باب اول: در بيان فضيلت اذكارى است كه مخصوص به وقتى نيست

باب اول: در بيان فضيلت اذكارى است كه مخصوص به وقتى نيست

فصل اول: در فضيلت تسبيحات اربعه است

به سند معتبر از حضرت امام موسى صلوات‏الله عليه منقول است كه: جمعى از يهود به خدمت حضرت رسول صلى‏الله عليه و آله آمدند، و اعلم ايشان از مسئله‏اى چند سؤال نمود، و چون جواب شنيدند مسلمان شدند. از جمله آن مسئله‏ها اين بود كه پرسيد كه: يا محمد مرا خبر ده از كلماتى كه حق تعالى آنها را براى حضرت ابراهيم عليه‏السلام اختيار نمود در هنگامى كه خانه كعبه را بنا كرد. حضرت فرمود كه: بلى؛ اين كلمات بودسبحان الله و الحمد لله و لا اله الا الله و الله أكبر(). يهودى پرسيد كه: چه ثواب دارد كسى كه اين كلمات را بگويد؟ حضرت فرمود كه: چون بنده سبحان‏الله( 4مى‏گويد با او تسبيح(مى‏گويند آنچه در زير عرش‏اند. پس به گوينده تسبيح ده برابر ثواب تسبيح آنها را عطا مى‏كنند. و چون الحمدلله( 6مى‏گويد حق تعالى نعيم(دنيا را به او كرامت مى‏فرمايد، و وصل مى‏كند آن را به نعيم آخرت. و اين كلمه‏اى( 8است كه چون اهل بهشت داخل بهشت مى‏شوند اين كلمه را مى‏گويند، و سخنانى كه در دنيا مى‏گفته‏اند همه منقطع(مى‏شود بغير اين سخن. و اما لا اله الا الله( 10)؛ پس بهشت جزاى آن است؛ چنانچه حق تعالى مى‏فرمايد كههل جزاء الاحسان الا الاحسان( 11). يعنى: نيست جزاى لا اله الا الله مگر بهشت. يهودى گفت: راست مى‏گويى اى محمد. و به سند معتبر ديگر از حضرت رسول صلى‏الله عليه و آله منقول است كه: هر كه سبحان‏الله مى‏گويد حق تعالى براى او درختى در بهشت غرس مى‏نمايد(12 )؛ و كسى كه الحمد لله مى‏گويد درختى براى او مى‏كارد؛ و كسى كه لا اله اله الله مى‏گويد درختى براى او مى‏كارد؛ و كسى كه الله أكبر(13 مى‏گويد درختى براى او غرس مى‏نمايد. شخصى از قريش به حضرت عرض كرد كه: پس ما در بهشت درخت بسيارى داريم. حضرت فرمود كه: بلى؛ وليكن بپرهيزيد از اين كه آتشى بفرستيد كه آن درختان را بسوزاند زيرا كه حق تعالى مى‏فرمايد كهاى گروه مؤمنان اطاعت نماييد خدا و رسول را، و باطل مكنيد عملهاى خود را.( 14و به سند معتبر از حضرت اميرالمؤمنين صلوات‏الله عليه منقول است كه: فقرا به خدمت حضرت رسول صلى‏الله عليه و آله آمدند و گفتند: يا رسول الله اغنيا را مالى هست كه به آن بنده آزاد كنند و ما نداريم؛ و ايشان را مالى هست كه به آن حج كنند و ما را نيست؛ و ايشان مال دارند كه به آن تصدق كنند و ما نداريم؛ و ايشان مال دارند كه به وسيله آن در راه خدا جهاد كنند و ما نداريم. حضرت فرمود كه: هر كه صد مرتبه الله أكبر بگويد بهتر است از صد بنده آزاد كردن؛ و هر كه صد مرتبه سبحان‏الله بگويد بهتر است از صد شتر با خود بردن به حج كه بكشند آنها را از براى خدا؛ و هر كه صد مرتبه الحمدلله بگويد بهتر است از صد اسب كه زين و لجام كرده، مردم را سوار كنند و به جهاد فرستند؛ و هر كه صد مرتبه لا اله الا الله بگويد كسى از او رد آن روز عملش بهتر نباشد مگر كسى كه زياده از صد مرتبه بگويد. پس چون اين خبر به اغنيا رسيد ايشان نيز اين اعمال را به جا آوردند. فقرا به خدمت حضرت آمدند و گفتند كه: اغنيا اين كارها را نيز كردند. حضرت فرمود كه: اين فضل خداست؛ به هر كه مى‏خواهد عطا فرمايد. و به سند معتبر از حضرت امام رضا صلوات‏الله عليه منقول است كه: حق تعالى بر خود واجب كرده است كه هر مؤمنى كه صد مرتبه الله أكبر و صد مرتبه الحمدلله و صد مرتبه سبحان الله و صد مرتبه لا اله الا الله بگويد، و صد مرتبه صلوات بر محمد و آل محمد بفرستد، پس بگويداللهم زوجنى من الحور العين( 15)، البته حق تعالى حوريه‏اى در بهشت به او كرامت مى‏فرمايد، و اين پانصد كلمه مهر آن حوريه باشد. پس، از اين جهت حق تعالى به حضرت رسول صلى‏الله عليه و آله وحى فرمود كه: مَهر زنان مؤمنه را پانصد درهم سنت گرداند. و به سند معتبر ديگر منقول است كه: بسيار بگوييد لا اله الا الله و الله أكبر را، كه هيچ چيز نزد خدا محبوبتر از اين دو كلمه نيست. و به سند معتبر از حضرت اميرالمؤمنين صلوات‏الله عليه منقول است كه: سبحان‏الله نصف ميزان اعمال است، و الحمدلله پر كند ميزان اعمال را، و الله اكبر مابين آسمان و زمين را پر كند. و به سند معتبر از حضرت رسول صلى‏الله عليه و آله منقول است كه: بسيار بگوييد سبحان‏الله و الحمدلله و لا اله الا الله و الله أكبربه درستى كه اين كلمات مى‏آيند در روز قيامت با خيرات و ثوابهاى عظيم كه از پيش رو و عقب خود دارند. و اينهايند باقيات صالحات (يعنى امور شايسته‏اى كه از براى آدمى باقى مى‏ماند نفع آنها). و حق تعالى فرموده است كه:باقيات صالحات بهتر و پاينده‏تر است (از متاعهاى زندگانى دنيا).(16 )). و به سند معتبر از حضرت صادق صلوات‏الله عليه منقول است كه: حضرت رسول صلى‏الله عليه و آله روزى به اصحاب خود التفات نموده، فرمودند كه: براى خود سپرها اخذ كنيد و مهيا سازيد. صحابه گفتند كه: مگر دشمنى به ما رو آورده است كه سپر از براى دفع ضرر ايشان مهيا مى‏بايد كرد؟ فرمود كه: نه؛ وليكن از براى دفع آتش جهنم از خود بگوييدسبحان الله و الحمدلله و لا اله الا الله و الله أكبرو به سند معتبر از حضرت امام محمد باقر عليه‏السلام منقول است كه: هر كه بگويد سبحان‏الله نه از روى تعجب( 17)، حق تعالى از آن تسبيح، مرغى خلق فرمايد كه آن مرغ را زبانى بوده باشد، و در ميان ملائكه مُسَبحان(18 تسبيح الهى كند تا روز قيامت. و همچنين است الحمدلله و لا اله الا الله و الله أكبر.

