گوهري از خاندان مجلسي : آمنه بيگم چشمه جوشان علم و دين

مقدمه

هيچ آيين و مکتب و ملتي، از نظر برخورداري از الگوهاي برجسته و اسوه‌هاي تربيتي، همچون آيين اسلام و امت مسلمان نيست.
از افتخارات مکتب اسلام، پرورش چهره‌هاي بالنده و الهام بخش است و براي همه کساني که در پي سرمشق چگونه بودن هستند، راه را نشان مي‌دهد و درس چگونه زيستن را مي‌آموزد.
«شرح حال بزرگان براي همه سودمند است و آشنايي با فراز و نشيب‌هاي زندگي مردان و زنان خود ساخته و مهذّب و رمز و راز توفيق آنان و مسير کمال و رشدشان، به خصوص براي نسل جوان، سازنده‌تر است. چرا که‌اينان، در سن و سال و شرايطي به سر مي‌برند که الگويابي و قهرمان‌جويي در ضميرشان زنده‌تر و زمينه سرمشق‌گيري و شخصيت‌يابي برايشان بيشتر است(1).»
از اين روي، بر آن شديم تا مختصري از شرح زندگاني و خدمات علمي ديني«آمنه بيگم مجلسي»، مجتهده جامع الشّرايط و خواهر علامه بزرگوار مولانا محمد باقر مجلسي، که الگوئي بسيار ارزنده براي نسل جوان مي‌باشد را به دوستداران علم و دين ارائه نمائيم.

کساني که کم و بيش با تاريخ اسلام آشنايي داشته باشند، به آساني اين سخن را مي‌پذيرند که با تابش امواج وحي، ناگهان جنبش عظيمي در سرزمين مکّه پديد آمد و در جسم و جان طبقات محروم اجتماع روح تازه‌اي دميده شد.
از آن پس نيز سر و صدايي که آهنگ گوش‌نواز وحي در هر گوشه جهان درانداخت و آن همه شکوهي که از سيماي پيامبر بزرگوار اسلام(ص) درخشيد و ديدگان افسرده جهانيان را روشني بخشيد، نهضت‌هاي گوناگوني را سبب گرديد و از آن ميان يکي هم اين بود که زن رنجور و ستم کشيده را از ظلم و ستم نجات داده و به مدد تعاليم آسماني، روحش را سرشار از غرور و اطمينان ساخت.
مکتب اسلام به جامعه زنان خدمات شاياني نموده است چرا که از همان آغاز طلوع خود يکي از برنامه‌هاي اساسي‌اش را بر مبناي باز پس گرفتن حقوق از دست رفته زنان قرار داد.
پيامبر اسلام(ص) پيوسته به ياران خود در مورد زنان سفارش مي‌نمود و زنان را امانت خدا مي‌خواند و مي‌فرمود:
«زنان در دست شما امانت‌هاي خداوند هستند، پس احترام آنان را نگهداريد.»(2)
نگاهي کوتاه به فهرست اسامي و سرگذشت زناني که در صدر اسلام به‌اين آيين پاک گرائيدند ما را در اثبات آنچه که يادآور شده و مي‌شويم، ياري مي‌کند. نام اينگونه زنان که در کتب معتبري چون طبقات ابن سعد و تاريخ ابن اثير بسيار آمده، گوشه‌اي از افتخارات تاريخ زرين اسلام را خاطر نشان مي‌سازد.(3)
نظري به تاريخ حيات زن در اعصار گذشته و جستجو در رويدادهاي جوامع مختلفي که زن عهده‌دار نقش آنها بوده، اين نکته را آشکار مي‌سازد که هر زماني که زن جان و روان خويش را پاک بدارد و به عوالم روحاني بگرايد و هر بار که ضمير خويش را از زنگار هوس و ظاهر سازي‌ها و ظاهربيني‌ها بزدايد، چنان با عظمت و نيرومند مي‌شود که حتي ممکن است تعيين سرنوشت تاريخ ملتي به اراده وي بستگي پيدا کند.

بديهي است شخصيت والاي زن هميشه از دريچه ايمانش متجلي مي‌گردد، يعني اين ايمان است که گوهر تابناک وجود زن را از گزند ناپاکدلان در پناه درّي به نام تقوا و عفاف حراست مي‌کند. نخستين خصلت برجسته اين قبيل زنان بلند آوازه، يکتاپرستي و گرايش آنها به تقوا، پرهيزگاري و پاکدامني بوده که سبب توفيق آنان در پيشبرد هدف‌هاي انسانيشان گشته است.(4)
در کنارِ داشتن تقوا و پرهيزگاري، در نخستين مرحله، نقش زن، بايد تأمين کننده آرامش و اطمينان براي مرد باشد حال ببينيم اين مسأله چگونه تحقق مي‌يابد و چه هنگام زن مي‌تواند، الهام بخش صفا و رونق و شادابي، در زندگي مرد خود باشد.
اگر کمي به خصوصيات روحي و رواني زن توجه کنيم و اين آفريده اسرارآميز خداوند را از ديدگاه واقعي‌اش بنگريم، به آساني در مي‌يابيم که زن تنها با ملکات پسنديده، انساني و پايبند بودن به اصولي که در سرنوشت اوّليه خود او نهفته است، مي‌تواند از عهده‌اين مهم برآيد. به بياني ديگر يک زن وظيفه‌شناس، درست انديش و راست کردار است که وجودش پديد آوردنده باصفاترين صحنه‌ها در زندگي خانوادگي‌اش خواهد بود.(5)
پس از ذکر مقدمه بالا، گوشه‌هايي از زندگاني پربار و آموزنده آمنه بيگم يا آمنه خاتون مجلسي و خاندان بزرگوار او را که به حقيقت، همه قبيله او عالمان دين بودند» ارائه مي‌نمائيم.

