مولی محمد طاهر قمی
مولانا محمد طاهر فرزند محمد حسین شیرازی نجفی قمی یکی از بزرگان علمایامامیه در قرن یازدهم هجری است.
سال تولد او دقیقا معلوم نیست و در کتب اصحاب تراجم در این رابطه چیزی ذکرنشده است. زادگاهش شیراز بوده و در اصل شیرازی می باشد. در اوان جوانی به نجف اشرف کوچ کرد و در آنجا نشو و نما یافت.(31) وی در نجف تحصیلات خود را به انجام رسانید و علوم و معارف الهی را کسب نمود و در علوم و فنون مختلف صاحب نظر شد. بعد از اتمام مراحل تحصیل، به شهر مقدس قم منتقل شد و در آنجا به مقام زعامت و مرجعیت نائلآمد و مرتبه شیخ الاسلام و امامت جمعه و جماعت را در این شهر عهده دار گردید. او درمیان اقشار مختلف مردم محبوبیتی فراوان داشت و دستوراتش را همگان پیروی می کردند.(32)
این عالم جلیلالقدر که هم عصر شیخ بهایی قدس سره است، از مشایخ اجازه ملامحمد باقرمجلسی قدس سره و شیخ حرّ عاملی قدس سره می باشد. صراحت در گفتار، استدلال قوی، وسعت اطلاعات و دقت در بحث و تحقیق از ویژگیهای اوست.(33)
دوران او
دوران مولا محمد طاهر، مصادف با اوج درگیری و جنگ صفویه و دولت عثمانی همراه است. این جنگ طولانی که که رنگ مذهبی به خود گرفته و به صورت جنگ دو دولت شیعه و سنی درآمده است، خسارت فراوانی را به مسلمانان، به ویژه شیعیان، وارد آورد.دولت عثمانی با تأیید و فتوای بعضی از علمای اهل سنت جنگ با شیعیان را واجب می دانست و در واقع با این تأیید درصدد رسیدن به هدف خود یعنی نابودی شیعه بود.
ابن نوح حنفی یکی از مفتیانی است که ضمن واجب دانستن جنگ با شیعه فتوی بهاسارت و بردگی فرزندان شیعیان داد. استدلال او در این فتوی این بود که: «در بردگی ورقیت، فرزند تابع پدر میباشد.»
در حالی که این مفتی توجه نداشت چنین مسأله ای در طول تاریخ اسلام در مورد کسانی که شهادتین را بر زبان آورده اند، وجود نداشته است. حتی نسبت به خوارج و بغات،و در سیره پیامبر صلی الله علیه وآله نسبت به منافقین نیز چنین چیزی صورت نپذیرفته است.
به هر حال در این دوران بارها شهرهای شیروان، تبریز و بغداد بین صفویه و عثمانیها دست به دست شد. در سال 1044،ه ترکهای عثمانی قسمتهایی از عراق، از جمله بغداد،را تصرف و تعداد زیادی از شیعیان را قتل عام نمودند و مرقد مطهر امام کاظم و امام جواد علیهم السلام را غارت کردند.(34)
صاحب دایرةالمعارف اسلامی شیعه در این باره مینویسد: عثمانیها در حملهایوحشیانه و سخت، چهل هزار نفر از شیعیان را قتل عام کرده و در این میان حتی به زنان،پیرمردان و افراد سالخورده و کودکان نیز رحم نکردند و همه را کشتند.(35)
در چنین شرایطی شیعیان برای نجات خود و در امان ماندن از حملات عثمانیها بهطرف مرزهای ایران هجوم آوردند ملا محمد طاهر و عدهای، نیز در سال 1048ه عراق رابه مقصد قم ترک کردند. در قم به درخواست شاه سلیمان صفوی به لقب شیخالاسلامملقب و به منصب قاضی القضاة و همچنین امامت جمعه این شهر منصوب گردید و تاپایان عمر در این سمت باقی ماند.(36)
شیوه اخباری
