ملا خلیل قزوینی

نام و نسب‏

خليل بن غازى قزوينى، مكنّى به ابوحامد معروف به «ملّا خليلا» و «خليلاى قزوينى» و «ملّا خليل قزوينى» و ملقّب به «برهان العلماء»[1] است. نقش مهر او را «الْعِلْمُ خَلِيلُ الْمُؤْمِن» گزارش كرده‏اند[2] و برخى نام وى را «خليل اللَّه» نيز ذكر كرده‏اند.[3]

چند دانشمند ديگر به نام ملّا خليل در قزوين بوده‏اند كه نبايد مصنف اين اثر را با آنها اشتباه گرفت: يكى ملّا خليل بن محمّد زمان قزوينى (نگارنده رساله اثبات حُدوث الإراده) در سال 1148 ق؛[4] ديگرى ملّا خليل بن حاجى بابا قزوينى، معروف به زركش؛[5] و سومى آقا خليل بن محمّد اشرف قاينى اصفهانى (م 1136 ق) ساكن قزوين؛[6] و ديگرى سيّد خليل قزوينى (زنده در 1239 ق) صاحب تفسير سيّد خليل.[7]

تولّد و وفات‏

ملّا خليل قزوينى در شهر قزوين در سوم رمضان سال 1001 ق، چشم به جهان گشود. او در همان شهر، در سال 1089 ق، در سن 88 سالگى دار فانى را وداع گفت.[8]

اساتيد

بنا به تصريح افندى، ملّا خليل در اوان سنّش، نزد بهاءالدين محمّد عاملى معروف به شيخ بهايى (م 1030 ق) و مير محمدباقر استرآبادى معروف به ميرداماد (م 1041 ق)، تحصيل علم نموده است و مصنف در همين شرح حاضر، در شرح حديث «جنود عقل» مطلبى را از مرحوم شيخ بهايى با تعبير «استادى شيخ بهاءالدين محمّد رحمه اللَّه تعالى» نقل نموده است.
پس از آن نزد مولى حاج محمود رنانى،[9] زانوى ادب به زمين زده و مشغول فراگيرى علم شده است. پس از آن در مشهد مقدس نزد مولى حاجى حسين يزدى، حاشيه قديم ملّا جلال دوانى را بر شرح تجريد قوشچى (موسوم به شرح جديد) قرائت نموده است. در اين زمان با خليفه سلطان (م 1064 ق) همدرس بود.
يكى ديگر از اساتيد ملّا خليل، امير ابوالحسن قائنى مشهدى است. قزوينى در ايام اقامتش در مكه حواشى قائنى بر كتاب الكافى كلينى را جمع آورى و تدوين نموده است.[10]
آنچه در مصادر از اساتيد ملّا خليل ياد شده همين چهار عالم بودند و از ديگر اساتيد وى در مصادر يادى نشده است. خصوصاً استادى كه ملّا خليل تحت تأثير تعاليم وى بوده و طبق آن حتى با مجتهدان مخالفت مى‏كرده، شناسايى نشده است.
چون اساتيدى كه نامشان ذكر شد چنين انديشه‏هايى ندارند. شايد با تأمّل و دقّت در آثار وى بتوان اسامى ديگر اساتيد او را بدست آورد.

 

شاگردان[11]

برخی از عالمانی از خرمن علم این فقیه صمدانی، خوشه ها چیدند و بر علم خود افزودند چنین اند:

آقا رضی الدین محمد بن حسن قزوینی: ایشان آثار متعددی از منقول و معقول و ریاضی مثللسان الخواص، رسالة القبلة، رساله شیر و شکر، رسالة المقادیر، رسالة التهجد، ضیافة الاخوان، کحل الابصارو مانند آن دارد.[12]وی شاعر ماهری بوده و دیوان شعری نیز دارد. او در سال (1096 قمری) وفات کرد.[13]