فصل دويم: در ثواب تهليل(19 ) است و ثواب انواع آن

از حضرت رسول صلى‏الله عليه و آله منقول است كه: حق تعالى به حضرت موسى عليه‏السلام خطاب فرمود كه: اگر آسمانها و ساكنان آنها و زمينهاى هفتگانه در يك كفه ترازو باشد و لا اله الا الله در كفه ديگر باشد، اين كلمه بر آنها زيادتى مى‏كند. و به سند معتبر از حضرت امام محمد باقر عليه‏السلام منقول است كه: حضرت رسول صلى‏الله عليه و آله فرمود كه: تلقين كنيد مرده‏هاى خود را در وقت جان كندن لا اله الا الله، كه گناهان را خراب مى‏كند و درهم مى‏شكند. صحابه گفتند كه: يا رسول الله كسى كه در صحت بگويد چون است؟ حضرت فرمود كه: اين بيشتر باعث درهم شكستن و برطرف شدن گناهان مى‏شود. به درستى كه لا اله الا الله مونس مؤمن است در حال حيات و نزد مردن و در هنگام مبعوث شدن. و به درستى كه جبرئيل به من گفت: يا محمد در قيامت جمعى را خواهى ديد كه از قبرها رو سفيد مبعوث مى‏شوند و به آواز بلند مى‏گويند: لا اله الا الله و الله أكبر؛ و جمعى روسياه مبعوث مى‏شوند و فرياد مى‏كنند: يا ويلاه يا ثُبوراه.(20 و به سند ديگر از حضرت رسول صلى‏الله عليه و آله منقول است كه: قيمت بهشت لا اله الا الله است. و به سند معتبر از آن حضرت منقول است كه: هر كه لا اله الا الله بگويد، براى او درختى در بهشت بكارند از ياقوت سرخ كه ريشه‏اش در مشك سفيد باشد و ميوه‏اش از عسل شيرين‏تر و از برف سفيدتر و از مشك خوشبوتر باشد و در آن درخت، ميوه‏ها باشد به شكل پستان دختران باكره كه چون شكافته شود هفتاد حله از ميان آن بيرون آيد.

1-   ترجمه: خداوند ما و شما را به راه راست هدايت فرمايد.
2-   اين فضيلتها و پاداشها براى ذكرها براى كسى است كه از سر اعتقاد به آنها گويا باشد و به هنگام گفتن، بداند كه چه مى‏گويد. در غير اين صورت در اين حد از فضيلت، بهره نخواهد برد.
3-   سبحان الله و الحمدلله و لا اله الا الله و الله أكبر: خداوند به پاكى و پيراستگى {از هر عيب و كاستى} ستوده مى‏شود؛ و سپاس و ستايش از آن خداست؛ و خدايى جز خداوند نيست؛ و خداوند بزرگتر {از آن} است {كه به توصيف آيد}.
4-   سبحان‏الله: خداوند به پاكى و پيراستگى {از هر عيب و كاستى} ستوده مى‏شود.
5-   تسبيح: گفتن سبحان الله - ذكر خدا گفتن
6-   الحمدلله: سپاس و ستايش از آن خداست
7-   نعيم: نعمت - مال.
8-   كلمه‏اى: سخن - جمله.
9-   منقطع: بريده - گسسته.
10-   لا اله الا الله: خدايى جز خداوند نيست.
11-   بخشى از آيه 60 سوره الرحمن (55): آيا پاداش نيكوكارى جز نيكويى است؟
12-   غرس نمودن: كاشتن.
13-   الله أكبر: خداوند بزرگتر {از آن} است {كه به توصيف آيد}.
14-   آيه 33 سوره محمد (47).
15-   ترجمه: خداوندا از زنان سياهچشم بهشتى به ازدواج من درآور.
16-   ترجمه تفسيرى بخشى از آيه 46 سوره كهف (18).
17-   يكى از كاربردهاى سبحان الله در زبان مردم به هنگام تعجب است. در اين حالت، گوينده به معنى آن توجه ندارد.
18-   مسبحان: سبحان‏الله گويان - ذكر كنندگان نام خدا - تسبيح كنندگان.
19-   تهليل: گفتن لا اله الا الله.
20-   ترجمه: اى واى! اى هلاكت، اى عذاب!

