توبه

توبه

بدان كه توبه از جمله نعمتهاى عظمى است كه حق تعالى به اين امت
فرموده است و به بركت پيغمبر آخرالزمان و اهل بيت او صلوات الله عليهم بر اين امت آسان كرده است ؛ زيرا توبه هاى امم سابقه دشوار بود، چنان چه در توبه گوساله پرستى امر شد شمشير بكشند و يكديگر را بكشند تا توبه ايشان مقبول شود، و بر اين امت بر پوشانيدن گناهان و توسعه در توبه ايشان نعمتهاى عظيم فرموده است .
چنان چه از حضرت صادق عليه السلام منقول است كه حضرت رسول (ص) فرمود: چون بنده اراده حسنه مى كند، اگر آن حسنه را نكرد به محض آن نيت خير خدا يك حسنه در نامه عمل او مى نويسد، و اگر به جا آورده ده حسنه در نامه عملش مى نويسد، و چون اراده گناهى مى كند اگر به جا نياورد بر او چيزى نمى نويسند، و اگر به جا آورد تا هفت ساعت او را مهلت مى دهند، و ملك دست راست كه كاتب حسنات است به ملك دست چپ كه كاتب سيئات است مى گويد:
تعجيل مكن و زود منويس ، شايد حسنه اى بكند كه اين گناه را محو كند؛ زيرا خدا مى فرمايد: به درستى كه حسنات سيئات را برطرف مى كند، يا شايد استغفارى بكند كه گناهش آمرزيده شود، پس اگر گفت : (( استغفر الله الذى لااله الا هو عالم الغيب و الشهادة العزيز الحكيم الغفور الرحيم ذوالجلال و الاكرام و اءتواب اليه ، )) بر او چيزى نمى نويسد. و اگر هفت ساعت گذشت و حسنه و استغفار هيچ يك نكرد، ملك دست راست به ديگرى مى گويد: بنويس بر اين شقى محروم .
و از حضرت صادق عليه السلام مروى است كه چون بنده اى توبه نصوح (22) مى كند كه عزم داشته باشد كه ديگر آن گناه را نكند، و تدارك مافات بكند، خدا او را دوست مى دارد، و در دنيا و آخرت بر او ستر مى نمايد، راوى گفت : چگونه بر او ستر مى نمايد؟ فرمود: از خاطر ملكين مى برد آن چه را بر او نوشته اند از گناه ، و وحى مى فرمايد به اعضا و جوارح كه گناهان او را كتمان نمايند، و وحى مى فرمايد به بقعه هاى زمين كه گناهانى كه بر روى شماها كرده است كتمان نماييد، پس چون به مقام حساب مى آيد هيچ چيز بر او گناه گواهى نمى دهند.
و حضرت امام محمد باقر عليه السلام فرمود: شادى و فرح و خوشنودى خدا از توبه بنده اش زياده است از فرح شخصى كه در شب تارى راحله (23) و توشه گمشده خود را بيابد.
و حضرت صادق عليه السلام فرمود: خدا دوست مى دارد بنده اى را كه فريب خورده و گناه كرد، و هر چند كه گناه كند توبه كند، و كسى كه در اصل گناه نكند بهتر است ، و ليكن خدا آن گناه كننده توبه كننده را نيز دوست ميدارد.
و حضرت امام محمد باقر عليه السلام فرمود: خدا وحى نمود به حضرت داوود كه برو به نزد بنده ام دانيال ، و بگو به او مرا معصيت كردى تو را
آمرزيدم ، و ديگر معصيت كردى تو را آمرزيدم ، اگر مرتبه چهارم معصيت كنى تو را نمى آمرزم ، چون داوود آمد و تبليغ رسالت نمود، گفت : اى پيغمبر خدا پيغام خدا را رسانيدى ، پس چون سحر شد دانيال با خداوند خود مناجات كرد كه اى پروردگار من داوود پيغمبر تو رسالتى به سوى من آورد، به عزت و جلالت قسم كه اگر تو مرا نگاه ندارى و حفظ نكنى معصيت خواهم كرد، و ديگر معصيت خواهم كرد.
