نگاهي به پاره‌يي از آثار فارسي علامه مجلسي

بسم الله الرحمن الرحيم

سخن درباره بزرگ مردي است که در دوره معاصر گروهي از نويسندگان بناحق او را جز آنچه که بوده است معرفي نموده‌‌اند. مردي گرانمايه که آثار فارسي او بيش از 50 کتاب و رساله است و آثار عربي او علاوه بر دائرة­المعارف بسيار ارزنده شيعه که به بحارالانوار «درياهاي نور » معروف است 12 اثر ارزشمند است که در ميان آنها شرح او بر اصول کافي که به مرآة‌العقول ناميده شده است خود شامل 12 جلد است. برخي از آثار نويسندگان داخلي و خارجي درباره او خالي از کم لطفي نيست و گروهي ديگر بتقليد از دسته اول و طوطي‌وار گفته­هاي آنان را تکرار کرده‌‌اند.

خوشبختانه در نيم قرن اخير چندين مقدمه و مقاله جامع بزبان عربي و فارسي در مورد شرح‌ حال و آثار و استادان و شاگردان و اهميت مقام علمي علامه مجلسي نوشته شده است و بهمين جهت لازم نمي‌بينيم که درباره شرح حال او سخن را بدرازا کشم. در اين جا بذکر يکي دو نکته اکتفا مي‌شود که آنهم توضيح درباره پاره‌يي از مطالبي است که ادوارد براون در کتاب تاريخ ادبيات فارسي خود آورده است و مرحوم رشيد ياسمي هم که عهده‌دار ترجمه بوده است در آن مورد توضيحي نداده و توجهي نکرده‌اند براون ذيل عنوان «مجلسي‌ها» چنين مي­نويسد.

«داراي اخلاق پسنديده نيز بوده است و آثاري از مهرباني و خوش فطرتي او در قصص‌العلماء مذکور است شخصي پس از وفات او را در خواب ديد از او پرسيد احوال شما در آن نشأة بچه نحو است و با شما چه معامله‌اي کرده‌اند؟ مجلسي جواب داد اعمال من هيچيک براي من فايده‌يي نبخشيد بجز اينکه روزي بيک نفر يهودي يک دانه سيب دادم او مرا نجات داد». اين اظهار نظر از طرف خاورشناسي که بسياري از نويسندگان دوره حاضر در باب او و بي‌نظريش مبالغه‌ها نموده‌اند براي اين بنده بجهات زير شگفت­آور است.

الف- بطوري که ملاحظه فرموديد مأخذ گفته ادوارد براون کتاب قصص‌العلماء است. براون در فصل ديگري از کتاب خود که مقدم بر فصل شرح حال مجلسي‌هاست درباره کتاب قصص‌العلماء چنين قضاوت مي­کند «براي فهم زندگاني خاص و عزلت ‌گزيني و معاش اين طبقه بهتر از کتاب متوسط ‌القدر و جديد التأليف موسوم به قصص‌العلماء نميتوان بدست آورد… و هيچ ترتيب صحيحي ندارد در ايام تعطيل عيد پاک 1923 يک بار آن کتاب را از اول تا آخر خواندم و از ميان مطالب بيهوده و خزعبلات متنوعه آن مقداري اطلاعات گرانبها کسب کردم» . آيا براي محققي مانند براون صحيح است که کتابي را که درباره آن چنين قضاوت نموده است جزء منابع و مآخذ قرار دهد که مفهوم مخالف نوشته او اين است که ديگر اعمال مجلسي هيچ ارزش معنوي ندارد؟.

ب- نميدانم چرا براون که مي گويد از اول تا آخر کتاب قصص‌العلما را خوانده است جملات مقدم و موخر اين خواب را که در همان کتاب آمده است مطالعه نکرده است و يا عمداً فراموش نموده است براي اطلاع عين جملات قبل و بعد خواب مذکور از قصص‌العلماء آورده مي‌شود. (و از اغلاط مشهوره چيزي است در السنه و افواه معروف است که شخصي آخوند ملا ‌محمد‌باقر را در خواب ديد و از او پرسيد که احوال شما … آقا سيد محمد‌ فرمود که اين خواب غلط است و موضوع است و بحسب قواعد عقليه و نقليه از روياي کاذبه است). بدون اينکه بخواهيم در باب صحت و سقم اين خواب و ارزش کتاب قصص‌العلماء صحبت بداريم اين سؤال پيش مي‌آيد که آيا شرط امانت چنين نبود که ادوارد براون باين عبارات هم توجه کند و آيا صحيح است که با حذف جملات قبل و بعد داستاني از آن داستان سوء استفاده نمود؟.

ج - گويا بنظر ادوارد براون تنها مصداق مهرباني و اخلاق پسنديده «تلطف بر يهود»است که فقط اين خواب را از ميان مجموعه خوابهايي که در باب مجلسي ذکر شده است انتخاب نموده است وگرنه خوابهاي ديگري در همان قصص‌العلماء آمده است که نمايشگر الطاف خاصه حضرت پيامبر بر اوست و مقام مجلسي با مقام پيامبران بني‌اسرائيل مقايسه شده است.

براون در مورد ديگري که مي‌خواهد نثر فارسي دوره صفوي را با ادوار قبل مقايسه نمايد درباره قسمتي از کتاب حق‌اليقين مجلسي اظهار مي‌دارد «اين عبارت کاملاً بشيوه عربي نوشته شده است و ممکن است ترجمه تحت‌اللفظي حديثي باشد که اصل آن نقل نشده است». گويا براون به مقدماتي که مجلسي بر آثار فارسي خود نوشته است مطلقاً مراجعه نکرده است زيرا مجلسي در مقدمه اکثر کتب فارسي خود در کمال صراحت مي‌نويسد که کار عمده من ترجمه متن روايات منقول از ناحيه پيشوايان بزرگوار شيعه است. در موارد ديگر هم اظهار نظريات براون خالي از تناقض‌گويي و کم لطفي نيست و اين مقاله گنجايش آنرا ندارد که همه موارد را بر‌شمرم براي اطلاع بيشتر به صفحات صد و نه تا صد و بيست و يک مقدمه کتاب «مهدي موعود» که ترجمه جلد سيزدهم بحار‌الانوار است مراجعه فرماييد در آنجا دانشمند محترم آقاي دواني موارد ديگري غير از اين‌ها که بنده يادآور شده برشمرده و پاسخ گفته‌اند.

بهر حال مقصودم از اين توضيح آنست که دانشجويان و پژوهشگران گرامي به قضاوت‌هاي همراه با شتاب زدگي و دور از تحقيق کامل برخي از خاورشناسان در باب مجلسي و ديگر بزرگان مکتب تشيع رضوان‌الله عليهم فريفته نشوند و با تأمل و دقت بيشتري که در خور هر طالب علم و حقيقتي است در جستجوي واقعيت برآيند.

آثار فارسي علامه مجلسي و اهميت کمي و کيفي آن

اصرار ايرانيان بحفظ زبان شيرين فارسي و عدم رواج خط و زبان عربي در ميان عامه مردم مسلمان ايران زمين اين نکته را براي دانشمندان مسلم ساخت که بايد براي فهم عامه مردم پاره‌ئي از آثار خود را بزبان فارسي بنويسند. اين موضوع در مورد علوم ديني و اعتقادي و مخصوصاً تفاسير قرآن نخست توأم با احتياط بوده است زيرا مي‌دانيم که ترجمه تفسير طبري بفارسي در قرن چهارم پس از تبادل آراء و جلب موافقت علماي بزرگ ديني صورت گرفت. ولي از همان ديرباز که باب نگارش ترجمه و تفسير قرآن بفارسي گشوده شد در باب علوم ديگر ديني هم باين فکر افتادند. گروهي از نويسندگان در باب نماز و ساير ابواب فقهي آثاري بزبان فارسي بوجود آوردند که از جمله حسين‌بن‌ علي‌بن ‌ابراهيم معروف به «جعل» که حنفي بود براي حنفيان شمال خراسان رساله‌يي فارسي در باب نماز نوشتو جمعي ديگر از نويسندگان آثار ديني خود را بدو زبان عربي و فارسي نوشته‌اند چنانکه غزالي اثر بسيار ارزنده خود را در اخلاق و آداب و سنن اسلامي هم با نام «احياء‌ علوم‌الدين» به عربي نوشته است و هم تلخيصي بسيار پسنديده بنام «کيمياي سعادت» بزبان فارسي از آن فراهم آورده است.