علی اصغر ابن المولى محمّد یوسف قزوینى: صاحب امل الآملدر ترجمه ایشان وی را با القابی چون: عالمٌ فاضلٌ ماهرٌ صالحٌ یاد کرده و او را از شاگردان ملا خلیل قزوینیو برادرش محمدباقرو رضی الدین محمدمعرفی نموده است. سفینةالنجاة، رموز التفاسیر الواقعةفی الکتب الاربعةو غیرها، حواشی دقیق بر حاشیه عدةالاصولشیخ طوسی نوشته ملا خلیل قزوینی، فهرست اشعار مغنی اللبیب و المقالات الخمسدر موضوع مراسمات، اعمال و غیره از جمله آثار اوست.[14]

محمد مؤمن بن محمد زمان الطالقانی: طالقانی الاصل و قزوینی المسکن بوده است. به نقل از صاحب ریاض العلمادر امل الآملاز وی با علم و فضیلت و تحقیق یاد شده است. او دارای آثار ذیل است: حاشیه هائی بر مغنی اللبیب، رسالةفی اکل آدم من الشجرةو تفسیر سورةالملککه به پادشاه زمان خود اهدا نمود. ایشان همانند استاد خویش یکی از تحریم کنندگان نماز جمعه در زمان غیبت به شمار می رود.[15]

حاج بابا بن محمدصالح قزوینی: دانشمندی متکلم و فاضل بود که معاصر صاحب ریاضبوده است.[16]

علامه ملا محمدباقر مجلسی.[17]

امیر معصوم قزوینی.[18]

محمدصالح قزوینیمعروف به روغنی.[19]

میرزا محمد تبریزیمعروف به مجذوب.[20]

محمدکاظم طالقانی.[21]

10 ـ محمدیوسف بن بهلوان صفر قزوینیکه ساکن اصفهانبوده و در امل الآملاز وی به عنوان عالم فاضل معاصر یاد شده است. او در مدارس قزوینمشغول تدریس بوده و آداب الحج، کیفیة وضع مسجد الحرام مبسوطو وجیزة فی مناسک الحجاز آثار اوست.[22]

11 ـ محمدباقر بن الغازی:[23]که وی، برادر ملا خلیلبوده است. و در امل الآملاز وی با نهایت عظمت یاد شده است. آثاری به ایشان نسبت داده شده است. او هر کجا که ملا خلیل اقامه ی نماز می کرد، حاضر می شد و به وی اقتدا می کرد و در هر مدرسه ای که برادرش کرسی تدریس داشت، از مجلس درس وی بهره مند می شد.[24]او کتابی با عنوان اختصار من لا یحضره الفقیهدارد که در آن به ذکر احادیث غریبه اکتفا شده است.[25]

محمّد مهدى ابن المولى على اصغر القزوینىکه شرحی بر کتاب المجمل (الجمل) فى النحوملا خلیلنگاشته است.[26]

ابوذر بن خلیلفرزند ملا خلیل که وی نیز در زمان حیات پدرش به سال (1084 قمری) از دنیا رفت.[27]

سلمان بن خلیل[28]فرزند ملا خلیل صاحب مناسک الحجکه به اسم شاه سلیمان صفوینوشته شده است.

احمد بن خلیل فرزند ملا خلیلکه در زمان حیات پدر به سال (1083 قمری) وفات کرد. در ریاض العلمابه یک اثر از ایشان که حاشیه هائی بر حاشیه عدةالاصولپدرش (ملا خلیل قزوینی) می باشد، اشاره شده است.[29]

رفیع الدین محمّد بن فتح الله‏ واعظ قزوینی.[30] وی از واعظان و عالمان مذهبی سده ی یازدهم است که دانش های دینی را در محضر ملا خلیل غازی قزوینیمتكلم و فقیه و محدث فرا گرفت . مهم ترین اثر او به فارسی ابواب الجناناست. بسیاری از قطعه هایش تاریخ دار و مربوط به حوادث میان سال های هزار و سی و سال هزار و هشتاد و هشت است که پر از نكته های اخلاقی و پند و موعظهاست . شعر او متوسط و بعضی از بیت هایش در سطح نازل است ، با این حال بیت های قابل انتخاب، كم ندارد.[31]