در قرن یازدهم دانشمندانی از شیعه به استناد این که اهلسنت، موسس علم اصولهستند و اگر برای استنباط مسایل فقهی نیازی به استفاده از قواعد اصولی باشد لازممیآید اصحاب امامان فقیه نباشند، چرا که آنان برای به دست آوردن احکام از روایاتصادره از قواعد اصولی استفاده نمیکردند و بالاخره به استناد این که استفاده از قواعدعلماصول در استنباط احکام سبب میشود احادیث، اهمیت لازم خود را از دست بدهد،معتقد بودند که منبع استنباط فقه شیعه منحصرا کتاب و سنت است نه آنچه مجتهدانمیگویند.(37)
این عصر را میتوان عصر ظهور و رویارویی دو مشی اخباری و اصولی دانست و در ایندوره اگرچه به دلیل مخالفت سرسختانه اخباریان، علم اصول به ضعف گرایید ولی اصولییننیز متقابلاً مقاومت میکردند.(38)
مولا محمد طاهر یکی از علمای اخباری این دوره است. از نظریات معروف وی میتوانبه وجوب نماز جمعه اشاره کرد بین او و ملا خلیل که نماز جمعه را در غیبت امام علیهالسلام حرام میدانست، تعارضاتی وجود داشت. همچنین مذاق فلاسفه را نمیپسندید و باصوفیه دشمنی داشت. رسالهای در ردّ صوفیه نوشته است و طبق گزارش صاحب ریحانةالادب در مسأله تصوف نیز مکاتباتی بین او و یکی از علمای نامی وقت به عمل آمد وجمعی از علما و عرفا را ردّ کرده است.(39)
برخی اظهار داشتهاند نامبرده در رسالههای خود، معتقد است که خرقهپوشی وپشمینهپوشی و نشستن برای انجام اربعینات و دوری از خلق و شنیدن آواز خوش و بهزبان آوردن طریقت و حقیقت و گفتن عشق حقیقی و مکاشفات عرفانی و تجرد ارواح وامثال آنها از جمله بدعتهای هلاک کنندهای است که معتقد بدانها کافر است و کسی همکه نامبردگان را کافر نداند، خودش کافر میباشد.(40)
آثار علمی
برخی از تألیفات با ارزش این فقیه به قرار زیر است:
1. عطیه ربانی و هدیه سلیمانی: شرحی است بر «لامیّه» در این شرح بخشی از تألیفاتخود را نام میبرد.
2. تحفة الاخبار و کشف الاسرار، که در شرح قصیده رائیّهای که به فارسی در مدحامیرمؤمنان علی علیهالسلام سروده، نگاشته است. این قصیده به مونس الابرار موسوم است وحدود هزار بیت دارد.
3. بهجة الدارین در حکمت، صاحب روضات میگوید: این کتاب را در این اواخر دیدهام.
4. رسالة السلامیّة در ترک کردن (السلام علیک ایها النبی) در تشهد
5 الاربعین در فضایل امیرمؤمنان و امامت امامان معصوم علیهمالسلام ، در این کتاب چهلدلیل از کتاب اهل سنت بر امامت ائمهاطهار علیهمالسلام گردآوری شده و در آن بعضی از عقایداهل سنت در فروع و اصول ذکر گردیده است.
این کتاب یکی از مهمترین کتابهایی است که موضوع «امامت را با صراحت و وضوحتمام بررسی کرده است.»
6. الجامع در اصول فقه و دین، که آن را «حجةالاسلام» نامیده است.
7. الفوائد الدینیه، در رد فلاسفه و صوفیه.
8. حکمة العارفین فی رد شبه المخالفین
9. تنبیه الراقدین در موعظه، که به چاپ رسیده است.
10. رسالة فی ظل الصلوة، به زبان فارسی.
11. حق الیقین در شناخت اصول دین.
12. منهاج العارفین که در آن رباعیات خود را شرح کرده است.
13. فرحة الدارین در عدالت.
14. رسالهای در نماز شب.
15 رسالهای در انکار.
16. شرح تهذیب الحدیث.
17. رسالهای در رضاع.
18. مفتاح العدالة.
19. رسالة الجمعة.
20. سفینة النجاة.
21. اصول فصول التوضیح.
22. برهان قاطع.
23. توضیح المشربین و تنقیح المذهبین.
24. جامع صفوی.
25 رساله ای در مذمت دنیا.
26. رساله ای در زکات.
27. رساله ای در سهو و شک.
28. رساله ای در واجبات.
29. رساله ای در قرائت بهتر در قرائتهای قرآن.
30. رساله ای در معنی نماز.
