آفتاب علم و حدی
به مناسبت 30 مرداد؛ روز بزرگداشت علامه محمد باقر مجلسی1
در سال 1037 ; . ق در اصفهان به دنیا آمد. عدد ابجد سال تولد او مساوی با حروف جامع کتاب بحارالانوار است.
پدرش از علمای بزرگ و از شاگردان عرفان شیخ بهایی بود و مادرش دختر صدر الدین محمد عاشوری از خانوادهی علم و فضیلت است. پدر بزرگش ملا مقصود از دانشمندان فاضل و شعرای به نام بود که به مجلسی تخلص میکرد و از همین رو خاندان را به مجلسی معروف کرد.
محمدباقر از چهارسالگی فقه و حدیث را نزد پدرش آموخت. کودکیاش را پای درس بیش از بیست استاد و فقیه و صاحب نام گذراند و از محضر علمایی چون علامه حسن علی شوشتری، امیر محمد مؤمن استر آبادی، ملامحسن فیض کاشانی و ملاصالح مازندرانی از خاندان ملاصدرای شیرازی و نیز پدرش محمدتقی مجلسی، بهره برد و در چهارده سالگی از ملاصدرا فیلسوف بزرگ اسلام اجازهی روایت گرفت.
جوانی نورس بود که بر صرف و نحو، معانی و بیان، لغت و ریاضی، تاریخ و فلسفه، حدیث و رجال، درایه، اصول، فقه و کلام احاطهی کامل یافت. محمدباقر در مدرسهی ملاعبدالله امام جماعت بود و پای درسش بیش از هزار طلبه حاضر بودند. نعمت الله جزایری از معروفترین شاگردان اوست، وی میگوید: با آنکه استادم در سن جوانی به سر میبرد، امّا چنان در علوم تتبع کرده بود که احدی از علمای زمانش به آن پایه نرسید.([1]) همچنین در جای دیگر گفته است: هنگامی که در مسجد جامع اصفهان بودم و او مردم را موعظه میکرد، هیچ کس را فصیحتر و خوشکلامتر از وی ندیدم. حدیثی را که شب مطالعه میکردم؛ چون صبح از او میشنیدم، چنان بیان میکرد که گویی هرگز آن را نشنیدهام.([2])
ویژگی مهم محمدباقر جوان این بود که در مقابل شاگردان خویش تواضع داشت. گاهی به بعضی شاگردانش میفرمود: استفادهی من از شما بیشتر از استفادهی شما از من است.
او علم را تنها برای خودش نمیخواست. بلکه میآموخت تا بیاموزد و چراغ علم را بیفزود.
آن زمان شیعه، مذهب رسمی ایران معرفی شد و علما سعی داشتند با احیای علوم اهل بیت: و نشر احادیث شیعه به معرفی شایستهی آن همت گمارند و پیروان تشیع را با غنای علمی و عقیدتی مسلک خویش آشنا سازند. علامهی مجلسی در این روزگار بهتر آن دید که علوم عقلی را کنار نهد و با کوله بار محکم تعبد به سمت نور و حقیقت بشتابد. او سعی کرد کتب اربعهی شیعه را حفظ کند و احادیث و فرهنگ غنی آن را اشاعه دهد. به همین منظور به شاگردان خود وعده داد که هر کس کتب اربعه را بنویسد به او اجازهی نقل حدیث بدهد. به دنبال این سخن موجی بلند به سوی حدیث و علوم روایی سر بر آسمان کشید و در هر خانهای سخن از حدیثی بود که امامان شیعه نقل کرده بودند.
علامه خود بر اصول کافی و تهذیب شرحی زیبا و دلنشین نگاشت، اما از شرح من لایحضره الفقیه که پدر بزرگوارش بر آن شرحی کامل نگاشته بود، خودداری کرد تا مراتب ادب و تواضع را رعایت کرده باشد. او همچنین یکی از شاگردان زبدهی خویش را به نوشتن شرحی بر استبصار تشویق نمود.
