قطب الدین لاهیجی

 

مطلع

محمد بن شیخ علی بن عبدالوهاب بن پیله فقیه اشكوری دیلمی ملقّب به «قطب الدّین»، «شیخ الاسلام» و «بهاءالدین» از مشاهیر حكما و عارفان اسلامی سده یازدهم هجری قمری به شمار می آید. وی از شاگردان برجسته میر محمدباقر داماد (متوفای 1042 ق.) و هم عصر با حكیمان و عالمان بزرگی چون: فیّاض لاهیجی (متوفای 1051 ق.)، فیض كاشانی (متوفای 1091 ق.)، ملا محمّدتقی مجلسی (متوفای 1070 ق.) و شیخ حرّ عاملی (متوفای 1104 ق.) بوده و عالمی جلیل، فاضل، عامل، متأله و متبحر در علوم و شاعر است.(1)

- مراد علامه مجلسی از استاد ریاضی خویش، قطب الدین لاهیجی است که از ریاضی دانان بزرگ قرن یازدهم بود که در همان اصفهان حضور داشته و مجلسی پیش ایشان درس ریاضی متعارف زمان خود را خوانده بود. -

قطب الدّین یا بهاءالدّین

مؤلف در برخی از تألیفات خود، لقب «قطب الدّین» و در برخی دیگر لقب «بهاءالدّین» را برای خودش انتخاب نموده است. علت تعدد لقب ایشان چیست؟ در ابتدا نظری به تألیفات ایشان افكنده و سپس جواب آن را خواهیم داد. مؤلف در اوّلین اثر خویش، محبوب خود را قطب الدّین معرفی نموده است. وی در مقدمه كتاب محبوب القلوب این گونه می نویسد:

و بعد یقول الفقیر الی الله الغنیّ المغنی قطب الدّین محمد بن شیخ علی الشریف الدیلمی الّلاهجی...(2)

وی در مقدمه كتاب شرح عرفانی - فلسفی صحیفه سجادیه می نویسد:

باعث جرأت فقیر بی بضاعت قطب الدّین محمد بن شیخ علی الشریف الدیلمی اللاهجی مولداً و الدیلمی محتداً كه رأس المال و ذخیره مآلش جهت حضرات طاهرات ائمه دین صلوات الله علیهم اجمعین است بر تحریر ترجمه دعوات.(3)

ولی در تفسیر شریف لاهیجی و كتاب خیرالرجال، مؤلف برای خود لقب «بهاءالدین» را ذكر می كند و همین تعددّ لقب باعث شده كه علامه تهرانی در كتاب مصفّی المقال (4) از قطب الدّین اشكوری و بهاءالدین اشكوری به طور جداگانه اسم ببرد. ولی در كتاب «الذریعه» تحت عنوان خیرالرجال می گوید:

الَّفَه الشیخ بهاءالدین محمد بن الشیخ ملا علی الشریف الدیلمی اللاهیجی المظنون قویّاً انه هو الذی ترجمه الشیخ الحرّ فی امل الآمل مولانا قطب الدّین محمد بن علی... و من توصیفه بمولانا یظهر حیاته عند تألیف امل الآمل (1097 ه' .ق.) كما یعلم من دیدنه...

بنابراین بسیار بعید است كه دو نفر با یك اسم و نسب و محلّ در یك عصر باشند و كتاب ثمرةالفؤاد از یكی از آن دو و كتاب خیرالرجال از دیگری باشد و هردو در یك سال (1075 ق.) نوشته شده باشد و در هیچ كتاب رجالی به طور مجزا اسم برده نشده باشند. از اینجا به خوبی می توان پی برد كه صاحب ترجمه، دارای دو لقب بوده؛ یكی «بهاءالدّین» و دیگری «قطب الدّین» یا لااقل در برهه ای از زمان به لقب «قطب الدّین» و در برهه ای دیگر به لقب «بهاءالدین» ملقب بوده است.(5)

