصفش بشكل دم ماهى و نصفش بشكل دم دعموص است .
در روايت ديگر منقول است كه چون آنحضرت را بمعراج بردند زمين از رفتن آنحضرت محزون شد، و باين سبب كبر در آن روئيد، و چون بر گشتند زمين شاد شد، و گل سرخ در آن روئيد، پس كسى خواهد كه بوى حضرت پيغمبر صلّى اللّه عليه وآله وسلّم را استشمام نمايد گل سرخ را ببويد و در روايت ديگر، از طرق عامه ، از حضرت رسول صلّى اللّه عليه وآله وسلّم وارد شده است كه گل سفيد از عرق من روئيده در شب معراج ، و گل سرخ از عرق جبرئيل ، و گل زرد از عرق براق .
در روايتى وارد شده است كه بوئيدن نرگس ، و روغنش را ماليدن ، فضائل بسيار دارد و چون حضرت ابراهيم را در آتش انداختند و حق تعالى آتشرا بر او برد وسلام گردانيد، درميان آتش نرگس براى آنحضرت رويانيد و از آنروز نرگس در ميان مردم بهم رسيد.
از حضرت امام موسى عليه السلام منقول است كه حضرت رسول صلّى اللّه وآله وسلّم فرمود كه نيكو گلى است مرزنگوش و در زير عرش ‍ ميرويد و آبش باعث شفاى چشم است .
در روايت ديگر منقول است كه بسيار مرزنگوش را ببوئيد كه قوت شامه را ميافزايد واز حضرت صادق عليه السلام منقول است كه گل بيست و يك نوع دارد وسيد و بهترين همه ، گل مورد است .

فصل دوازهم : در آداب گل بوئيدن 
در حديث صحيح از حضرت امام جعفر صادق عليه السلام و در حديث معتبر از حضرت رسول صلّى اللّه عليه وآله وسلّم منقول است كه هر گاه گلى بشما بدهند، ببوئيد و برديده هاى خود بگذاريد، كه آن از بهشت آمده است .
در حديث معتبر، از مالك جهنى ، روايت كرده است كه گلى بحضرت امام جعفر صادق عليه السلام دادم ، گرفتند و بوئيدند وبر هر دو ديده گذاشتند، پس فرمودند كه هر كه گلى را بگيرد وببويد و بر ديده هاى بگذارد و بگويد اَلّلهُمَّ صَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ هنوز بر زمين نگذاشته باشد، كه گناهانش آمرزيده شود.
از حضرت امام على نقى عليه السلام منقول است كه هر كه گلى را ببويد و برديده ها گذاشته ، صلوات بر محمد و ائمه عليهم السلام بفرستد، حق تعالى براى او از حسنات بقدريكه بيابان عالج كه در مابين مكه و شام و عراق كشيده شده است ، بنويسد و از گناهاى او، بعدد ديگ بيابان محو نمايد.