و از حضرت اميرالمؤمنين صلوات‏الله عليه منقول است كه: هر بنده مسلمانى كه لا اله الا الله بگويد آن كلمه البته بالا رود و هر سقفى را بشكافد، و به هر گناهى از گناهان او كه برسد محو نمايد تا چون به حسنات او برسد قرار گيرد. و به سند معتبر از حضرت امام محمد باقر صلوات‏الله عليه منقول است كه: هيچ عملى ثوابش عظيمتر از شهادت لا اله الا الله نيست. و به سند معتبر از حضرت رسول صلى‏الله عليه و آله منقول است كه: بهترين عبادتها گفتن لا اله الا الله است. و به سند معتبر از حضرت صادق صلوات‏الله عليه منقول است كه: هر كه صد مرتبه لا اله الا الله بگويد عمل او در آن روز بهترين اعمال مردم باشد، مگر كسى كه بيشتر از او اين كلمه را گفته باشد. و به سند معتبر از حضرت صادق صلوات‏الله عليه منقول است كه فرمود كه: هر عبادتى را اندازه‏اى هست كه به آن منتهى مى‏شود مگر ذكر حق تعالى كه آن را حدى نيست كه به آن منتهى شود. چنانچه حق تعالى نمازهاى پنجگانه را واجب گردانيده است؛ كسى كه آنها را ادا نمايد به حدش رسانيده است. و همچنين كسى كه روزه ماه رمضان را بگيرد فرضش را ادا كرده است. و كسى كه يك مرتبه حج كند اندازه‏اش به عمل آمده است. بغير ذكر و ياد خدا كه حق تعالى از آن به اندك راضى نشده است و اندازه‏اى و نهايتى براى او مقرر نساخته است. بعد از آن اين آيه را خواندنديا أيها الذين ءامنوا اذكروا الله ذكرا كثيرا و سبحوه بكره و أصيلا( 1). كه ترجمه ظاهر لفظش اين است كهاى گروه مؤمنان ياد كنيد خدا را ياد كردن بسيار، و تسبيح و تنزيه كنيد او را در بامداد و پسين( 2). پس نهايتى براى ذكر مقرر نساخت. بعد از آن فرمود كه: پدرم بسيار ياد خدا مى‏كرد. با او كه راه مى‏رفتم مشغول ذكر بود، و چون با او طعام مى‏خوردم او را مشغول ذكر مى‏ديدم، و چون با مردم سخن مى‏گفت سخن گفتن، او را از ياد خدا باز نمى‏داشت. و پيوسته مى‏ديدم كه زبانش به كامش چسبيده بود و مشغول ذكر لا اله الا الله بود. و در صبح ما را جمع مى‏كرد و امر مى‏كرد كه مشغول ذكر و ياد خدا باشيم تا طلوع آفتاب. و مى‏فرمود كه: هر كه قرآن مى‏تواند خواند قرآن بخواند، و هر كه قرآن نمى‏تواند خواند ذكر خدا بكند. و خانه‏اى كه در آن قرآن مى‏خوانند و ياد خدا مى‏كنند بركت( 3آن خانه بسيار مى‏شود و شياطين از آن خانه دورى مى‏كنند و آن خانه روشنى مى‏دهد اهل آسمان را، چنانچه ستاره‏هاى روشن، اهل زمين را روشنى مى‏دهند. و خانه‏اى كه در آن قرآن خوانده نمى‏شود و ياد خدا در آن نمى‏كنند بركت آن خانه كم است و ملائكه از آن خانه دورى مى‏كنند و شياطين در آن خانه حاضر مى‏باشند. و حضرت رسول صلى‏الله عليه و آله فرمود كه: آيا شما را خبر دهم به بهترين اعمال شما كه بيشتر موجب رفع( 4درجات شما گردد و نزد خداوند شما مقبولتر باشد، و بهتر باشد از براى شما از دينار و درهم، و بهتر از براى شما از اين كه با دشمنان دين ملاقات كنيد و بكشيد و كشته شويد؟ گفتند: بلى. فرمود كه: ياد خدا بسيار كنيد. پس فرمود كه شخصى به خدمت حضرت رسول صلى‏الله عليه و آله آمد و پرسيد كه: بهترين اهل اين مسجد كيست؟ فرمود كه: هر كه ذكر خدا بيشتر كند. و فرمود كه: هر كه را خدا زبان ذكر كننده‏اى عطا فرمايد، پس به درستى كه خير دنيا و آخرت به او كرامت فرموده است. و به سند معتبر از حضرت رسول صلى‏الله عليه و آله منقول است كه: هر كه خدا را بسيار ياد كند خدا او را دوست دارد. و هر كه ذكر خدا بسيار كند حق تعالى دو برائت براى او بنويسد: يكى بيزارى از آتش جهنم، و يكى بيزارى از نفاق. و به سند معتبر از حضرت صادق صلوات‏الله عليه منقول است كه: هر كه لا اله الا الله را از روى اخلاص بگويد داخل بهشت شود. و اخلاص او آن است كه اين كلمه طيبه او را مانع شود از مرتكب شدن هر چيز كه خدا حرام كرده است. و به سند معتبر ديگر از آن حضرت منقول است كه: هر كه لا اله الا الله بگويد بر غير وجه تعجب، خدا از آن كلمه مرغى خلق فرمايد كه تا روز قيامت بر بالاى سر گوينده آن كلمه بال زند و ذكر خدا كند، و ثوابش از او باشد. و به سند معتبر از حضرت رسول صلى‏الله عليه و آله منقول است كه تلقين كنيد مرده‏هاى خود را لا اله الا الله. به درستى كه هر كه آخر كلامش لا اله الا الله باشد داخل بهشت مى‏شود. و به سند معتبر از حضرت امام رضا عليه‏السلام منقول است كه: چون حضرت نوح داخل كشتى شد حق تعالى به او وحى نمود كه: هر وقت خوف عرق شدن داشته باشى هزار مرتبه لا اله الا الله بگو. و به سند معتبر از حضرت امام محمد باقر صلوات‏الله عليه منقول است كه: جبرئيل به نزد حضرت رسول صلى‏الله عليه و آله آمد و گفت: يا محمد خوشا حال كسى از امت تو كه بگويد لا اله الا الله وحده وحده وحده(). و به سند معتبر از حضرت امام جعفر صادق صلوات‏الله عليه منقول است كه: هر كه صد مرتبه بگويد لا اله الا الله الحق المبين(خداوند عزيز جبار او را پناه دهد از فقر، و وحشت قبر او را به انس مبدل گرداند، و سبب توانگرى او گردد، و چنان باشد كه در بهشت را كوبد. و به سند معتبر ديگر از آن حضرت منقول است كه: هر كه هر روز سى مرتبه اين تهليل را بخواند رو كند به توانگرى، و پشت كند به درويشى و فقر، و در بهشت را بكوبد. و به سند معتبر از آن حضرت منقول است كه: هر كه روز پانزده مرتبه اين تهليل را بخواندلا اله الا الله حقا حقا، لا اله الا الله ايمانا و تصديقا، لا اله الا الله عبوديه و رقا( 7)، حق تعالى روى رحمت خود را به سوى او بدارد و از او روى لطف برنتابد تا او را داخل بهشت گرداند. و به سند معتبر از حضرت امام محمد باقر عليه‏السلام منقول است كه: هر كه بگويدأشهد أن لا اله الله وحده لا شريك له، و أشهد أن محمدا عبده و رسوله(حق تعالى براى او هزار هزار حسنه بنويسد. و به روايت ديگر: دو هزار هزار حسنه براى او ثبت نمايد. و به سند معتبر از حضرت امام جعفر صادق عليه‏السلام منقول است كه: هر كه هر روز ده مرتبه اين دعا را بخواند:أشهد أن لا اله الا الله وحده لا شريك له الها واحدا أحدا صمدا لم يتخذ صاحبه و لا ولدا()، بنويسد حق تعالى شأنُه از براى او چهل و پنج هزار حسنه، و محو كند از نامه گناهان او چهل و پنج هزار گناه، و بلند گرداند از براى او چهل و پنج هزار درجه. و در روايت ديگر وارد شده است كه: اين دعا حرزى(10 باشد براى او در آن روز از شر شيطان و مردم صاحب سلطنت. و در آن روز گناه كبيره‏اى او را فرانگيرد. و به روايت ديگر وارد شده است كه: هر كه در روزى اين دعا بخواند حق تعالى براى او چهل و پنج هزار هزار حسنه بنويسد، و چهل و پنج هزار هزار گناه محو فرمايد، و چهل و پنج هزار هزار درجه بلند گرداند، و چنان باشد كه در آن روز دوازده مرتبه قرآن را ختم كرده باشد، و حق تعالى در بهشت خانه‏اى براى او بنا فرمايد.

