مفتاح سوم : استخاره به جناب مقدس الهى است با مشورت كردن با مؤ منان

مفتاح سوم : استخاره به جناب مقدس الهى است با مشورت كردن با مؤ منان

بدان كه مشورت كردن با برادران مؤ من عاقل ، از اهمّ امور است ، و تاكيد بسيار در آيات و اخبار در آن وارد شده است ، چنانچه حق تعالى براى تعليم ساير بندگان و تاءليف قلوب مؤ منان و امتحان منافقان حضرت رسالت پناه (صلى اللّه عليه و آله ) را كه صاحب عقل كل بود و خاطر مقدسش اسرار وحى الهى و مشرق انوار الهامات نامتناهى بود خطاب نمود كه ... و شاورهم فى الامر فاذا عزمت فتوكّل على اللّه انّ اللّه يحب المتوكلين (69). يعنى : با صحابه ، مشورت كن در امر جهاد و غير آن كه اراده مى نمايى ، پس ‍ چون عزم كنى بر آنچه ما بر زبان ايشان جارى مى سازيم و به خاطر مقدس ‍ تو مى اندازيم ، پس توكل كن بر خدا و كار خود را به او بگذار و اعتماد بر غير او مكن ، بدرستى كه خدا دوست مى دارد آنها را كه در همه امور بر خداوند خود توكل مى كنند.

بدان كه امر آن حضرت به مشوره براى تعليم ساير بندگان و تطييب خاطر مؤ منان و مصالح بسيار، ديگر باز امر فرمود به توكل و اعتماد بر جناب مقدس او، و تفويض امور خود به علم كامل و لطف شامل او، پس با ارتكاب مشورت بايد كه اعتماد بر آراى خلق نكند و خير خود را از علام الغيوب طلب كند، تا آنچه خير اوست حق تعالى بر زبان ايشان جارى گرداند.

و ايضا در جاى ديگر فرموده است و الذين استجابوا لربهم و اءقاموا الصلاة و اءمرهم شورى بينهم و ممّا رزقناهم ينفقون .(70) پس مدح كرده است جماعتى را كه اجابت مى كنند پروردگار خود را در هر امرى از امور دين كه ايشان را به سوى آن مى خواند و نماز را برپا مى دارند در اوقات فضيلت با شرائط و آداب آن و كار ايشان مشوره است در ميان ايشان . يعنى : مستبد به راءى خود نمى باشند، و در هر كار با يكديگر مشورت مى كنند، و از آنچه به ايشان روزى كرده ايم
از مال حلال در راه رضاى ما انفاق مى كنند. و از اين آيه كريمه نهايت مبالغه در مشورت ظاهر مى شود.
و از حضرت رسول (صلى اللّه عليه و آله ) منقول است كه هر كه با كسى مشورت كند البته هدايت مى يابد به آنچه خير او در آن است (71).

و در حديث ديگر فرمود: كه يا على كسى كه طلب خير خود از خدا مى كند در كار خود حيران نمى شود، و كسى كه در كارها با مردم مشورت مى كند پشيمان نمى شود(72).
و از حضرت اميرالمؤ منين (صلوات اللّه عليه ) مروى است كه نفس خود را به خطرها مى اندازد كسى كه مستغنى مى شود به راءى خود از راءى ديگران (73).

