حدوث عالم

حدوث عالم

بدان كه از جمله چيزهايى كه اين كلمات اعجاز آيات نبوى بر آن دلالت دارد حدوث عالم است ، چنان چه فرمود: خدا اول است پيش از همه چيز، و اوليتش اضافى نيست ، كه چيزى پيش از او نتواند بود، يا آن كه زمان موجودى نيست كه اوليت به آن اعتبار باشد، تا لازم آيد كه آن زمان بر او سابق باشد، و تحقيق و معنى اوليت و سبق الهى در اين مقام مناسب نيست .
وليكن اعتقاد بايد داشت كه آن چه غير خداوند عالميان است زمان وجودش از طرف ازل متناهى است ، كه چند هزار سال است ، و وجودشان زمان اولى دارد، اما خداوند عالميان قديم است ، و وجود او را اولى و نهايتى نيست .
و حدوث عالم به اين معنى اجماع جميع اهل اديان است ، و هر طائفه اى كه دينى داشته اند و به پيغمبرى مؤمن بوده اند، به اين معنى قائل بوده اند، و آيات بسيار بر اين معنى دلالت دارد، و اخبار بر اين معنى متواتر است .
و جمعى از حكما كه به پيغمبرى و شرعى قائل بوده اند. و مدار امور را بر عقل ناقص خود مى گذاشتند، به قدم عالم قائل نبوده اند، و به عقول قديمه قائل شده اند، و افلاك را قديم مى دانند، و هيولاى عناصر را قديم مى دانند.
و اين مذهب كفر است ، و مستلزم تكذيب پيغمبران است ، و متضمن انكار بسيارى از آيات قرآنى است ؛ زيرا ايشان را اعتقاد اين است كه هر چيز كه قديم است عدم بر او محال است ، و هيولى و صورت افلاك را قديم مى داند، پس مى بايد كه بر طرف شدن و متفرق شدن افلاك و كواكب محال باشد، و حال آن كه حق تعالى در سوره انشقاق و انفطار و غير آنها از مواقع بسيار مى فرمايد: در قيامت آسمانها از يكديگر خواهند پاشيد، و شق خواهند شد، و پيچيده خواهند شد، به نحوى كه كاغذ را بر هم پيچند، و كواكب از يكديگر خواهد پاشيد. و عبارت (( فاطر )) كه در قرآن و در اين حديث وارد است هم دلالت بر حدوث دارد؛ زيرا كه در لغت ، (( فطر )) اختراع كردن و از نو پديد آوردن است ، و ايشان مى گويند هر چيزى كه هست مسبوق به ماده اى است كه قبل از آن مى باشد، و تفصيل اين سخن را اين مقام گنجايش ندارد.