فصل سيم: در فضيلت تسبيح است

به سند معتبر از يونس بن يعقوب منقول است كه از حضرت صادق عليه السلام سؤال نمود كه: كسى كه صد مرتبه سبحان الله بگويد او ذكر بسيار كرده و عمل به فرموده خدا در اين كه امر به ذكر كثير نموده(11 )، كرده است؟ فرمود كه: بلى. و به سند صحيح از آن حضرت منقول است كه: هر كه بگويدسبحان الله و بحمده، سبحان الله العظيم و بحمده( 12حق تعالى سه هزار حسنه از براى او ثبت نمايد، و سه هزار گناه از او محو نمايد، و سه هزار درجه از براى او مرتفع گرداند، و مرغى در بهشت از براى او خلق نمايد كه تسبيح الهى كند و ثواب تسبيحش از او باشد. و حضرت اميرالمؤمنين صلوات‏الله عليه فرمود كه: چون بنده سبحان‏الله مى‏گويد جميع ملائكه بر او صلوات مى‏فرستند. و به سند معتبر از حضرت صادق عليه‏السلام منقول است كه: هر كه سى مرتبه بگويدسبحان الله و بحمده، سبحان الله العظيم( 13)، رو كند به توانگرى، و پشت كند از فقر، و بكوبد در بهشت را. و از حضرت رسول صلى‏الله عليه و آله منقول است كه: هر كه بگويد سبحان الله و بحمده، ايزد تعالى براى او هزار هزار حسنه بنويسد، و هزار هزار گناه از او محو نمايد، و هزار هزار درجه براى او بلند كند. و هر كه زياده گويد خدا ثوابش را زياده گرداند. و هر كه استغفار نمايد خدا گناهانش را بيامرزد. و به سند معتبر از حضرت صادق صلوات‏الله عليه منقول است كه: هر كه در هر روز سى مرتبه سبحان‏الله بگويد حق تعالى از او دفع نمايد هفتاد نوع از بلا را كه سهلتر آنها فقر باشد. و به سند ديگر، همين مضمون از حضرت اميرالمؤمنين صلوات‏الله عليه منقول است. و به سند ديگر از آن حضرت منقول است كه: حق سبحانه و تعالى چون نور مقدس نبوى را خلق نمود او را در حجاب‏القُدره( 14دوازده هزار سال ساكن گردانيد(15 )، و در آنجا آن حضرت اين تسبيح مى‏گفتندسبحان ربى الأعلى(16 ). و در حجاب العظمه(17يازده‏هزار سال ماندند و اين تسبيح را

1-   آيات 41 و 42 سوره احزاب (33).
2-   پسين: عصر - بين عصر و مغرب.
3-   بركت: افزونى - فراوانى - رشد و نمو - بهره‏دهى بيشتر يك چيز - بهره‏گيرى بيشتر از يك چيز.
4-   رفع: بالا بردن - بلند كردن.
5-   ترجمه: خدايى جز خداوند نيست؛ تنها او، تنها او، تنها او.
6-   ترجمه: خدايى جز خداوند، آن حقيقت آشكار، نيست.
7-   ترجمه: به حقيقت، به حقيقت، خدايى جز خداوند نيست. از سر باور، گرايش و تصديق، خدايى جز خداوند نيست. از سربندگى و بردگى، خدايى جز خداوند نيست.
8-   ترجمه: گواهى مى‏دهم كه خدايى جز خداوند نيست؛ تنها او. او را شريكى نيست. و گواهى مى‏دهم كه محمد بنده او و فرستاده اوست
9-   ترجمه: گواهى مى‏دهم كه خدايى جز خداوند نيست؛ تنها او. خداى يكتا، يگانه و بى‏نيازى كه همسرى و فرزندى نگرفته است.
10-   حرز: دعايى كه انسان را از بديها محفوظ مى‏دارد.
11-   اشاره به آيه 41 سوره احزاب (33).
12-   ترجمه: نام و ياد خداوند به پاكى و پيراستگى {از هر عيب و كاستى} و به سپاس و ستايش او. نام و ياد خداوند بزرگ به پاكى و پيراستگى {از هر عيب و كاستى} و به سپاس و ستايش او.
13-   ترجمه: نام و ياد خداوند به پاكى و پيراستگى {از هر عيب و كاستى} و به سپاس و ستايش او. نام و ياد خداوند بزرگ به پاكى و پيراستگى {از هر عيب و كاستى}.
14-   حجاب: به معنى سراپرده و مانع، هر يك از چيزهايى كه ميان انسان و خدا واسطه يا فاصله‏اند.
15-   ترجمه: سپاس و ستايش براى هر نعمت كه بوده است يا خواهد بود.
16-   استغفار: درخواست آمرزش و بخشايش كردن (از خداوند).
17-  أستغفر الله و أتوب اليه: درخواست آمرزش و بخشايش از خداوند مى‏كنم و به سوى او بازمى‏گردم.

مى‏گفتندسبحان عالم السر(). و در حجاب‏المنه(نه هزار سال ساكن بودند و اين تسبيح را مى‏گفتندسبحان من هو قائم لا يلهو(). و در حجاب الرحمه( 4نه هزار سال ساكن بودند و اين تسبيح را مى‏گفتند:سبحان الرفيع الأعلى(). و در حجاب السعاده(هشت هزار سال بودند و اين تسبيح را مى‏گفتندسبحان من هو دائم لا يسهو(). و در حجاب الكرامه(هفت هزار سال به اين تسبيح مشغول بودندسبحان من هو غنى لا يفتقر(). و در حجاب المنزله(10 شش هزار سال اين تسبيح مى‏گفتندسبحان العليم الكريم(11 ). و در حجاب الهدايه(12 پنج هزار سال ماندند و اين تسبيح مى‏فرمودندسبحان ذى العرش العظيم( 13).و در حجاب النبوه(14چهار هزار سال سكنا داشتند با اين تسبيحسبحان رب العزه عما يصفون( 15). و در حجاب الرفعه(16 سه هزار سال ماندند و اين تسبيح مى‏گفتندسبحان ذى الملك و الملكوت(17 ). و در حجاب الهيبه(18 دو هزار سال بودند و خدا را اين تسبيح مى‏نمودندسبحان الله و بحمده(19 ). و در حجاب الشفاعه(20هزار سال به اين تسبيح اشتغال داشتندسبحان ربى العظيم و بحمده(21 ).