31. رساله ای در موعظه نفس.
32. رساله ای در رد صوفیه.
33. مباحثة النفس.
34. محبّان خدا.
35 معالجة النفس.
36. المقالات العالیه فی بیان الفرقة الناجیة.
37. مناسک حج.
38. وسیلة النجاة.
ممکن است برای وی آثار و کتب دیگری نیز باشد که ما از آن بیاطلاع هستیم.
شعر
برای این شخصیت بزرگوار علاوه بر مقام علمی اشعار و رباعیاتی در موعظه و نصیحت ومدح اهلبیت علیهمالسلام ، به دو زبان فارسی و عربی وجود دارد که نشان از جنبه ادبی و اخلاصاو نسبت به اهلبیت عصمت و طهارت علیهمالسلام دارد(41). (42)
گفتار بزرگان
اصحاب رجال، نام این دانشمند را در بیشتر کتابهای خود آوردهاند و در مورد ویبهترین تمجید و ستایش را به کار بردهاند و تمام کمالات بلندش را تصدیق کردهاند. علامهامینی صاحب کتاب گرانقدر «الغدیر» پس از آن که او را در شمار شعرای قرن یازدهم ذکرمیکند درباره او میفرماید:
ملامحمد طاهر یکی از شاعران برجستهای است که در انواع دانشها دست داشت، وشخصیتی است که از مشایخ روایت محسوب میشود، و از کسانی است که سلسله اساتیددر اجازات، بدو میپیوندد. او دانش فقه را با فلسفه صحیح عالی همراه دارد و کلام موردوثوق او، با ادبیات او توأم است. فضیلت فراوان را با موعظههای بلیغ و نصایح کافیدرآمیخته، و حکمتهای فراوان در کلام خود آورده، و اشعار بسیاری که گفته همه عقدمروارید را کنار میزند. کتابهای تراجم مشحون از توصیف و ستایش این شاعر بزرگاست.(43)
محدث نوری در مستدرک، او را ستوده و گفته است: عالمی جلیل و شریف، و چشم وچراغ طایفه فقها، و دارای تألیفات بلیغ و سودمند است.(44)
شیخ حرّ عاملی در توصیف او میفرماید: وی دانشمندی محقق و دقیق، فقیه و متکلمو محدثی جلیلالقدر و دارای رتبه عالی میباشد.(45)
علامه مجلسی قدسسره نیز عباراتی نزدیک به این در مورد وی دارد.(46)
صاحب جامع الروات مینویسد: محمد طاهر قمی، که خداوند سایه او را مستدام دارد،پیشوا و علامه محقق و دقیق نظر و جلیلالقدر و دارای منزلت و جایگاه بلند و هوشبسیار، و مورد وثوق و اطمینان، چشم و چراغ دین و آشتیناپذیر در راه آن، شخصیتی کهخصلتهای نیک و ستوده او و برتری همایش پایانی ندارد. خداوند تعالی بالاترین پاداشنیکوکاران را به او عطا فرماید.(47)
مورخ کحّاله در معجم المؤلفین میگوید: وی فقیهی اصولی و محدثی متکلم و نقدکننده بود.(48)
آیةاللّه جعفر سبحانی در موسوعه طبقات فقهاء، او را عالمی میداند که علاوه برمهارت در فقه و حدیث، در علوم دیگر نیز صاحب نظر بوده و شعر را به عربی و فارسیسروده است و در بسیاری از فنون دارای تألیفاتی میباشد.(49)
عبارت صاحب «ریحانة الادب» در مورد مولا محمد طاهر قمی چنین است: از مشاهیرعلمای امامیه عهد شاه سلیمان صفوی و از مشایخ اجازه شیخ حرّ عاملی و ملامحمد باقرمجلسی و ازوجوه و اعیان علمای عهد خود میباشد که فقیه، متکلم، محقق، مدقق،محدث، ثقه صالح و واعظ متبحر جلیلالقدر و عظیمالشأن، در قم شیخالاسلام و نافذ الامرو مطالع تمامی طبقات بود. نماز جمعه میخوانده و به تارکین آن انکار شدید داشت، معاندمزاق فلاسفه و صوفیه بوده و بین او و ملاخلیل قزوینی که نماز جمعه را در زمان غیبتحرام میدانسته جریاناتی واقع شد و همچنین در مسأله تصوف نیز مکاتباتی بین او و یکیاز علمای نامی وقت به عمل آمد و رسالهای در ردّ صوفیه نوشته و جمعی از عرفا و علما راردّ کرده است.(50)