و اما احتمال قوی تر درباره تغییر لقب صاحب ترجمه از «قطب الدّین» به «بهاءالدین» می توان به تغییر در مشرب و طرز تفكر وی اشاره كرد، چنانچه مرحوم محدّث ارموی در مقدمه تفسیر شریف لاهیجی آورده است:

«اگر اندكی تأمل شود می توان احتمال داد مصنّف (صاحب ترجمه) در اوایل عمر خود دارای مشرب و مذاق حكمی و فلسفی بوده و در آن اوان، كتاب محبوب القلوب و هم چنین شرح صحیفه سجادیه را تألیف كرده است و در اواخر حال، نظر به رواج احادیث و اخبار، در نتیجه بیانات محمدامین استرآبادی رضوان الله تعالی علیه كه تكان بزرگ به علمای آن عصر داده؛ بلكه روش استنباط را عوض كرده، چنانكه شواهد جلیّه دالّ بر آن است، از آن مشرب و مذاق برگشته و این تفسیر (تفسیر شریف لاهیجی) را طبق مذاق اهل حدیث و روایت نوشته است.»(6)

شاهد مطلب این است كه در تفسیر شریف لاهیجی مؤلف ضمن تحقیقی نوشته است:

«منقول از ملا محمدامین استرآبادی رحمةالله تعالی است كه گفته...»(7)

در جای دیگر در ذیل آیه (ربّنا اغفرلی و لوالدیّ...) گفته است:

چنان كه مولانا محمدامین استرآبادی تصریح بر این كرده است.(8) و غیر ذالك.

در هر صورت وی چون در ابتدا مذاق فلسفی و عرفانی داشته و به آثار تعقّلی توجه داشت لذا قطب الدّین را می پسندید؛ ولی در اواخر، چون مذاق اخباری و تعبدی به خود گرفته بود لقب بهاءالدین را در تفسیر برای خود برمی گزیند.

تولد

قطب الدّین محمد بنا به آنچه كه در خاتمه كتاب محبوب القلوب ذكر كرده در لاهیجان و در محله ای مشهور به «میدان» دیده به جهان گشوده است. سال تولد وی حدود 1010 ق. در لاهیجان بوده است و در خاندان علم، فضیلت و سیادت رشد و نمو كرده است.

خاندان علم و سیادت

قطب الدّین محمد از طرف پدر و مادر به دو خاندان بزرگ و مهم منتسب است. پدرش شیخ علی از عالمان معروف «اشكورات» رودسر است كه به خاطر داشتن موقعیت ممتاز علمی، توسط والی لاهیجان بنا به علل ناگفته، از اشكور به لاهیجان آمده و این شهر را به عنوان وطن اختیار كرده و منصب شیخ الاسلامی لاهیجان را عهده دار گردیده است. جدّش شیخ عبدالوهاب و جدّ اعلای او، «پیله فقیه» اشكوری، همگی از عالمان بزرگ عصر خویش در آن سامان بوده اند.

مادرش زنی علوی به نام فاطمه است كه همراه پدر (سیدعلی) و پدر بزرگش (سید محمد یمنی) از ترس پادشاه روم برای حفظ مذهب خود به ایران آمدند. این سه، در قزوین بر شاه طهماسب صفوی وارد و از سوی وی مورد كرام قرار گرفتند. به دستور شاه آنان در منزل قاضی محمد رازی كه از مقربان سلطان بود، به مدت 3 ماه ماندگار شدند؛ ولی به علت بدی آب و هوا و ناسازگاری آن با وضع مزاجی، سید محمد یمنی از دنیا رفت. شاه طهماسب صفوی فرمانی برای والی لاهیجان نوشت و چون آب و هوایش موافق با هوای یمن بود، سیدعلی و تنها دخترش فاطمه (مادر قطب الدین)، راهی اشكور و پس از مدتی به لاهیجان وارد شدند و مورد كرام والی لاهیجان قرار گرفته و منزلی در جوار عمارتش برای آنان تهیه كرد. به واسطه رفاقت و الفتی كه بین پیله فقیه و سید علی یمنی بود. پیله فقیه دختر سید علی را برای پسرش كه فقیهی عامل بود، خواستگاری نمود و به عقد او درآورد.