سابقه تاريخي خاندان مجلسي

1ـ جد بزرگ آمنه بيگم

علاّمه مولانا محمّد تقي مجلسي، در اجازه طولاني و بسيار جالبي که به فرزند دانشمندش علاّمه مجلسي داده است، حافظ ابونُعَيم احمد بن عبدالله اصفهاني ـ صاحب کتابهاي«حليةالاولياء»، «تاريخ اصفهان» و «اربعين» ـ را از اجداد خود دانسته است.
حافظ ابونعيم اصفهاني از دانشمندان بزرگ و مشهور عالم اسلام و از مورخين توانا در نيمه دوّم قرن چهارم هجري بوده است.

تمام فِرق اسلامي، حافظ ابونعيم را به بزرگي و بزرگواري ستوده‌اند، حافظ از بزرگان محدثين و راويان حديث و حُفاظ و ثقات بوده است، وي از بسياري از افاضل اخذ حديث کرده و بسياري هم از او حديث شنيده‌اند.

حافظ ابونعيم اصفهاني در ماه رجب سال 334 يا 336 هجري متولد و در ماه محرم يا صفر 403 هجري(مرحوم سيّد مصلح الدّين مهدوي 430 هجري آورده است) در اصفهان وفات يافته و در گورستان آب بخشان(حدود ميدان شهداي فعلي) مدفون شده است که در حال حاضر اثري از آن بر جاي نيست.(6)

2ـ پدربزرگ آمنه بيگم

مرحوم ملا مقصود علي مجلسي اصفهاني، پدربزرگ آمنه بيگم، از دانشمندان باتقوا و از مروّجين مذهب تشيّع بوده است. وي به خاطر کلام زيبا، اشعار دلنشين و رفتار و گفتار نيکويش در محافل و مجالس، به مجلسي مشهور و ملقّب بوده و بدان متخلّص گرديده است. خاندان عاليقدر او نيز بدين نام شهرت يافته‌اند.(7)

3ـ پدر آمنه بيگم

مولانا محمّد تقي مجلسي(يا مجلسي اول) پدر آمنه بيگم مي‌باشد، وي در زهد و پارسايي چنان بوده که مردم به او به چشم فردي مقدّس مي‌نگريسته‌اند.

مجلسي اول از متبحّرين علماي شيعه اماميه اثني عشري و علوم اسلامي و از ثقات و معتمدين و محدّثين اخبار خاندان عصمت و طهارت(ع)، فقيه، محدث، رجالي، عابد، زاهد، حاوي، فضائل علميّه عمليّه، مؤيّد به تأييدات الهي و عابدترين و زاهدترين علماي زمان خود بوده است.

ملا محمّد تقي مجلسي از طرف مادر نواده ملا کمال الدّين محمّد بن حسن عاملي نطنزي، از رجال معروف قرن دهم هجري است و روي همين اصل در برخي از جاها نام خود را نطنزي هم نوشته است.

مجلسي اول از شاگردان بزرگ شيخ بهائي و در علوم اسلامي يکي از سرآمدان روزگار خود بوده است که تأليفاتش ذوق و تبَحّر علمي و خدمات ديني او را به خوبي نمايان مي‌سازد.(8)

4ـ مادر آمنه بيگم

مادر آمنه خاتون ـ که نامش معلوم نشد ـ دختر صدرالدّين محمّد حسيني عاشوري قمي بوده و از پرورش يافتگان خاندان با علم و فضيلت خود به شمار مي‌رفته است.(9)

نقش خاندان علامه مجلسي در ترويج مسائل دين

خاندان علامه مجلسي، بي‌گمان بزرگترين و درخشانترين خاندان علمي و ديني شيعه اماميه است که در طول چهارده قرن تاريخ اسلام پديد آمده است. اجداد علامه مجلسي اول و بستگان آنها، فرزندان و نوادگان پسري و دختري او، دامادها و فاميل‌هاي وابسته به آنها ـ از زمان او تا عصر حاضر ـ از گسترده‌ترين و نام‌آورترين عالمان دين بوده و مي‌باشند که تاريخ اسلام و شيعه اماميه مشابه و نمونه ديگري از آن را به ياد ندارد، به طوري که اگر يکي از نوادگان پسري يا دختري مجلسي اول بگويد:

«همه قبيله من عالمان دين بودند»

سخن شيخ اجل سعدي را واقعيت بخشيده است.

از ميان اين خانواده بزرگ علمي و ديني دهها مجتهد جامع الشرايط و فقيه نامي و مرجع تقليد و مؤلف و مصنّف پديد آمده است که به تعميم و توسعه علوم و فنون ديني و فرهنگ و معارف اسلامي همت گماشته‌اند و آثار فراوان و بسيار ارزنده‌اي در انواع علوم عقلي و نقلي و ادبي به فارسي و عربي خلق کرده‌اند. مردان و زنان دانشمند و بزرگوار و نام‌آوري در اين خاندان برخاسته‌اند که در تمامي دودمانهاي بزرگ اسلامي و بيوت شيعه امامي، ديده نشده و سابقه نداشته‌اند.

براي نمونه يادآور مي‌شويم که کمال الدين درويش محمّد عاملي اصفهاني جدّ مادري مجلسي، دانشمندي است که براي اولين بار احاديث ائمه اهلبيت را در ايران نشر داد، علامه مجلسي اول نيز نخستين دانشمند فقيهي است که آنها را به فارسي و عربي تأليف و تصنيف نمود و علامه مجلسي دوم هم به اعتراف دوست و دشمن، اولين مرجع تقليدي است که عامه مردم ايران و ديگر نقاط جهان را از راه کتابهايش با شيعه و اهل بيت عصمت آشنا ساخت و ميراث امامان را وارد خانه‌هاي آنها کرد و «اين قولي است که جملگي برآنند»(10)