محمّدمحسن بن نظام الدین قرشى ساوجى.[32]

محمّدباقر بن الحافظ كیجى بیك التبریزى.[33]

فضائل اخلاقي

ـ حمايت از رعيت

روزي در كوچه هاي قزوين، يكي از نوكران اهل ديوان، ملا خليلرا ملاقات كرد در حالي که حواله ي جوي به بعضي از اهل رعيت، در دست داشت. نوشته را به مرحوم ملا خليلداد كه بخواند تا بشناسد به اسم كيست تا برود و جو را از او بگيرد. ملا خليلفرمود: اين حواله به اسم من است و او را به منزل خود برد و آن جو را به طوع و رغبت به او داد و اجازه نداد که از آن رعيت بيچاره به سختي بگيرد. چون شب داخل شد و آن جو را در توبره ي اسبان ريختند، ديدند اسبان دهان بر آن نمي گذارند، تعجب كردند. به سلطان عرضه داشتند. پس از تحقيق امر، چون ملا خليلرا شناخت، در اكرام او افزود.[34]

ـ يا محسن قد اتاك المسيء

از مكارم اخلاقي او چنين حكايت شده كه در مسئله اي ما بين او و ملاّ محسن فيض كاشانيمناظره اي طولاني واقع شد. او بر كلام خود مصر بود. در قزوين، به اشتباهش پي برد. پياده از قزوينبه كاشانحركت فرمود تا اعتراف به تقصير خود کند و از مرحوم فيض اعتذار جويد. وقتي به در خانه ملاّ محسن رسيد، صدا بلند كرد: «يا محسن! قد اتاك المسيء». مرحوم فيضصداي او را شناخت. بيرون آمد و دست بر گردن او انداخت و با هم معاطفتي كردند. بعد از ساعتي ديگر ملا خليلبه قزوينحركت کرد. هر چه ملا محسناصرار كرد كه مقداري توقف کند، قبول نكرد، حذراً عن تخلّل شائبة في اخلاصه.[35]

آثار علمى

اوّلین گزارش تفصیلى از آثار ملا خلیلرا، افندىدر ریاض العلماءدرج کرده است. آثار شناخته شده از ملاخلیلعبارت ‏است از:

1 ـ الشافى فى شرح الكافى[36] (به عربى). شرح مزجى مفصّلى است بر كتاب كافىثقة الاسلام محمّد بن یعقوب كلینىكه به دستور خلیفه سلطان حسین مرعشى(م 1064قمری) ـ همدرس ملا خلیلـ نوشته است.

او تنها اصول كافىو كتاب الطهارهاز فروع كافى را تا باب حیض شرح کرده است و موفق به اتمام آن نشده است.

شرح كتاب التوحیدرا در آخر ماه ذی الحجه 1057 قمری در مكهبه پایان رسانده است. در فهرستگان نسخه هاى خطى حدیث شیعه، تعداد 46 نسخه از این شرح معرفى شده است.[37]

2 ـ صافىدر شرح كافى(به فارسى). مؤلّف در سال هزار و شصت و چهار قمری در محلّه ی دیلمیهقزوینآن را به نام شاه عباس صفوىـ كه در همین محله ی قزویناقامت گزیده بود ـ شروع كرده است. او این شرح را همانند مرحوم کلینیبه مدت بیست سال مشغول بود و در 1084 قمری به پایان رساند.[38]

3 ـ المجمل (الجمل) فى النحو. این كتاب را ملا خلیلدر علم نحو نوشته است. درباره ی نام این كتاب اختلاف وجود دارد. از این اثر در معجم مؤلفی الشیعهوجامع الرواةنامی برده نشده و در الفوائد الرضویهاز آن به مجمل در نحو تعبیر شده و در راهنمای دانشوران این اثر جمل در نحونامیده شده است. در ریاضو أمل الآملنام آن المجمل نقل شده، ولى در روضات الجنّات نام آن را الجمل[39] ذكر كرده و چنین نوشته است: «گمان من آن است که در نسبت این کتاب به ملا خلیل قزوینیاشتباه شده است. در حقیقت، کتاب حاضر، متعلق به خلیل بن احمد عروضیاست».[40]