قطب الدّین چگونگی سكونت جدّی مادری (سیدعلی) در لاهیجان را این گونه می نویسد:

«شاه طهماسب صفوی فرمانی برای امرای لاهیجان نوشت تا سید علی یمنی (جدّ) و دخترش فاطمه (مادرم) را كرام نمایند و آن فرمان الآن نزد مؤلف (قطب الدّین محمد) موجود است. سیدعلی و دخترش به لاهیجان آمدند و بر جدّ من پیله فقیه اشكوری وارد شدند و اهالی محلات لاهیجان ازدحام كردند و اهالی هر محله ای می خواستند كه سیدعلی و دخترش در محله آنان اقامت نمایند. چون این امر به منازعه كشید، والی لاهیجان گفت: ما آنان را در مكانی كه نزدیك ما باشد سكنا می دهیم و در محلّه مشهور به «میدان»، قطعه زمینی نزدیك قلعه ای كه محل سكنای ولات و حكام تكنون است، می خریم و برای آنان عمارتی بنا می كنیم؛ تا در آن سكن شوند. مؤلف می گوید آن موضع الآن محل سكونت ما، در لاهیجان است.»

و آن گاه می نویسد:

مادرم از سادات جلیل القدر، مؤمنه، عابده، زاهده و دارای علوم ظاهری و باطنی و واجد صفات ممتاز اخلاقی و روحی بوده است.

قصهّ ای لطیف

جدّ مادری قطب الدّین (سیدعلی یمنی) دارای علوم باطنی و علوم غریبه بود. مؤلف می گوید: پدرم (شیخ علی) برایم قصه لطیفی را بدین صورت نقل كرد: مادرم (مادر شیخ علی) برایم نقل كرده پدرم سید علی فرزندی جز من (فاطمه) نداشت. بنابراین علوم واجبات و مستحبّات و نحو و صرف و علوم رمل را به من آموخت. روزی مادرم به من گفت: شما فرزندی جز او ندارید، پس از آن علوم غریبه ای كه می دانید و در بلاد روم آموخته اید به وی بیاموزید.

سید علی گفت: علوم غریبه از اسراری است كه باید از غیر اهلش پنهان داشته شود و به هركس نباید آموخت و زن ها تحمّل آموختن این علوم را ندارند.

من از مادرم بسیار می خواستم كه به پدر (سید علی) اصرار كند تا آن علوم را به من بیاموزد و سرانجام پدرم (سید علی) گفت: پاره ای از آن را به او می آموزم اگر مراعات آن را نمود بقیه را نیز به او خواهم آموخت و به من گفت اگر خواستی وقایع آینده برای تو آشكار شود ابتدا باید كارهایی را انجام بدهی. سپس كبوتری نزد تو می آید و مقابل تو می نشیند و با تو سخن می گوید و اگر بخواهی، هر واقعه و حادثه ای رإ؛ّّ كه اتفاق خواهد افتاد، به تو می گوید. روزی پدرم از خانه بیرون رفته بود و اتاق او (كتابخانه اش) طبق معمول، قفل بود. به فكرم رسید كه آن عمل را در خلوت انجام بدهم تا ببینم پدرم راست گفته است یا خواسته مرا دست به سر كند. لذا درب اتاقش را باز نمودم و وارد شدم، تا كسی مرا نبیند و آن اعمال را انجام دادم. وقتی تمام شد، كبوتری از روزنه طرف غربی اتاق پدرم وارد شد و بر طاقچه اتاق نشست و شروع به سخن گفتن كرد و من چون چنین دیدم، سینه ام تنگ شد و بدنم به لرزش افتاد و ناله ای زدم و غش كردم. مادرم صدای شیون مرا شنید و در همان وقت پدرم نیز وارد خانه شد. وی چون مرا بدین حالت دید به مادرم گفت كه بدن مرا مالش دهد و گلاب و بخورات مناسب آماده كند، تا اینكه كم كم حالم خوب شد. آن گاه باخشم رو به مادرم كرد و گفت: نتیجه پیروی از قول زن ها جز پیشمانی و ندامت نیست.(9)