فرزندان علامه محمّد تقي مجلسي

فرزندان پسر علامه مجلسي اول، همگي در سايه تعليم و تربيت صحيح و توجّه خاص و نيّت پاک و ايمان خالص او، به مقام‌هاي عالي علمي و عملي بالائي رسيده‌اند و دختران او هم شوهران بزرگ و نامدار و فرزندان دانشمندي داشته‌اند. از آنجائي که‌اين مرد بزرگ، خود دانشمندي پاک سرشت و مخلص بوده و با تمام وجود در خدمت اسلام و تشيّع و ترويج دين و مذهب و به طور خلاصه مظهر کامل اسلام ناب محمّدي(ص) بوده است، خداوند نيز همه گونه وسايل سعادت و خوشبختي را برايش فراهم کرده و فرزندان پسر دانشمند، دختران دانا و با شخصيت، دامادهاي عالم و با فضيلت،نوادگان پسري و دختري عاليقدر و نامدار به او ارزاني داشته است، به گونه‌اي که از آن زمان تاکنون بسياري از مراجع تقليد شيعيان از ميان آنها برخاسته‌اند. اينها همه نشانه عظمت روح و معنويّت و جامعيّت و رابطه ديني آن عالم بزرگوارِ بزرگزاد با خداوند رئوف و مهربان است.(11)

در اين مقاله شرح حال ملا محمّد صالح مازندراني، شوهر دانشمندِ آمنه بيگم بيان شده است. ديگر دامادهاي علامه محمّد تقي مجلسي نيز از فقها و علماي بزرگ عصر خود بوده‌اند.(12)

آمنه بيگم، اولين زن مجتهده و جامع الشّرايط

آمنه بيگم(يا آمنه خاتون) بزرگترين و داناترين دختران مجلسي اول، زني پارسا، فاضله و مجتهده مقدسه بوده که در تمام علوم زمان خود به سر حد کمال و رشد رسيده بود و به حقيقت از زنان نادره تاريخ اسلام و از نوابغ روزگار خود به شمار مي‌رفته است.

درباره مقام علمي ـ ديني و شخصيت ارجمند آمنه بيگم به بيان چند نقل قول اکتفا مي‌کنيم.

آن مقدسه صالحه پاک سرشت جواب داد:

«پدر، فقر عيب مردان نيست.!»

و در واقع با اين جواب خداپسند، موافقت خود را از ازدواج با ملا محمّد صالح اعلام کرد.

از آنجا که ملا محمّد صالح مازندراني هم پيش از اين قبلاً نظر موافق خود را براي ازدواج اعلام نموده بود، ملا محمّد تقي مجلسي در ساعتي سعد، خطبه نکاح را جاري فرمودند و عروس را آراسته و مهيا نموده به حجله عروسي بردند.

دامادِ با سعادت در حجله، روي عروس را گشود و رخسار زيباي او را ديد، او متوجه شد که عروس، گذشته از مشهور بودن در علم و فضل، رخساري زيبا هم دارد و پي برد که استاد بزرگوارش چه تفقّدي درباره او معمول داشته است و عروس نيز چه عنصر تربيت يافته با کمالي است که با اين زيبائي و آن علم و فضل و اصالت خانوادگي، حاضر شده است به شاگرد پدرش که طلبه‌اي روستايي و مستمند است، شوهر کند.

ملا محمّد صالح، پس از ديدن روي عروس به گوشه‌اي رفت و ابتدا بر اين نعمت و موهبت الهي که به او داده شده بود سجده شکر نمود و سپس به گوشه‌ اتاق رفته و سرگرم مطالعه شد. اتفاقاً درهمان شب، مسأله علميِ بسيار مشکلي برايش پيش آمد که مي‌بايستي با دقت در آن بنگرد تا آن را حل کند و براي مباحثه فردا با همتاي خود(يا تدريس) آماده سازد، لذا مطالعه آن صفحه مدتي طول کشيد و سرانجام نيز حل نشد. آمنه بيگم که ناظر کار وي بود، با فراست ذاتي پي برد که مسأله چيست و در چه کتابي است.

داماد تا پاسي از شب مشغول مطالعه بود و فردا صبح براي مباحثه(يا تدريس) از خانه بيرون رفت. پس از رفتن داماد، عروس برخاست و مسأله را پيدا کرد و همان‌طور که حدس زده بود، دانست که مسأله چيست و مربوط به کتاب«قواعد الاحکام علامه حلّي» است. از اين روي قلم به دست گرفت و مسأله را حل نمود و در ميان کتاب نهاد تا داماد پس از بازگشت آن را ببيند!

شب دوّم، چون داماد کتاب را گشود و سرگرم مطالعه شد، چشمش به نوشته عروس افتاد که با خط خود آن مسأله مشکل علمي را کاملاً حل کرده و براي اطلاع او در جاي خود نهاده است.

ملا محمد صالح پس از مطالعه آن نوشته بلادرنگ پيشاني نياز به درگاه خالق بي‌نياز سوده و از اينکه خداوند چنين همسر دانشمندي به وي ارزاني داشته است سجده شکر به جاي آورد. به همين جهت آن شب نيز تا صبح، مشغول مطالعه و عبادت و شکرگزاري بود و بدين گونه مقدمه زفاف در آن شب و شب بعد هم به تأخير افتاد.

وقتي علامه مجلسي اوّل از ماجرا آگاه شد، نزد ملامحمّد صالح رفته و به وي گفت:

«اگر اين دختر موافق طبع و علاقه تو نيست، صريحاً بگو تا ديگري را برايت عقد کنم؟»

ملا محمّد صالح جواب داد:

نه، علت اين نيست که دختر دانشمند شما باب ميل من نمي‌باشد، بلکه‌اين تأخير تنها به ملاحظه اين است که مي‌خواهم، شکر خداي را به مقداري که مي‌توانم به جاي آورم، که چنين همسري به من موهبت کرده است، اما هرچه کوشش مي‌کنم، نمي‌توانم چنانچه بايد و شايد شکر نعمت خدا را ادا نمايم.