و سيد و برقى و ديگران به سند معتبر از حضرت صادق (عليه السلام ) روايت كرده اند كه مشورت نمى باشد مگر با چهار حدّ اگر كسى آنها را رعايت كند منتفع مى شود، و اگر نكند ضررش بر مشورت كننده زياده از نفع آن است :
اول : آن كه با كسى مشورت كنى كه عاقل باشد.
دوم : آن كه آزاد و دين دار و صالح باشد.
سوم : آن كه دوست و برادر مؤ من باشد.
چهارم : آن كه او را بر سرّ خود مطلع گردانى بنحوى كه چنانچه تو راز خود مى دانى او هم بداند، و اعتماد بر او داشته باشى كه افشاى راز تو نمى كند نزد مردم .
اما اول : براى آنكه اگر عاقل باشد راءى او بكار تو مى آيد و راءى احمق به كار نمى آيد.
و اما دوم : براى آن كه اگر آزاد و دين دار باشد سعى مى كند كه خير تو رت بداند و به تو بگويد، و اگر از خدا نترسد پروا ندارد از آن كه خير تو را از تو پنهان كند.
و اما سوم : زيرا كه اگر يار و برادر ايمانى نباشد، راز خود را به او نمى توانى گفت .
و اما چهارم : براى آنكه تا اسرار تو را نداند خير تو را نمى تواند دانست (74).
مؤ لف گويد: كه در عبارت حديث اجمالى هست و حاصل مضمونش آن است كه مذكور شد و دور نيست كه مراد از آزاد، آزاد مرد خوش اخلاق باشد.
چنانچه به سند معتبر از حسن بن الجهم منقول است كه حضرت امام رضا (عليه السلام ) فرمود: كه عقل پدرم به مرتبه اى بود كه عقلهاى ديگران را به آن نمى توانست سنجيد، و با آن مرتبه از علم و عقل بسيار بود كه با يكى از سياهان غلامان خود مشورت مى كرد، مى گفتند: با چنين كسى مشورت مى كنى ؟ جواب مى فرمود كه بسا باشد كه خدا خير مرا بر زبان او جارى گرداند، پس آنچه آن سياهان مى گفتند از مصالح بساتين و مزارع آن حضرت به آن عمل مى نمود(75).
و از حضرت صادق (عليه السلام ) منقول است كه از حضرت رسول (صلى اللّه عليه و آله ) پرسيدند كه حزم و دورانديشى چيست ؟ فرمود: كه مشورت كردن با صاحبان عقل و راءى نيك و متابعت ايشان كردن (76).
و در مكارم از حضرت صادق (عليه السلام ) روايت كرده است كه حضرت رسول خدا (صلى اللّه عليه و آله ) فرمود: كه مشورت كردن با عاقل ناصح خيرخواه موجب ميمنت و مباركى و رشد و صلاح و توفيق حق تعالى است ، پس هرگاه خيرخواه داناى عاقل راءيى براى تو اختيار كند زنهار و مخالفت او مكن كه باعث هلاك تو مى گردد(77).

و در حديث ديگر فرمود: كه هيچ معاونتى بهتر از مشورت كردن نيست ، و هيچ عقلى بهتر از تدبير نيست (78).
و از حضرت اميرالمؤ منين (صلوات اللّه عليه ) منقول است كه مشورت كن با جماعتى كه از خدا ترسند، و دوست دار برادران مؤ من را بقدر پرهيزكارى ايشان ، و بپرهيز از زنان بد و از نيكان ايشان در حذرباش ، اگر تو را به نيكى امر كنند مخالفت كن ايشان را تا طمع نكنند در آن كه موافقت كنى ايشان را در بديها(79).
و در حديث ديگر فرمود كه من بيزارم از كسى كه مسلمانى با او مشورت كند و آنچه خير او را در آن داند به او نگويد(80).
و از حضرت رسول (صلى اللّه عليه و آله ) مروى است كه هر گروهى كه با يكديگر مشورت كنند، و در ميان ايشان كسى باشد كه نامش محمد يا حامد يا محمود يا احمد باشد و در مشورت ايشان داخل باشد البته آنچه خير ايشان است بر ايشان ظاهر مى شود(81).
و از حضرت صادق (عليه السلام ) منقول است كه مشورت كن با مردان عاقل پرهيزكار، زيرا كه امر نمى كنند تو را مگر به نيكى ، و زنهار كه مخالفت ايشان مكن كه مخالفت داناى پرهيزكار باعث فساد دين و دنياست(82).
و به سند معتبر از حضرت صادق (عليه السلام ) منقول است كه اگر خواهى نعمت الهى براى تو مستقيم باشد و مروت و مردى تو كامل و تمام باشد و زندگانى تو نيكو باشد، پس در امور خود با برده و با مردم دنى و دون مشورت مكن (83).
و از حضرت رسول (صلى اللّه عليه و آله ) مروى است كه مشورت مكن با جبان و ترسان كه راه بدر شد را بر تو تنگ مى كند، و بسبب جبنى كه دارد راه گشاد را به تو نمى نمايد، و مشورت مكن با بخيل كه مانع مى شود تو را از رسيدن به نهايت مقصود خود، و مشورت مكن با كسى كه حرص دنيا داشته باشد، زيرا كه زينت مى دهد براى تو بدترين راءيها را(84).