فصل چهارم: در فضيلت تحميد(22 ) است و انواع محامد(23 )

به سند معتبر منقول است كه از حضرت صادق عليه‏السلام پرسيدند كه: كدام عمل نزد خدا بهترين اعمال است؟ فرمود كه: حمد او كردن. و از حضرت على بن الحسين صلوات‏الله عليه منقول است كه: هر كه بگويد الحمدلله، شكر جميع نعمتهاى خدا را ادا كرده است. و به سند معتبر از حضرت امام رضا عليه‏السلام منقول است كه حضرت رسول صلى‏الله عليه و آله فرمود كه: هر كه را خدا نعمتى كرامت فرمايد حمد الهى بكند. و هر كه روزى او دير برسد استغفار كند. و هر كه را اندوهى روى دهد يا كار دشوارى پيش آيد بگويدلا حول و لا قوه الا بالله(24 ). و به سند معتبر ديگر از حضرت امام رضا صلوات‏الله عليه منقول است كه: چون حضرت رسالت پناه صلى‏الله عليه و آله را امرى رو مى‏داد كه موجب سرور بود، مى‏فرمود كهالحمدلله الذى بنعمته تتم الصالحات( 25)؛ و چون امرى رو مى‏داد كه مورث الم بود مى‏فرمود كهالحمدلله على كل حال(26 ). و به سند معتبر از حضرت صادق عليه‏السلام منقول است كه: حضرت رسول صلى‏الله عليه و آله هر روز حمد الهى مى‏كردند سيصد و شصت مرتبه به عدد رگهاى بدن( 27به اين حمد كهالحمد لله رب العالمين كثيرا على كل حال(28 ). و به سند معتبر از حضرت صادق صلوات‏الله عليه منقول است كه: چون كسى را ببينى كه به بلايى مبتلا گرديده است، سه مرتبه اين تحميد را آهسته بخوان كه او نشنودالحمدلله الذى عافانى مما ابتلاك به، و لو شاء فعل(29 ). بعد از اين فرمود كه: هر كه در اين حال اين دعا را بخواند هرگز به آن بلا مبتلا نشود. و به سند معتبر از حضرت صادق عليه‏السلام مروى است كه: هر كه بگويد الحمد لله كما هو أهله(30)، كاتبان اعمال از نوشتن باز مى‏مانند و مى‏گويندخداوندا ما غيب نمى‏دانيميعنى حمدى را كه تو سزاوارى ثواب آن را نمى‏دانيم. حق تعالى در جواب ايشان مى‏فرمايد كه: آنچه بنده من گفته است شما بنويسيد و ثوابش بر من است. و به سند معتبر ديگر از آن حضرت منقول است كه: هر كه روز هفت مرتبه بگويدالحمدلله على كل نعمه كانت، أوهى كائنه(31 )، شكر نعمتهاى گذشته و آينده را ادا كرده است.

فصل پنجم: در فضيلت استغفار(32 ) است

به سند معتبر از حضرت اميرالمؤمنين صلوات‏الله عليه منقول است كه: خود را خوشبو و معطر گردانيد به استغفار تا رسوا نكنند شما را بوهاى بد گناهان. و در حديث ديگر فرمود كه: استغفار روزى را زياد مى‏كند. و به سند معتبر از حضرت رسول صلى‏الله عليه و آله منقول است كه: بهترين دعاها استغفار است. و به سند معتبر از حضرت صادق عليه‏السلام منقول است كه: چون بنده‏اى استغفار بسيار كند صحيفه عملش كه بالا مى‏رود مى‏درخشد و نور مى‏دهد. و از حضرت على بن الحسين صلوات‏الله عليه منقول است كه: هر كه بگويدأستغفر الله و أتوب اليه(33 )، او متكبر و جبار نيست. و به سند معتبر از حضرت رسول صلى‏الله عليه و آله منقول است كه: استغفار كردن و گفتن لا اله الا الله بهترين عبادات است.

1-   حجاب‏القدره: سراپرده قدرت - مرحله قدرت - درجه قدرت.
2-   ترجمه: ستايش پروردگار برترينم را به پاكى و پيراستگى {از هر عيب و كاستى}.
3-   حجاب العظمه: سراپرده بزرگى - مرحله قدرت - درجه قدرت.
4-   ترجمه: ستايش داناى نهان را به پاكى و پيراستگى {از هر عيب و كاستى}.
5-   حجاب‏المنه: سراپرده نيكويى و احسان - مرحله نيكويى و احسان - درجه نيكويى و احسان.
6-   ترجمه: ستايش آن را كه مراقب است و غافل نمى‏شود به پاكى و پيراستگى {از هر عيب و كاستى}.
7-   حجاب الرحمه: سراپرده مهر و بخشش - مرحله مهر و بخشش - درجه مهر و بخشش.
8-   ترجمه: ستايش آن بلندمرتبه برترين را به پاكى و پيراستگى {از هر عيب و كاستى}.
9-   حجاب السعاده: سراپرده نيكبختى و خوشبختى - مرحله نيكبختى و خوشبختى - درجه نيكبختى و خوشبختى.
10-   ترجمه: ستايش به پاكى و پيراستگى {از هر عيب و كاستى} آن را كه هميشه هست و فراموش نمى‏كند.
11-   حجاب الكرامه: سراپرده بزرگوارى - مرحله بزرگوارى - درجه بزرگوارى.
12-   ترجمه: ستايش به پاكى و پيراستگى {از هر عيب و كاستى} آن را كه بى‏نيازى است كه نيازمند نمى‏شود.
13-   حجاب المنزله: سراپرده جاه و مقام - مرحله قدر و مرتبت - درجه پايگاه والا.
14-   ترجمه: ستايش داناى بزرگوار را به پاكى و پيراستگى {از هر عيب و كاستى}.
15-   حجاب الهدايه: سراپرده هدايت - مرحله راهنمايى - درجه هدايتگرى.
16-   ترجمه: ستايش دارنده تخت بزرگ فرمانروايى را به پاكى و پيراستگى {از هر عيب و كاستى}.
17-   حجاب النبوه: سراپرده نبوت - مرحله پيامبرى - درجه رسالت.
18-   ترجمه: پروردگار ارجمندى، پاك و پيراسته است از آنچه {مشركان} در وصف او مى‏گويند.
19-   حجاب الرفعه: سراپرده بلندمرتبگى - مرحله بلندقدرى - درجه برترى
20-   ترجمه: ستايش دارنده سرزمين {هستى} و فرمانروايى {آن} را به پاكى و پيراستگى {از هر عيب و كاستى}.
21-   حجاب الهيبه: سراپرده شكوه - مرحله بزرگى شكوهمندانه - درجه شكوهمندى.
22-   ترجمه: ستايش خداوند را به پاكى و پيراستگى {از هر عيب و كاستى} و به سپاس و ستايش او.
23-   حجاب الشفاعه: سراپرده شفاعت - مرحله درخواست عفو و كمك براى ديگران - درجه واسطگى ميان خدا و خلق.
24-   ترجمه: ستايش بزرگ پروردگارم را به پاكى و پيراستگى {از هر عيب و كاستى} و به سپاس و ستايش او.
25-   تحميد: گفتن الحمدلله - سپاس گفتن و ستايش كردن - ستودن.
26-  محامد: جمع محمده - حمدها - سپاس و ستايش‏گفتنها.
27-   لا حول و لا قوه الا بالله: هيچ جنبشى و نيرويى جز به دست خداوند نيست.
28-  ترجمه: سپاس و ستايش خداوندى را كه به نيكبخشى او شايستگيها به سرانجام مى‏رسند.
29-   ترجمه: سپاس و ستايش در هر حالت خداوند را.
30-   عدد رگهاى بدن: تعداد عصبهاى بدن.
31-   ترجمه: سپاس و ستايش بسيار در هر حالت خداوند، پروردگار جهان و جهانيان را.
32-   ترجمه: سپاس و ستايش خداوند را كه مرا از آنچه تو را بدان دچار كرده تندرستى داده است، و اگر مى‏خواست چنان مى‏كرد.
33-   ترجمه: سپاس و ستايش خداوند را آن‏گونه كه وى شايسته آن است.

