بقاى حق تعالى

بقاى حق تعالى

حق تعالى باقى است ، و فنا و عدم بر او محال است ، و بقاى او غايتى ندارد، و بيان اين معنى سابقا ذكر شد، و كسى توهم نكند كه چون بهشت و جهنم و اهل هر دو هميشه باقى خواهند بود، پس اين صفت به خدا اختصاص ندارد؛ زيرا كه بقاى الهى به ذات خود است ، و بقاى ايشان به غير، و بقاى الهى بر يك صفت و حالت است ، و هيچ تغيير در او نيست ، و بقاى ديگران با انواع تغيرات و تبدلات است .
چنان چه منقول است كه عبدالله بن اءبى يعفور از حضرت صادق عليه السلام پرسيد از تفسير اين آيه (هو الاءول و الآخر) (7) گفت : اول را دانستم ، بيان معنى آخر بفرما، حضرت فرمود: هيچ چيز نيست مگر اين كه كهنه مى شود و متغير مى گردد، و يك نحو زوالى در او راه مى يابد، و از رنگى به رنگى متغير مى شود، و از هيئتى به هيئتى مى گردد، و از صفتى به صفتى انتقال مى نمايد، و نقصان و زيادتى بر آن طارى (8) مى شود، مگر خداوند عالم كه هميشه واحد و يگانه بوده ، و بر يك حال بوده ، و اول است پيش از همه اشياء و آخر است ، و هميشه خواهد بود، و صفات و نامهاى مختلف بر او وارد نمى شود، چنان چه بر ديگران مى شود، مثل آدمى كه يك مرتبه خاك است ، و يك مرتبه گوشت و خون است و يك مرتبه استخوان و پوسيده است ، و مانند خرما كه يك مرتبه غوره است ، و يك مرتبه تمر است ، پس اسما و صفات بر اين ها متبدل مى شود، و خدا بر خلاف اين هاست .

پاورقی

7- سوره حديد: 3.
8- روى مى آورد.