بر این كتاب، محمّدمهدى ابن المولى على اصغر القزوینىـ شاگرد ملا خلیل ـ شرحى نوشته است.[41]

4 ـ حاشیه ی شرح شمسیه. اصل كتاب شمسیه تألیف نجم الدین عمر كاتبى قزوینى(م 675 قمری) و شرح آن، تألیف قطب الدین محمّد رازى(م 766 قمری) است. ملا خلیلبر مبحث قضایا از این شرح، حاشیه نوشته است.[42]

در الذریعهعنوان شده كه نسخه ‏اى از این حاشیه در قمنزد آيتاللّه‏ مرعشىموجود است.[43]

5 ـ شرح (حاشیه) عدّة الاُصول. كتاب عدّة الاُصول، تألیف شیخ الطائفه محمّد بن جعفر طوسى(م 460 قمری) در دو بخش اصول دین و اصول فقه، نوشته شده است.

ملا خلیلبر هر دوبخشِ این كتاب حاشیه نوشته است. افندى متذكر شده كه ملا خلیلدر این حاشیه، مسائل متعدد جدیدى را در اصول و فروع دین مطرح کرده و اقوال عجیبى را طرح کرده است.[44]

این حاشیه با تحقیق محمّد مهدى نجف، از سوى مؤسّسه ی آل البیت به همراه عدّة الاُصولچاپ شده است.[45]

6 ـ حاشیه ی مجمع البیان.مجمع البیان در تفسیر قرآنكریم، تألیفِ ابو على فضل بن حسن بن فضل طبرسى(م 548 قمری) است. صاحب امل الاملدر این باره می نویسد: «من ملا خلیلرا در اولین باری که به حج مشرف شده بودم (به سال 1057 هجری قمری) در مکهدیدم که مجاور آن جا شده بود و مشغول به تألیف حاشیه مجمع البیانبود. ظاهراً مدت دو سال مجاور حرم امن الهی بوده است».[46]

7 ـ رسالة فی حرمة شرب التتن.[47] حجة الاسلام شفتى اصفهانىگوید: «مرحوم حاج ملا خلیلاستعمال دخانیات را حرام مى‏ دانست و رساله ‏اى در این خصوص تصنیف کرد.».

8 ـ رسالة فی صلاة الجمعة با عنوان جاء الحق فی صلاة الجمعه.[48] صاحب ریاضمتذكر شده كه ملا خلیلمطالب این رساله را ابتدا در شرح فارسى خود بر كافى آورده بود و بعد به صورت رساله ی مستقلّى در آورد. ملا محمّدطاهر قمّىدر ردّ آن، رساله‏اى تألیف کرد. سپس رساله متوسط دیگری در این مورد به زبان فارسی نوشت و در انکار نماز جمعه مبالغه نمود. پس از آن برای سومین مرتبه، رساله ای در این باب تالیف نمود و در آن منصفانه سخن گفت. مثل کلام او در باب عدم فاسق بودن اقامه کننده نماز جمعه، زمانی که از اخبار و روایات وجوب یا استحباب آن را دریابد.[49]

9 ـ رموز التفاسیر الواقعة فی الكافی و الروضة[50] ملا خلیلدر این اثر، آدرس احادیثى را كه در كتاب كافى در تفسیر آیات شده، نقل كرده، و با قرار دادن رموزى براى كتاب و بابهاى كافى، موضع آن ها را مشخّص کرده است.

10 ـ الأسئلة الخلیلیة؛[51]

11 ـ تفسیر سورة الفاتحة؛

12 ـ رسالة أقوال الأئمّة؛

13 ـ رسالة فی الأمر بین الأمرین؛

14 ـ شرح الصحیفة؛

15 ـ فهرست الكافی؛

16 ـ اجوبه مسائل محمّد مؤمن؛

17 ـ تعلیقة على التوحید؛

18 ـ حاشیة الكافی؛

19 ـ شرح کتاب زکات،[52]

20 ـ رساله قمّیه[53] (به فارسى)؛

21 ـ رساله نجفیه[54] (به فارسى).