چون علامه مجلسي، اين سخن را از داماد با کمال و شاگرد فرزانه و دانشمند خود شنيد فرمود:

«آري اعتراف به نداشتن قدرت براي شکرگزاري، خود دليل بر نهايت تشکر بندگان است.»(16)

آمنه بيگم زني پرهيزگار، با فضيلت، مجتهده و آراسته به زيور صلاح و تقوا بوده است. وي کتابي در فقه و احکام ديني تأليف کرده، شروحي بر«الفيه ابن مالک» و «شواهد سيوطي» نوشته و به شعر و ادب نيز آشنا بوده است.

به علاوه‌اين بانوي بزرگوار در جمع‌آوري اخبار بعضي از مجلّداتِ بحارالانوار برادرش علاّمه مجلسي دوّم، به وي کمک فراواني کرده است و شوهر وي نيز با همه علم و فضلي که داشته در حل بعضي از مسائل علمي با وي مباحثه و مذاکره مي‌نموده است.

آمنه بيگم داراي فرزندان دانشمندان و نوادگان بزرگي بوده است که از ميان آنهاـ از آن زمان تا عصر ماـ دهها تن مجتهد، مرجع تقليد و دانشمند بلند آوازه ديني برخاسته‌اند.(از جمله آنها مي‌توان از استاد الکل، مروّج و مجدّد مذهب شيعه، وحيد اصفهاني بهبهاني و مرحوم آيت الله العظمي بروجردي مرجع تقليد بزرگ ياد نمود.)(17)

آرامگاه آمنه بيگم

برخي از مؤلفين کُتب رجال و غيره از جمله مؤلف «اعيان الشّيعه» و مؤلف«ريحانة الادب» محل آرامگاه آمنه بيگم را در تخت فولاد اصفهان نوشته‌اند. اما مرحوم سيّد مصلح الدّين مهدوي، مؤلف کتاب ارزشمند«تذكرة القبور يا دانشمندان و بزرگان اصفهان» که در اين امور زحمات فراواني کشيده، نوشته است:

«در تخت فولاد اصفهان، قبر صاحب عنوان(آمنه بيگم) معروف نيست، بلکه مظنون آن است که قبر مشاراليها و خواهر يا خواهرانش در بقعه يا حوالي بقعه علاّمه مجلسي در جنب مسجد جامع اصفهان باشد.(18)

و در جاي ديگر آمده است:

«آمنه بيگم به احتمال زياد خود و خواهرانش در بقعه پدرِ علامه‌شان ملا محمّد تقي مجلسي، يعني آرامگاه کنوني علامه محمّد باقر مجلسي مدفون هستند، و ادامه داده‌اند که تا مدتي قبل در قسمت شمال غربي بقعه‌ علامه مجلسي، آثار چند قبرِ زن مشهور بود، يکي از آنها به نام اين مخدره شهرت داشت، که متأسفانه در تعميرات اخير اطراف بقعه، از روي جهالت، آثار آنها را از بين بردند، قبور ديگر نيز ظاهراً از خواهران آمنه بيگم بوده که عموماً اهل فضل و علم بوده‌اند.»(19)

نويسنده اين مقاله پيشنهاد مي‌نمايد، در بقعه علامه مجلسي و در آن قسمتي که براي خانمها در نظر گرفته شده، محل يادبودي به نام آن بانوي مجتهده بنا گردد و شرح حال مختصري از مشاراليها نيز نصب گردد تا بانواني که همه روزه به خصوص در شبهاي جمعه از روي اخلاص به بقعه مراجعه مي‌نمايند آنرا مطالعه کنند تا انشاء الله درس آموزنده و سازنده‌اي براي‌ آنان باشد.

مولانا محمّد صالح مازندراني

مولانا ابوالفضل حسام الدّين بن احمد طبري مازندراني، از علماي بزرگ و مجتهدين نامدار و از مردان زحمت‌کش، رنجبر و خود ساخته روزگار بود.

پدرش چون بسيار تهيدست بود محمد صالح را در سن يازده سالگي، او را بر آن داشت تا در طلب روزي خود برآيد و آينده خويش را تأمين کند. محمّد صالح نيز به دارالعلم شرق، يعني اصفهان مهاجرت نمود و در يکي از مدارس ديني آن، حجره‌اي گرفت و به فراگيري علوم ديني پرداخت.

در ابتداي تحصيل آنقدر تهيدست بود که حتّي نمي‌توانست چراغي براي مطالعه خود خريداري کند، لذا از روي ناچاري از نور چراغ راهروي مدرسه استفاده مي‌نمود. وي به علت علاقه فراوان به کسب علم و دانش، شب و روز مشغول فراگيري علوم زمان خود بود.(20)

آقا احمد بهبهاني که خود از نوادگان دختري آمنه خاتون و ملا محمّد صالح مي‌باشد، در کتاب خود«مرآت الاحوال جهان‌نما» ضمن بيان شرح حال ملا محمّد صالح مازندراني ، مي‌نويسد:

«اين طلبه با استعداد، با پشت‌کار مداوم و علاقه فراواني که به کسب علم و دانش داشت. به سرعت دروس مقدماتي را فراگرفت و به زودي توفيق يافت که در اوايل جواني، در سطح بالايي در حوزه درس علامه محمّد تقي مجلسي حضور يابد، او به گونه‌اي ترقي کرد که با علماي نامدار هم سبق شد و در اندک زماني بر اغلب آنها رجحان و برتري يافت و از اين جهت مورد توجه استاد قرار گرفت و مولا محمّد تقي مجلسي نسبت به او شفقت تمام پيدا کرد و در مسائل فقهي بر جرح و تعديل وي اعتماد مي‌فرمود.»

ترقيات همه جانبه ملا محمّد صالح در تحصيل علوم ديني، او را بيش از ديگران به استاد نزديک گردانيد، تا جائي که به شرف همسريِ دختر دانشمندش، آمنه بيگم نايل آمد.

