91- نه مال جاويد ماند و نه فرزند

لقمان حكيم به فرزندش مى گفت :
فرزندم ! پيش از تو مردم براى فرزندانشان اموالى گرد آوردند. ولى نه ، اموال ماند و نه فرزندان آنها و تو بنده مزدورى هستى . دستور داده اند كار بكنى و مزد بگيرى ! بنابراين كارت را به خوبى انجام بده و اجرت بگير!
در اين دنيا مانند گوسفند مباش كه ميان سبزه زار مشغول چريدن است تا فربه شود و زمان مرگش هنگام فربهى اوست . بلكه دنيا را مانند پل روى نهرى حساب كن كه از آن گذشته و آن را ترك مى كنى كه ديگر به سوى آن برنمى گردى ...
بدان چون فرداى قيامت در برابر خداوند توانا بايستى از چهار چيز سواءل مى شود:
1. جوانيت را در چه راهى از بين بردى ؟
2. عمرت را در چه راهى نابود نمودى ؟
3. مالت را از چه راهى به دست آوردى ؟
4. در چه راهى خرج كردى ؟
فرزندم ! آماده آن مرحله باش و خود را براى پاسخگويى حاضر كن ! (112)

پاورقی

112-  بحار: ج 13، ص 413 و ج 73، ص 68.