در ميان شيعيان هم خوشبختانه کتب ديني فارسي از همان قرن پنجم هجري کم و بيش تأليف و يا ترجمه شده و گاه آثار بسيار ارزنده چون ترجمه نهاية شيخ طوسي قدس سره در فقه و تفسيري چون تفسير ابوالفتوح رازي و کتابي چون «النقض» عبدالجليل قزويني رازي و کتاب سود‌بخش و نسبتاً مفصل معتقدالاماميه از مؤلفي ناشناخته بچشم مي‌خورد که خدا را شکر بهمت دانش‌پژوهان معاصر همه آنها چاپ هم شده است و حتي در باب ادعيه هم بکتبي چون نزهة‌‌الزاهد و نهزةالعابد که بفارسي بسيار شيوا نوشته شده است برخورد مي‌نماييم ولي از انصاف نبايد گذشت که اين آثار انگشت شمار نويسندگان مختلف در قبال آثار علامه مجلسي بفارسي که همه در باب امور اعتقادي و ديني و آداب و سنن شيعه نوشته شده بسيار اندک است. مجلسي باين نکته کاملاً توجه داشته است. که عموم مردم نخواهند توانست زبان عربي را در آن حد فرا گيرند که از منابع و مآخذ عربي استفاده نمايند و با اينکه بقول خودش گروه زيادي او را شماتت مي‌نموده‌اند دامن همت بر کمر زده و آثار فراوان ارزنده بزبان ساده و نثر سليس و روان براي شيعيان فراهم آورده است. اجازه دهيد در اين‌باره قضاوت استاد فقيد محمد تقي بهار شاعر بلند پايه خراساني را باطلاع برسانم «مهمترين کاري که مجلسي کرده است بعد از تأليف مجلدات بحارالانوار که دايرة المعارف شيعه اماميه اثني‌عشري است تأليف مجموع کتب ديني و اخلاقي شيعه است بفارسي ساده عوام فهم که تا آن روز اهل علم چنان کاري نکرده بودند و غالب تأليفات علما خاصه علماي دين بزبان تازي بود و اگر بپارسي چيز مي‌نوشتند بشيوه متقدمان و سبک قديم بود و احترام مقام علم را در نزديک شدن بسطح فکر و فهم عوام نميدانستند بل آنرا مغاير عظمت جايگاه دانش مي‌شمردند لکن اين مرد اجتماعي که شيفته ترويج مذهب حقه بود چنين کاري را انجام داد». اکنون بخوبي مي‌توان فهميد که پديد آوردن پنجاه و چند اثر فارسي در رشته‌هاي مختلف فقه و کلام و اخلاق و آداب و سنن و دعا و زيارت و قصص انبياء و تاريخ زندگاني ائمه بزبان فارسي از ناحيه علامه مجلسي رحمة‌الله عليه چه خدمت بزرگي در راه بالابردن سطح معلومات عامه مردم شيعي فارسي زبان است و بحق آن مرد بزرگ را از اين جهت بر گردن هر شيعه فارسي زبان حقي بزرگ است. بدون ترديد مطالعه آثار فارسي مجلسي نه تنها موجب گسترش سطح معلومات ديني عامه است بلکه در حل بسياري از مشکلات ديني روستانشيناني که به عربي‌دان عربي فهم دسترسي نداشته و ندارند عامل بسيار حساس و ارزنده‌ئي است بعلاوه اطلاع از قصص ‌انبياء و شرح حال ائمه اطهار و اقوام مختلفي که ذکر آنان در قرآن رفته است براي مردمي که عربي نمي‌دانند و از اين منابع فارسي استفاده مي‌کنند بسيار لذت‌آور و آرام­بخش است.

سبک نگارش آثار فارسي مجلسي

بديهي است که هر نويسنده از لحاظ سبک نگارش تا حدود زيادي تابع سبک رايج دوره خود مي‌باشد. و نيز بطوري که مي‌دانيم نظم و نثر از لحاظ کلي در هر دوره داراي مشخصات و سبک نزديک بهم مي‌باشد ولي اهميت مجلسي در اين است که در آثار فارسي خود پيروي از سبک نامأنوس زمان خود نکرده است. اگر سبک رايج دوره صفوي را تا حدود زيادي دنباله سبک هندي بدانيم که صفت بارز آن سبک پيچيدگي مضامين و بکار بردن تشبيهات و استعارات دور از ذهن و اظهار بث و شکوي و تمايل به غم و رنج و اظهار خود‌پسندي و غرور و عجب است خواهيم ديد که اين مشخصات در آثار فارسي مجلسي بميزان قابل توجهي کاسته شده و حتي مي‌توان گفت وجود ندارد.

مجلسي از نگارش بسبک هندي توأم با استعارات پيچيده عجز نداشته است زيرا اين مطلب را از مقدمات مختصري که بر کتب فارسي خود نوشته است بخوبي مي‌توان استنباط نمود وانگهي خود مي‌گويد که کتب فارسي را چنين خواهم نوشت «بر وجهي نوشته شود که همه خلق را بهره بوده باشد از آن. و بر ترجمه الفاظ و روايات معتبره اقتصار نموده مقيد بحسن عبارات و تنوع استعارات نگردد».

براي اينکه خوانندگان گرامي ملاحظه فرمايند که مجلسي کاملاً قادر بوده است که طبق سنت رايج زمان کلام متکلف مصنوع ايراد نمايد قسمتي از مقدمه او بر زاد‌المعاد در زير آورد مي‌شود.

«شجاعت نژادي که تيغ آبدارش براي سرهاي کفار نهريست بسوي دار بوار و حسام آتش بارش براي خرمن حيات مخالفان و معاندان مصدوقه يرسل عليکما ‌شواظ‌ من نار دستهاي داعيان مزيد رفعت‌شان در آستان رفيع ‌البنيانش با کف‌ الخضيب همدستان و خروش صوفيان صفوت نشان بزمزمه دعاي خلود دولت ابد توأمان با عندليبان سدرة‌ المنتهي همدستان…» .اما چنين نگارشي فقط مختص مقدمات کوتاه او بر کتب فارسي است و سپس نثر او براستي روان و سليس مي‌گردد لطفاً به عبارت زير که باز هم از همان زاد‌المعاد انتخاب شده است دقت فرماييد.

‌« و از جمله ايام متبرکه ماه شوال روز عيد فطر است و شبش از جمله ليالي شريفه است و در فضيلت عبادت و احياي آن احاديث بسيار است و از حضرت رسول منقولست که هر که احيا کند شب عيد فطر را نميرد دل او در روزي که دلها از ترس بميرد».