كودكی و تحصیلات قطب الدّین

قطب الدّین در دوران كودكی از نعمت وجود پدر محروم شد و زیر نظر مادر فاضله اش تربیت یافت. سال ورود وی به مركز علمی لاهیجان معلوم نیست؛ ولی قسمت عمده تحصیلاتش را در لاهیجان سپری نموده است. وی در حدود سال 1035 ق. به حوزه علمیه اصفهان - كه در آن عصر مركز علمی دنیای اسلام بود - وارد گردید. او در محضر عالمان مشهوری چون میرداماد و ملاصدرا تلمّذ كرد و سال ها از دانش بی كران آنان خوشه ها چید و به تكمیل معلومات خود پرداخت. وی بعد از رحلت استادانش: میرداماد در سال 1043 ق. و ملاصدرا 1050 ق. برای صله ارحام به لاهیجان رفت و در این شهر رحل اقامت افكند. وی در این ایام با مرگ برادرش جلال الدّین محمد كه مقام «شیخ الاسلامی» لاهیجان را به عهده داشت مواجه شد و پس از برادرش عهده دار منصب «شیخ الاسلامی» لاهیجان گردید و همین امر باعث اقامت دائمی وی در لاهیجان شد. وی به تألیف، تصنیف، و به مشاغل و مناصب دینی می پرداخته است. او از روزگار كج مدار شكوه نموده به خاطر اینكه مشغولیات پدر و برادر، نگذاشته است كه وی به كسب علوم و آداب بپردازد و از اذیت و آزار عالمان غیر عامل در رنج بوده است.

وی در سال 1058 ق. مشغول تألیف كتاب محبوب القلوب در لاهیجان بوده است. او ضمن گلایه از روزگار و عالمان غیر عامل، خود عالمی عامل و فقیه بارعی بوده. قطب الدّین حادثه حریقی را كه باعث از بین رفتن خانه ها، اشیا و كتب او گردیده با اندوه متذكر شده است:

در سال 1058 ق. در شهر لاهیجان آتش سوزی ای اتفاق افتاد كه در آن، خانه و اشیای نفیس و مهم من از جمله حدود 600 جلد كتاب از كتابهای نفیسه كه در میان آنها، كتابهایی به خط خواجه نصیرالدّین طوسی و علامه حلّی بود، در آتش سوخت. نیز بسیاری از نوشتجات پدر، برادرم و خودم كه به خط خودم نوشته، تصحیح و مقابله كرده بودم، همه طعمه آتش شد. حتی برای من به جز سرمایه حقیقی و گرانبهای واقعی كه حسن ظن به خدا و محبت اهل بیت عصمت و طهارت(ع) باشد، چیز دیگر باقی نماند.(10)

مسافرت به هندوستان

قطب الدّین در سال 1086 ق. به هندوستان سفر كرد و كتاب تفسیر شرف را در شهر «پتنه» (عظیم آباد» هندوستان (11) به اتمام رسانید. علت سفر وی به هندوستان معلوم نیست؛ ولی مسلم است كه زن و فرزندان وی در لاهیجان سكن بوده اند.

«تمّ تألیف هذه الترجمة الانیفة علی ید مؤلفه بهاءالدین محمد بن شیخ علی بن عبدالوهاب ابن پیله فقیه الاشكوری الدیلمی الشریف اللاهجّی عفا الله عنهم فی شهر مولود من نزل علیه القرآن صلوات الله علیه و

صفحه 210

آله فی یوم الثلثاء اربع و عشرین من سنة ستّ و ثمانین و الف (1086 ه' .ق.) من هجرة خیر البریة علی آله الصلوة والتحیة فی بلدة پتنه صانها الله عن الفساد و الفتنه من بلاد الهند.»