(( يا اباذر فى ممر الليل و النهار فى آجال منقوصة ، و اءعمال محفوظة ، و الموت ياءتى بغتة ، و من يزرع خيرا يوشك اءن يحصد خيرا، و من يزرع شرا يوشك اءن يحصد ندامة ، و لكل زارع مازرع . ))
اى ابوذر تو در گذرگاه شب و روزى كه بر تو مى گذرند، واز اجل و عمر تو كم مى كنند، و خدا و ملائكه عملهاى تو را حفظ و ثبت مى كنند، و مرگ ناگاه و بى خبر مى رسد، و هركه تخم خير و نيكى در دنيا مى كارد به زودى در آخرت حاصل نيكى و سعادت درو مى كند، و هر كه تخم بدى در اين دنيا مى پاشد عن قريب حاصل ندامت و پشيمانى درو مى كند. و هر زراعت كننده اى مثل آن چه زراعت مى كند مى يابد.
(( يا اءباذر لايسبق بطى ء بحظه ، و لا يدرك حريص مالم يقدرله ، و من اعطى خيرا فالله اءعطاه ، و من وقى شرا فالله وقاه . ))
اين ابوذر كسى كه سستى كند در طلب روزى ، ديگرى بهره او را نمى برد، و كسى كه حريص باشد و بسيار سعى كند در طلب رزق ، زياده از آن چه خدا مقرر كرده است به او نمى رسد، و هركه خيرى به او مى رسد خدا به او عطا فرموده است و بايد از جانب خدا داند. و كسى كه شرى و بدى از او دور مى شود خدا از او دور گردانيده و او را حفظ كره و بايد كه خدا را شكر كند.
بدان كه به مقتضاى آيات و احاديث بسارى روزى عبارت از چيزى چند است كه صاحب حيات به آن منتفع شود، خواه خوردنى باشد، و خواه پوشيدنى ، و خواه غير آن ها، مقدر است از جانب حق سبحانه و تعالى از براى هر كس يك قدرى بر وفق حكمت و مصلحت ، و خلاف است كه آيا حرام روزى مقدر است يا نه . و حق اين است كه خدا از براى هر كس از مصارف حلال روزى مقدر ساخته كه اگر متوجه حرام نشوند به ايشان برسد، و به قدر آن چه از حرام متصرف مى شوند از روزى حلال ايشان باز مى گيرد.
چنان چه به سند صحيح از حضرت امام محمد باقر عليه السلام منقول است كه حضرت رسول اكرم (ص) در حجة الوداع فرمود: به درستى كه روح الامين در دل من دميده كه هيچ نفسى نمى ميرد تا روزى مقدر خود را تمام صرف نكند، پس از خدا بترسيد و تقوا و پرهيزگارى را پيشه خود كنيد، و اجمال كنيد (24) در طلب روزى ، و بسيار سعى مكنيد، و اگر چيزى از روزى دير به شما برسد شما را باعث نشود كه از راه حرام طلب كنيد، و معصيت خدا را وسيله تحصيل روزى ننماييد؛ به درستى كه خدا روزى را حلال قسمت كرده است ، و حرام قسمت نكرده است ، پس كسى كه تقوا ورزد و گناهان را ترك نمايد، و بر تنگى روزى صبر كند، روزى او از حلال به او مى رسد، و كسى كه پرده ستر الهى را بدرد، و از غير حلال معاش خود را اخذ كند، كسر مى كند خدا از روزى حلال او، و در قيامت حساب از او مى طلبد.
بدان كه احاديث در طلب رزق بسيار است ، و احاديث در دعا كردن براى روزى بسيار است ، و كسى گمان نكند كه چون روزى مقدر است سعى و دعا بى فايده است ؛ زيرا كه بعضى از روزى چنان مقدر شده است كه بى سعى حاصل شود، و بعضى مقدر شده است كه با سعى حاصل شود، و بعضى مقدر شده است كه با دعا به دست آيد، پس آدمى مى بايد موافق فرموده خدا سعى بكند، و مبالغه بسيار در سعى نكند، و سعى را مانع عبادت و بندگى خدا نكند، و با وجود سعى توكل بر خدا داشته باشد.
و بدان از سعى بدون مشيت الهى چيزى حاصل نمى شود، و به زيادتى حرص و سعى كردن و ترك عبادت الهى نمودن چيزى بر مقدر نمى افزايد، و دعا نيز بكند و بداند كه دعا دخيل است ، و از جمله اسباب تقدير روزى است . و اگر نه ترك كردن تجارت و سعى مذموم است ، و احاديث متواتره براين مضمون وارد است .