مجلسي در کتب فارسي خود هر جا که لازم بوده است بآيه‌يي از قرآن و يا عين عبارت عربي حديث و يا روايتي استناد نمايد غالباً بلافاصله ترجمه آن را هم نقل نموده است و اگر چه اين روش در زمان مجلسي تازگي نداشته است اما در آسان ساختن فهم عبارت بسيار مؤثر است. در بسياري از موارد آيات قرآني را نقل نکرده و فقط به ترجمه آن قناعت نموده است مثلاً در گفتگوي حضرت امام حسين با عبدالله‌بن ‌حر ‌حنفي در آن جا که مي‌نويسد «حضرت روي مبارک از او برگردانيد و فرمود را بتو و اسب تو احتياجي نيست و گمراه کنندگان را ياور خود نمي‌گيرم» که قسمت اخير بدون شک ترجمه آيه «و ما کنت متخذ المضلين عضدا» است. همچنين اشعار عربي را غالباً بصورت ترجمه نقل نموده است بدون آنکه اصل شعر را بياورد مانند اين قسمت: «و آن حضرت اسلحه حرب را ترتيب مي‌داد و در مقام يأس از دنيا و حب لقاي حق‌تعالي شعري چند باين مضمون مي‌خواند، اي روزگار ناپايدار اف بر تو باد که هرگز وفا نکردي با هيچ دوست و يار چه بسيار مصاخب و يار در هر شهر و ديار بقتل آوردي و از هيچکس به بدل راضي نمي‌شوي و بازگشت همه بسوي خداوند جليل است و دهر زنده را راهي که من مي‌روم در پيش است» که بدون ترديد ترجمه اشعار معروف «يا دهر اف لک من خليل…» است از ديگر خواص سبک مجلسي آنست که در آثار فارسي او تقريباً هيچگونه استناد بشعر و يا استشهاد بآن مخصوصاً شعر فارسي ديده نمي‌شود و از فحواي کلام مجلسي چنين برمي‌آيدکه از اين کار روي گردان بوده است. در آثار فارسي او بتقليد از عربي گاه مي‌بينيم که صفت با موصوف مطابقه مي نمايد از قبيل عبارت زير:

«مکانها و بقعه‌هاي آنها سبز و خرم و محل الفت بود بسبب دلربايان خوشبويان سفيدرويان» همچنين گاه ضمير جمع شما با «ها» بسته شده است از قبيل «چگونه بوده است عمل اين بنده در شماها» در مورد حضرت رسول و ائمه اطهار گاهي بطور احترام فعل را جمع بکار برده است مانند «حضرت امام موسي در شب اول ماه رجب بعد از آنکه از نماز شب فارغ مي‌شدند اين دعا را در سجده مي‌خواندند»

ضمناً باين نکته بايد توجه داشت که در کتب فارسي نيز مانند همه کتب سبک نگارش موضوعات مختلف با يکديگر تفاوت پيدا مي‌کند و مثلاً در آنجا که مباحث اثبات معاد جسماني در حق‌اليقين مطرح مي‌شود و يا نويسنده ناچار است حديثي را توضيح دهد و مشکلات لفظي و معنوي آنرا بيان نمايد خواه و ناخواه سبک نگارش تفاوت خواهد داشت با آنجا که داستان يوسف و زليخا يا بلقيس و سليمان را بيان مي‌دارد ولي بهرحال اين نکته مسلم است که علامه مجلسي تلاش پي‌گير در نگارش آسان قابل فهم براي عامه مردم داشته است حتي در مقايسه آثار مجلسي با آثار ديگر بزرگان دوره صفوي باز مي‌بينيم که نثر او ساده‌تر و بفهم نزديک‌تر است چنانکه مي‌توان اين مقايسه را ميان کتاب جامع عباسي شيخ بهايي و کتب مجلسي نمود. اينک باختصار پاره‌يي از کتب فارسي او را که براي نگارش اين مقاله مطالعه مختصري نموده‌ام معرفي مي‌نمايم.

زادالمعاد: اين کتاب که مکرراً بچاپ رسيده است مجموعه‌يي از ادعيه و آداب زيارت است چاپي که در اختيار اين بنده قرار دارد چاپي است که در سال 1321 هجري قمري بخط مصطفي نجم‌آبادي نوشته و در چاپخانه آقا سيد مرتضي چاپ شده است و از چاپهاي خوب زاد‌المعاد بحساب مي‌آيد اين کتاب داراي 14 باب است که 9 باب آن اختصاص باعمال ماههاي دوازده‌گانه دارد. باب نهم آن شامل اعمال سه ماه ربيع‌الثاني و جمادي‌الاول و جمادي‌الثاني است و باب چهارم آن شامل اعمال دو ماه شوال و ذيقعده و براي هر يک از ماههاي ديگر سال بابي جداگانه و مستقل. باب دهم آن اعمال مشترکي است که در هر ماه مي‌توان انجام داد. باب يازدهم اختصاص بآداب زيارت دارد باب دوازدهم درباره نمازهاي واجب و مستحبي که اختصاص زماني ندارد و باب سيزدهم در احکام اموات و باب چهاردهم آن در احکام زکات و خمس و اعتکاف است.

80 صفحه هم باين کتاب در چاپي که در اختيارم بود با عنوان «ملحقات» افزوده‌اند که شامل ادعيه‌يي است که مجلسي در متن زاد‌المعاد به خواندن آن توصيه نموده و عين آنرا نقل نکرده است اين بخش شامل نه دعا از ادعيه صحيفه سجاديه و يکي دو دعاي ديگر است. زاد‌المعاد در عين آنکه کتاب دعا است خالي از نکات دقيق فقهي نيست مثلاً باين عبارت که درباره صحت عمل روزه مستحبي است دقت فرماييد «روزه سنت زن بي‌رخصت شوهر صحيح نيست و در پدر و مادر مشهور آنست که روزه سنت فرزند بدون اذن ايشان مکروهست و باطل نيست و بعضي گفته‌اند بي‌رخصت پدر باطل است و احوط آنست که بدون اذن پدر و مادر روزه سنت ندارد» در مورد پاره‌يي از ادعيه علت تسميه دعا را براي اطلاع عموم بطرزي شيوا و بياني ساده شرح داده است چنانکه در باب «عمل ام‌داود» که هنوز هم در ميان بسياري از صلحا و مؤمنان متداول و معمول است در صفحه 20 توضيح کافي داده شده است. باب سيزدهم و چهاردهم در واقع دو رساله مستقل فقهي است که اولي درباره مرگ و امور مردگان است و دومي درباره سه موضوع زکات و خمس و اعتکاف و بالاخره خاتمه کتاب که در باب کفارات نوشته شده است.

زاد‌المعاد از کتبي است که نسبتاً در سالهاي آخر عمر مجلسي نوشته شده و از آخرين کتب او بحساب مي‌آيد در جاي جاي اين کتاب مي‌توان تواضع و فروتني مجلسي را از کيفيت نگارش او استنباط نمود چنانچه از اين عبارت بچشم مي‌خورد «ملتمس از برادران ايماني آنست که هر که از اين رساله متنفع گردد در حال حيات يا بعد از وفات اين شکسته مستحق دعا را بدعاي مغفرت ياد کند».

اين کتاب تا مفاتيح‌الجنان مرحوم حاج شيخ عباس قمي نوشته نشده بود بيشتر مورد توجه عامه مردم بوده است ولي امروز بواسطه جهاتي که خارج از بحث ماست گرايش عمومي به مفاتيح‌الجنان بيشتر است.