خود نیز کتب اربعه را تدریس میکرد و با تبلیغ و تدریس کتبی چون صحیفهی سجادیه ، ارشاد مفید و قواعد علامه این گنجینههای ارزشمند را از خطر فراموشی نجات داد. سعی داشت تا آنجا که میتواند بخواند و تدریس کند و از خواب و آسایش خود بکاهد تا گنجینههای علم و حدیث شیعه را حفظ کند. در این حال؛ از یک سو دولت صفویه همچون دولتهای دیگر در حال سقوط بود و از سوی دیگر نفاق اهل سنت همچون آتش بر جان آثار شیعی افتاده بود و سعی در تخریب تمام آن داشت.
طلبههای جوان به علوم نقلی بی توجه بودند و این مسأله روح بلند علامه را آزار میداد. او با تلاشی همه جانبه دویست اصل مکتوب از اصول چهارصد گانهی آثار تشیع را جمع آوری کرد و کتابخانهای نفیس از آثار مکتوب شیعی را گردآوری نمود. روزی که شنید نسخهای از کتاب مدینة العلم در کتابخانهی یمن موجود است از شاه خواست تا ضمن فرستادن هدایایی آن نسخه را تحویل بگیرد ولی این کار به دلایل نامعلوم بیثمر ماند و یمن آن نسخه را به علامه تحویل نداد. علامه با دستخط زیبای خود در برگی از کتابهای رو به فراموشی نگاشت: این کتاب غریب مانده و کسی آن را نمیخواند.
او در این طوفان یکّه و تنها بود و از عهدهی جمع همهی ذخایر بر نمیآمد. با الهام خدای مقتدر تصمیم گرفت گهرهای گرانبهای اهل بیت: را در صدف بحارالانوار گرد نماید؛ تا انگشت اشارهی جهان تشیع به سمت جامع احادیث صحیح هدایت شود. وی با حمایت گروهی از علما و طلاب به شهرهای مختلف شیعه، در ایران و سایر کشورها سفر کرد و کتابهای حدیثی شیعه را جمع آوری نمود. خود در مقدمه بحارالانوار مینویسد:
در آغاز کار به مطالعه کتابهای معروف و متداول پرداختم و بعد از آن به کتابهای متروک و مهجور مانده روی آوردم. هرجا که نسخهی حدیثی بود، سراغ گرفتم و به هر قیمتی که ممکن میشد بهرهبرداری میکردم... پس از تصحیح و تنقیح کتابها بر محتوای آنها واقف شدم، نظم و ترتیب کتابها را نامناسب دیدم و دسته بندی احادیث را در ابواب مختلف راهگشای پژوهشگران نیافتم. از این رو به ترتیب فهرستی همت گماردم که در سال 1070 آن را ناتمام رها کردم، چون اقبال عمومی را مطلوب ندیدم و سران جامعه را نامطبوع دیدم ... لذا از خدا یاری خواستم و به کتاب بحارالانوار پرداختم.([3])
امّا دریغ که فرصت کم و مشاغل زیاد مانع از آن شد تا به تصحیح احادیث بپردازد.
امام خمینی(ره) در مورد بحارالانوار میفرماید:
بحار خزانهی همهی اخباری است که به پیشوایان اسلام نسبت داده شده، چه درست باشد یا نادرست. در آن کتابهایی هست که خود صاحب بحار آن را درست نمیداند، اما او نخواسته کتاب علمی بنویسد تا کسی اشکال کند که چرا این کتابها را فراهم کردی.([4])
علامه غیر از بحارالانوار کتب ارزندهی دیگری نیز تدوین و تألیف نموده است چون: مرأة العقول فی شرح أخبار الرسول در شرح اصول کافی، شرح اربعین ، ملاذ الأخیار فی شرح التهذیب.
آفتاب علم و حدیث پس از تألیف بسیار و رنج و محنت فراوان در رمضان 1111 ; . ق چشم از جهان فرو بست و با غروب خورشید فروزان حدیث شمارش معکوس سقوط صفویه نیز آغاز گردید.
پی نوشت:
[1]. نابغه فقه و حدیث، ص 148.
[2]. سید مصلح الدین مهدوی، زندگینامه علامه مجلسی، ج 1، ص 148.
[3]. مقدمهی بحارالانوار، یادنامه علامه مجلسی، ص 6 و 7 .
[4] . گلشن ابرار، ج 1، ص 353.
پدید آورنده : معصومه اسماعیلی
نامه جامعه > مرداد 1385، شماره 23 ، صفحه 21