و صاحب روضات الجنات نیز چنین نوشته است:
ملامحمد طاهر، فاضلی دانا و محققی متکلم و جلیلالقدر و نیکوکار و واعظی متبحر واز اقران علامهی مجلسی و دانشمندان به نام روزگار او بوده است. و از کرامات وی نقلمیکند: موقعی که شاه سلیمان صفوی بروی متغیر شده و دستور قتل او را صادر کرده وفرمان داد تا او را بکشند و جلاد حسبالامر به طرف قم حرکت کرد. در آن موقع یکی ازامرا که حضور داشت از وی شفاعت کرد، شاه شفاعت او را پذیرفت و کسی را فرستاد تا اورا زنده به حضور بیاورد، بدیهی است پیش از رسیدن قاصد، جلاد به قم وارد شده و او رابرای کشتن آماده کرد، ملاطاهر از جلاد مهلت خواست تا پایان نماز در مسجد به ویمهلت دهد. جلاد بنا به تقاضای وی او را مهلت داده، پایان نماز او مساوی با ورود قاصدبود که امریهی شاه را به منظور سالم گذاردن او به جلاد ابلاغ کرد و بدینوسیله به ارادهیرب العزّه از کشتن نجات یافت.(51)
شیخ عباس قمی در فوائد الرضویه درباره او مینویسد:
عالم جلیل، جلیل نبیل، عین الطائفه و وجهها، محقق مدقق، متکلم محدث، ثقه، فقیه،نبیه جلیلالقدر، عظیمالشأن، از جمله مشایخ اجازه علامه مجلسی قدسسره و شیخ حر عاملیبوده و امامجمعه و جماعت و شیخالاسلام بلده طیبه قم بوده.(52)
استادان
با آن که ارباب تراجم گفتهاند وی برههای از زندگانی و عمر شریف خود را در حوزهمبارکه نجف اشرف سپری کرده و سپس به قم منتقل شد و در آنجا به مرجعیت نائلگردیده است، ولی در کتب رجالی، مشایخ و اساتید وی را یادآور نشدهاند.
او خود در آخر کتاب «حجةالاسلام»، اساتید خود را که از آنان روایت کرده ذکر میکندو نام دو تن از دانشمندان را یادآور میشود:(53)
1. سید نورالدین بن علی عاملی
عالمی بزرگ از علمای امامیه است. برادر پدریاش سید محمد صاحب «مدارک» وبرادر مادریاش حسن فرزند شهید ثانی صاحب معالم میباشد. در بسیاری از علوم و فنونبه ویژه در فقه و ادبیات استاد بود. کتب متعددی نگاشته است و برای او تعلیقاتی برکتابهای فقه و اصول و حدیث میباشد.(54)
2. شیخ محمد بن جابر بن عباس نجفی
فقیهی امامی است. در حدیث و علم رجال ماهر بود. پیوسته در بحث وتدریس وتصنیف بود. افرادی از او روایت کردهاند که یکی از آنان محمد طاهر قمی است. کتبی چندنوشته است.(55)
شاگردان
او دارای شاگردانی بزرگ و صاحب نام بوده است. از شاگردان او میتوان به دانشمندانزیر اشاره کرد:
1. ملامحمد باقر مجلسی (1110 ه.)
وی فرزند مولی محمد تقی اصفهانی از بزرگان علما و فقها و محدثان شیعه و صاحبآثار ارزشمند علمی از جمله «بحارالانوار» است. وی در عصر خویش منصبشیخالاسلامی داشت. نفوذ این فقیه بزرگ در حکومت وقت موجب شد که بتواند با کمکعلمای دیگر با تألیف و تصنیف آثاری ارزنده، خدمات فراوانی به عالم اسلام ارایه دهد.مولا محمد طاهر یکی از مشایخ اجازه وی میباشد.(56)
2. محمد بن حسن حرّ عاملی (1104 ه.)
