نگاهي به انديشه سياسي علامه مجلسي

مرحوم علامه محمدباقر مجلسي است. اين عالم برجسته كه مولف مجموعه ارزشمند بحارالانوار بوده است، از جمله مهمترين عالمان و انديشمندان تاريخ تشيع است. به منظور آشنايي با انديشه سياسي اين فقيه و انديشمند فرزانه، گفتگويي را با آقاي ابوالفضل سلطان محمدي، مولف كتاب انديشه سياسي علامه مجلسي انجام داده ايم كه از منظر فرهيختگان محترم مي گذرد.

زندگي سياسي علامه مجلسي بر چه مباني و اصولي استوار بوده است؟

انديشه و عمل سياسي علامه مجلسي متاثر از مباني كلامي، فقهي و نيز شرايط تاريخي و اوضاع سياسي اجتماعي دوران او بوده است. پرسش هايي كه در حوزه عمل سياسي مجلسي مطرح گرديده در دو محور: تعامل با حاكم جائر و نقش وي در انحطاط سلسله صفويه و سقوط اصفهان مي باشد .
در بحث از تعامل و همكاري مجلسي با حاكم جائر، بايد گفت كه عمل سياسي او بر آيندي از شرايط تاريخي و اوضاع سياسي اجتماعي عصر صفوي بوده است، مجلسي با توجه به مقتضيات زمان و با اعتقاد به اين كه تغيير نظام سياسي سلطنتي در آن شرايط، امري ناممكن، و از طرفي وجود حكومت مقتدر شيعي براي ايران و شيعيان امري لازم و ضروري بوده، لذا درصدد اصلاح وضع موجود بر آمده، و راه حل هايي را براي حل مشكلات گوناگون دوران معاصر خود ارايه نمود . گذشته از اين، عمل سياسي او منطبق با مباني فقهي او نيز بوده است .
در خصوص مساله دوم (سقوط اصفهان) به رغم اعتقاد برخي از تحليل گران تاريخ ايران، كه اقتدار مجلسي در جايگاه مهم شيخ الاسلامي اصفهان و نيز نفوذ او در سلاطين صفوي را در انحطاط صفويه و سقوط اصفهان مؤثر مي دانند، نظريه ديگر، فقدان شيخ الاسلام مقتدر بعد از مجلسي در دستگاه صفوي را به عنوان يكي از عوامل ضعف مديريت سياسي كشور و سقوط اصفهان معرفي مي كند . براي اثبات اين مدعا، مستندات و شواهد كافي در منابع تاريخي اين دوران وجود دارد.
 
جايگاه حكومت در انديشه سياسي علامه مجلسي چگونه است؟
 
در انديشه سياسي علامه مجلسي مباحث مهم سياسي از قبيل ضرورت حكومت، انواع حكومت، ولايت فقيه، شرايط و وظايف حاكمان، حكومت هاي سلطنتي و حقوق پادشاهان مطرح شده است .
از نگاه مجلسي مدني الطبع بودن انسان و نياز افراد جامعه به يكديگر در تامين معاش و برقراري نظم و امنيت اجتماعي و رفع اختلاف به منظور بقاي نوع بشر از مهم ترين دلايل ضرورت حكومت است. او با نگاه روايي، دامنه مكاني و گستره زماني نياز جامعه بشري به تشكيل حكومت و وجود حاكم، (در تمام اعصار و امصار) چه در بعد زندگي مادي انسان براي «تامين حكمت، تشكيل اجتماع و سد باب اختلاف » و چه در بعد زندگي معنوي او براي «شناخت مبدا و معاد و عبادات » امري لازم و ضرور مي داند . چرا كه لولم يبق في الارض الااثنان لكان احدهما الحجة و حجت به معناي امام و امام نيز متولي امر دين و دنياي مردم است.
در لسان روايي او، جايگاه امام و حاكم در جامعه، به قلب در بدن آدمي تشبيه شده است . همان گونه كه «جوارح از قلب مستغني نيستند و بدون آن، امور جوارح مستقيم نمي شود» هم چنين امور مردم نيز بدون وجود حاكم به سامان نمي رسد
در بحث از انواع حكومت، امامت از ديدگاه مجلسي جايگاه ويژه اي دارد . بيش ترين تلاش علمي مجلسي و نيز بيش ترين حجم آثار او، اعم از كلامي و روايي بويژه كتاب ارزشمند او (بحارالانوار) اختصاص به تبيين مساله امامت و تاريخ امامان معصوم عليهم السلام دارد .
حكومت در تفكر سياسي مجلسي، شاني از شؤون نبوت و امامت است و امامت استمرار كليه شؤون پيامبر صلي الله عليه و آله (به استثناي نبوت) در جانشينان بر حق ايشان است . به بيان ديگر، زعامت سياسي مسلمانان يكي از شاخصه هاي اصلي امامت عامه است و امامت عامه از نظر مجلسي همان «اولي به تصرف » و «صاحب اختيار بودن در دين و دنياي امت به جانشيني حضرت رسول صلي الله عليه و آله » است.
وي با رد خلافت ظالمان با استناد به آيه 124 سوره بقره «لاينال عهدي الظالمين » براي تصدي منصب امامت و خلافت سه شرط اساسي را مطرح كرده است كه عبارتند از:
 1) عصمت، 2) نصب از جانب خدا، 3) اعلم و افضل بودن امام و خليفه نسبت به ساير مردم، كه جملگي اختصاص به امام معصوم عليه السلام دارد.
 