و ايضا بايد كه روزى را از جانب خدا داند، و جميع خيرات و دفع جميع شرور را از او داند، و اگر خدا كسى را واسطه كند و احسانى به او بكند شكر احسان او بكند، بلكه مى بايد هر كه از خلق به تو نيكى و احسان كند، حق نعمت او را بشناسد، و شكر او را بكند، اما اعتماد بر او نكند، و او را رازق خود نداند، و براى خشنودى او مخالف پروردگار خود نكند، و بداند كه خدا او را واسطه كرده است كه اين روزى به او رسيده است ، و اگر خدا نمى خواست او قادر بر ايصال اين نعمت نبود.
چنان چه از حضرت على بن الحسين عليه السلام منقول است كه حق تعالى روز قيامت به بنده اى از بندگانش فرمايد: آيا شكر كردى فلان شخصى را؟ گويد: نه بلكه تو را شكر كردم ، فرمايد: چون او را شكر نكردى مرا نيز شكر نكردى ، پس حضرت فرمود: شكر كننده ترين شما كسى است كه شكر مردم رابيشت تر كند.

و از حضرت صادق عليه السلام منقول است كه از درستى يقين مرد مسلمان آن است كه راضى نگرداند. مردم را به غضب الهى ، و ملامت نكند مردم را بر چيزى كه خدا به او نداده ، زيرا روزى را حرص حريص نمى كشاند، و نخواستن و كراهيت كسى دور نمى كند، و اگر كسى از روزى خود بگريزد چنان چه از مرگ مى گريزد البته روزى او را دريابد، چنان چه مرگ او را در مى يابد.
(( يا اءباذر المتقون سادة ، و الفقهاء قادة ، و مجالستهم زيادة ، ان المؤمن ليرى ذنبه كاءنه تحت صخرة يخاف اءن تقع عليه ، و ان الكافر ليرى ذنبه كاءنه ذباب مرى على اءنفه .
يا اباذر آن الله تبارك و تعالى اذا اءراد بعيد خيرا جعل الذنوب بين عينيه ممثلة ، و الاثم عليه ثقيلا و بيلا، و اذا اءراد بعيد شرا اءنساه ذنوبه .
يا اءباذر لاتنظر الى صغر الخطيئة ، ولكن انظر الى من عصيت .
يا اءباذر ان نفس المؤمن اءشد ارتكاضا من الخطيئة من العصفور حين يقذف به فى شركه .
يا اءباذر من وافق قوله فعله ، فذلك اللذى اءصاب حظه ، و من خالف قوله فعله فانما يوبخ نفسه .
يا اءباذر الرجل ليحرم رزقه بالذنب يصيبه . )) .
اى ابوذر متقيان و پرهيزگاران بزرگوارانند، و فقها و علما قائد و رهنماى مردمانند، و هم نشينى علما كردن موجب زيادتى علم و كمالات است ، و مؤمن گناه خود را چنان عظيم مى بيند و از آن در حذر است كه گويا در زير سنگى است ، مى ترسد بر سرش فرود آيد، و كافر گناه خود را سهل مى داند كه گويا مگسى بربينى او نشست و گذشت .
اى ابوذر هرگاه حق تعالى خير و سعادت بنده اى را خواهد، گناهان او را پيوسته در ميان دو چشم او ممثل (25) مى كند كه منظور نظر او باشد، و گناهان را بر او گران و دشوار مى نمايد، و اگر سعادت بنده اى را نخواهد و او شقى باشد گناه را از خاطر او فراموش ‍ مى سازد.
اى ابوذر نظر مكن به كوچكى گناه ، وليكن نظر كن به بزرگوارى و عظمت خداوندى كه معصيت او كرده اى .
اى ابوذر نفس مؤمن اضطرابش از گناهان بيش تر است از اضطراب گنجشكى كه در دام افتاده باشد.
اى ابوذر هر كه گفتارش با كردارش موافق باشد، پس او بهره خود را از سعادت يافته است ، و اگر قولش نيكو و كردارش بد باشد، در قيامت خود را سرزنش و ملامت خواهد كرد.
اى ابوذر بسيار كس از روزى خود محروم مى گردد به سبب گناهى كه از او صادر مى شود.
بدان كه تقوا درجه رفيعى است از درجات مقربان ، و مجالست و هم نشينى علماى ربانى كه به شرايط علم عمل كرده باشند، و به آثار آن چه دانسته اند متصف شده باشند، موجب سعادت دنيا و آخرت است .
چنان چه از حضرت امام موسى عليه السلام منقول است كه با عالم صحبت (26) داشتن بر روى مزبله ها بهتر است از سخن گفتن و مصاحبت كردن با جاهل بر روى فرشها و تكيه گاههاى زيبا.
و به سند معتبر منقول است از حضرت رسول (ص) كه حواريان به حضرت عيسى گفتند: با چه جماعت هم نشينى كنيم ؟ فرمود: با كسى بنشينيد كه خدا را به ياد آورد ديدن او، و علم شما را بيفزايد، و سخن گفتن او و ديدن عمل او شما را به آخرت راغب گرداند.
و منقول است كه لقمان به فرزند خود گفت : به ديده بصيرت نظر كن ، و از روى بينايى مجالس را براى خود اختيار كن ، پس اگر بينى جماعتى را كه خدا را ياد مى كنند با ايشان بنشين ، اگر تو عالم باشى علم تو براى تو نفع خواهد كرد در اين مجلس ، و اگر جاهل باشى آن جماعت تو را تعليم خواهند كرد، و گاه باشد رحمتى كه از خدا نازل گردد بر ايشان تو را با ايشان فراگيرد، و اگر جماعتى را بينى كه در ياد خدا نيستند با ايشان منشين ، كه اگر عالم باشى چون با ايشان نشينى علم تو به تو نفع نمى دهد، و اگر جاهل باشى جهل تو را زياده مى كنند. و شايد كه عقوبتى بر ايشان نازل شود و تو را فراگيرد.
بدان كه مفاسد گناهان ، هر چند صغيره باشند، عظيم است ، و موجب جراءت شيطان و سلب توفيق خداوند عالميان مى شود، و باعث قساوت قلب و سياهى دل و دورى از رحمت الهى است ، بلكه مكروهات را سهل نمى بايد شمرد، كه ارتكاب مكروهات موجب دخول در محرمات و گناهان صغيره مى شود، و بر گناهان صغيره كه مصر شدند و توبه نكردند خود كبيره نيز مى شود، و ارتكاب كباير آدمى را به كفر و شرك مى رساند نعوذ بالله منه ، پس بايد گناهان را خرد نشمارند، و نظر به عظمت پروردگار كنند كه معصيت او سهل نمى باشد.
چنان چه حضرت اميرالمؤمنين عليه السلام فرمود: صغيره نمى باشد عمل خيرى كه در روز قيامت نفع دهد، و صغيره نمى باشد چيزى كه در روز قيامت ضرر برساند.
از حضرت امام رضا عليه السلام منقول است كه گناهان صغيره راههايند به گناهان كبيره ، و كسى كه در اندك از خدا نترسد در بسيار هم نمى ترسد، و اگر خدا مردم را به بهشت و دوزخ نمى ترسانيد، واجب بود بر مردم كه او را اطاعت كنند و معصيت او نكنند، براى تفضلهايى كه به ايشان فرموده ، و احسانها كه نسبت به ايشان كرده ، و نعمتهايى كه بدون استحقاق بر ايشان فرستاده .
و حضرت رسول (ص) فرمود: حقير مشماريد چيزى از بدى را هر چند خرد نمايد در نظر شما، و اعمال خير خود را بسيار مدانيد هر چند بسيار باشد در نظر شما، كه كبيره باقى نماند با استغفار، و صغيره صغير نيست با اصرار.
و امام محمد باقر عليه السلام فرمود: از جمله گناهانى كه آمرزيده نمى شود، آن است كه كسى بگويد كاشكى مرا مؤ اخذه نمى كردند مگر به همين گناه .
و حضرت اميرالمؤمنين فرمود: هيچ بنده اى نيست مگر اين كه بر او چهل پرده پوشيده است ، تا هنگامى كه چهل گناه كبريه بكند، پس ‍ تمام آن پرده ها از او دريده مى شود، پس ملائكه حافظان اعمال مى گويند: خداوندا اين بنده تو پرده هاى ستر تو همه از او گشوده شد، خدا به ايشان وحى مى فرمايد: او را به بالهاى خود بپوشانيد، پس هيچ قبيحى را نمى گذارد مگر اين كه مرتكب مى شود، و خود را به افعال قبيحه خود در ميان مردم مى ستايد، پس ملائكه مى گويند: خداوندا اين بنده هيچ گناهى را ترك نمى كند، و ما را شرم مى آيد از كارهاى او، پس خدا وحى مى فرمايد كه بالهاى خود را از او برداريد، بعد از آن اظهار عداوت ما اهل بيت مى نمايد، پس ملائكه مى گويند: خداوندا اين بنده تو چنين پرده دريد و رسوا ماند، مى فرمايد: اگر من خيرى در او مى دانستم نمى گفتم شما بال خود را از او برداريد.
ايضامنقول است كه آن حضرت فرمود: ترك گناه كردن آسان تر است از طلب توبه كردن ، و چه بسيار شهوت يك ساعت كه باعث اندوه دور و دراز مى شود، و مرگ دنيا را رسوا كرده است ، و از براى عاقل در دنيا جاى فرح و شادى نگذاشته است .
و حضرت صادق عليه السلام فرمود: اگر خدا خير بنده اى را مى خواهد و او گناهى مى كند، او را به بلايى مبتلا مى كند كه استغفار را ياد آورد و توبه كند، و كسى را كه خير در او نمى بيند، چون گناهى كرد استغفار را از خاطر او محو مى نمايد، و او را در نعمت مى دارد، چنان چه مى فرمايد: ما استدراج و آزمايش مى كنيم ايشان را از جهتى كه نمى دانند، يعنى در هنگام معاصى به ايشان نعمت مى دهيم .
و فرمود: خدا دوست مى دارد بنده اى را كه در گناهان عظيم رو به درگاه او آورد، و از او طلب آمرزش نمايد، و دشمن مى دارد بنده اى را كه اندك گناهى كرده باشد، و آن را حقير و خفيف شمارد.
و ايضا فرمود: بپرهيزيد از گناهان حقير شمرده شده كه آنها آمرزيده نمى شود، پرسيدند كدام گناهان است ؟ فرمود: كسى گناهى كند و گويد: خوشا حال من اگر غير اين گناه نداشته باشم .
و فرمود: حضرت رسول (ص) به صحراى خشك ساده اى رسيدند، به صحابه فرمودند: هيزم جمع كنيد، صحابه گفتند: يا رسول الله در اين زمين هيزم نيست ، فرمود: هر چه به دست آيد بياوريد، پس آوردند تا بسيار جمع شد، حضرت رسول (ص) فرمود: گناهان به اين نحو جمع مى شود، پس فرمود: زينهار سهل مشماريد گناهان را كه هر گناهى را طلب كننده اى هست ، و جميع گناهان را نوشته است و در نامه عمل ثبت كرده است .
و حضرت صادق عليه السلام فرمود: آدمى كه گناهى مى كند، در دل او نشان سياهى پيدا مى شود، اگر توبه كرد برطرف مى شود، و اگر ديگر گناه كرد زياده مى شود تا دلش را تمام فرا مى گيرد، بعد از آن هرگز رستگار نمى شود.
و حضرت باقر عليه السلام فرمود: گاه هست كه بنده اى از خدا سؤ الى (27) مى نمايد، و نزديك مى شود حاجتش بر آورده شود، پس ‍ گناهى مى كند خدا وحى مى فرمايد به ملك كه حاجت او را بر نياوريد كه او متعرض غضب من شد، و مستوجب حرمان گرديد.
و در حديث ديگر فرمود: هيچ سالى باران از سال ديگر كم تر نمى آيد، وليكن خدا هر جا كه خواهد مى فرستد، به درستى كه هرگاه جماعتى معصيتها كردند، آنقدرى از باران كه بر ايشان مقدر شده است حق تعالى از ايشان باز مى گيرد، و در بيابانها و درياها و كوهها مى بارد.
و حضرت صادق عليه السلام فرمود: بسا مى شود شخصى گناهى مى كند و به سبب آن از نماز شب محروم مى گردد، و عمل بد تاءثيرش در صاحبش تندتر است او فرو رفتن كارد در گوشت .
(( يا اءباذر دع مالست منه فى شى ء، ولا تنطق فيما لايعنيك ، و اخزن لسانك كما تخزن ورقك ))
(( يا اءباذر ان الله جل ثناؤ ه ليدخل قوما الجة ، فيعطيهم حتى يملوا، وفوقهم قوم فى الدرجات العلى ، فاذا نظروا اليهم عروفهم ، فيقولون : ربنا اخواننا كنا معهم فى الدنيا، فلم فضلتهم علينا؟ فيقال : هيهات هيهات انهم كانوا يجوعون حين تشبعون ، و يظمئوون حين تروون ، و يقومون حين تنامون ، و يشخصون حين تحفظون . ))
اى ابوذر ترك كن كارى را كه از آن فايده به تو نمى رسد، و سخن مگو در امرى كه از آن منتفع نمى شوى ، و زبان خود را حفظ كن ، چنان چه زر خود را ضبط مى نمايى .
اى ابوذر حق سبحانه و تعالى جمعى را داخل بهشت خواهد كرد، و آنقدر نعمت به ايشان كرامت مى كند كه نزديك شود ايشان را از بسيار نعمت ملال حاصل شود، و بالاتر از ايشان جماعتى باشند در درجات عاليه بهشت ، پس چون ايشان نظر به آن جماعت كنند بشناسند ايشان را، و چون حال ايشان را از حال خود بهتر يابند گويند: پروردگارا ايشان برادر ما بودند، و ما در دنيا با ايشان بوديم ، به چه سبب ايشان را بر ما زيادتى داده اى ؟ جواب رسد: هيهات هيهات ! مرتبه شما كجا و مرتبه ايشان كجا، ايشان گرسنه مى بودند در هنگامى كه شما سير بوديد، و تشنه مى بودند وقتى كه شما سيراب بوديد، و به عبادت ايستاده بودند در اوقاتى كه شما در خواب بوديد. و از خانه ها بيرون مى رفتند از براى خدا در راه هاى خير در هنگامى كه شما در رفاهيت و عيش ساكن بوديد.
بدان كه از زبان به سخن گفتن سعادتها مى توان تحصيل نمود، و ممكن است به يك كلمه شقاوت ابدى براى گوينده حاصل شود، يا به حسب دنيا مفاسد مترتب شود كه اصلاح پذير نباشد، چنان چه اگر رده اى بگويد كافر مى شود، و بر او خلود (28) در جهنم واجب مى شود، و ممكن است كلمه شرى بگويد كه باعث قتل چندين هزار نفس بشود، و ممكن است كلمه خيرى بگويد كه باعث خلاصى چندين هزار كس از كشتن بشود.
پس چون مفاسد سخن گفتن بسيار است ، و غالب اوقات آدمى بى تفكر سخن مى گويد، و مفاسد دنيا و آخرت بسيار بر سخن گفتن مترتب مى شود، لهذا فضيلت خاموشى بسيار وارد شده است ، اما مراد خاموشى از سخنى است كه خيريت آن را نداند، پس اگر زبانش به اذكار و ادعيه و تلاوت قرآن جارى باشد يقين بهتر از خاموشى است ، و مورث سعادت ابدى است ، و اگر سخنان ديگر گويد، بايد اول تفكر نمايد، و رعايت مفاسد آن بكند، و بعد از آن كه بداند كه فايده اخروى يا صلاح دنيوى در آن هست بگويد، والا ساكت باشد كه سلامتى و نجات در اين است . چنان چه از حضرت صادق عليه السلام منقول است كه حضرت لقمان به فرزند خود وصيت فرمود: اى فرزند اگر گمان كنى كه سخن از نقره است ، پس بدان ساكت بودن از طلاست .
و حضرت رسول صلى الله عليه و آله و سلم فرمود: نجات مرد مسلمان در نگاه داشتن زبان خود است .
و حضرت امام محمد باقر عليه السلام فرمود: ابوذر مى گفت : اين طلب كننده علم ، اين زبان هم كليد خير است و هم كليد شر، پس بر زبان خود مهر بزن ، چنان چه بر طلا و نقره مهر مى زنى .
و روايت كرده اند كه شخصى به خدمت حضرت رسول صلى الله عليه و آله و سلم آمد و گفت : يا رسول الله مرا وصيتى بفرما، زبان خود را حفظ كن . باز گفت : مرا وصيتى بفرما، حضرت فرمود: زبان خود را حفظ كن .
و در حديث ديگر فرمود: كسى كه كلام خود را از عملش حساب نكند، گناهان او بسيار و عذابش مهياست .
و حضرت جعفر بن محمد عليه السلام از حضرت رسول (ص) روايت فرمود: خدا زبان را در جهنم عذابى خواهد فرمود كه هيچ عضوى را آنچنان عذاب نكند، پس زبان خواهد گفت : خداوندا چرا مرا زياده از ساير اعضا عذاب كردى ؟ خطاب مى رسد: كلمه اى از تو صادر شد به مشرق و مغرب عالم رسيد، و خونهاى حرام به سبب آن ريخته شد، و مالها به سبب آن به حرام غارت شد، به عزت و جلال خودم قسم تو را عذابى بكنم كه هيچ يك از جوارح را آن عذاب نكنم .
و از حضرت امام زين العابدين عليه السلام پرسيدند از سخن گفتن و خاموشى كه كدام يك بهترند؟ حضرت فرمودند: هر يك را آفتها هست ، پس اگر هر دو از آفت سالم باشند سخن گفتن بهتر از خاموشى است ؛ زيرا خداوند عالميان پيغمبران و اوصياى ايشان را به خاموشى نفرستاد، بلكه به سخن امر فرمود، و مستحق بهشت نمى توان شد به خاموشى ، و مستوجب محبت الهى نمى توان شد به سكوت ، و از آتش جهنم خلاصى نمى توان يافت به سكوت ، جميع اين ها به سخن گفتن مى شود، هرگز من ماه را با آفتاب برابر نمى كنم ، تو فضل خاموشى را به سخن بيان مى كنى ، و فضل سخن را به خاموشى بيان نمى توانى كرد.
(( يا اءباذر جعل الله جل ثناؤ ه قرة عينى فى الصلاة ، و حبب الى الصلاة كما حبب الى الجائع الطعام ، والى الظمآن الماء. و ان الجائع اذا اءكل شبع ، و ان الظمآن اذا شرب روى ، و اءنا لااءشبع من الصلاة . ))
(( يا اءباذر ان الله عزوجل بعث عيسى بن مريم بالرهبانية ، و بعثت بالحنيفة المسحة ، و حبب الى النساء و الطيب ، و جعل فى الصلاة قرة عينى . ))
يا اءباذر اءيما رجل تطوع فى كل يوم و ليلة اثنتى عشرة ركعة سوى المكتوبة ، كان له حقا واجبا بيت فى الجنة
يا اءباذر انك ما دمت فى الصلاة فانك تقرع باب الملك الجبار، و من يكثر قرع باب الملك يفتح له .
يا اءباذر ما من مؤمن يقوم مصليا الا تناثر عليه البر ما بينه و بين العرش ، و وكل به ملك ينادى يابن آدم لو تعلم مالك فى الصلاة و من تناجى ما انفتلت .
اى ابوذر! حق تعالى روشنى چشم مرا در نماز مقرر فرموده ، و نماز را محبوب من قرار داده ، چنان چه گرسنه را دوست دار طعام ، و تشنه را خواهان آب گردانيده است ، و به درستى كه گرسنه چون طعام مى خورد سير مى شود، و تشنه چون آب مى خورد سيراب مى شود، و من هرگز از نماز سير نمى شوم ، و هميشه خواهان آنم .
اى ابوذر! خدا عيسى بن مريم را به رهبانيت مبعوث گردانيده بود، و در شريعت او بود ترك معاشرت خلق ، و دورى از زنان ، و ترك لذتها، و مرا مبعوث فرموده با دينى پاكيزه ، و مائل از اعوجاج و انحراف به جانب استقامت ، و در نهايت آسانى كه تكليف هاى شاق در آن نيست ، و مرا محبت زنان و بوى خوش داده اند، و ليكن فرح و شادى و روشنى ديده من در نماز است .
اى ابوذر هر كه در شبانه روزى دوازده ركعت نماز، به غير از نمازهاى واجب بگزارد، بر خدا لازم است كه خانه اى در بهشت او را كرامت فرمايد.
اى ابوذر مادام كه در نمازى ، درگاه فيض و فضل و رحمت خداوند جبار را مى كوبى ، و هر كه بسيار درگاه پادشاه را مى كوبد البته براى او مى گشايند.
اى ابوذر هيچ مؤمنى به نماز نمى ايستد مگر آن كه بر او فرو مى ريزد رحمت از ميانه او تا عرش ، و ملكى را بر او موكل مى گردانند كه او را ندا مى كند: اى فرزند آدم اگر بدانى تو را در نماز چه ثوابها و رحمتها هست ، و با چه خداوندى مناجات مى كنى ، هرگز از نماز فارغ نشوى ، و ترك نماز ننمايى .
توضيح اين مضامين قدسيه :

پاورقی

22- خالص .
23- مركب .
24- زياده روى نكنيد.
25- مجسم .
26- هم نشينى .
27- تقاضايى .
28- جاودانگى .