معروف به شیخ حرّ عاملی. وی از علمای بزرگ شیعه و مؤلف کتاب حدیثی مشهور،«وسایل الشیعه» است. وی بعد از گذراندن مقدمات نیز پدر، عمو و جد مادریاش از دیگرعلمای عصر خویش نیز استفاده کرد و به منصب شیخالاسلامی و قاضی القضاتی رسید.(57)
3. مولی محمد محسن فیض کاشانی (1091 ه.)
محمد بن مرتضی ملقب به محسن و معروف به مولی محسن فیض از علمای بزرگشیعه و صاحب آثار ارزشمندی است و در علوم مختلف فقه، حدیث، تفسیر، کلام و شعرسرآمد عصر خود بود. یکی از مشایخ روایت او مولی محمد طاهر است.(58)
4. شیخ نورالدین اخباری(59)
مرحوم نوری در «مستدرک» ضمن اشاره به اجازه علامه مجلسی مینویسد: شیخ حرّعاملی و شیخ نورالدین اخباری که اجازهاش در پشت کتاب: «الوافی» نوشته شده (بنابرنقل شیخ رازی) از ملامحمد طاهر قمی روایت میکند. سپس در ادامه میافزاید: ملامحمدمحسن فیض کاشانی نیز از او اجازه روایت دارد.(60)
دو خاطره جالب
برای این عالم در سفر حج و زیارت خانه خدا و مدینه منوره ماجراهای عجیبی رویمیدهد و بحثهای جالبی در مکه مکرمه دارد
عنایت الهی
او میگوید: در حین سفر از راه دریا به سوی بیتاللّه الحرام مورد عجیب و غریبی رامشاهده نمودم و آن این که در بین راه، دریا طوفانی و متلاطم شد و کشتی در معرض غرقشدن قرار گرفت. در این بین ملوانان با اضطراب و وحشت فراوان فریاد میکردند و ضجهمیزدند و متوسل به ائمه اطهار علیهمالسلام شده بوند. و با آن که همه اهل سنت و مالکی بودند،در هنگام طوفان نام یکی از پیشوایان خودشان را نمیآوردند و تنها به ائمه اطهار علیهمالسلام توسل جسته بودند و از این مسأله برای من بسیار قابل تأمل بود.
به همین خاطر از سرپرست و رییس آنان در این رابطه سئوال کردم. در جواب گفت:یکی از عادتهای اهل دریا و کارکنان کشتی این است که در مواقع طوفان و خطر و وقتهیجان، به ائمه اثنی عشر متوسل ی شوند و این فضل و عنایت خداست.(61)
گفتگویی شنیدنی
ملامحمد طاهر در کتار اربعیناش جریان مناظره و گفتگوی خود را با یکی از مفتیاناهل سنت در مکه بیان میکند و میگوید:
با یکی از افراد فاضل اهل سنت که مفتی حنفیه بود در مکه مشرفه برخورد کردم اوتصور میکرد من اهل سنت و حنفی هستم. من هم از روی تقیه، شیعه بودن خود را بروزندادم. بین ما مکالماتی روی داد که مضمون آن چنین است:
به او گفتم: آیا نجاتی برای شیعه هست؟ در حالی که آنان میگویند: اطاعت و پیروی ازغیر امامان شیعه جایز نیست و دلیلی بر این مسأله وجود ندارد و ما بر طبق دستورات امامجعفر صادق علیهالسلام عمل میکنیم.
ولی آنچه را که شیعه ادعا میکند دستورات جعفر بن محمد است، مطلبی ثابت نشدهاست و معلوم نیست این دستورات دستورات او باشد.
گفتم: شیعیان میگویند هنگامی که ما از حنفیها و شافعیها و مالکیها و حنبلیهاپرسش میکنیم از کجا میدانید آنچه را عمل میکنید براساس دستورات حنفی، مالکی یاشافعی و احمد حنبل است؟ هر کدام از آنان در پاسخ میگویند که استادان و مشایخ ما ازمشایخ خود تا به گفته حنفی یا شافعی و یا مجتهدی برسد که ما براساس گفته او عملمیکنیم و در واقع طریقه اطمینان آنها نقل مشهور میباشد. شیعیان میگویند ما نیزهمین کار را انجام میدهیم و برطبق نقل مشهور و نقل مشایخ و استادان طبقه بعد ازمشایخ و استادان طبقه قبل، تا به امام جعفر صادق علیهالسلام برسد، عمل میکنیم و بر درستیطریقه خود علم پیدا میکنیم.
