علامه مجلسی و مال دنیا(١)

 

متاسفانه و علیرغم تاكیداتی كه شرع مقدس نسبت به تولید و توزیع ثروت داشته است، در میان متدینین، رویكرد مثبتی نسبت به ثروت وجود نداشته و در بسیاری از موارد، دارایی زیاد را نشانه، ضعف تقوا و ورع انسان می دانند.

امكانات و مواهب دنیوی به علت نقشی كه در تامین رفاه و آسایش انسان، در جهت بندگی خدا بر عهده دارند، می تواند از عوامل و مولفه های سعادت انسان به حساب آید، در عین حالی كه اگر حب و دلبستگی به همین مال، در روح و جان انسان منزل كند، زمینه انحطاط و سقوط انسان را فراهم آوردبنابراین مال و ثروت زمانی ارزشمند خواهند بود كه ارزش آن به عنوان مقدمه دست یابی به كمال قلمداد شده و به درستی در مسیر همین تحولات كمالی مورد استفاده قرار گیرد.( كهف/ 95)

 

خداوند در عالم خلقت سنت های بیشماری را تعبیه كرده است كه هر یك در جایگاه خود، سنگ محك انسان در مسیر بندگی محسوب می گردند. یكی از این سنت ها، آزمایش انسان با مال و ثروت است. از این رو، خداوند در آیه 28 انفال به مومنان هشدار می دهد مواظب خود باشند كه با مال و فرزند آزموده می شوند؛ چرا كه بسیاری از مردم در برابر آزمون های مالی از خود ضعف و سستی نشان می دهند.

 

اگر مال و ثروت انسان، به او در طی طریق مسیر بندگی اش كمك نموده و كمال وی را رقم زند (توبه 111) و در برآورده كردن حاجات دیگران و رفع نیازمندی های اطرافیان و اقشار مومنین بكار رود، قطعا مورد تمجید خداوند قرار می گیرد و جایگاه ارزشی به دست می آورد، (سبا 37) چرا كه همانطور كه گفته شد، در بینش و نگرش قرآنی، مال به خودی خود هیچ ارزش اصیل ندارد (مدثر/11) و تنها به اعتبار بهره مندی در مسیر كمال انسان و كمك به دیگران از جایگاه ابزاری مفید برخوردار شده و به عنوان خیر و فضل الهی معرفی می شود. (مائده 2)

 

با اینحال باید گفت كه متاسفانه و علیرغم تاكیداتی كه شرع مقدس نسبت به تولید و توزیع ثروت داشته است، در میان متدینین، رویكرد مثبتی نسبت به ثروت وجود نداشته و در بسیاری از موارد، دارایی زیاد را نشانه، ضعف تقوا و ورع انسان می دانند. این در حالی است كه در فرهنگ اسلامی در كنار وجود روایاتی كه از جنبه منفی به مال و ثروت نگریسته اند، مانند اینكه حضرت علی (ع) می فرماید: «انا یعسوب المۆمنین و المال یعسوب الفجار» ؛ من رهبر مۆمنان هستم و مال رهبر و رئیس گناهکاران است؛ یعنی مۆمنان از من پیروی می کنند، ولی گناهکاران مطیع مال و ثروت هستند. ولی در طرف مقابل، همین سنت اهل بیت(ع) و روایات معصومین(ع)، در موارد بسیاری، تولید ثروت را مورد تحسین قرار داده و در عبارات مهمی مورد تاكید قرار داده اند. به عنوان نمونه رسول خدا (ص) می فرماید: چقدر مال صالح برای مرد صالح خوب است . این دسته از روایات كه تنها یك نمونه از آنها بیان گردید، به ضمیمه آیاتی چون « المال و البنون زینة الحیاة الدنیا.؛ مال و فرزندان زینت زندگانی دنیوی هستند.»( کهف، 46) بیانگر این مطلب هستند كه  اصل مال و ثروت در اسلام مذموم نیست، بلکه از آن جهت که وسیله و ابزاری است برای رسیدن به آخرت ممدوح و پسندیده است. از این رو است که هنگامی که حضرت علی ( ع) مردی را مشاهده کرد که دنیا را مذمت می کرد، فرمود: «آیا تو در دنیا جرمی مرتکب شده ای یا دنیا به تو جرم کرده است …»  بنابراین اگر انسان با استفاده از امكاناتی كه خداوند در اختیار وی گذاشته است، بتواند باری را از دوش كسی برداشته و دست فقرا و مساكین را گرفته و از این طریق حوائج و نیازمندیهای گرفتاران را برآورده سازد و از مال و ثروت خود در اعتلای جامعه و پیشرفت و آبادانی نظام اسلام استفاده نماید، نه تنها مذموم نبوده، بلكه بسیار سفارش شده و در ردیف عبادات به حساب آمده است.

در همین زمینه، حكایت جالبی از مال و مكنت مرحوم علامه مجلسی(ره) نقل گردیده است كه عبرت آموز است:

 « مرحوم سید نعمت الله جزائرى فرموده كه به جهت تحصیل مراتب علم و كمال در اطراف بلاد اسلام گردش كردم، بعد شنیدم كه علامه مجلسى در شهر اصفهان طلوع كرده، رفتم به اصفهان كه از علوم ایشان اقتباس نمایم، بعد از تشرف و استفاده از بركات انفاس قدسیه ایشان در خدمت ایشان خیلى مقرب شدم مثل عضوى از اهل بیتشان شدم و در این مدت، ملاحظه نمودم دیدم زندگى مجلسى داراى وسعت و تشریفات و تجملاتى است، این تمایل مرحوم مجلسى به دنیا و اعتناكردنشان به زخارف دنیا، سینه مرا تنگ كرد و در دلم ایراداتى بایشان داشتم و در مقام تعرض برآمدم، ولى خود را قاصر دیدم كه بتوانم بایشان در این خصوص بحث كنم عرض كردم: مولانا شما غواص دریاى علم و من در نزد شما بمنزله ذره هستم و اگر سزاوار نمى دانید كه من در این موضوع با شما مباحثه بنمایم، با شما معاهده مى كنم كه هر كدام پیش از دیگرى از دنیا برویم، بخواب دیگرى بیائیم تا كشف شود كه حق با من است یا با شما .........

ادامه دارد......

پی نوشت‏ها:

1.حاج سید علینفی فیض الاسلام ، نهج البلاغه،قمف انتشارات فقیه، کلمات قصار، ح 308

2.محمد باقر مجلسی، بحار الانوار، تهران، انتشارات اسلامیه، ج 69، ص 59

3.حاج سید علینفی فیض الاسلام ، نهج البلاغه، قم، انتشارات فقیه، خ 131

منابع: 

مردان علم در میدان عمل