البته این احتمال قوی به نظر می رسد كه مؤلّف، نزدیك به تمام شدن تفسیر، به هند رفته و این كتاب را در دست تألیف داشته و در شهر پتنه هند اجزای آخر آن را تمام كرده باشد.(12)

سفر مجدّد به اصفهان و حادثه دیگر

معلوم نیست قطب الدّین چند سال در هند اقامت داشته است. وی از طریق دریا به ایران بازگشت و در سال 1088 ق. به اصفهان رسید و در این شهر اقامت گزید. وی در اصفهان به امور علمی می پرداخته كه خبر حادثه عظیم زلزله در لاهیجان و گیلان به وی می رسد و وی را به سختی ناراحت و نگران می نماید. وی در این باره می نویسد:

روز چهار شنبه عید قربان سال 1088 ق. به هنگام نماز صبح، زلزله عظیم و هولنكی در گیلان، خصوصاً در شهرما، لاهیجان روی داد، به طوری كه در ظرف 6 دقیقه، بیشتر ساختمان ها و مسجدها، خصوصاً مسجد جامع، با مناره های بلندش، زیارتگاه ها، حمام ها و پل ها ویران شد. ساختمان های مسكونی ما نیز به كلی منهدم شد، به طوری كه قابل تعمیر و اصلاح نبود. در این واقعه هولنك بیش از 60 نفر، كه بیشترشان در حمام ها بودند، جان سپردند. اگر این واقعه در دل شب وقتی كه مردم خواب بودند اتفاق می افتاد، گمان می رفت بازماندگان این واقعه كمتر از جان سپردگان باشد. از آنجا كه من در آن زمان، در دارالسلطنه اصفهان بودم خبر این واقعه پس از 20 روز شفاهاً به وسیله مسافران به من رسید. پیش از آنكه كیفیت واقعه به وسیله نامه به من برسد. به دلیل نگرانی از حال فرزندان، برادران، بستگان، خویشان و خدمتگزاران و غیر ایشان از سكنان اهل خانه ام چنان مضطرب بودم كه قلم از تقریر و انگشتان از بیانش، عاجز است. پس از 5 روز از شنیدن این خبر، به طور مجمل، نامه ای از فرزند عزیزم، شیخ ابوسعید رسید. در این نامه آمده بود فرزندان و برادران و سایر مردان و زنان از خدمتگزاران و غیر ایشان از سكنان اهل خانه من همه سالمند، پس شكر خدا را به جا آوردم، چنان كه عادت و روش به هنگام وقوع حوادث است.(13)

شعر

قطب الدّین دارای قریحه شعری بوده است. با ملاحظه محبوب القلوب و... این مطلب صریحاً آشكار می شود؛ زیرا مؤلف مقدار زیادی از اشعار را به صراحت به خود اسناد می هد. از ملاحظه این اشعار پرمغز و پخته، قدرت طبع و قریحه سرشار و توانایی وی در شعر به دست می آید. در محبوب القلوب این گونه آورده است:

خدایا لطف كن علم لدنّی

كز و قائم شود اركان دینی

ز تحقیقات اشراقی چه لافی

زتدقیقات مشایی چه بافی

صفحه 212

حكیمی كو براه عقل پوید

تو گویی علم خود از جهل جوید

به عقل خود چسان پیچیده گویی

كه نقلی در جهان نشنیده گویی

ترا از آب و عقل اهل یونان

طهارت كی شود حاصل به بایقان

ز خك یثرب نقل ارنمایی

تیمّم به كه زیشان آب خواهی

گر آیین كلامت خوش نماید

ترا تحقیق بی شبهت فزاید

سخن جویی ز صوفی خود چه حاصل

كه گوید از ریاضت گشته واصل

نمود از گوشه گیری پلّه پلّه

گمان اعتكاف شرع چله

چو در دین عجایز عجز بودست

از آن پیغمبر این طاعت شنود است

به در گاه حق ار عجز آوری پیش

شوی در دانش از هر كاملی بیش (14)

تألیفات

تكنون 9 اثر از قطب الدّین، در علوم گوناگون همانند: تفسیر، علوم روایی، فقه، فلسفه، كلام، عرفان، اخلاق و ریاضیات شناخته شده است.