در پاسخ گفت: اگر چنین است پس آنان نیز اهل نجاتاند!
گفتم: شیعیان خلفای سه گانه را لعنت میکنند. آیا با این کار کافر میشوند یا فقطگناهی را مرتکب شدهاند؟
جواب داد: علما در این رابطه اختلاف دارند.
گفتم: شیعه میگویند: ما به نقل مشهور مذهب امام جعفر صادق علیهالسلام را در عباداتعمل میکنیم. از طرفی هم میدانیم مذهب او بغض و دشمنی نسبت به خلفای سه گانهاست.
در اینجا مفتی رنگش متغیر شد و با عصبانیت گفت: این خلاف اجماع است. من نیز درآن شرایط از روی تقیه و خوف او را تصدیق کردم و نتوانستم به او بگویم چه اجماعی برترک بغض و لعن نسبت به خلفای سه گانه منعقد شده است؟(62)
غروب ستاره
گلزار شیخان قم محل دفن ملا محمد طاهر قمى
مولانا محمد طاهر قمی پس از عمری تلاش در راه خدمت به دین و فرهنگ دینی مردم، در سال 1100 هجری وفات کرد و در کنار مرقد صحابی حضرت امام رضا علیه السلام یعنی زکریا بن آدمی قمی در قبرستان شیخان قم به خاک سپرده شد.(63)
البته قول مشهور در مورد سال وفات او 1098 هجری است.(64) ولی با توجه به آن که مولی فتحعلی در صفحه اول کتاب «حجةالاسلام» سال وفاتش را 1100 هجری تصریح کرده، به نظر می آید این قول صحیح باشد و بعضی از کتب تراجم نیز سال وفاتش را1100 ذکر کرده اند.(65)
شیخ عباس قمی قدس سره در فوائد الرضویه نوشته است: قبرش در قبرستان قم واقع است،در پشت قبر جناب زکریا بن آدم قمی المأمون فی الدین و الدنیا رضوان اللّه علیه و مابین قبر این دو بزرگوار است قبر سیدِ سند و رکن معتمد، فحل الفقهاء العظام و مروج الاحکام،السراج الوهاج، ذوالطبع، الوقاد، سیدنا الاجل آقای حاجی سید جواد قمی، صاحبتصانیف رایقه و فضایل و مناقب فایقه.(66)
گفته اند: در رحلت این عالم بزرگ دو بیت زیر سروده شده است:
طاهر آن رونق شریعت و دین چون از این خاکدان بآین رفت
شرع چون زفوت او کاس عقل گفتا که رونق دین رفت(67)
امید است آثار به جا از او همواره مورد توجه و استفاده علاقمندان و طلب کنندگان علم و دانش قرار گیرد.
پی نوشت:
31. انتساب به نجف و قم به خاطر حضور و اقامت وی در این دو شهر مقدس بوده است. مراجعه شود بهموضوعات موسوعه طبقات فقهاء نوشته آقای جعفر سبحانی، ج11، ص332 شماره 3540، هدیة العارفین.ج2، ص301، لغت نامه دهخدا، ج52، ص481. مقدمه کتاب الاربعین قمی ص11. روضات الجنات، ج4،ص262.
32. مقدمه کتاب الاربعین، ص11، فوائد الرضویه شیخ عباس قمی، ص548.، معجم المؤلفین، ج10،ص101. فهرس التراث، ج1، ص893، ریحانة الادب، ج4-3، ص489، موسوعه طبقات فقها، ج11،ص332. روضات الجنات، ج4، ص262.
33. الذریعه، ج1، ص200، شماره 1043، فوائد الرضویه ص548، کشف الحجب و الاستار ص36. ریحانةالادب، ج4-3 ص489، موسوعه طبقات فقهاء، ج11، ص332، شماره 3540، مقدمه کتاب الاربعین، ص7.
34. فهرس التراث، ج اول، ص822 و 821.
35 دایرةالمعارف اسلامی شیعه، قسمت عثمانی.
36. موسوعه طبقات فقهاء، ج11، شماره 3540، فهرس التراث، ج1، ص893.
37. تاریخ فقه و فقها 237 نوشته دکتر ابوالقاسم گرجی.
38. فهرس التراث، ج اول، ص822.