محدّث نوري در فيض القدسي مي‌نويسد:

ملا محمّد صالح مي‌گفتند:«من از جانب خداوند، حجت بر طلاب هستم، زيرا در فقر و تنگدستي، کسي از من تهيدست‌تر نبود، امّا چندان کوشيدم، تا خداوند بر من منّت نهاد و نعمت‌هاي زيادي به من ارزاني داشت، از جمله آنکه زني دانشمند و پاک از خانداني بزرگ و اولادي پاک سرشت که در ميان آنها علماي ابرار و صاحبان خيرانديش وجود دارد به من روزي نموده است.»(21)

حاج محمّد اردبيلي معاصر ملا محمّد صالح از وي به گونه‌اي که بوده است ياد مي‌کند و مي‌نويسد:

«امام علاّمه محقق مدقق، پسنديده خوي، پارساي، پاک سرشت، جليل القدر، رفيع الشأن، عظيم المنزله، داراي ذهني دقيق، فاضل کامل صالح متبحر در علوم عقلي و نقلي، دانشمند ثقه موثّق مورد اعتماد کامل و دارنده اخلاق کريمه و خصال پسنديده، او را کتابهايي است از جمله«شرح روضه کافي» و«شرح زبدة الاصول» و«حاشيه بر معالم» و جز اينها، او رحمت الله عليه در سال 1086 هجري قمري وفات يافت رضيه الله عنه و ارضاهُ.»(22)

دانشمند عالم شناس نامي، ميرزا عبدالله اصفهاني، شاگرد مشهور علامه مجلسي که از شاگردان و معاصران ملا محمّد صالح نيز بوده است، در کتاب خود«رياض العلماء» درباره وي مي‌نويسد:

«من مي‌گويم، بخشي از اصول کافي را بر وي خواندم و توضيحات او را شنيدم، او داماد ملا محمّد تقي مجلسي است، شرح کافي او ناتمام است، فقط شرح اصول و روضه را دارد(کافي سه بخش است اصول، فروع و روضه) بر بقيه کافي فقط حاشيه است که در اطراف کافي نوشته است، از مؤلفات او«شرح زبده شيخ بهائي» است.(23)

آقا احمد بهبهاني در«مرآت الاحوال» مي‌نويسد:

«مطلب سوم در بيان احوال زبدة العارفين و نخبة‌ المجتهدين التقّي النقّي الجَد الامجد، مولانا محمّد صالح مازندراني، شارح اصول کافي و زبدة الاصول شيخ بهائى و غير آن از كتب و رسائل است.»

و در همانجا ادامه مي‌دهد:

«در ذکر شرذمه‌اي از احوال بندگان عالي جناب معلي القاب جامع الفضائل صوري و معنوي، آخوند ملا محمّد صالح مازندراني عليه الرحمه و اولاد ايشان است. تبحّر آن عالي‌شأن کالنور في الظلم بر عالم و عالميان مسلّم و بي‌نياز از توصيف و بيان است، به زيور علم و فضل آراسته و در مرحله‌ احتياط به حدّي کوشيده بود که با آن اطلاع و استعدادي که حضرت وهّاب به او عنايت کرده بود، هيچگاه فتوائي نداد و حال آنکه از شاگردان آن مرحوم، در اطراف، مفتيان عالي شأن بودند.»

در اين زمينه استاد مطلق، استاد الکل في الکل، وحيد اصفهاني بهبهاني که از نوادگان دختري آمنه بيگم و ملا محمّد صالح مي‌باشد، در «رسالة الاجتهاد و الاخبار» مي‌نويسد:

اي برادر، حال مجتهدين محتاط، حال جدّ من عالم رباني و فاضل صمداني، ملا محمّد صالح مازندراني بوده است، که من از پدرم رحمه الله عليه شنيدم که مي‌گفت:

«بعد از آنکه او از شرح اصول کافي فراغت يافت، خواست فروع کافي را هم شرح کند، به او گفتند شايد تو به رتبه اجتهاد نرسيده باشي، او هم به همين علت فروع کافي را شرح نکرد حال آنکه هر کس شرح اصول کافي او را ببيند، مي‌داند که او در اعلي مرتبه علم و فقه بوده است و در خردسالي«معالم الاصول» را شرح کرده است و هر کس آن را ملاحظه کند، مي‌داند که چقدر در آن سن و سال از قواعد مجتهدين آگاه بوده است.»(24)

علامه فقيد، آقا ميرزا محمّد باقر اصفهاني خوانساري مولف«روضات الجنّات»، ضمن شرح حال مولا محمّد صالح مي‌نويسد:«کتاب ارشاد علامه حلّي به خط شريف او نزد ماست، که خطي نيکوست، ليکن خط فرزندش، فاضل کامل، آقا هادي، مترجم قرآن مجيد و صحيفه کامله سجاديه و معالم الاصول و کافيه و شافيه و غيره به مراتب بهتر از خط اوست و آقا هادي را بايد از خوشنويسان خط شکسته و نستعيلق دانست.»(25)

مؤلف روضات الجنّات در جاي ديگر درباره مقام علمي و تأليفات و مصنّفات ملا محمّد صالح مي‌نويسد:

«او از علماي محدّث و عرفاي مقدس و ماهر در معقول و منقول و جامع فروع و اصول بود. پس از ورود به اصفهان، نزد علماي بزرگ همچون ملا عبدالله شوشتري و پسرش ملا حسنعلي و مولانا محمّد تقي مجلسي، شرايط شاگردي را به نحو نيکو به جاي آورد، تا جايي که با دختر مولانا مجلسي اول که به علم و فضل و ديانت مشهور بود ازدواج کرد و خداوند از او پسران، دختران و نوادگاني عطا کرد که يکي از نوادگانش همسر ملا محمّد اکمل شيرازي اصفهاني و مادر مروّج و مجدد شيعه، وحيد اصفهاني بهبهاني رحمةالله عليهم اجمعين است.

از جمله مصنّفات مبسوط و مشهور وي شرح مزجي لطيف وافي بر اصول کافي در چند مجلّد است، اين شرح از بهترين شروح کافي است و به دور از افراط و تفريط است. وي در اين کتاب، از شرح اصول کافي ملاصدرا ايرادهاي بسياري گرفته است.