ولايت فقيه در انديشه سياسي مجلسي از چه جايگاهي برخوردار است؟
 
ولايت فقيه كه از مباحث مهم فقه سياسي به شمار مي رود، از نظر مجلسي دور نمانده است، هر چند به نظر مي آيد كه وي در ارايه عقيده باطني خود در باره ولايت فقيه در دوران خود دچار محذورات سياسي اجتماعي بوده است، زيرا وي در كتاب مرآت العقول ضمن بحث از «مقبوله عمربن حنظله » وعده تاليف رساله اي مستقل در باره اين مساله مي دهد، ولي اين وعده تحقق نمي يابد; با توجه به اين كه محدوديت زمان از موانع آن نبوده است .
خلاصه نظر وي در اين باب آن است كه: وي قدر متيقن از دلالت روايت مقبوله را، قضاوت فقيه مي داند، اما با وجود اين، نيابت فقيه از جانب امام معصوم عليه السلام را در اموري كه امام ولايت دارد نيز نفي نمي كند.
از لابه لاي مباحث سياسي مطرح شده در كتاب بحارالانوار در باره انواع رياست، چنين بر مي آيد كه مجلسي از لحاظ نظري حكومت فقيه جامع الشرايط را در عصر غيبت مشروع و مجاز دانسته و در مواردي كه اقامه امر به معروف و نهي از منكر و مصلحت عباد مشروط به آن باشد، واجب مي شمارد.
 
علامه مجلسي چه صفاتي را براي  حاكم اسلامي برمي شمرد و وظايف اين حاكم را چه مي داند؟
 
شرايط و صفات حاكم اسلامي از مباحث مورد تاكيد مجلسي است . او نيز مانند ساير متكلمان اماميه، عدالت و علم به خصوصيات احكام شرع را از شرايط مهم رهبري مي داند . ادله عقلي و نقلي مورد استناد وي در اين باره عام و مطلق بوده و قابل تخصيص به زمان و مكان معين نيست . از اين رو قابل تعميم به عصر غيبت نيز مي باشد .
او بر بديهي بودن حكم عقل در تقديم عالم بر جاهل و فاضل بر مفضول و نيز قبح تقديم مفضول بر فاضل و جاهل بر دانا با تعابيري از قبيل العقل الصحيح يمنع تقديم غير الافضل علي الافضل تاكيد كرده است . از نگاه وي «مناط رياست و پادشاهي، زيادتي علم و شجاعت است »  پس آمد عدم رعايت شرايط مذكور در انتخاب حاكم اين خواهد بود كه من ام قوما و فيهم من هو اعلم منه او افقه منه لم يزل امرهم الي سفال الي يوم القيامة 
تاكيد وي بر شرايط و اوصاف حاكم بويژه برتري حاكم اسلامي در علم و شجاعت تاييد قطعي بر لزوم تصدي حكومت توسط فقيه جامع الشرايط در عصر غيبت است .
در بحث از كارهاي ويژه حكومت، اقامه امر به معروف و نهي از منكر و عدالت گستري، مردم داري را در صدر وظايف حاكمان قرار داد . مجلسي با اهتمام ويژه اي كه نسبت به رفتار حاكمان داشته به مقتضاي مسلك علمي خود «رساله آداب سلوك حاكم با رعيت » را به عنوان آيين كشورداري از ديدگاه امام علي عليه السلام براي حاكمان سياسي در عصر غيبت تاليف كرده است .
 
ديدگاه هاي علامه مجلسي در خصوص حقوق متقابل حاكم و مردم چيست؟
 
مجلسي حق اطاعت و فرمانبرداري مردم از حاكمان عدل را از مهم ترين حقوق واليان بر مردم شمرده شده است . وي با آوردن احاديثي، آثار رعايت حقوق متقابل حاكم و مردم را از سوي يكديگر، همدلي مردم با حاكم و هم گرايي مردم با مردم، صلح و امنيت اجتماعي، رفاه اجتماعي، ثبات سياسي و بقاي دولت، و آثار تضييع حقوق مذكور را اختلاف و تفرقه، ظلم و ستم، تبه كاري در جامعه، تعطيل شريعت، سختي معيشت و بالاخره رياست اشرار بر ابرار بيان كرده است .
بيش ترين تلاش مجلسي در بحث حقوق پادشاهان، ضمن تقسيم آن ها به پادشاهان دادگر و پادشاهان ستم گر، متوجه تبيين وظايف شيعيان در عصر غيبت در قبال آن هاست . او با ارايه راه كارهاي علمي و عملي براي زندگي در حكومت پادشاهان، حقوق متقابلي را براي سلاطين و مردم بيان كرده است . هر چند در انديشه سياسي وي قيام و شورش عليه حاكمان ظالم تا زماني كه بنياد دين از سوي آن ها مورد تهديد واقع نشود، مطرح نگرديده است . 
منابع: 

پايگاه اطلاع رساني پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامي