خدا حافظ ى کاخ

محمّد بن سليمان ديلمى (گيلانى) مى گويد:

روزى خدمت امام جعفر صادق (عليه السلام) شرفياب شدم وعرض کردم: پدرم برى من نقل کرد: مردى به نام (نوشجان) به او گفت: وقتى اسبان عرب به قادسيه تاختند، ويزدگرد از وضع رستم فرخ زاد وتسليم شدن او آگاه شد، گمان کرد که رستم وتمام لشکر کشته شده اند. در اين حال پيکى از راه رسيد وگفت: چگونه در جنگ قادسيه پنج هزارتن کشته شده اند؟

يزدگرد در حالى که خود واهل بيتش را برى فرار آماده مى کرد در مقابل در ايوان کاخ خويش ايستاد وگفت: خداحافظ ى کاخ! من اکنون تو را ترک مى کنم امّا روزى من، يا مردى از نسل من، که زمان آن نزديک نيست، وموقع آن فرا نرسيده، به سوى تو باز خواهيم گشت.

اکنون بفرماييد: منظور يزدگرد از (مردى از نسل من) کيست؟

حضرت فرمود: او صاحب شما حضرت قائم (عليه السلام) است که به امر خداوند قيام خواهد نمود. او ششمين فرزند از نسل من است واز طرف مادر (بى بى شهربانو) فرزند يزدگرد است!(13)

پاورقی

(13) بحار الانوار، ج 51، ص 163 و164.