ملا محمّد صالح مازندراني، در سال 1086 هجري قمري در اصفهان وفات يافت و در پايين قبر پدر آمنه بيگم، مجلسي اوّل، دفن گرديد.

در تاريخ فوت او گفته‌اند:

هاتفي گفت به تاريخ که: آه

صالح دين محمّد شده فوت(26)

فرزندان آمنه بيگم

ميرزا حيدرعلي مجلسي ـ که خود از نوادگان آمنه بيگم مي‌باشد ـ در کتاب«انساب خاندان مجلسي» مي‌نويسد:

«اما اولاد آمنه بيگم و ملا محمّد صالح مازندراني به نحوي است که مرقوم مي‌گردد: محمّد هادي، مترجم قرآن و ملا نور الدّين محمّد و ملا محمّد سعيد اشرف و ملا حسنعلي و ملا عبدالباقي و ملا محمّد حسين و آنچه بر حقير معلوم است يک دختر و ليکن شنيده‌ام که دو دختر بوده‌اند.»

بنابراين ملا محمّد صالح مازندراني از آمنه بيگم، دختر دانشمند علامه مجلسي، شش پسر و يک يا دو دختر داشته است.

مرجع بزرگوار، مرحوم آيت الله بروجردي که خود از نوادگان آمنه بيگم بوده‌اند و در رساله انساب خاندان خود، نوشته‌اند:

«صاحب روضات الجنّات، ده پسر نوشته ولي فقط شش نفر را نام برده است.»

در ذيل فرزندان آمنه بيگم به کوتاهي معرفي مي‌گردند:

1ـ آقا محمّد هادي:

آقا احمد بهبهاني که او نيز از نوادگان دختري آمنه بيگم مي‌باشد در مرآت الاحوال مي‌نويسد:

«اولاد ذکور، اول، فاضل و مقدس علامه آقا محمد هادي، مترجم قرآن مجيد و شارح کافيه و غير آنها از کتب و رسائل»

سپس در فصل دوم مي‌نويسد:

«فاضل عزيز و مقدّس بي‌عديل و نظير، جناب مستطاب مستغني الالقاب فقيه الزمان، آقا محمد هادي را تصانيف بسيار و فضائل بي‌شمار است، و علاوه بسيار خوش مزاح و لطيفه‌گو و ظريف بوده‌اند.»(27)

آقا هادي چهار فرزند پسر به نامهاي:

آقا محمد علي

آقا محمد مهدي شهيد

آقا علي اصغر

آقا محمد تقي داشته است.

شرح حال کامل آقا محمد هادي با تحقيق مرحوم سيد مصلح الدين مهدوي در کتاب تذکرةالقبور آورده شده که گزيده آن چنين است:

«در خدمت پدر و جد مادريش ملا محمد تقي مجلسي و ديگران تلمذ نموده تا به مقام عالي و اجتهاد رسيده است سپس به تدريس و تأليف و تصنيف اشتغال جسته و جمع کثيري در خدمتش کسب فيوضات علميّه نموده‌اند همچون: مير محمد ابراهيم بن حاج ميراسماعيل سوركي و شيخ محمد علي حزين لاهيجي»

آقا محمد هادي داراي خط نسخ زيبا بوده است، وي کتاب«النهاية فى غريب الحديث» تأليف ابن اثير را کتابت نموده است که در کتابخانه مجلس شوراي اسلامي موجود مي‌باشد.

در فهرست کتابخانه سپهسالار هم آمده است که:

خط شکسته و نستعليق را خوب مي‌نوشته به طوري که مي‌توان او را از خوشنويسان معروف دانست.

تأليفات او بسيار زياد بوده به طوري که در کتاب علامه مجلسي، تأليف استاد علي دواني 23 عنوان از آنها معرفي گرديده است.

تاريخ ولادت آقا هادي معلوم نيست، تاريخ وفات او را نيز مختلف ياد کرده‌اند، ولي از روي تحقيق معلوم شده که در سال 1120 هجري قمري فوت نموده و در پاي ستون درب ورودي بقعه علامه مجلسي(سمت چپِ ورودي بقعه) دفن شده و بر روي مرقدش يک صندوق چوبي هم نصب بوده است، امّا در تعميرات اخير، صندوق مزبور را برداشتند و لوح مزار را به ديوار بالاي قبر نصب کرده‌اند.(28)

2ـ آقا نورالدين محمّد

آقا احمد بهبهاني در«مرآت الاحوال جهان‌نما» مي‌نويسد:

«فصل سوم، جناب فضائل مآب، زبدة الاطياب، عالم رباني و فاضل صمدان، فقيه بي‌عديل و نظير آقا نورالدين محمد طاب‌ثراه را يک پسر و دو دختر بود.

پسر، آقا رحيم(از او دختري بهمرسيده که زوجه مرحوم آقا محمد مهدي شهيد فرزند آقا محمد هادي بوده است) و از دختران يکي همسر جليله عالي جناب مقدس القاب، جامع الفضائل و حاوي الفواصل، الفاضل الاجل، آقا محمد اکمل قدس سره که پدر ماجد جد امجد اين فقير بندگان، عالي جناب علامه فهم، مجتهد العصر و الزّمان المروّج للدين في رأس المأة الثانية عشر، استاد المتأخرين، آقا محمد باقر اصفهاني مشهور به بهبهاني قدس سره(و اخوان ايشان آقا حسن رضا و آقا محمد حسين و ده خواهر ايشان است) دختر ديگر جناب آقا نورالدين محمد مرحوم، زوجه مرحوم مغفور ميرزا محمد تقي نجف‌آبادي بود .... و بنابر اين نسبت استادکل وحيد بهبهاني به ملا محمد صالح مازندراني و علامه مجلسي اول و دوم از همين دختر آقا نورالدين محمد نشأت گرفته است.(29)

3ـ آقا محمد سعيد اشرف

آقا احمد در«مرآت الاحوال جهان‌نما» مي‌نويسد:

«فصل چهارم، عالم اديب و فاضل لبيب، مرحوم آقا سعيد متخلص به اشرف، اشعار عربي آن فصيح عهد به غايت نيکو و سنجيده و سواد مداد فارسيه‌اش نيل انفعال بر چهره بلغاي عجم کشيده، زيبائي خطش، دست خوشنويسان عالم را به تخته بسته و رعنائي شکسته‌اش صفاي بنفشه، بناگوش دلبران را در هم شکسته، علوّ فطرت و سخاوت را از اجداد کرام ميراث داشت و در عهد عالمگير اورنگ زيب شاه جهان آباد به هند تشريف برده بود.... و زمان و مکان وفات آن جناب عالي شأن معلوم فقير نيست.»(30)

آقا احمد باز مي‌افزايد:

«که اولادش فاضل علامه محمد امين بود که شرح مبسوطي بر قسم کلام تهذيب ملا سعدالدين تفتازاني نوشته است و ديگر ميرزا محمد علي متخلص به دانا است، و ديگر زينب بيگم همسر مرحوم ملا محمد تقي پسر ملا عبدالله بن ملا محمد تقي مجلسي و دختر او مريم بيگم همسر جد ميرزا محمد تقي الماسي و مادر«ميرزا عزيز الله» پدر ميرزا حيدرعلي مؤلف«انساب خاندان مجلسي» است.(31)

4ـ آقا حسنعلي

آقا احمد مي‌نويسد:

«فصل پنجم، مرحمت و غفران مآب، آقا حسنعلي، فاضل لبيب و عالمي اديب بوده است، و در عنفوان جواني به هندوستان تشريف برده، امرا و حکام در اعزاز و احترامش بي‌نهايت کوشيدند و در آن سرزمين مشهور به حسنعلي خان شد و اولاد او يکي ميرزا علي اشرف بود و از اولاد او جمعي در خانه‌هاي اجدادي خود در اصفهان مي‌باشند و دختري از آنها در حباله عالي جناب آقا حسنعلي بن آقا هادي ثاني است و ساير اولاد آن مرحوم در هند مي‌باشند...»(32)

5ـ آقا عبدالباقي

آقا احمد مي‌نويسد:«...مرحوم مبرور جنت آرامگاه آقا عبدالباقي، جامع فضائل و حاوي فواضل و عالم عامل و فقيه کامل بوده است، فرزندان ايشان يک پسر و چند دختر بوده است.

فاضل عالم کامل مرجع اکابر و افاضل ملا محمد صالح به نام جدش) مشهور به آقا بزرگ بوده است و در اوايل جواني به هند تشريف برده بودند، اکابر و اعيان مقدم شريفش را غنيمت دانسته و در خدمتگزاري و احترام نهايت طاقت خود را معروف داشتند، و ايشان را فرزندي بود به نام آقا علاء الدين محمد قدس سره، صاحب کمالات مرضيه و به زيور زهد و تقوا آراسته بوده است...»(33)

کمالات مرضيه و به زيور زهد و تقوا آراسته بوده است...»(همسر آقا احمد بهبهاني از نوادگان همين آقا عبدالباقي است که در هندوستان ساکن بوده‌اند)

6ـ آقا محمد حسين

محدث نوري مي‌نويسد:

«دانشمند پرهيزگار آقا محمد حسين، من نسخه‌اي از کتاب«من لا يحضره الفقيه» را ديده‌ام که حواشي بسياري به خط وي بر آن نوشته شده و در نهايت خوبي و جودت بود و دلالت بر فضل و کمال او مي‌کرد.»(34)

ذکر اسامي و شرح حال رادمردان نامي خاندان ملا محمد صالح مازندراني و آمنه بيگم، اين نکته را به ما مي‌آموزد که علامه مجلسي اول چه وجود پربرکتي بوده که نه تنها خود، از خدمتگزاران صميمي اسلام به شمار مي‌رفته و فرزند بزرگ و بزرگواري همچون علامه مجلسي و فرزندان ديگر و دختر دانشمند مجتهدي مانند آمنه بيگم داشته، بلکه از ناحيه همين دختر هم دهها مجتهد، مرجع تقليد، فقيه، فيلسوف، محدث، مفسر، اصولي، رجالي و غيره به وجود آمده است که بعضي از آنها در شمار بزرگترين مراجع شيعه و اعاظم فقهاي ما بوده‌اند، به طوري که به صراحت مي‌توانيم بگوئيم که پس از خاندان نبوت و امامت عليهم السلام، علامه مجلسي اول، در عالم اسلام، تنها دانشمند بزرگي است که مصداق کامل شجرة طيبة اصلها ثابت و فرعها في السّماء بوده است.

اين مبحث دريايي بي‌پايان است چرا که بسياري از خاندانهاي علمي اصفهان و ساير شهرهاي ايران و عراق در طول چهار قرن گذشته با يکي از افراد اين خاندان بزرگ نسب پيدا نموده‌اند که براي نمونه به برخي از خاندانهاي منسوب به آمنه بيگم در ذيل معرفي مي‌شوند.

خاندانهاي منسوب به آمنه بيگم

1ـ خاندان زعيم و مرجع بزرگوار آيت الله طباطبائي بروجردي.

2ـ خاندان آقاي مطلق، استاد اکبر، استاد الکُل في الکل، استاد البشر، وحيد اصفهاني بهبهاني.

3ـ خاندان سيد الطائفه علامة بحرالعلوم.

4ـ خاندان صاحب رياض المسائل.

5ـ خاندان سيد هبة‌الدين شهرستانى وزير معارف و رئيس اسبق مجلس عراق.

6ـ خاندان موسوي حائري شهرستاني در کربلا، نجف، تهران، مشهد و قم.

7ـ خاندان حسيني مرعشي حائري شهرستاني در کربلا، نجف، تهران، مشهد و قم.

8ـ خاندان شريعتمدار.

9ـ خاندانهاي آل‌آقا در تهران، کرمانشاه، نهاوند و ...