حيات‌القلوب : اين کتاب از کتب مفصل مرحوم مجلسي بزبان فارسي است متأسفانه بنا بتصريح گروه زيادي از شاگردان مجلسي و تذکره نويسان تأليف اين کتاب ناتمام مانده و جلد سوم آن پايان نيافته است. جلد اول اين کتاب تاريخ پيامبران جلد دوم آن تاريخ پيامبر بزرگوار اسلام و جلد سوم که ناتمام مانده است در باب امامت و زندگي ائمه دوازده‌گانه است. جلد اول کتاب در دوره پادشاهي سليمان صفوي تأليف يافته و ديباچه کتاب بنام اوست و در نيمه ماه شوال 1085 قمري در شهر مشهد تمام شده است. کتاب مکرر بچاپ رسيده و چاپي که در اختيار اين بنده است چاپي است گراوري بخط حسن تقديسي تفرشي که در سال 1376 قمري در 776 صفحه در چاپخانه علمي تهران چاپ شده است. جلد اول شامل مقدمه‌يي در 6 صفحه است که مانند هر ديباچه‌يي در نگارش آن از نثر مصنوع استفاده شده است پس از مقدمه تاريخ و احوال پيامبران از آدم شروع مي‌گردد و در اين بخش مقدمه‌يي درباره لزوم بعثت انبياء و عدد و انواع پيامبران آمده است اين جلد با حديثي از امام جعفر صادق عليه‌السلام در باب لزوم بعثت انبياء آغاز و بحديثي از امام علي‌بن ‌ابي‌طالب عليه‌السلام پايان مي‌پذيرد. مجلسي ضمن ترجمه احاديث بشيوه کتاب بحار‌الانوار در هر مورد که شرح لازم بوده است با عبارت «مترجم گويد» شرح کافي و وافي داده است. حيات‌القلوب بدون ترديد از بهترين منابع دسترسي به قصص‌ انبياء است بحث‌هاي مفصلي که در موضوعات مختلف مربوط به انبياء عرضه شده است در کمتر مآخذ و منبعي بآن تفصيل آمده است. چنانچه در باب ذوالقرنين و خضر روايات مختلف را در 20 صفحه جمع‌آوري نموده است. همچنين در باب اقوامي که در قرآن بهلاک و نابودي آنان اشاره شده است با توجه به مجمل بودن اين مطالب در تفاسير قرآن. در کتاب حيات ‌القلوب مباحث مستوفي بچشم ميخورد از قبيل داستان «اصحاب السبت» که با وجود آنکه در سوره‌هاي بقره و اعراف و نساء و نحل در قرآن ذکري از آنان شده است معذلک در تفاسير قرآن در کمال اختصار ذکر شده و مثلاً در تفسير گازر که از تفاسير خوب فارسي است و زمان آن هم با زمان مجلسي چندان فاصله ندارد فقط در يک صفحه بيان شده است در صورتيکه در حيات‌القلوب 6 صفحه بتوضيح در باب آنان اختصاص يافته است همچنين موضوع اصحاب رسّ که در دو سوره فرقان و «ق» بآن اشاره شده است مجلسي با ذکر روايات بسياري از ائمه شيعيان و خصوصاً از امام علي‌بن ‌ابيطالب عليه‌السلام در آن باب توضيح کافي ميدهد.

بنظر ميرسد ترتيبي که بعدها سپهر مؤلف ناسخ ‌التواريخ در جلد هبوط آدم اتخاذ نموده است خالي از تأثير اين کتاب نباشد. ضمناً در ضمن شرح حال هر يک از پيامبران فصلي را به بيان مواعظ و نصايح ايشان تخصيص داده است.

جلد دوم کتاب حيات‌القلوب که ويژه زندگاني حضرت ختمي مرتبت است دو سال پس از جلد اول يعني در سال 1087 هجري قمري تمام شده است. کتاب در 1127 صفحه بقطع وزيري است که در سال 1336 شمسي در تهران چاپ شده است اين کتاب از ذکر نسب رسول خدا آغاز و بذکر وقايع مختصري پس از مرگ آن حضرت تمام ميشود فصلي در 82 صفحه به بيان فضيلت صحابه آن حضرت و مخصوصاً سلمان و ابوذر و مقداد اختصاص دارد و از منابع خوب تحقيق در باب حيات سلمان بزبان فارسي است. همچنين فصلهاي مربوط به ملازمان و کاتبان و خويشان آن حضرت بطور جداگانه تنظيم شده است. 250 صفحه از اين جلد اختصاص دارد به بيان غزوات پيامبر اسلام که مجموعه بسيار نفيسي است بزبان ساده و بر مبناي روايات شيعي. مجلسي کوشيده است تا مباحثي که از نظر عموم مردم پيچيده‌تر بوده و يا پذيرش آن دشوار مي‌نموده است با بياني ساده و بيشتر باستدلال نقلي روشن گردد چنانچه در مسأله معراج ضمن استناد بآيات قرآن و مراجعه باخبار بيش از 60 صفحه مطلب نوشته است.

جلد سوم کتاب حيات‌القلوب که ناتمام مانده است بنا باظهار مرحوم علامه تهراني ترجمه مجلد هفتم بحار است.

جلاءالعيون - يکي ديگر از کتب فارسي علامه مجلسي جلاءالعيون است. اين کتاب که اختصاص بشرح حال حضرت پيامبر و فاطمه زهرا (ع) و ائمه دوازده‌گانه دارد از کتبي است که فوق‌العاده مورد توجه اهل منبر و ذاکران مصيبت حضرت امام حسين عليه‌السلام است و بنا بتصريح مؤلف موضوع آن هم باصطلاح «مقتل و مصيبت» است. تأليف کتاب جلاءالعيون پس از کتاب حيات‌القلوب صورت گرفته است زيرا مجلسي در مقدمه اين کتاب تصريح مينمايد که «تحصيل کتاب دوم (حيات‌القلوب) بر اکثر مردم متعسر است». اين کتاب مکرر در ايران و عراق بچاپ رسيده است و چاپي که در اختيار اين‌جانب قرار دارد چاپي است که در سال 1332 شمسي در تهران چاپ شده است. و مجموع صفحات آن 587 صفحه بقطع وزيري است. کتاب جلاء‌العيون مورد توجه شيعيان ممالک ديگر هم قرار گرفته است و بزبان اردو ترجمه شده است مترجم آن کتاب به زبان اردو سيد محمد باقر هندي از فضلاي معاصر است همچنين متن کامل کتاب و منتخبي از آن بنام منتخب ‌الجلاء بعربي وسيله سيد عبدالله شبر ترجمه و منتشر گرديده است. شايد يکي از علل ناتمام ماندن جلد سوم حيات‌القلوب تأليف کتاب جلاءالعيون است که با وجود آن مجلسي نيازي باتمام حيات ‌القلوب احساس نفرموده است. اين کتاب به نثري بسيار ساده و روان نوشته شده است. و در سراسر کتاب کمتر بعبارت و يا شعر عربي برخورد مي‌کنيم. و غالباً اشعار عربي را ترجمه نموده و از آوردن خود ابيات خودداري نموده است چنانچه در مورد ضربت خوردن امام بزرگوار حضرت علي‌بن ‌ابيطالب(ع) بترجمه اشعاري که نقل شده است از آسمان شنيده شد مبادرت ورزيده و اصل اشعار را نقل نکرده است «بخدا سوگند که در هم شکست ارکان هدايت و تاريک شد ستاره‌هاي علم نبوت و برطرف شد نشانهاي پرهيزگاري ……» که ترجمه اشعار معروف «تهدمت ولله ارکان ‌الهدي …..» است. در اين کتاب مجلسي باخبار عامه هم مکرراً استناد جسته و نقل نموده است براي نمونه ميتوان بحديث خواستن دوات و قلم در شدت بيماري رسول خدا (ص) مراجعه نمود که مجلسي بصحيح بخاري و مسلم استناد کرده است. و همچنين در احوال حضرت امام حسن مکرراً از الفائق زمخشري نقل نموده است. شرح حال و مکارم اخلاقي و موضوع شهادت ابي عبدالله (ع) مهمترين فصل اين کتاب است که در حدود 220 صفحه از چاپي که در اختيارم بود بآن تخصيص يافته است. در ضمن بيان احوال امام حسين به مباحثي بسيار ارزنده برخورد مي‌کنيم که از نظر دفع شبهات بسيار سودبخش است مثلاً با عنوان «رد قول آن جماعتي که مي‌گويند آن حضرت شهيد نشد و در نظر مردم چنين مي‌نمود» بحثي مستوفي ايراد داشته و بشدت اين موضوع را رد مي‌نمايد خوانندگان گرامي ميدانند که گاه در ميان گروهي از مردم عقايد مربوط به حضرت عيسي و کيفيت عروج آن حضرت با امام حسين امتزاج پيدا نموده و موجب بروز عقايدي فاسد گرديده است. مجلسي در رد اين شبهه با نقل روايات مختلف تلاشي پي‌گير نموده است همچنين در آخرين بخش زندگي حضرت امام حسين 12 صفحه درباره مختار نوشته شده است که مي‌تواند منبع خوبي براي اطلاع از مختار باشد. شرح حال ساير ائمه شيعه باختصار بيان گرديده است چنانکه در مورد زندگي امام باقر (ع) تمام بحث شامل 10 صفحه است.