1 - تفسیر شریف لاهیجی؛ این تفسیر به زبان فارسی و در چهار جلد تدوین شده و تفسیر مبسوطی است كه بیشتر صبغه روایی دارد و در رتبه تفاسیر متوسّط قرار می گیرد، یعنی از حدّ یك ترجمه و تفسیر ساده فراتر بوده و در عین حال چندان عمیق، مفصّل و فنّی نیست.

مؤلف، این كتاب را در شهر پتنه هند در سال 1086 ق. به اتمام رسانده است. این تفسیر تكنون دوبار چاپ شده؛ نخست بخشی از آن درهند در حاشیه تفسیر لوامع التنزیل و تحت عنوان تفسیر بهیّه و بار دوم به صورت كامل با تصحیح و تحقیق مرحوم دكتر سیدجلال الدّین محدث ارموی كه در مقدمه، صاحب كتاب را معرفی كرده است. این كتاب در سال 1340 ق. چاپ شده است و نیز دكتر آیتی دو جلد آن را به صورت جداگانه تصحیح نموده است. در مقدمه آن از دگرگونی هایی كه در روش اخلاقی و مذهبی و عقیدتی مؤلف پدید آمده، سخن به میان آمده است. قطب الدّین در این كتاب از رساله مثالیه خود بسیار نقل قول نموده است.(15)

2 - محبوب القلوب؛ شاید به جرأت بتوان گفت كه محبوب القلوب قطب الدّین اشكوری، یكی از مهم ترین منابع، در زمینه تاریخ فلسفه و حاوی ویژگی هایی است كه آن را از آثار مشابه ممتاز می گرداند. محبوب القلوب از پنج بخش اساسی تشكیل شده است:

مقدمه: در بیان حقیقت فلسفه و مبدأ پیدایش آن.

مقاله نخست: در شرح حال و آرای حكمای پیش از اسلام، از حضرت آدم تا یحیی نحوی است از جمله آنان است: آدم، شیث، ادریس، هرمس، اسقلبیوس، بقراط، جالینوس، لقمان، انباذقلس، فیثاغورس، سقراط، افلاطون، ارسطو، اسكندر، ذوالقرنین و...

مقاله دوم: به شرح حال 126 فیلسوف اختصاص دارد كه از حرث بن كلده ثقفی آغاز و به میر غیاث الدّین منصور دشتكی ختم می شود. از جمله فیلسوفان صاحب نامی كه در این قسمت به آنها پرداخته شده می توان به شخصیت های ذیل اشاره كرد: بختشیوع، حنین بن اسحاق، اسحاق بن حنین، كندی، ثابت بن مرّة، متی بن یونس و...

اشكوری در پایان این بخش به شرح حال 31 تن از بزرگان عرفان و تصوّف اشاره كرده كه از جمله آنهاست: اویس قرنی، كمیل بن زیاد نخعی، ذوالنّون مصری، ابراهیم بن ادهم و...

مقاله سوم: در سیره امامان معصوم(ع) و بخشی از احادیث مروی از ایشان و مشایخ امامیه است.

خاتمه: در شرح حال مؤلف و اجدادش.

قطب الدّین در محبوب القلوب در كنار بیوگرافی اجمالی هر فیلسوف، به تبیین و تفسیر دیدگاه ها و اندیشه های وی پرداخته و آن گاه كه آن را مطابق با واقع نمی بیند، با عبارت «لعلّ مراده» (شاید مقصودش این باشد) و نظایر آن، دست به توجیه زده و به گونه ای تفسیر می كند كه از دید خودش ایرادی بر آن وارد نشود.

مؤلف، در این كتاب نشان داده كه فقط یك مورّخ نیست؛ بلكه فیلسوفی تمام عیار است. او آثار فلسفی ارزشمندی دارد و از شاگردان ممتاز مكتب فلسفی میرداماد به شمار می آید؛ از این رو تفسیر و تحلیل های وی می تواند قابل استناد و تأمل باشد و به راحتی نمی توان از كنار آنها گذاشت. ختم كتابت این نسخه در سال 1095 ق. بدست شیخ محمد جعفر فرزند قطب الدّین صورت گرفته است.