منصب دینی و سفرها

ـ تولیت آستانه حضرت عبدالعظیم حسنى (ع)

ملا خلیلدر سنّ بیست و هفت سالگى به سِمَت مدرّسى آستانه حضرت عبدالعظیم حسنى،علیه‏ السلام، و تولیت اوقاف آن آستانه، از سوى همدرس خود خلیفه سلطان ـ كه به وزارت شاه عباسنائل شده بود ـ منصوب گردید، ولى پس از مدتى از آن سمت بر كنار گردیده و ملا نظام الدین قرشى ساوجى(متوفای حدود 1040قمری) به جاى وى منصوب گردید.[55]

ـ مهاجرت به مكه

به جهت تحریم اقامه ی نماز جمعه و انکار و نهی مجدانه از برگزاری آن در عصر غیبت امام زمان،علیه السلام، وی از تولیت آستانه ی حضرت عبدالعظیم،علیه ‏السلام، عزل شده، راهى مكّهمكرّمه شد. چند سالى مقیم آن بلده طیبه گردید، ولى زندگیش در آن جا نیز متلاطم بود. در كتاب ‏هاى تذكره، مناظرات گوناگونى نقل شده كه بین ملا خلیلو عالمان شیعه و سنى در مسائل مختلف رخ داده است. شیخ حرّ عاملىنقل مى‏ كند اولین بار كه به مكهمشرف شده، ملا خلیلرا ملاقات کرد كه مشغول حاشیه نوشتن بر مجمع البیانبوده است.[56]

ـ بازگشت به قزوین

ایشان پس از اقامت چند ساله در مكه، به قزوینبازگشت و تا آخر عمر در این شهر مشغول تدریس و تصنیف بود. وى در آخر عمر نابینا مى‏ گردد و در سن 88 سالگى دار فانى را وداع مى‏ كند. از آثار باقى مانده از ملا خلیلدر قزوین، مدرسه ‏اى در محلّه ی آخوندقزوین، معروف به مدرسه ی آخوندیا مدرسه ی خلیلااست.[57]

ارتباط با حاکمان وقت

ملا خلیل قزوینیدر نزد پادشاهان صفوی، امیران، وزیران و سائر مردم از جایگاه والائی برخوردار بود. ابتدا در زمان وزیر پادشاه زمان خود در حالی که کمتر از 30 سال داشت، تولیت آستان مقدس حضرت عبدالعظیم حسنی(علیه السلام) و تدریس در آنجا به ایشان واگذار شد. سپس به عللی که ذیلا ذکر می گردد ایشان پس از مدتی از این سمت معزول گردید و سمت تدریس در آنجا نیز به شاگرد شیخ بهائییعنی نظام الدین محول شد. وی سپس به مکهمسافرت نموده و در آنجا مشغول نوشتن حاشیه مجمع البیانگردید. پس از مراجعت از مکهساکن قزوینگشت.

میان او و حاکمان و قزوینمسائلی بود که باعث عزل وی از تولیت آستان مقدس شاه عبدالعظیم حسنی(علیه السلام) گردید. از جمله علل برکناری او از این سمت می توان به موارد ذیل اشاره کرد:

1 - وی از تحریم کنندگان و نهی کنندگان و منکران اقامه نماز جمعه در زمان غیبت بود.

2 - ایشان از افراد اخباری بود که به شدت منکر اجتهاد بود.