کتاب جلاءالعيون در آثاري که پس از آن کتاب در آن رشته نوشته شده است تأثير فراوان داشته است چنانچه مرحوم حاج شيخ عباس قمي در منتهي ‌الآمال گاه‌گاه بنقل قسمتهايي از آن کتاب بدون هيچ دخل و تصرفي مبادرت ورزيده است. رواني و سادگي کتاب موجب شده است که هم ‌اکنون هم از کتب مورد توجه و مراجعه باشد.

حليه‌المتقين- اين کتاب يکي از معروف‌ترين کتب فارسي مجلسي است. اين کتاب مکرر بچاپ رسيده است و شايد اولين چاپ آن چاپي است که در سال 1287 قمري در ايران چاپ شده است.

چاپي که فعلاًَ در اختيار اين بنده قرار داشت. در سال 1347 شمسي در تهران وسيله کتابفروشي محمد حسن علمي در 333 صفحه بقطع وزيري چاپ شده است و بضميمه آن دو کتاب ديگر فارسي که يکي مجمع ‌المعارف و مخزن ‌العوارف محمد شفيع‌بن محمد صالح است و ديگري مکالمات حسنيه اثر ابوالفتوح رازي چاپ شده است.

اين کتاب در بيست و ششم ذي‌الحجة سال 1081 هجري قمري که چهل و چهارمين سال زندگي مجلسي است تمام شده است. موضوع کتاب اخلاق و آداب و سنن اسلامي است که بزبان بسيار ساده فارسي از منابع شيعي گردآوري شده است. مجلسي خود در سطر 12 صفحه دوم کتاب اشاره نموده است که اين کتاب ترجمه اخبار شيعه است و تلاش نموده است که در لباس لغت فارسي قريب‌الفهم تنظيم گردد.

کتاب داراي چهارده فصل است که هر فصل شامل 12 باب است و خاتمه‌ي مختصري هم بر آن افزوده است باب اول در آداب جامه پوشيدن و باب آخر کتاب درباره مسافرت است. در اين کتاب هم گاه‌گاه بمقتضاي کلام مباحث فقهي مطرح گرديده و عقايد و آراء شيعه در آن موارد بيان شده است از قبيل مبحث جامه‌هايي که پوشيدن آن بر مسلمانان حرام است و يا جامه‌هايي که پوشيدن آن حرام نيست ولي نمي­توان در آن نماز گزارد. فصل دهم اين کتاب که در مورد آداب معاشرت و حقوق طبقات مختلف مردم بر يکديگر است براستي فصلي است خواندني که نمايشگر عدالت و مساوات اسلامي و آينه محسنات اخلاقي هر مسلمان است بخشي ديگر از اين کتاب که شامل معالجات متداول و معمول در ميان مسلمانان است از لحاظ اطلاع از کيفيت بکار بردن داروها و تاريخ پزشکي فصل قابل مطالعه و دقت است. رواياتي که نشان دهنده روشن‌بيني و حقيقت‌گرايي پيشوايان بزرگوار شيعه است در اين کتاب بسيار بچشم مي‌خورد از قبيل اين روايت که «از حضرت امام محمد باقر پرسيدند که بمعالجه طبيب يهودي و نصراني عمل مي­توان کرد؟ فرمود باکي نيست شفا بدست خداست» و يا اين روايت از همان حضرت «پرسيدند که زني يا مردي چشمش آب سياه مي‌آورد اطباء ميگويند که چشم ترا ميل مي‌زنيم مي‌بايد يک ماه يا چهل روز بر پشت بخوابي و حرکت نکني و بآنحال نماز بايماء بکند حضرت فرمود چون مضطر است باکي نيست» و يا اين روايت از حضرت صادق که ميفرمود «پيغمبري از پيغمبران بيمار شد. پس گفت دوا نمي‌کنم تا آنکسي که مرا درد داده است شفا بدهد حق‌تعالي باو وحي فرستاد که تا دوا نکني من شفا ندهم».

جاي بسي تأسف است که گروهي از جوانان گرامي شيعه و ديگر طبقات در اين کتاب مجلسي رحمة ‌الله عليه فقط بدنبال مطالبي مي­گردند که ظاهر آن با فهم ايشان سازش ندارد و از هر اجحاف و ستم در حق اين بزرگوار خودداري نمي­نمايند و حال آنکه در غالب اينگونه کتابها گاه‌گاه مطالبي از آن گونه بچشم ميخورد و شايسته نيست که به بهانه وجود چند مطلب سست خود را از استفاده بردن از مطالب بسيار استوار اخلاقي اين کتاب و کتب امثال آن محروم ساخت

5 - عين‌الحياة- اين کتاب مجلسي از کتبي است که تاکنون 15 بار چاپ شده است. اولين بار در سال 1240 قمري در 538 صفحه بقطع وزيري بر روي کاغذ بسيار اعلا و با خطي بسيار خوب و خوانا منتشر شده است. و بار ديگر در زمان سلطنت ناصرالدين شاه در جمادي‌الثانية 1278 چاپ گرديده است. اين کتاب بوسيله سيد محمد باقر هندي بزبان اردو و همچنين بوسيله يکي از دانشمندان بزبان عربي ترجمه شده است.

