فصل هفتم: در بيان آنكه هدايت نمى توان يافت مگر از جهت ائمه حق، و ايشانند وسيله ميان خدا و خلق، و بدون معرفت ايشان نجات از عذاب الهى حاصل نمى گردد

ابن بابويه در مجالس و ديگران به سندهاى معتبر از حضرت صادق (عليه السلام) روايت كرده اند كه آن حضرت فرمود: بليه مردم بر ما عظيم است، اگر ايشان را بسوى خود خوانيم اجابت ما نمى نمايند، و اگر ايشان را واگذاريم بغير از ما هدايت نمى يابند.(235)

و ايضا در خصال روايت كرده است كه رسول خدا (صلى الله عليه و آله و سلم) به جناب اميرالمؤمنين (عليه السلام) فرمود كه: سه چيز است كه قسم ياد مى كنم كه آنها حقند:

اول آنكه تو و اوصياى بعد از تو عرفائيد كه خدا را نمى توان شناخت مگر به راه معرفت شما.
دوم آنكه شما عرفا شناسانيد كه داخل بهشت نمى شود مگر كسى كه شما را بشناسد و شما او را بشناسيد.
سوم آنكه شما عرفائيد كه داخل جهنم نمى شود مگر كسى كه شما را نشناسد و شما او را نشناسيد.(236)
و در علل الشرايع به سند صحيح روايت كرده است كه حضرت امام حسن عسكرى (عليه السلام) به اسحاق بن اسماعيل نوشت كه: حضرت عزت به منت و رحمت خود چون فرايض را بر شما واجب كرده است واجب نگردانيد بر شما براى احتياجى كه به آن داشته باشد بلكه رحمتى است از خداوندى كه بجز او خداوندى نيست بسوى شما تا آنكه جدا كند خبيث را از طيب، و از براى آنكه امتحان كند آنچه در سينه هاى شماست و خالص ‍ گرداند آنچه در دلهاى شماست، و از براى آنكه پيشى گيريد بسوى رحمت او و از براى آنكه زيادتى بهم رساند منزلهاى شما در بهشت او، پس واجب گردانيد بر شما حج و عمره را و برپا داشتن نماز و دادن زكات و روزه و ولايت اهل بيت (عليهم السلام) را، و گردانيد از براى شما درگاهى براى آنكه بگشائيد با آن درهاى فرايض را و كليدى باشد بسوى او، و اگر محمد و اوصياء او از فرزندان او نمى بودند هر آينه شما مانند چهارپايان حيران بوديد و هيچ واجبى از واجبات را نمى دانستيد، و آيا داخل شهر مى توان شد مگر از دروازه اش؟ پس چون منت گذاشت خدا به آنكه بعد از پيغمبر شما امامان و صاحبان اختيار براى شما برپا داشت در روز غدير خم گفت اليوم اكملت لكم دينكم و اتممت عليكم نعمتى و رضيت لكم الاسلام دينا(237) يعنى: ((امروز كامل گردانيدم از براى شما دين شما را و تمام گردانيدم بر شما نعمت خود را و پسنديدم اسلام را براى شما دين)) و واجب گردانيد بر شما از براى دوستان خود حقى چند كه امر كرد شما را به اداى آنها براى آنكه حلال شود از براى شما آنچه داريد از زنان و اموال شما و آنچه مى خوريد و مى آشاميد، و براى آنكه بشناساند شما را و عطا كند بركت و نمو و فراوانى در آنها و براى آنكه معلوم شود كه كى اطاعت مى كند او را در پنهان.