10ـ خاندان استاد علي دواني.

11ـ خاندان خاتون آباديهاي اصفهان.

12ـ خاندان گلستانه حسني.

منابع

1ـ رياض العلماء، ميرزا عبدالله اصفهاني، جلد پنجم، صفحه 110.

2ـ فوائد الرضويه، محدّث قمي، جلد دوّم، صفحه 544.

3ـ اعيان الشيعه، سيد محسن امين، جلد پنجم، صفحه 37 و جلد چهاردهم.

4ـ رجال سيد بحرالعلوم، جلد دوم و سوم.

5ـ ديدار با ابرار(10)، آيت الله بروجردي، عباس عبيري.

6ـديدار با ابرار(11)، وحيد بهبهاني، عباس عبيري، صفحه 13.

7ـ ريحانة الادب، چاپ اول، جلد اول، صفحه 101 و جلد ششم صفحه 262.

8ـ تاريخ اصفهان وري، جابري انصاري، صفحه 212.

9ـ علماي بزرگ شيعه از کليني تا خميني، جرفادقاني، صفحه 517.

10ـ رجال سيد بحرالعلوم، جلد اول، صفحات 12 و 26.

11ـ رجال سيد بحرالعلوم، جلد دوم، صفحات 210 ، 205 و 26.

12ـ تذکرة القبور يا دانشمندان و بزرگان اصفهان، صفحه 27.

13ـ وحيد بهبهاني، صفحات 105 تا 107.

14ـ زندگينامه علامه مجلسي مرحوم مهدوي، جلد اول، صفحه 320.

 

پی نوشت:

1. علامه محمّد باقر مجلسى، حسن ابراهيم زاده، صفحه 9.

2. سيماى زنان در قرآن و زنان بزرگ صدر اسلام، خليل خليليان ، صفحات 177 و 178.

3. همان منبع، صفحه 179.

4. همان منبع صفحات 43 و 44.

5. همان منبع، صفحات 139 و 140.

6. علامه مجلسي، علي دواني، صفحه 14، به نقل از يادنامه شيخ طوسي، جلد دوم، صفحه 134 و نيز قصص العلماء چاپ حروفي صفحه 227 ـ زندگينامه علامه مجلسي سيد مصلح الدين مهدوي، جلد اول، صفحه 330.

7. علامه مجلسي، علي دواني، صفحه 40، ريحانة الادب، چاپ دوم، جلد پنجم، صفحات 191 تا 193 . زندگينامه علامه‌ مجلسي، سيد مصلح الدّين مهدوي، جلد اول، صفحات 389 و 390 و جلد دوم صفحه 367.

8. ريحانة الادب، جلد پنجم صفحات 21 و 198 ـ علامه مجلسي، صفحه 40، زندگينامه علامه مجلسي جلد دوم، ص 367.

9. ديدار با ابرار، محمّد باقر مجلسى، صفحه 19. زندگينامه علامه مجلسي، جلد اول، صفحه 43.

10. علامّه مجلسي، صفحات 13 و 14.

11. همان منبع، صفحات 40 و 41.

12. علامه مجلسى، صفحات 45 و 46 . وحيد بهبهانى، على دوانى، صفحه 98.

13. زندگينامه علامه مجلسي، جلد دوّم، صفحه 318 - آيت الله بروجردي، علي دواني، چاپ دوّم، صفحات 78 و 79.

14. آيت الله بروجردى، صفحات 78 و 79 ـ ديدار با ابرار، صفحه 20 ـ آشنائى با حوزه‌هاى علميه شيعه در طول تاريخ، سيد حجت موحد ابطحي، صفحه 74 و 75 ـ علامه مجلسي، صفحه 46 ـ فقهاي نامدار شيعه صفحات 249 و 250 قابل ذکر است که کتاب«قواعد الاحکام» که به «قواعد علامه مشهور است» يک دوره فقه استدلالي شيعه اماميه از مبحث طهارت تا ديات است که توسط علامه حلي نگاشته شده است.

15. رجال سيد بحرالعلوم، سيد مهدى‌بحرالعلوم، جلد اول، صفحه26.

16. وحيد بهبهانى، صفحه 106 ـ زندگينامه علامه مجلسي، جلد دوّم صفحه 318.

17. وحيد بهبهانى ، صفحات 105 ، 107 ـ تذكرة‌القبور، چاپ دوّم، صفحات 27 و 28 ـ رياحين الشريعة ذبيح الله محلاتي، جلد سوم، صفحه 329.

18. تذكرة القبور، صفحات 27 ـ 28 ـ زندگينامه علامه مجلسي، جلد دوّم، صفحات 27 و 28 ـ رياحين الشريعه ذبيح الله محلاتي، جلد سوم، صفحه 329.

19. زندگينامه علامه مجلسي، جلد دوّم، صفحه 319.

20. فيض القدسى، محدث نورى، چاپ کمپاني، صفحه 25.

21. همان منبع.

22. علامه مجلسى، صفحات 317 تا 318.

23. همان منبع.

24. وحيد بهبهانى، صفحات 105 تا 107.

25. روضات الجنات، محمّد باقر اصفهانى خوانسارى، صفحه 313.

26. همان منبع، جلد چهارم، صفحه 118.

27. علاّمه مجلسى، على دوانى، صفحات 547 و 548.

28. همان منبع، صفحات 547 تا 550 ـ زندگينامه‌علامه مجلسي، مرحوم سيد مصلح الدّين مهدوي صفحات 359 تا 362 ـ فوائد الرضويه ، جلد دوم، صفحه 73.

29. علامه مجلسى، صفحه552.

30. همان منبع صفحات 552 و 553.

31. همان.

32. همان.

33. همان منبع، صفحات 552 و 553.

34. همان، به نقل از فيض القدسى، صفحه 130.

نویسنده:محمد قاسم هاشمي

منابع: 

فرهنگ اصفهان- شماره5 و 6، بهار و تابستان1376