و به سند معتبر از حضرت صادق عليه‏السلام منقول است كه: حضرت رسول صلى‏الله عليه و آله در مجلسى كه مى‏نشستند هرچند كه اندكى مى‏نشستند برنمى‏خاستند تا بيست و پنج مرتبه استغفار نمى‏كردند. و به سند معتبر ديگر از آن حضرت منقول است كه: حضرت رسول صلى الله عليه و آله هفتاد مرتبه مى‏فرمودند كه: أستغفر الله(و هفتاد مرتبه مى‏فرمودند كه: و أتوب الى الله(). و به سند معتبر ديگر از حضرت صادق عليه‏السلام منقول است كه: هر كه گناهى مى‏كند هفت ساعت او را مهلت مى‏دهند. پس اگر اين استغفار را سه مرتبه خواند بر او نمى‏نويسندأستغفر الله الذى لا اله الا هو الحى القيوم و أتوب الهى(). و به سند معتبر ديگر از حضرت منقول است كه: هر كه در روزى صد مرتبه بگويد أستغفر الله، حق تعالى هفتصد گناه او را بيامرزد. و خيرى نيست در بنده‏اى كه در روزى هفتصد گناه بكند. و به سند صحيح از حضرت امام جعفر صادق صلوات‏الله عليه منقول است كه: هر مؤمنى كه در شبانه‏روزى چهل گناه كبيره بكند و با ندامت و پشيمانى بگويدأستغفر الله الذى لا اله الا هو الحى القيوم، بديع السموات و الأرض، ذاالجلال و الاكرام، و أسئله أن يصلى على محمد و ءال محمد و أن يتوب على( 4)، البته حق تعالى آن گناهانش را بيامرزد. و خبرى نيست در بنده‏اى كه در شبانه‏روزى زياده از چهل گناه كبيره بكند. و به سند معتبر ديگر از آن حضرت منقول است كه: حضرت رسول صلى الله عليه و آله در هر روز و شبى صد مرتبه توبه و استغفار مى‏كردند، با آن كه گناهى از آن حضرت هرگز صادر نمى‏شد.

