مروری بر سیر تألیف بحارالانوار علامه مجلسی

یکی از مهمترین ویژگی‌های بحارالانوار نظم و سبک عجیب و جذاب است پیش خودش زمزمه می‌کند که لطف و عنایت پیامبر (ص) و ائمه (ع) باعث شده که از چنین اجری بهره مند شود.

در اوایل جوانی نگران اختلافات بین شیعه و سنی بود زمانی که به جای پدر منبر می‌رفت همه به او توجه می‌کردند و او تلاش داشت حقایق گمشده اسلام و ائمه (ع) را به مردم بشناساند و محبت ائمه بالاخص علی (ع) را به مردم نشان دهد.

ذهنش درگیر حلاجی این مسائل بود و زیر لب علی (ع) را با القاب خاص ایشان «حیدر کرار»، «امیرالمؤمنین (ع)» و ... صدا می‌زد. قلم برداشت و نوشت «حق‌الیقین» خیلی زود این کتاب منتشر شد و خبر آمد که حدود هفتاد هزار سنی این کتاب را خواندند و شیعه شدند!

ماجرای نگارش بحارالانوار

جوانی‌اش را که گذراند مدام داشته‌های علمی‌اش را مرور می‌کرد و پیش خود می‌گفت آیا تاکنون هیچ حکمتی را بدون اینکه نمونه آن را در بین اهل بیت (ع) دیده باشی، سراغ داری؟ و با خود جواب می‌داد که خیر هیچ حکمتی اینگونه نیست.

ذهنش را به فکر و پژوهش در این رابطه با استناد به قرآن کریم سپرد و به مسائل عجیب و جدیدی درباره قرآن پی برد. شروع به نوشتن کرد، مدام نوشت روزها و شب‌ها نوشت و بالاخره این دریای نگاشته‌ها به مجلدات همان مجموعه بحارالانوار شامل اخبار، قصص و تاریخ و اخبار پیامبر و ائمه (ع) تبدیل شد.

علّامه مجلسى با خود چنین اندیشید که باید گهرهاى گرانبهاى اهل بیت علیهم‌السلام را که از اطراف و اکناف جمع کرده است در قالب محرابى زیبا به نام «بحارالانوار» بگنجاند تا نه تنها طلاب بلکه تمام شیعیان در این محراب به سوى قبله دلها یعنى کلام اهل بیت به نماز عشق بایستند.

یکی از مهمترین ویژگی‌های بحارالانوار نظم و سبک عجیب و جذاب است پیش خودش زمزمه می‌کند که لطف و عنایت پیامبر (ص) و ائمه (ع) باعث شده که از چنین اجری بهره مند شود. مؤلفه کتاب «ریحانة‌الادب» درباره علامه مجلسی گفته است که گویا خلقت او برای این خدمت دینی بوده است.

حضرت امام خمینى (ره) درباره بحارالانوار می‌فرماید: «بحار خزانه همه اخبارى است که به پیشوایان اسلام نسبت داده شده،  چه درست باشد یا نادرست، در آن کتاب‌هایى هست که خود صاحب بحار آنها را درست نمی‌داند و او نخواسته کتاب علمى بنویسد تا کسى اشکال کند که چرا این کتاب‌ها را فراهم کردی!»

یک باری که چشمش به حدیثی از امام صادق (ع) درباره اینکه مؤمنی بمیرد و چهل مؤمن دیگر بر جنازه‌اش حاضر شوند و بگویند او انسان خوبی بوده است و خداوند بر این اساس چنین گواهی را می‌پذیرد و او را می‌آمرزد، افتاد تا صبح بی‌خواب بود و فردایش که به منبر رفت با نام خدا اشهد خود را خواند و به مردم گفت که از شما می‌خواهم شهادت بدهید به آن چه از من شنیدید و آن را بر کفن من بنویسید بنابراین برای او کفنی آوردند و مردم همه شهادتشان را نوشتند و این هم رسمی در بین شیعیان شد که هنوز هم گاهی مشاهده می‌شود.

منبع:

زندگی‌نامه علامه مجلسی - کارنامه مجلسی - ماهنامه دیدار آشنا - جلاء العیون در تاریخ و مصائب اهل بیت علیهم‏السلام (فارسى)