یك نسخه از كتاب محبوب القلوب از كتابخانه آیةالله محفوظی كه شامل 160 صفحه است، در سال 1317 ق. توسط عبدالكریم شیرازی، با خط خوش ثلث و نستعلیق تحریر یافته است. اخیراً نسخه محبوب القلوب (مجلس شورای اسلامی) با ترجمه سید احمد اردكانی، با تصحیح و تحقیق: علی اوجبی كه یك جلد آن در حدود 600 صفحه است، در سال 1380 ش. به چاپ رسیده است.(16)

3 - فانوس الخیال فی ارادة عالم المثال یا الرسالة المثالیه؛ این اثر به زبان عربی آمیخته به فارسی نوشته شده است. در این رساله، نخست با استناد به احادیث مروی از امامان معصوم: به تبیین عالم مثال و صُوَر مثالی پرداخته شده و پس از آن دیدگاه های حكمای اشراقی، عرفا، صوفیه و اهل ذوق تفسیر شده است. تاریخ ختم كتابت در سال 1077 ق. است.(17)

این كتاب به ادعای علاّمه تهرانی، سومین كتاب قطب الدّین لاهیجی است.(18)

4 - الخطرات القلبیة یا اعمال القلب؛ این اثر به زبان عربی نگاشته شده و می كوشد این نكته را تبیین كند كه آدمی به خاطر خطورات قلبی مؤاخذه خواهد شد. وی این كتاب را به درخواست برخی از دوستانش و در جواب سؤال مؤاخذ از خطورات قلبی، نوشته است.(19)

5 - ثمرةالفؤاد؛ در بیان اسرار احكام و حقایق اعمال عبادی، شامل: مقدمه درباره اینكه عقل رسول باطنی است و دو مائده كه هریك متضمّن بخش های جزیی تر به نام ثمره است و به بیان اسرار عبادات و معاملات تا پایان دیات پرداخته و خاتمه ای در تعیین فرقه ناجیه است.(20)

6 - خیرالرجال؛ این كتاب به زبان عربی آمیخته به فارسی است. در این اثر رجالی، احوال راویان اسناد كتاب من لایحضره الفقیه به ترتیب ابواب آن بیان شده و در فهرست پایانی كتاب نام راویان به ترتیب حروف الفبا ذكر گردیده است. شیخ آقا بزرگ درباره این كتاب توصیفات بلندی دارد.(21) و سیّد اعجاز حسین هندی نیز تصریح كرده، هركه در این اثر تأمل كند به عمق دانش، قوّت با قدرت نقّادی و تحقیقات استوار وی پی می برد كه بسیاری از كتاب های مشابه فاقد آن است.(22)

7 - شرح الصحیفة السجّادیّه؛ كه ترجمه فارسی و شرح مختصری است بر صحیفه سجادیه و بیشتر صبغه عرفانی - اخلاقی دارد.(23)

8 - شرح بیتی از مثنوی؛(24)

9 - لطائف الحساب در ریاضیات؛(25)

رحلت

از سال رحلت قطب الدّین اطلاع دقیقی در دست نیست اما از آنجا كه خود در محبوب القلوب تصریح كرده، از زلزله هولنك لاهیجان كه در سال 1088 ق. رخ داده، جان سالم بدر برده و از طرف دیگر فرزندش، شیخ محمدجعفر، در سال 1095 ق. از آماده سازی فهرست محبوب القلوب فراغت یافته و در آنجا، هنگامی كه از پدر خویش یاد می كند، عبارت «رحمةالله علیه» را به كار برده كه حكی از درگذشت اشكوری است. در ضمیمه این دو مطلب می شود نتیجه گرفت كه او در فاصله زمانی 1088 - 1095 ق. چشم از جهان فرو بسته است.

وی در هنگام عزیمت به گیلان در منطقه تاریخی دیلمان چشم از جهان فرو بست.(26) پیكر پك وی را به قم منتقل و در این سرزمین مقدّس به خك سپردند.