فصل ششم: در فضيلت اذكار متفرقه است

به سند صحيح از حضرت جعفر بن محمد الصادق صلوات‏الله عليه منقول است كه فرمود كه: عجب دارم از كسى كه او را خوفى از دشمنى يا غير آن باشد، چرا پناه به اين كلمه نمى‏برد كهحسبنا الله و نعم الوكيل().زيرا كه حق تعالى مى‏فرمايد كهآن جماعتى كه اين كلمه را گفتند، برگشتند با نعمتى عظيم از جانب خدا و فضل بسيار، و به ايشان نرسيد بدى.(و عجب دارم از كسى كه غمى او را عارض مى‏شود، چرا پناه نمى‏برد به اين كلمه كه حضرت يونس در شكم ماهى مى‏گفت كهلا اله الا أنت؛ سبحانك انى كنت من الظالمين(). زيرا كه حق تعالى بعد از اين مى‏فرمايد كهپس ما دعاى يونس را مستجاب كرديم و او را نجات داديم از غم، و (چنان كه او را نجات داديم) همچنين نجات مى‏دهيم مؤمنان را.(و عجب دارم از كسى كه دشمنان در مقام مكر باشند با او، چرا پناه نمى‏برد به اين آيه كهأفوض أمرى الى الله؛ ان الله بصير بالعباد(9). زيرا كه حق تعالى مى‏فرمايد كهچون مؤمن آل فرعون اين كلمه را گفت خدا او را حفظ كرد و نگاه داشت از بديهاى آنچه مكر نسبت به او كرده بودند.(10 و عجب دارم از كسى كه اراده مال و متاع دنيا داشته باشد، چرا پناه نمى‏برد به اين كلمهما شاء الله و لا قوه الا بالله(11 ). زيرا كه حق تعالى مى‏فرمايد كهبرادر مؤمن به برادر كافر گفت كه: چرا داخل باغ خود كه شدى اين كلمه را نگفتى؟ اگر مرا چنين مى‏بينى كه مال و فرزندم از تو كمتر است. پس شايد پروردگار من بهتر از بهشت تو به من عطا فرمايد.(12 و شايد را حق تعالى در مقام جزم(13 اطلاق مى‏كند(14 ). و به سندهاى معتبر از آن حضرت صلوات‏الله عليه منقول است كه: شخصى به خدمت حضرت رسول صلى‏الله عليه و آله آمده شكايت نمود از وسوسه سينه و بسيارى قرض و احتياج. حضرت فرمود كه: مكرر اين كلمات را بخوانتوكلت على الحى الذى لا يموت. و الحمدلله الذى لم يتخذ صاحبه و لا ولدا و لم يكن له شريك فى الملك و لم يكن له ولى من الذل و كبره تكبيرا(15 ). بعد از اندك وقتى آن مرد به خدمت حضرت آمد و گفت: به بركت آن دعا حق تعالى وسوسه سينه مرا برطرف كرد، و قرض مرا مُؤدى(16 ساخت، و روزى مرا فراخ گردانيد. و به سند صحيح ديگر از آن حضرت منقول است كه حضرت رسول صلى الله عليه و آله فرمود كه: حضرت آدم به حق تعالى شكايت كرد وسوسه خاطر و اندوه را. جبرئيل نازل شد و گفت: يا آدم بگولا حول و لا قوه الا باللهچون آدم اين كلمه را گفت وسوسه و اندوه از او برطرف شد. و به سند معتبر از حضرت رسول صلى‏الله عليه و آله منقول است كه: هر كه نعمتهاى الهى بر او بسيار شود بگويدالحمدلله رب العالمين؛ و كسى كه فقر و احتياج بر او زيادى كند بسيار بگويدلا حول و لا قوه الا بالله العلى العظيم(17 ). به درستى كه اين كلمه گنجى است از گنجهاى بهشت، و در آن شفا از هفتاد و دو درد هست كه كمتر آنها هم و اندوه است. و به سند صحيح از حضرت صادق عليه‏السلام منقول است كه: در شب معراج حق تعالى به حضرت رسول صلى‏الله عليه و آله وحى نمود كه: به تو عطا مى‏كنم دو كلمه از خزينه‏هاى عرش خودلا حول و لا قوه الا بالله و لا ملجأ منك الا اليك(18). و به سند معتبر از حضرت رسول صلى‏الله عليه و آله منقول است كه: گفتن لا حول و لا قوه الا بالله موجب شفا از نود و نه درد است كه سهلتر آنها غم و اندوه است. و از حضرت صادق عليه‏السلام منقول است كه: هر كه را اندوهى عارض شود بگويدلا حول و لا قوه الا بالله العلى العظيمو در حديث ديگر منقول است كه ابوذر گفت كه: حضرت رسول صلى‏الله عليه و آله مرا وصيت نمود كه اين كلمه را بسيار بگويم. و به سند معتبر از حضرت صادق عليه‏السلام منقول است كه: هر كه هر روز صد مرتبه لا حول و لا قوه الا بالله بگويد حق تعالى از او هفتاد نوع از بلا را دفع نمايد كه سهلتر آنها هم و اندوه باشد. و به سند معتبر ديگر از آن حضرت منقول است كه: هر كه دعا كند و ختم كند دعاى خود را به گفتن ما شاء الله لا حول و لا قوه الا بالله(19 )، البته دعاى او مستجاب شود. و به سند معتبر ديگر از آن حضرت منقول است كه: هر كه هفتاد مرتبه بگويد ما شاء الله لا حول و لا قوه الا بالله(20 )، حق تعالى بگرداند از او هفتاد نوع از انواع بلا را كه كمتر آنها آن باشد كه ديوانه شود و به سبب ديوانگى هلاك شود. و در حديث ديگر از آن حضرت منقول است كه: خدا را ملكى هست موكل به آسمان اول(21 )؛ اسماعيل نام دارد. چون بنده‏اى هفت نوبت مى‏گويد: يا أرحم الراحمين(22 )، آن ملك گويد كه: أرحم الرحمين(23 صداى تو را شنيد. هر حاجت كه دارى بطلب تا عطا كند. و به سند صحيح از آن حضرت منقول است كه: هر كه ده مرتبه بگويد يا الله، حق تعالى به او خطاب فرمايد كهلبيك! چه حاجت دارى؟ و همچنين اگر ده مرتبه يا رب بگويد همين خطاب كنند او را.

1-   أستغفر الله: از خداوند درخواست آمرزش و بخشايش مى‏كنم.
2-   ترجمه: و به سوى خداوند بازمى‏گردم.
3-   ترجمه: درخواست آمرزش و بخشايش مى‏كنم از خداوندى كه هيچ خدايى نيست جز او كه زنده و پاينده به خويش است؛ و به سوى او بازمى‏گردم.
4-   ترجمه: درخواست آمرزش و بخشايش مى‏كنم از خداوندى كه هيچ خدايى نيست جز او كه زنده و پاينده به خويش، پديد آورنده آسمانها و زمين بى‏نمونه‏اى {و} دارنده شكوه و بزرگوارى است. و از او درخواست مى‏كنم كه بر محمد و خاندان محمد درود و رحمت فرستد و بازگشتم را به سوى خويش بپذيرد.
5-   بخشى از آيه 173 سوره آل عمران (3): خداوند براى ما كافى است و او نيكو نماينده و كارگزار مورد اعتمادى است.
6-   ترجمه تفسيرى بخشى از آيه 174 سوره آل عمران (3).
7-   بخشى از آيه 87 سوره انبيا (21): خدايى جز تو نيست. پاك و پيراسته‏اى تو {از هر كژى و كاستى}. راستى كه من از ستمكاران بودم.
8-   بخشى از آيه 88 سوره انبياء (21).
9-   بخشى از آيه 44 سوره غافر (40): كار خود را به خداوند وامى‏گذارم كه خداوند به بندگان بيناست.
10-   ترجمه تفسيرى بخشى از آيه 45 سوره غافر (4).
11-   بخشى از آيه 39 سوره كهف (18): هر چه خداوند خواهد {همان مى‏شود}. هيچ نيرويى نيست مگر به {دست} خدا.
12-   ترجمه تفسيرى بخشى از آيه 41 سوره كهف (18)
13-   جزم: حتم - قطع.
14-   يعنى واژه عسى (به معنى چه بسا و بسا) به معنى حتما و قطعا است.
15-   ترجمه: كار خود را واگذارده‏ام به آن زنده‏اى كه نمى‏ميرد. و سپاس و ستايش خداوندى را كه نه همسرى و نه فرزندى نگرفته است و در دارايى و فرمانروايى شريكى ندارد و اين‏گونه نيست كه به خاطر ناتوانى سرپرستى داشته باشد. و او را بسيار به بزرگى ياد كن. (اين ذكر بر اساس بخشى از آيات 58 سوره فرقان (25) و 111 سوره اسراء (17) تنظيم شده است.)
16-   مؤدى: پرداخته.
17-   ترجمه: هيچ جنبشى و هيچ نيرويى جز به دست خداوند بلند مرتبه بزرگ نيست.
18-   ترجمه: هيچ جنبشى و هيچ نيرويى جز به دست خداوند نيست و پناهگاهى از تو جز به سوى تو نيست.
19-   ترجمه: آنچه خدا خواسته است. هيچ جنبشى و هيچ نيرويى جز به دست خداوند نيست.
20-   ترجمه: آنچه خدا خواسته است. هيچ جنبشى و هيچ نيرويى جز به دست خداوند نيست.
21-   موكل به آسمان اول: مأمور اداره امور پايين‏ترين بخش آسمانها.
22-   ترجمه: اى بخشنده‏ترين و مهربانترين بخشندگان مهربان.
23-   ترجمه: بخشنده‏ترين و مهربانترين بخشندگان مهربان.