موضوع اصلي اين کتاب ترجمه و شرح نصيحت مفصل خطبه مانند حضرت ختمي مرتبت به ابوذر غفاري صحابي بزرگوار است. اين خطبه در منابع شيعي فراوان آمده است و از جمله در کتاب مکارم ‌الاخلاق ابونصر حسن‌بن ‌فضل ‌طبرسي فرزند برومند فضل‌بن ‌حسن‌ طبرسي صاحب تفسير مجمع‌البيان. و مي­توان براي اطلاع از متن خطبه و يا نصيحت مذکور بصفحات 539 تا 556 مکارم‌الاخلاق چاپ آخوندي تهران که در سال 1376 قمري چاپ شده است مراجعه نمود. مجلسي پيش از آنکه خطبه را نقل و ترجمه و شرح نمايد. مقدمه‌يي در 14 صفحه در شرح جلالت و قدر مکارم‌اخلاقي و اهميت ابوذر غفاري نوشته است و در آن مکرراً بمنابع اهل سنت هم مراجعه نموده است چنانکه از استيعاب ‌ابن ‌عبدالبر در چند مورد نقل نموده است. در ضمن شرح حال ابوذر بمناسبت از سلمان و مقداد هم ياد نموده و قسمتي از اين مقدمه به کيفيت اسلام آوردن سلمان اختصاص يافته است. سپس به توضيح و ترجمه وصيت پرداخته است. و در ضمن آنکه تصريح مي­نمايد که در مکارم‌الاخلاق طبرسي و مجموعه ورام‌بن ‌ابي ‌فراس خطبه نقل شده است روايت طبرسي را از آن لحاظ که مسند بوده است برگزيده است. در مقدمه اين وصيت چنين نقل شده است که ابوذر ميگويد روزي در مسجد پيامبر بحضور حضرت ختمي ‌مرتبت رسيدم در حاليکه هيچکس جز رسول‌الله و علي (ع) در مسجد نبود خلوت مسجد و نبودن مراجعان را غنيمت دانسته و تقاضا نمودم که پيامبر مرا نصيحت فرمايد. پيامبر اين تقاضا را پذيرفتند و چنين بيان داشتند. «يا اباذر اعبدالله کانك تراه فان کنت لاتراه فانه يراك» «اي ابوذر خداي را چنان عبادت کن که گويا او را مي‌بيني پس اگر تو او را نبيني او ترا مي‌بيند» مجلسي عبارات خطبه را که نقل ميکند شرحي مستوفي براي هر عبارت آورده است چنانچه در عبارت فوق بطوري که ملاحظه ميفرمائيد بحث رويت که از مباحث پيچيده کلام و مورد نزاع معتزله و اشاعره است گنجانيده شده است و مجلسي در 30 صفحه اين عبارت را شرح داده است در خلال مباحثي که عرضه شده است تسلط مجلسي بر فلسفه و حکمت و کلام اسلامي و شيعي سخت آشکار است متأسفانه اين بنده را صلاحيت علمي آن نيست که باستخراج موارد مختلف آن مبادرت ورزد ولي براي اطلاع اهل فن اشاره ميکنم که مباحث علم الهي (صفحه 29 چاپ 1240) و لطف خدا و شرح صفاتي مانند «خبير» مي­تواند نمونه‌يي از کيفيت تبحر و تسلط مجلسي باشد.

بهمين ترتيب جمله بجمله از نصيحت پيامبر به ابوذر ترجمه و شرح شده است. آخرين عبارت اين وصيت چنين است «يا اباذر يکون في ‌آخر‌الزمان قوم يلبسون ‌الصوف في صيفهم و شتائهم يرون ان لهم ‌الفضل بذلك علي غيرهم اوليك تلعنهم ملائکة السموات و الارض. الا اخبرك باهل‌الجنة ؟ قلت بلي يا رسول‌الله قال کل اشغث اغبر ذي طمرين لايؤبه له لو اقسم علي‌الله لابَّره».

«اي ابوذر در آخرالزمان جماعتي خواهند بود که پشم پوشند در تابستان و زمستان و گمان کنند که ايشان را بسبب اين پشم پوشيدن فضل و زيادتي بر ديگران هست اين گروه را لعنت مي‌کنند ملائکه آسمانها و زمين. اي ابوذر آيا ترا خبر دهم باهل بهشت ابوذر گفت بلي يا رسول‌الله. فرمود هر ژوليده موي گرد آلوده که دو جامه کهنه پوشيده باشد و مردم او را حقير شمارند و اعتنا به شأن او نکنند و اگر بر خدا قسم دهد در امري خدا قسم او را البته قبول فرمايد و حاجتش را رد ننمايد». ضمن اين بحث مجلسي نسبت به بطلان عقايد صوفيه وارد بحث شده است و وعده مي‌دهد که کتابي جداگانه در رد اقوال و عقايد صوفيان خواهد نوشت. در قسمت آخر کتاب عين‌الحياة بخشي باعنوان «خاتمه» در باب اذکار و ادعيه در 20 صفحه نوشته شده است که برخي از اذکار و خواص آن و ثواب مبادرت بآن ذکر جمع‌آوري شده است و بعضي از دعاهاي مختصر و تعقيباتي که براي نمازهاي پنجگانه بايد خوانده شود بيان گرديده است.

6 -حق‌اليقين- اين کتاب آخرين تأليف مجلسي است که در آخر شعبان 1109 از تأليف آن فراغت يافته است. کتاب مکرر چاپ شده است و بزبان اردو وسيله سيد محمد باقر هندي و بزبان عربي وسيله سيد عبد‌الله شبر ترجمه گرديده است. بنا بنقل ادوارد براون در تاريخ ادبيات کازيميرسکي هم تصميم داشته است که اين کتاب را به فرانسه ترجمه نمايد و بعداً منصرف گرديده و اصل ترجمه خود را براي براون فرستاده است تا او کتاب را ترجمه نمايد او هم توفيق آنرا نيافته است. چاپ ربيع‌الاول 1241 اين کتاب که پس از کتاب «عين‌الحياة» در تهران چاپ شده بسيار نفيس و ممتاز است و بعدها نيز مکرراً بچاپ رسيده است. اهميت اين کتاب در آنست که عقايد شيعه را بطور مرتب بيان نموده است و گرايش خاورشناسان به ترجمه کتاب تا اندازه‌يي مي‌تواند نشان‌دهنده اهميت اين کتاب از لحاظ خارجيان باشد. اين کتاب در دوره‌هاي بعد مورد تقليد قرار گرفته و آثاري مانند عقايد ‌الشيعه که در زمان محمد شاه قاجار تأليف شده است تقليد از آنست. حق‌اليقين مانند چند اثر ديگر مجلسي به نام شاه سلطان حسين صفوي تنظيم يافته و مقدمه بنام آن پادشاه است. سبک نگارش اين کتاب مخصوصاً در مواردي که نياز به استدلالهاي عقلي و نقلي است با ساير کتب مجلسي تفاوت مختصري دارد و شايد يکي از دلائل آن اجبار نويسنده در بکار بردن اصطلاحات خاصه پاره‌يي از علوم چون فلسفه و کلام است.

باب اول کتاب در باب اقرار بوجود حق‌تعالي و صفات کماليه الهي است که صفات ثبوتيه و سلبيه را بيان نموده است سپس مباحث نبوت و معجزات پيامبر اسلام بحث شده است و پس از آن وارد مبحث امامت که در واقع مسأله خاص اعتقادي شيعه است شده است. مبحث امامت تقريباً شامل 300 صفحه از جلد اول حق‌اليقين است و بدون ترديد ارزنده‌ترين و مهمترين بحث اين کتاب را در بر گرفته است. از خصوصيات اين بخش آنست که در هنگام برشمردن و بيان آيات قرآن که در شأن امام علي‌بن ابي‌طالب عليه‌السلام نازل شده است مجلسي فقط بکتب طايفه شيعه قناعت نکرده است بلکه در بيشتر موارد چنين رفتار نموده است « و دو استدلال در اين آيه نقل مي‌کنيم براي تشييد اين مدعا يکي از مشاهير علماي عامه و يکي از اعاظم علماي خاصه» و آنگاه نخست نظر فخر رازي را از تفسير او نقل مي‌کند و سپس عقيده شيخ مفيد را بيان مي‌دارد در ذيل آيه‌ي ديگري که در شأن امام وارد شده است چنين مي‌نويسد «و خاصه و عامه بطرق متواتره روايت کرده‌اند که علي‌بن ‌ابي‌طالب صديق اين امت است و فخر رازي و ثعالبي و احمدبن ‌حنبل در مسند و ابن‌شيرويه در فردوس و ابن‌معاذلي و ديگران از حضرت رسول روايت کرده‌اند که صديقان سه نفرند حبيب نجار که مومن آل ياسين است و جربيل که مومن آل فرعون است و علي‌بن ‌ابيطالب که افضل ايشان است» بيان همه موارد و کيفيت مراجعه مجلسي به تفاسير اهل سنت موجب اطاله کلام و خستگي خوانندگان گرامي مي‌گردد. پس از استدلال بآيات قرآني متوجه استناد باحاديث مي‌گردد و براي اثبات امامت احاديث متواتر را نقل مي‌نمايد و در اين قسمت متوجه مي‌شويم که او با انبوهي چشم‌گير از کتب اهل سنت مراجعه نموده است. بر شمردن همه کتب اهل سنت که مورد استفاده مجلسي بوده است کاري است بسيار دشوار که لازمه آن فحص و بررسي در همه آثار اوست و با توجه بکثرت آثار فارسي و عربي او اين موضوع مدتها وقت مي‌خواهد اما پاره‌يي از امهات کتب حديث و رجال و تراجم اهل سنت که بيشتر مورد مراجعه او بوده است عبارتند از جامع‌الاصول ‌ابن ‌اثير و صحيح ترمذي و مسند احمد و صحيح مسلم و بخاري و استيعاب ‌ابن ‌عبدالبر و حلية ‌الاولياء حافظ ابي‌نعيم که بحق همه اين کتب مورد قبول و جزء منابع بسيار محکم و استوار بحساب مي‌آيند.