3 - او از کسانی بود که به شدت از روش تصوف و حکمت دوری کرده و بر آنها انکار می نمود و همچنین منکر اقوال منجمین و اطباء عصر خویش بود.[58]

ملا خلیل قزوینی از گاه دیگران

صاحب جامع الرواة

صاحب جامع الرواةاز ملا خليل با عبارات ذيل نام مي برد:

«خليل بن الغازي القزوينيالملقب ببرهان العلماء، جليل القدر، عظيم الشأن رفيع المنزلة، من وجوه هذا الطايفة و ثقاتها و اثباتها و اعيانها امره في الجلاله و عظم الشأن و سموّ الرتبة و الثقة و العدالة و الامانة اشهر من ان يذکر و فوق ما يحوم العبارة و کان اخبارياً عالماً بالعلوم العقلية و النقلية»[59]

شیخ حر عاملی

همتاي ملا خليل قزويني، جناب شيخ حر عامليدر امل الآملدر مورد اين شخصيت چنين مي فرمايد: «ملاخليل فاضلياست عالم، علامه حکيم، متکلمي مدقق، فقيهي محدث و ثقه، جامع فضائل که در فنون معموله به عصر خويش ماهر است. او از معاصران ما است که مدت ها در مکهي معظمه اقامت فرمود و بر تفسير مجمع البيانحاشيه زد.». صاحب اَمل اضافه مي کند، ملا خليل عالميدقيق النظر و هوشيار و نيکو تقرير و با فهم و از دانشمندان بزرگ عصر ما به شمار مي آيد».[60]

صاحب راهنماي دانشوران هم از او به عنوان «در شمار فقيهان و متکلمان اماميه» نام مي برد.[61]

شیخ عباس قمی

شيخ عباس قمينيز از ملا خليل قزوينيبا عبارات ذيل تعبير مي آورد:

«المولي الجليل، العالم الفاضل، العلامة، الحکيم، المتکلم المحقق، المدقق الفقيه، المحدث الثقه، جامع الفضائل، معاصر صاحب امل الاملو صاحب تأليفات نافعه»[62]

ریاض العلماء

در رياض العلماءنيز وصف او چنين آمده است:

«وکان رحمه الله، دقيق النظر، قوي الفکر، حسن التقرير، جيد التحبير، من اجلّ مشاهير علماء عصرنا، و اکمل نحارير فضلاء دهرنا»

صاحب سلافة العصرنيز در وصف او بسيار ثناء گفته و وي را ستوده و به بعضي از تأليفات ملا خليلاشاره کرده است.[63]

 

مزار و مدفن‏

مقبره دانشمند، فقيه و مفسر دوره صفويه ملا خليل بن غازي قزويني

ملّا خليل در سال 1089 ق چشم از جهان فروبست و بنا به وصيت در محل تدريس خود - مدرسه خليلا - قرار ابدى گرفت. در همين سال ملّا رفيعا - شاگرد ملّا خليل - نيز وفات نمود. يكى از شاعران، ماده تاريخ وفات آنها را چنين سروده:

دُرّ درياى دين مولا خليلا                         چو نور از ديده مردم نهان شد
                     
يگانه گوهر بحر معانى‏                              رفيعا واعظ دهر از ميان شد
                     
پى تاريخ شان غوّاص دل گفت‏        دو دُرّ بيرون زيك درج جهان شد[64]

                     
در جوار آرامگاه ملّا خليل، سه فرزند وى: سلمان، احمد و ابوذر نيز آرميده‏اند.
اين مدرسه در آن روزگار محل حضور دانشمندانى نامى همچون فيض كاشانى، شيخ حر عاملى، ملّا رفيعاى واعظ، آقا رضى و... بوده و هم اكنون در اختيار بنياد ايران‏شناسى شعبه استان قزوين قرار دارد.
بناى آرامگاه ملّا خليل در كتاب بناهاى آرامگاهى (دائرة المعارف بناهاى تاريخى ايران در دوره اسلامى) چنين توصيف شده است: از محوّطه ميدان محله آخوند از كوچه‏اى كه به طرف جنوب غربى مى‏رود، به فاصله 50-60 متر، به كوچه باريكى مى‏توان رسيد كه به جانب غرب امتداد دارد.
در سر دو نبشى اين كوچه، ورودى مقبره مرحوم مبرور مولا خليلا «طيّب اللَّه رمسه» متوفى سال 1089 ق واقع شده است. اين آرامگاه داراى دو در بزرگى است و حياط متوسطى با ديوار آجرى دارد. امروزه اين محوطه هيچ گونه بنايى ندارد. در انتهاى جنوبى حياط، چند مزار ديده مى‏شود كه يكى آرامگاه مرحوم مولا خليلا و سه قبر ديگر از آنِ فرزندان آن مرحوم به نام سلمان، احمد و ابوذر است. اين محوّطه همچنان كه معلوم است، سابقاً مدرسه و جايگاه تدريس مرحوم مولا خليلا بوده كه اكنون بناهاى آن از بين رفته است.[65] در سال‏هاى اخير اين مدرسه و آرامگاه، تعمير مختصرى شده و پابرجاست.