و باز فرموده قل لا اسالكم عليه اجرا الا المودة فى القربى (238) يعنى: ((بگو يا محمد: سؤال نمى كنم از شما مزدى بر پيغمبرى بغير از مودت و دوستى در خويشان خود))، پس بدانيد كه هر كه بخل نمايد بخل نمى نمايد مگر بر نفس خود زيرا كه نفعش به خودش عايد مى گردد، و بدرستى كه خدا بى نياز است از شما و شما فقيران و محتاجان هستيد بسوى خدا، پس بعد از آنكه حق بر شما ظاهر شد هر چه خواهيد بكنيد پس خدا و رسول او بزودى مى بينند عمل شما را و مؤمنان مى بينند پس ‍ بازگشت شما بسوى داناى آشكار و نهان است پس خبر مى دهد شما را به كرده هاى شما و عاقبت نيكو براى پرهيزكاران است، و الحمد لله رب العالمين.(239)

در معانى الاخبار از حضرت باقر (عليه السلام) روايت كرده است كه حضرت رسول (صلى الله عليه و آله و سلم) فرمود: يا على! چون روز قيامت شود بنشينيم من و تو و جبرئيل بر صراط نگذرد احدى از صراط مگر آنكه با او نامه اى باشد كه در آن بيزارى از آتش جهنم به ولايت تو بوده باشد.(240)
و شيخ طوسى در مجالس از حضرت صادق (عليه السلام) روايت كرده است كه: مائيم سبب ميان شما و ميان خداى عزوجل.(241)

و ايضا از حضرت امام حسين (عليه السلام) روايت كرده است كه رسول خدا (صلى الله عليه و آله و سلم) به حضرت اميرالمؤمنين (عليه السلام) خطاب كرد: يا على! تو و اصحاب تو در بهشتيد، يا على! تو و اتباع تو در بهشتيد.(242)

و در احتجاج از عبدالله بن سليمان روايت كرده است كه: در خدمت حضرت امام محمد باقر (عليه السلام) بودم مردى از اهل بصره به خدمت آن حضرت عرض كرد كه: حسن بصرى مى گويد: آنها كه پنهان مى كنند علم را آزار خواهد داد گند شكمهاى ايشان اهل جهنم را، حضرت فرمود: هرگاه چنين باشد پس هلاك مى شود مؤمن آل فرعون كه خدا در حق او فرموده است:((يكتم ايمانه))(243) و مدح كرده است او را به كتمان ايمان، و هميشه علم پوشيده بوده است و پنهان از روزى كه خدا حضرت نوح (عليه السلام) را به پيغمبرى فرستاده است، پس حسن اگر خواهد به جانب راست رود و اگر خواهد به جانب چپ رود بخدا سوگند كه يافت نمى شود علم مگر نزد اهل بيت (عليهم السلام). پس حضرت فرمود كه: محنت مردم بر ما عظيم است، اگر ايشان را مى خوانيم بسوى خدا اجابت ما نمى كنند، و اگر دست بر مى داريم از ايشان بغير ما هدايت نمى يابند.(244)

و به سند صحيح در بصائر الدرجات از حضرت باقر (عليه السلام) روايت كرده است كه: به سبب ما خدا عبادت كرده مى شود و به سبب ما خدا شناخته مى شود و به سبب ما خدا را به يگانگى مى شناسند، و محمد (صلى الله عليه و آله و سلم) حجاب خداست يعنى واسطه است ميان خدا و خلق.(245)
و در بشارة المصطفى به سند معتبر روايت كرده است از حضرت باقر (عليه السلام) كه: هر كه خدا را بواسطه ما بخواند فلاح و رستگارى يافته است، و هر كه خدا را بغير ما بخواند خود هلاك شده و ديگران را هلاك كرده.(246)

پاورقی

235- امالى شيخ صدوق 488؛ من لا يحضره الفقيه 4/405.
236- خصال 150؛ بصائر الدرجات 497.
237- سوره مائده: 3.
238- سوره شورى: 23.
239- علل الشرايع 249. همچنين رجوع شود به امالى شيخ طوسى 655؛ رجال كشى 2/845؛ تحف العقول 485.
240- معانى الاخبار 36.
241- امالى شيخ طوسى 157.
242- امالى شيخ طوسى 57.
243- سوره غافر: 28.
244- احتجاج 2/193.
245- بصائر الدرجات 64.
246- بشارة المصطفى 97؛ امالى شيخ طوسى 172.