ديد بسيار روشن و دور از لجاج مجلسي که متأسفانه بناحق اين صفت را ميخواهند از او سلب کنند. او را واداشته است که چنين اظهار نظر نمايد «مکرر مذکور شد که احتجاج بروايتي چند بايد کرد که نزد هر دو جانب مسلم باشد و هر دو روايت کرده باشند چنانکه ما کرديم» بنده تصور مي‌کنم اين طرز فکر زير بناي اصلي پديد آمدن آثار مهمي مانند عبقات و حتي‌الغدير مرحوم علامه اميني در دوره‌هاي بعد گرديده است.

اين نکته را هم بايد در نظر گرفت که مجلسي در باب حديث منزلت بطور مشروح و مفصل و با مراجعه به آثار اهل سنت بحث نموده و 25 صفحه از حق ‌اليقين باين باب اختصاص دارد. در جلد دوم کتاب حق ‌اليقين نخست بحثي در باب رجعت ايراد شده و آنگاه مسأله معاد بدقت مورد رسيدگي قرار گرفته و مخصوصاً در باب اثبات معاد جسماني بحثي مستوفي ايراد گرديده است. همچنين در مورد اعراف با استناد بآيه مبارکه «و علي ‌الاعراف رجال» گفتاري نسبتاً مبسوط آمده است. سپس مباحث ايمان و کفر و معاني ايمان و پس از آن بيان انواع گناه و توبه مطرح شده است. بر روي هم کتاب حق‌اليقين يکي از ارزنده‌ترين کتب فارسي است که در باب اصول اعتقادي شيعه نوشته شده است و از منابع بسيار خوب تحقيق در اين موضوع بحساب مي‌آيد.

7 -ترجمه توحيد مفضل- اين کتاب که از کتب مختصر علامه مجلسي است مکرر بچاپ رسيده است. چاپي که در اختيار من قرار دارد در 110 صفحه بقطع پستي است که در چاپخانه خورشيد تهران چاپ شده و تاريخ چاپ هم ندارد جهت اطلاع خوانندگان گرامي توضيح کوتاهي بايد داده شود که مفضل‌بن عمر جعفي که از بزرگان صحابه حضرت امام صادق است در مسجد پيامبر شاهد مباحثه گروهي از مسلمانان ‌نماها بوده است که منکر وجود خدا بوده‌اند و با افسردگي بحضور امام صادق رسيده است و حضرت صادق براي او در چهار جلسه مطالبي در باب اثبات وجود خدا بيان کرده است که اين کتاب ترجمه آن حديث و بيانات امام صادق عليه‌السلام است.

توحيد مفضل از ديرباز مورد توجه علما و خطباي شيعه و سني بوده است و متن عربي آن مکرراً چاپ شده است امسال که توفيقي دست داد تا در ايام نوروز براي عمره و عتبه ‌بوسي آستان مقدس نبوي بحجاز مسافرت نمايم شبي در حلقه درس استادي که پيرو مذهب مالکي بود در مسجدالحرام حاضر شدم و ديدم که مشغول تدريس توحيد مفضل است و مشکلات آنرا براي دانشجويان توضيح مي‌دهد و پس از آنکه متوجه شد که اين بنده شيعه است نسخه‌يي از کتاب را بمن ارزاني داشت. مقدمه‌يي که مجلسي بر توحيد مفضل نوشته است در بسياري از عبارات با مقدمه او بر زادالمعاد مشترک است. اين کتاب در دوره سلطنت شاه سليمان صفوي نوشته شده و مقدمه کتاب بنام اوست. مجلسي نخست گفتگوي مفضل را با ابن ابي ‌العوجاء ترجمه نموده است و سپس در چهار مجلس گفتار امام را ترجمه نموده است. و در هر جا که لازم دانسته است مثلاً در آنجا که ذکري از ماني شده در مورد او توضيح کافي داده است. نثر کتاب بسيار ساده و روان و دور از تکلف و صنايع لفظي و معنوي است.

8 -ترجمه توحيد‌ الرضا(ع)- اين کتاب جزء کتب فارسي مجلسي در بسياري از مآخذ آمده است از جمله در مقدمه بحارالانوار چاپ آخوندي و با آنکه در پاورقي ص 14 مقدمه مذکور اشاره شده است که ترجمه توحيدالرضا در آخر کتاب تحفة ‌الرضويه بسطامي که شرح حال و معجزات حضرت رضا و تاريخ مشهد است چاپ شده است ولي متأسفانه در چاپي که از تحفة الرضويه در اختيار اين بنده بود و بسال 1281 قمري چاپ شده است ترجمه توحيدالرضا وجود نداشت. گمان نمي‌رود که اين اثر مجلسي بصورت کتابي بوده باشد.

9 - تحفة‌الزائر- اين کتاب که در باب آداب زيارت نوشته شده است مکرراً چاپ شده است بنا باظهار آقاي حجة بلاغي بهترين چاپ آن چاپي است که مرحوم حاج شيخ فضل‌الله نوري بر آن نظارت داشته است نسخه‌هاي خطي بسيار نفيس هم از اين کتاب در دست است نسخه‌يي که در دسترس اين‌جانب قرار گرفت و از کتابخانه دانشکده الهيات و معارف اسلامي مشهد است نسخه‌يي است که در رمضان 1243 قمري براي ميرزا سيد علي متولي حرم حضرت عبدالعظيم نوشته شده است. پس از ديباچه کتاب که در عين کوتاهي بسيار متکلف نوشته شده است مقدمه‌يي در باب آداب سفر و سپس فصلي در فضيلت زيارت هر يک از ائمه و آداب رفتن بحرمهاي آنان تنظيم شده است آنگاه بترتيب کيفيت زيارت حضرت ختمي مرتبت و فاطمه زهرا و ائمه‌يي که در بقيع مدفون هستند آمده است سپس کيفيت و آداب و زيارت متعدد اميرالمومنين علي‌بن ‌ابي‌طالب عليه‌السلام و امام حسين‌بن ‌علي و ائمه مدفون در بغداد (کاظمين) و حضرت رضا. و ائمه مدفون در سامرا بترتيب آمده است. فصلي خاص در باب زيارت امام دوازدهم و زيارت جامعه نوشته شده است و آخرين بخش آن زيارت امام‌زادگان است. ملاحظه مي‌فرماييد که همين ترتيب در بسياري از کتب دوره‌هاي بعد مانند مفاتيح‌ الجنان تقليد گرديده است.