و به سند معتبر از حضرت صادق (عليه السلام ) منقول است كه هر كه برادر مؤ منش با او مشورت كند و آنچه محض خير او را در آن داند نگويد حق تعالى عقل و راءيش را از او سلب كند(85).
و در محاسن و معانى الاخبار و فتح الابواب به سندهاى معتبر از حضرت صادق (عليه السلام ) منقول است كه هرگاه يكى از شما كارى را اراده كند با كسى مشورت نكند تا آنكه پيش از آن با خداوند خود مشورت كند. راوى گفت : چگونه با خدا مشورت كند؟ فرمود: كه اول از حق تعالى طلب خير خود بكند، بعد از آن با مؤ منان مشورت كند، تا خدا آنچه خير در آن است بر زبان ايشان جارى گرداند(86).

و در مكارم از حضرت صادق (عليه السلام ) روايت كرده است كه هرگاه امرى را اراده كنى ، پس با كسى مشورت مكن تا با خدا مشورت كنى ، پرسيدند كه چگونه با پروردگار خود مشورت كند؟ فرمود: كه صد مرتبه بگويد اءستخيراللّه پس با مردم مشورت كند تا خدا خير او را بر زبان هر كه خواهد جارى كند(87).
و سيد، به سند معتبر از حضرت صادق (عليه السلام ) روايت كرده است كه چون احدى از شما يعنى شيعيان اراده كند كه چيزى بخرد يا بفروشد يا داخل امرى بشود، پس اول خير خود را از خداى عزوجل سؤ ال كند به آن كه بگويد:
اللّهمّ انى اءريد اءمرا، فان كان خيرا لى فى دينى و دنياى و آخرتى و عاجل اءمرى و آجله فيسّره لى ، و ان كان شرّا لى فى دينى و دنياى فاصرفه عنّى ، ربّ اعزم لى على رشدى و ان كرهته و اءبته نفسى
پس با ده نفر از مؤ منان مشورت كند در آن امر كه اراده كرده است ، و اگر ده كس نيابد با پنج نفر مشورت كند، با هر يك دوبار، و اگر نيابد مگر دو نفر از مؤ منان با هر يك پنج مرتبه مشورت كند، و اگر نيابد مگر يك مرد با او ده نوبت مشورت كند(88).
مؤ لف گويد: كه اگر صد مرتبه اءستخيراللّه را با اين حديث ضم كند اتم و اكمل خواهد بود انشاءاللّه تعالى .

پاورقی

69-سوره آل عمران : 159.
70-سوره شورى : 38.
71-بحارالانوار، 91/254.
72-بحارالانوار، 91/254.
73-عيون اخبار الرضا، 2/54.
74-بحارالانوار، 91/253. و محاسن برقى : ص 602، ح 28.
75-بحارالانوار، 91/254.
76-بحارالانوار، 91/254.
77-مكارم الاخلاق ، ص 319.
78-مكارم الاخلاق ، ص 319
79-بحارالانوار، 75/98.
80-بحارالانوار، 75/104.
81-عيون اخبار الرضا، 2/29.
82-مكارم الاخلاق ، ص 319.
83-بحارالانوار، 75/990، ح 9.
84-بحارالانوار، 75/99، ح 11.
85-بحارالانوار، 75/102، ح 29.
86-محاسن برقى ، ص 598، ح 2 و معانى الاخبار، ص 144-145 و بحار 91/252 از فتح الابواب .
87-مكارم الاخلاق ، ص 318.
88-بحارالانوار، 91/252 - 253 از سيد.