پی نوشت:

[1]جامع الرواة، ج 1، ص 298.
[2] برگى از تاريخ قزوين، حسين مدرسى طباطبايى، ص 206 (پاورقى).
[3] تميم أمل الآمل، ص 60؛ الذريعة، ج 22، ص 351.
[4] الذريعة، ج 1، ص 88.
[5] تميم أمل الآمل، ص 146.
[6] برگى از تاريخ قزوين، ص 205- 206 (پاورقى).
[7] فهرست نسخه‏هاى خطى كتابخانه مجلس شوراى اسلامى، ج 35، ص 262.
[8] رياض العلماء، ج 2، ص 262.
[9] وى منسوب به رُنان از قراء اصفهان است. ر.ك: مراصد الاطّلاع على أسماء الأمكنة والبقاع، ج 2، ص [10] معجم البلدان، ج 3، ص 73. جمعى از محدثان قرن ششم و هفتم، منسوب به اين منطقه هستند.
[11] در بیان بعضی از شاگردان ملا خلیل قزوینی از مقاله‌ی کافی پژوهان جناب آقای محمد قنبری که در خبرنامه‌ی کنگره – شماره‌ی چهارم، بهار 1388شمسی چاپ شده، استفاده گردید که بدین طریق از ایشان قدردانی می گردد.
[12]ریاض العلماء، ج 2، ص 263؛ امل الآمل، ج 2، ص 260 و زندگی دانشمندان (قصص العلماء)، میرزا محمد تنکابنی، ص 245، قم، موسسه‌ی فرهنگی انتشاراتی حضور، چاپ اول، 1380.
[13]تکمله امل الآمل، سید حسن صدر، قم، کتابخانه آیت الله مرعشی، چاپ اول، 1410 قمری، ص 261.
[14]امل الآمل، ج 2، صص 176. 177.
[15]ریاض العلما، ج2، ص 263.
[16]ریاض العلما، ج 2، ص 263؛ همان، ج 1، ص 94.
[17]بحارالانوار.مقدمه جلد 0.ص 52. رک: گلشن ابرار، ج 1، ص 249.
[18]ریاض العلما، ج 2، ص 263.
[19]همان.
[20]همان.
[21]همان.
[22]همان، صص 263. 264.
[23]همان، ص 263.
[24]امل الآمل، ج 2، ص 248.
[25]تکمله امل الآمل، سید حسن صدر، ص 248.
[26]الذریعة، ج 5، ص 142؛ ج 20، ص 142.
[27]روضات الجنات، جلد 3، صص 273. 72؛ ریاض العلما، ج2، ص 264.
[28]روضات الجنات، جلد 3، ص 273.
[29]ریاض العلما، ج2، ص 264.
[30]رک: مقاله‌ی آثار فارسی‌ عالمان‌ شیعی‌ در عصر صفویان‌ (به‌ روایت‌ كتاب‌ تاریخ‌ ادبیات‌ ایران‌) نوشته‌ی محمد باغستانی‌ كوزه‌گر.
[31]همان.
[32]همان. در مقاله‌ای با نام کتاب‌شناسی امام حسین(ع) نوشته‌ی محمد علی خلیلی، یک اثر از ایشان به این صورت معرفی شده است: الحدیدةالحسینیة فى‏قطع‏لسان‏اعوان‏الامویة، ملا صالح بن ملا محمّدحسن بن نظام‏الدین قرشى ساوجى، عربى، نثر، امام حسین ع
(با استفاده از کتابخانه‌ی سایت تبیان)