10 -ترجمه قصيده دعبل- بطوري که خوانندگان گرامي مستحضرند دعبل خزاعي شاعر قرن سوم هجري در خراسان بحضور امام هشتم حضرت علي‌بن موسي‌الرضا رسيده و قصيده شيوائي در مدح آن حضرت سروده است، مرحوم علامه مجلسي اين قصيده را به فارسي ترجمه نموده و هر جا که لازم بوده است شرح داده است، مطلع اين قصيده اين بيت است:

  • تجاربن بالادنان و الزفرات

  • نوائح عجم اللفظ و النقطات

اين قصيده 122 بيت است که ظاهراً دو بيت آن سروده حضرت رضا عليه‌السلام است، از اين رساله نسخ خطي بسيار خوب در دست است که خوشبختانه تمام قصيده و ترجمه و شرح آن در 20 صفحه در مجله آستان قدس رضوي شماره چهارم دوره هفتم (مرداد ماه 1347) چاپ شده است: کيفيت ترجمه و امانت در آن که از طرف علامه مجلسي رعايت شده در خور ستايش و تحسين است، در ضمن قصيده درباره پاره‌يي از وقايع تاريخي شرح لازم داده شده است و مثلاً در ذيل اين بيت

 

  • قبور بکوفان و اخري بطيبة

  • و اخري بفخ نالها صلوات

شرح قصه فخ که منجر بقيام و کشته شدن حسين‌بن ‌علي از فرزندزادگان حضرت امام حسن مجتبي گرديد از مآخذي مانند مقاتل‌الطالبين روايت شده است، همچنين در مورد جوزجان که مدفن عيسي‌بن ‌زيد است توضيح کافي داده شده است براي نمونه ترجمه مرحوم مجلسي به نقل يک بيت از آن قصيده اکتفا مي‌شود.

  • اذا ورد و اخيلا بسمر من ‌القنا

  • مساعير حرب اقمحوا الغمرات

 

«يعني و هرگاه وارد مي‌شدند بر لشگري سواران با نيزه‌هاي گندم‌گون افروزند. آتش حرب خود را بي‌باکانه داخل مي‌کردند و مي‌افکندند در درياهاي جنگ».

ملاحظه مي‌فرماييد که لغت سمرا بچه خوبي ترجمه شده است «گندم‌گون» و غمرات که درست بمعني استعاري درياهاي جنگ ترجمه گرديده و نشان‌دهنده قدرت ادبي مرحوم مجلسي است. کساني که مايل باشند تمام قصيده و ترجمه و شرح آن را ملاحظه کنند به مآخذ فوق صفحات 32 تا 52 مراجعه فرمايند.

بقيه آثار فارسي مجلسي رسالات مختصري است که در موضوعات مختلف نوشته شده است. پاره‌يي از آنها چاپ شده است و پاره‌يي بصورت نسخ مخطوط موجود است و يا بضميمه کتب ديگر چاپ شده است. و اينک فهرستي از آن براي اطلاع درج مي­گردد.

11 - مشکوةالانوار که خلاصه‌يي از عين‌الحياة است.

12 - مقباس ‌المصابيح در دعا.

13 - ربيع‌الاسابيع که آنهم در دعاست.

14 - رساله ديات که در هندوستان چاپ شده است.

15 - رساله شکوک که در باب شکهايي است که در نماز حاصل مي‌شود.

16 - رساله مختصري در 150 بيت در اوقات. (بيت در اصطلاح سطري است که شامل 50 حرف باشد).

17 - رساله در رجعت.

18 - ترجمه پيمان اميرالمومنين علي عليه‌السلام به مالک اشتر.

19 - رساله‌يي در اختيارات ايام.

20 - رساله در بيان جنت و ناز.

21 - رساله در مناسک حج.

22 - رساله مفاتيح‌الغيب در بيان کيفيت استخاره که در حاشيه بعضي از قرآنهاي رحلي چاپ شده است.

23 - رساله در بيان اموال ناصبي (کسي که نسبت به امام علي‌بن ‌ابي‌طالب و ساير امامان شيعه دشنام دهد و معاند ايشان باشد).

24 - رساله کفارات که بضميمه زادالمعاد چاپ شده است و به آن اشاره شد.

25 - رساله در بيان آداب رمي در حج.

26 - رساله در بيان زکوة ظاهراً همانست که در زادالمعاد چاپ شده است.

27 - رساله بسيار مختصري در آداب نماز شب اين هم ظاهراً همانست که بضميمه زادالمعاد چاپ شده است.

28 - رساله‌يي در آداب نماز.

29 - رساله‌يي در تفسير آيه (السابقون -السابقون).

30 - رساله مختصري در بيان فرق بين صفات ذاتيه و صفات فعليه.

31 - رساله‌يي در تعقيب نماز.

32 - رساله در بيان بداء که از مباحث مهم کلامي شيعه و ديگر مذاهب اسلامي است.

33 - رساله مختصري در جبر و تفويض.

34 - رساله‌يي در نکاح.

35 - ترجمه کتاب فرحة‌الغري که اصل آن از سيد عبدالکريم‌بن احمد طاوس است و شرح کراماتي است که از مرقد مطهر امام علي‌بن ‌ابيطالب ظاهر شده است.

36 - ترجمه حديث رجاءبن ابي ‌الضحاک که با ترجمه توحيد الرضا در سفر خراسان نوشته شده است. 37،38،39،40، و

41 - ترجمه زيارت جامعه و دعاهاي کميل. مباهله. سمات. جوشن صغير.

42 - ترجمه حديث عبدالله جندب

43 - رساله مختصري در ترجمه حديثي که در آن حديث شش موضوع معرفت و جهل و رضا و غضب و خواب و بيداري و عدم امکان تصرف خلق در آنها شرح داده شده است.

44 - مناجات نامه.

45 - چند انشاء در باب اشتياق بحرم مطهر علوي که پس از مراجعت از نجف نوشته است و اگر در دسترس مي‌بود براي اطلاع از کيفيت نگارش آن چند سطري از آن نقل مي‌نمودم.

46 - رساله‌يي در بيان جزيه و احکام آن بنام «صواعق‌اليهود».

47 - مشکوة‌الانوار در باب آداب و فضيلت قراءت قرآن که غير از مشکوة ‌الانواري است که خلاصه عين‌الحياة است.

48 - رساله‌يي در بيان ارث و سهم وارث.

49 - شرح بر دعاء جوشن کبير.

50 - کيفيت زيارت اهل قبور.

51 - پاسخ به مسائل متفرقه که از مجلسي شده است که کتابي است نسبتاً مفصل و هنوز چاپ نشده است.

52 - ترجمه نماز.

53 - رساله‌يي در باب دو حديث که تصور ميشده است درباره خاندان صفوي و سلطنت ايشان وارد شده است.

علاوه بر اين کتب و رسالات فارسي که بانشاي مجلسي است بايد باين نکته اشاره نمود که ترجمه‌هايي که از مجلدات مختلف کتاب بحارالانوار بفارسي شده است نيز در نثر فارسي سهمي دارد و برشمردن همه آنها موجب اطناب است برخي از مجلدات بحار مانند جلد 13 آن پنج بار بوسيله اشخاص مختلف ترجمه شده است.

و يا جلد 14 بحار که «السماء و العالم» است هم وسليه آقا نجفي اصفهاني متوفي 1334 ق ترجمه گرديده و هم اخيراً بنام «آسمان و جهان» وسيله آقاي ميرزا محمد باقر کمره‌اي از فضلاي معاصر.

با عرض تشکر از همه کساني که با لطف و عنايت اين مقاله نسبتاً مفصل را مطالعه نموده‌اند سخن را بپايان رسانده اميدوارم خداوند متعال بگروهي از محققان و پژوهشگران توفيق دهاد که آثار چاپ نشده مجلسي را چاپ نموده و در اختيار عموم بگذارند تا گام ديگري در راه معرفي و احقاق حق اين مرد بزرگوار برداشته شود.

نویسنده:محمود مهدوي دامغاني

دانشيار گروه فرهنگ اسلامي و رابطه آن با تمدن اسلامي

منابع: 

نشريه دانشکده الهيات مشهد، ش: 10 ـ بهار 1353