مؤلف كتاب منتخب التواریخ* می گوید:

از جمله رواتی كه در قم مدفون اند عبارتند از: قطب الدّین الاشكوری، جناب محمد بن شیخ علی اللاهیجی الاشكوری مصنف كتاب محبوب القلوب و ایشان هم شیعه بودند و هم از تلامذه میرداماد.(27)

پی نوشت ها:

1 - پیِله، لفظی است گیلكی، به معنای بزرگ كه در اینجا به معنای فقیه بزرگ است این كلمه در الفاظی مانند پیله سیّد (سیّد بزرگ) پیله بازار (بازار بزرگ) و استعمال می شود طبق نوشته مؤلف، در 7 فرسخنی لاهیجان ناحیه ای است كه دارای هوای معتدل و آب های شیرین و كوه های بلند است وی می گوید: جدّ اعلای من كه «پیله فقیه» می باشد، فقیهِ صالح و عالم به علوم فقه، نحو، صرف، تفسیر، معانی و بیان بود (رك: مقدمه محبوب القلوب، ترجمه سیداحمد اردكانی، تصحیح و تحقیق علی اوجبی، تهران، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، سازمان چاپ و انتشارات، 1380 ش، ص 28) .

2 - ریحانةالادب، ج 4، ص 474؛ لغت نامه دهخدا، ج 32، ص 351؛ نجوم السّماء، ص 148؛ مقدمه تفسیر شریف لاهیجی، به قلم محدث ارموی، ص 5؛ پیشینه تاریخی فرهنگی لاهیجان و بزرگان، ص 489؛ دانشوران و دولت مردان گیل و دیلم، ص 85 و 601 .

3 - محبوب القلوب، خطی، ص 3 از حضرت آیةالله محفوظی كه این نسخه خطی را در اختیارم گذاشتند كمال تقدیر را دارم .

4 - مقدمه تفسر شریف لاهیجی، به قلم محدّث ارموی، ص 7 .

5 - مصّفی المقال، ص 370 .

6 - مقدمه تفسیر شریف لاهیجی، ص 8 .

7 - همان، ص 48 .

8 - همان، ج 1، ص 679 .

9 - همان، ص 674 .

10 - محبوب القلوب، خطی، ص 51 .

11 - همان، حاشیه .

12 - «پتنه» یا «پتنا» یكی از شهرهای مركزی ایالت بهار هندوستان است رك: پیشینه تاریخی لاهیجان، ص 501، به نقل از كتاب سرزمین هند، ص 421 .

13 - مقدمه تفسیر شریف، ص 49؛ اعیان الشیعه، ج 9، ص 431؛ طبقات اعلام الشیعه، ج 5، ص 497؛ قرن 12، ص 699 .

14 - حاشیه محبوب القلوب، ص 52 .

15 - همان، ص 4 .

16 - مقدمه محبوب القلوب، (نسخه مجلس شورای اسلامی)، ترجمه سیداحمد اردكانی، 1380 ش، ص 24 .

17 - همان، ص 50 - 55 .

18 - الذریعه، ج 16، ص 100 .

19 - طبقات اعلام الشیعه، قرن 12، ص 698 .

20 - الذریعه، ج 16، ص 100؛ محبوب القلوب، ج 1، ص 220 .

21 - مقدمه محبوب القلوب، ص 25 .

22 - همان، ص 24؛ الذریعه، ج 7، ص 283 .

23 - تفسیر شریف لاهیجی، ج 1، ص 73 .

24 - مقدمه محبوب القلوب، ص 24 .

25 - تفسیر شریف لاهیجی، ج 1، ص 43 .

26 - پیشینه تاریخی فرهنگی لاهیجان و بزرگان آن، ص 504 .

* منتخب التواریخ، باب هشتم، در شرح حال امام صادق(ع) در ذكر قبور شریف بزرگان و رُواتی كه در قم مدفونند .

27 - منتخب التواریخ، حاج محمدهاشم خراسانی، انتشارات اسلامیه، 1376 ش ص 494 .

نویسنده : محمدتقی ادهم نژاد لنگرودی

منابع: 

ستارگان حرم شماره 18 صفحه 202 تا217