و ايضا به سند صحيح از آن حضرت منقول است كه: هر كه بگويد: يا ربى الله( 1آن قدر كه يك نفس او وفا كند، به او خطاب فرمايد حق تعالى كه: لبيك! حاجت خود را بگو. و در حديث ديگر فرمود كه: بعضى( 2از فرزندان پدرم بيمار شد. پدرم بر او گذشت، فرمود كه: ده مرتبه بگو يا الله، كه هيچ يك از مؤمنان ده مرتبه اين كلمه را نمى‏گويد مگر آن كه پروردگار عالم مى‏فرمايد كه: لبيك اى بنده من! حاجت خود را سؤال كن. و به سند معتبر از حضرت امام رضا عليه‏السلام منقول است كه فرمود كه: پدرم را در خواب ديدم كه فرمود كه: هرگاه به شدتى و سختيى گرفتار شوى بسيار بگو: يا رؤوف يا رحيم.(و به سند معتبر از حضرت صادق عليه‏السلام منقول است كه به بعضى از اصحاب خود فرمود كه: مى‏خواهى كه به تو تعليم كنم اسم اعظم الهى را؟: بخوان سوره حمد و سوره قل هو الله أحد و آيه الكرسى، و سوره انا أنزلناه فى ليله القدر را. پس رو به قبله كن و هر حاجت كه دارى از خدا بطلب. و به سند معتبر از حضرت امام رضا عليه‏السلام منقول است كه: اسم اكبر(خداست يا حى يا قيوم(). و به روايت ديگر از حضرت على بن الحسين صلوات‏الله عليه منقول است كه: اين دعا مشتمل است بر اسم اعظميا الله يا الله يا الله. وحدك وحدك لا شريك لك. أنت المنان. بديع السموات و الأرض. ذوالجلال و الاكرام و ذوالأسماء العظام، و ذو العز الذى لا يرام. و الهكم اله واحد. لا اله الا هو الرحمن الرحيم. و صلى الله على محمد و ءاله أجمعين( 6). بعد از خواندن اين دعا هر حاجتى كه دارى بطلب. و به سند معتبر از سكين بن عمار( 7مروى است كه گفت: شبى در مكه خوابيده بودم، شخصى به خواب من آمد و گفت: برخيز كه شخصى خدا را زير ميزاب(به اسم اعظم رب الأرباب( 9مى‏خواند. بيدار شدم و به خواب رفتم. پس باز بارديگر مرا صدا زد و همان سخن را گفت. بيدار شدم و باز به خواب رفتم. و مرتبه سيم مرا صدا زد كه: برخيز كه موسى بن جعفر خدا را به اسم اعظم مى‏خواند در تحت ميزاب. سكين مى‏گويد كه: برخاستم و غسل كردم. و چون به نزد حجر آمدم، شخصى را ديدم كه جامه خود بر سر پيچيده و در سجده است. در پشت سر آن حضرت نشستم. اين دعا مى‏خواندنديا نور يا قدوس(10 )سه مرتبه؛ يا حى يا قيوم(11 سه مرتبه؛ يا حى لا يموت(12 سه مرتبه؛ يا حى حين لا حى(13 سه مرتبه؛يا حى لا اله الا أنت(14 سه مرتبه؛ أسئلك بلا اله الا أنت(15 سه مرتبه؛ أسئلك بأن لا اله الا أنت( 16سه مرتبهأسئلك يا لا اله الا أنت( 17سه مرتبه؛ أسئلك باسمك بسم الله الرحمن الرحيم العزيز المبين(18 )سه مرتبه. سكين گفت كه: آن حضرت مكرر اين دعا را خواندند تا من حفظ كردم. و به سند معتبر از حضرت امام محمد باقر صلى‏الله عليه و آله منقول است كه: هر مؤمنى كه اين كلمات را بخواند من ضامن اويم در دنيا و آخرت. اما در دنيا، پس ملائكه او را بشارت دهند در هنگام مردن. و اما در آخرت، پس حق تعالى به عدد هر كلمه‏اى خانه‏اى در بهشت به او كرامت فرمايد. و دعا اين استيا أسمع السامعين، و يا أبصر الناظرين، و يا أسرع الحاسبين، و يا أرحم الراحمين، و يا أحكم الحاكمين(19 ).

1-   يا رب: اى پروردگار من.
2-   ترجمه: اى پروردگار من؛ خداوندا!
3-   بعضى: يكى.
4-   يا رؤوف يا رحيم: اى دلسوز؛ اى بخشنده مهربان!
5-   اسم اكبر: اسم اعظم.
6-   يا حى يا قيوم: اى زنده؛ اى پاينده به خويش.
7-   ترجمه: اى خداوند! اى خداوند! اى خداوند! يگانه‏اى؛ يگانه‏اى. شريكى، همدستى و همكارى براى تو نيست. تو آنى كه بسيار نيكويى مى‏ورزد و نيكبخشى مى‏كند. از نو پديدآرنده آسمانها و زمينهايى. داراى شكوه و بزرگوارى و دارنده نامهاى بزرگ و داراى آن ارجمندى دست يافتنى. و خداى شما خدايى يگانه است. هيچ خدايى جز آن بزرگ بخشنده مهرگستر همواره بخشنده مهربان نيست. و درود و رحمت خداوند بر محمد و همه خاندانش باد.
8-   سكين / سكين بن عمار: ابواسماعيل سكين بن عمار السراج از راويان حديث، جز اين روايت، به نظر نمى‏رسد كه وى به خدمت يكى از معصومان رسيده باشد.
9-   ميزاب: ناودان - ناودان خانه كعبه كه دعا در زير آن مستجاب است.
10-   رب الأرباب: دارنده و پرورنده دارندگان و پرورندگان.
11-   ترجمه: اى روشنايى! اى بس پاك و پيراسته.
12-   ترجمه: اى زنده! اى پاينده به خويش.
13-   ترجمه: اى زنده‏اى كه نمى‏ميرد.
14-   ترجمه: اى زنده آن گاه كه زنده‏اى نبود و نيست.
15-   ترجمه: اى زنده! هيچ خدايى جز تو نيست.
16-   ترجمه: از تو درخواست مى‏كنم به حق آن كه هيچ خدايى جز تو نيست.
17-   ترجمه: از تو درخواست مى‏كنم به خاطر آن كه هيچ خدايى جز تو نيست.
18-   ترجمه: از تو درخواست مى‏كنم اى آن كه هيچ خدايى جز تو نيست.
19-   ترجمه: از تو درخواست مى‏كنم به نامت، به نام خداوند بزرگ بخشنده مهرگستر، همواره بخشنده مهربان، گرانمايه آشكار كننده.