39. ریحانة الادب، ج4-3 ص489، انتشارات خیام، فهرس التراث، ج اول، ص893، روضات الجنات، ج4،ص263-262.
40. روضات الجنات، ج4، ص263 و 264، ریحانة الادب ج4-3، ص489 انتشارات خیام.
41. موسوعه طبقات فقها، ج11، ص332، تراجم الرجال تألیف سید احمد حسینی، ج3، ص299، شماره1.242
42. بعضی از اصحاب تراجم وی را با وحید قزوینی (میرزا طاهربن میرزا حسین خان) ملقب به عماد ازشعرای قرن یازدهم هجری اشتباه گرفتهاند. شاید علت اشتباه، شباهت اسمی و جنبه شعری آنها بوده است.[مراجعه شود به مشاهیر شعرای شعیه، ج4، ص229 تا 231].
43. الغدیر، ج11، ص422.
44. مستدرک ج3/421.
45 امل الآمل ج2/277.
46. بحارالانوار، ج102، ص80 و 81 مورد سیزدهم مقام اول فصل سوم. عبارت مرحوم مجلسی قدسسره در موردملامحمد طاهر قمی چنین است: «العالم الماهر صاحب المناقب و المفاخر المولی محمد طاهر بن محمد حسینالشیرازی ثم النجفی ثم القمی. عین هذه الطائفة و وجهها صاحب المؤلفات الرشیفه التی منها شرح التهذیب وحکمة العارفین....
47. جامع الرواة، ج2، ص133.
48. معجم المؤلفین، ج10، ص101.
49. موسوعه طبقات فقها، ج11، ص332 و 333، شماره 3540.
50. ریحانة الادب، ج4-3، ص490-489 از انتشارات خیام.
51. روضات الجنات، ج4، ص262 و 264.
52. فوائد الرضویه، شیخ عباس قمی، ص548.
53. حجةالاسلام ص405 و 406و 407.
54. موسوعه طبقات فقهاء، ج11، ص198-196 شماره 3448، ج11، ص332. همچنین مراجعه شود به:بحارالانوار، ج5، ص264(110/130 رقم 103) مستدرک الوسایل 3/409 تراجمن الرجال ج3، ص299شماره 2421، فهرس التراث، ج1، ص893(در فهرس التراث آمده که وی از سید محمد بن علی صاحبمدارک روایت کرده است).
55 رجوع شود به موسوعه طبقات فقهاء، ج11، ص253-252 شماره 3488، ج11، ص332 شماره 3540،تراجم الرجال، ج3، ص299، شماره 2421.
56. رجوع شود به تاریخ فقه و فقهای ص240 نوشته دکتر ابوالقاسم گرجی، الغدیر، ج11، ص422، بحارقسمت اجازات ص164 (110/129 رقم 103) موسوعه طبقات فقهاء، ج11، ص332 شماره 3540.
57. رجوع شود به تاریخ فقه و فقها، ص240، الغدیر، ج11، ص423-422، شماره 90، المستدرک 3/421.
58. رجوع شود به تاریخ فقه و فقها ص239، الغدیر، ج11، ص422 و 423 شماره 90، المستدرک 3/421.
59. الغدیر، ج11، ص422 شماره 90، مستدرک 3/421.
60. همان.
61. مقدمه اربعین قمی، ص15-14.
62. مقدمه اربعین قمی، ص15-14، همچنین در ص640 و 641 کتاب الاربعین مولی محمد طاهر قمی.
63. امام رضا علیهالسلام در مورد زکریابن آدم فرموده است: زکریا بن آدم امین دین و دنیا است.
64. ریحانة الادب ج4-3 ص490-489، فوائد الرضویه ص548، معجم المؤلفین ج10، ص101، الذریعه،ج6، ص257، شماره 1407، تراجم الرجال، ج3 ص299 و 300، فهرس التراث، ج1، ص893.
65 تراجم الرجال، ج3، ص299، موسوعه طبقات فقهاء، ج11، ص332 و 333 شماره 3540، هدیةالعارفین، ج2، ص301.
66. فوائد الرضویه، ص548.
67. تراجم الرجال، ج3، ص300-299.
محمدرضا مبلغی ،مجله نامه قم > پاییز و زمستان 1381 - شماره 19 و 20 ، صفحه 25