[33]همان، در مورد حالات ایشان در تراجم الرجال نوشته‌ی سید احمد حسینی، جلد 2، ص593 چنین آمده است: «المولى محمد باقر التبریزی(ق 11 ق 11) محمد باقر بن الحافظ كیجى بیك التبریزی عالم له ید طولی فی العلوم العقلیة بالاضافة إلى إطلاعه بالعلوم النقلیة، من ّ تلامذة المولى خلیل القزوینی، فهو من إعلام أواخر القرن الحادی‌عشر و لعله بقی إلى أوائل القرن الثانی‌عشر. له "الجبر و الاختیار"»
[34]الفوائد الرضویه، همان، ص 296.
[35]همان، صص 297 – 296.
[36]الذریعه، ج 13، ص 5؛ ج 14، ص 27؛ التراث العربى، ج 3، ص 223.
[37]فهرستگان نسخه‌‌هاى خطى حدیث وعلوم حدیث شیعه، ج 4، ص 163 ـ 168.
[38]الذریعة، ج 6، ص 145؛ و ج 15، ص 6.
[39]الذریعة، ج 5، ص 142؛ و ج 20، ص 142.
[40]روضات الجنات، همان، ص 269.
[41]الذریعة، ج 13، ص 177.
[42]الذریعة، ج 6، ص 35.
[43]همان.
[44]ریاض العلماء، ج2، ص 265.
[45]كتابشناسى اصول فقه، مهدى مهریزى، ص 84.
[46]امل الآمل، ج 2، ص 112.
[47]الذریعه، ج 11، ص 173.
[48]معجم مولفی الشیعه، علی فاضل قائینی نجفی؛ ص 313، بی جا، نشر وزارت ارشاد اسلامی، چاپ اول، 1405 هجری قمری.
[49] ریاض العلماء، ج2، ص 266.
[50]الذریعه، ج 11، ص 251 رقم 1538؛ الفوائد الرضویه، جلد 1، ص 295.
[51]معجم مولفی الشیعه، علی فاضل قائینی نجفی؛ ص 313، بی جا، نشر وزارت ارشاد اسلامی، چاپ اول، 1405 هجری قمری.
[52]زندگی دانشمندان (قصص العلماء)، میرزا محمد تنکابنی، ص 245، قم، موسسه‌ی فرهنگی انتشاراتی حضور، چاپ اول، 1380.
[53]الذریعه، ج 5، ص 230 با عنوان جوابات المسائل القمیة؛ و ج 11، ص 222 با عنوان الرسالة القمیة؛ و ج 17، ص 171 القمیة؛ و ج 20، ص 363 با عنوان المسائل القمیة.
[54]كشف الحجب والاستار، سید اعجاز حسین، ص 577؛ الذریعه، ج 11، ص 228 با عنوان الرسالة النجفیة؛ و ج 20، ص 371 با عنوان المسائل النجفیة.
[55]طبقات أعلام الشیعة (قرن 11قمری)، ص 204.
[56] امل الآمل، ج 2، ص 112.
[57]دایرة المعارف تشیع، ج 7، ص 248.
[58]ریاض العلما، ج 2، ص 261.
[59]جامع الرواة،‌ محمّد بن علی اردبیلی، قم، انتشارات كتابخانه‌ی آيت‌‌الله مرعشی، 1403 قمری، جلد 1، ص 298.
[60]امل الآمل، ج 2، ص 112 و طبقات اعلام الشیعه، همان، ص 201.
[61]راهنمای دانشوران همان، ص 73.
[62]الفوائد الرضویه، همان، ص 295.
[63]روضات الجنات، همان، ص 269.

 

منابع: 

صافى در شرح كافى‏ (تحقیق دارالحدیث)، ج1، ص 8 تا 49.
گلشن ابرار جلد 9