خاطره های ماندگار

علامه محمدباقر مجلسی

تولد

علامه محمد باقر مجلسی در سال 1037 هجری چشم به جهان گشود . (1) پدرش مولا محمد تقی مجلسی از شاگردان بزرگ شیخ بهایی و در علوم اسلامی از سرآمدان روزگار خود به شمار می رفت . مادرش دختر صدرالدین محمد عاشوری (2) است که خود از پرورش یافتگان خاندان علم و فضیلت بود .

در دامان زهد

علامه مجلسی در خانه ای رشد و نمو کرد که از نیمه قرن پنجم هجری به تشیع در میان مردم مشهور بودند و بسیاری از افراد این خانواده در قرن دهم و یازدهم از دانشمندان معروف زمان به شمار می رفتند . (3) او درس و بحث را در چهار سالگی نزد پدر آغاز کرد . (4) نبوغ سرشار او به حدی بود که در چهارده سالگی از فیلسوف بزرگ اسلام ملاصدرا اجازه روایت گرفت (5) و سپس در حضور استادانی چون علامه حسن علی شوشتری، امیر محمد مؤمن استر آبادی میرزای

جزایری، شیخ حر عاملی، ملامحسن استرآبادی، ملامحسن ، فیض کاشانی، ملاصالح مازندرانی زانوی ادب زد و دز خرمن علم و معرفت هر یک خوشه ها چید و در این کوشش خستگی ناپذیر پای درس بیش از بیست و یک استاد نشست . (6) و از افکار و عقاید و اندیشه های مختلف آنان بهره جست .

وی در اندک زمانی بر دانش های صرف و نحو، معانی و بیان، لعت و ریاضی، تاریخ و فلسفه حدیث و رجال، درایه و اصول و فقه و کلام احاطه کامل پیدا کرد .

آفتابی بر منبر

علامه مجلسی که در مدرسه ملاعبدالله به اقامه نماز و تدریس اشتغال داشت بعد از رحلت پدر بزرگوارش در مسجد جامع اصفهان نیز به این مهم دست یافت . (7) در پای درس او بیش از هزار طلبه می نشستند و از نور علم و معرفت، دلهای خود راجلا می دادند . سید نعمت الله جزایری که نامی ترین شاگرد اوست می گوید: «با آنکه در سن جوانی به سر می برد چنان در لوم تتبع کرده بود که احدی از علمای زمانش به آن پایه نرسیده بودند . (8) هنگامی که در مسجد جامع اصفهان مردم را موعظه می کرد هیچ کس فصیح تر و خوش کرم تر از او ندیدم . حدیثی که شب مطالعه می کردم چون ضبح از او می شنیدم چنان بیان می کرد که گویی هرگز نشنیده ام .» (9) تواضع و بزرگمنشی او چنان بود که بسیاری از بزرگان حوزه برای نسان دادن ارادت خود به او و شناساندن ارزش علامه به طلاب جوان گانی به پای درس ایشان حاضر می شدند .

شیخ محمد فاضل با اینکه مجلس درس و مباحثه داشت، به حوزه درس علامه حاضر می شد و عملا به طلاب درس تواضع می آموخت و علامه نیز در مقابل به شاگردانش اظهار می داشت: استفاده او از من کمتر از استفاده من از اوست بلکه استفاده من از او بیشتر است . 0 (10)

به سوی نور

علامه در مسیر احیای علوم اهل بیت ( علیهماالسلام) راه استادش فیض را در پیش گرفت و با رها کردن علوم عقلی به سوی نوری که از قله بلند روایات و احادیث می تابید شتافت و در اولین قدم «کتب اربعه » را به صحنه درس و بحث کشاند . وی طلاب را که مدتها از روایات و احادیث جدا بودند به مطالعه و تحقیق در روایات تتشویق کرد و برای حفظ و نگهداری کتب اربعه از گزند حوادث روزگار و تحویل دادن آنها به نسل فردا بدون هیچ گگونه کم و کاستی و تحریف اعلام کرد: «اگر هر یک از طلاب کتب اربعه را بنویسید، به دریافت اجازه از او نایل خواهند شد» طرب با شوق تمام به نوشتن کتب اربعه پرداختند و نسخه ها را نزد علامه می بردند و او با خط خود در پشت نسخه های آنها اجازه آنان را می نوشت . (11)

علامه با خود می اندیشید که تدریس کنب اربعه و توجه به بعضی از دیگر کتابها تنها این کتب را از خطر نابودی نجات خواهد داد . اما برای کتب دیگر چه باید کرد؟ اندیشه درباره هزاران کتاب شیعه که در کوره های حمام یغماگران و فرهنگ کشان به خاکستر تبدیل شده بود . از سوی دیگر تعصب خشک اهل سنت در نابودی ذخیره های گرانبهای تشیع و احتمال سقوط دولت صفویه به دست قدرتهای شرق و غرب و اهل تسنن و نفوذ صوفیان در دربار و نقشه های آنان برای تحریف بسیاری از روایات، بی توجهی طلاب به کتب روایات و احادیث بیش از پیش آثار اهل بیت را در معرض خطر و نابودی قرار داده بود . از این رو تلاش همه جانبه ای برای به دست آوردن آثار تشیع آغاز کرد به گونه ای که او در این تلاش وسیع دویست اصل از اصول چهارصد گانه معتبر شیعه را به دست آورد و نفیس ترین کتابخانه تشیع را گرد آورد .

محراب بحار:

علامه مجلسی با خود چنین اندیشید که باید گهرهای گرانبهای اهل بیت را که از اطراف و اکناف جمع کرده است در قالب محرابی زیبا به نام «بحارالانوار» بگنجاند تا نه تنها طلاب بلکه تمام شیعیان در این محراب به سوی قبله دلها یعنی کرم اهل بیت به نماز عشق بایستند و بدین وسیله راه را از چاه و درست را از نادرست تشخیص دهند . از این رو دست به کاری عظیم زد و شروع به نگارش این دائرة المعارف بزرگ تشیع کرد .

حضرت امام خمینی (ره) درباره؟ بحارالانوار می فرماید: «بحار خزانه همه اخباری است که به پیشوایان اسلام نسبت داده شده، چه درست باشد یا نادرست، در آن کتابهایی هست که خود صاحب بحار آنها را درست نمی داند و او نخواستخ کتاب علمی بنویسید تا کسی اشکال کند ه چرا این کتابها را فراهم کردی؟»

سفر با سلاح قلم

علامه هیچگاه در سفر قلم - این سلاح حوزوی - را از خود جدا نمی ساخت و همواره آن را چون دل خویش صیقل می داد و با آن به راز و نیاز می پرداخت .

هنگام سفرهای علامه طلاب فرصت را غنیمت می شمردند و با او همراه می شدند تا در قضایی ساده و دوستانه سعادت واقعی را در کلام او جستجو کنند . میر محمد خاتون آباذی می گوید: من در اوان کودکی در تحصیل حکمت و معقول حریص بودم و تمام اوقات عمر خود را در آن مصروف می داشتم تا آنکه در راه حج به صحبت علامه مجلسیمشرف گردیدم و با او ارتباط نزدیک یافتم و از نور علم و هدایتش رهبری شدم و به تحصیل و تتبع در کتب فقه و حدیث و علوم مشغول شدم و مدت چنل سال بقیه عمرم را از فیوضات او بهره مند شدم .» (12)

در روزهایی که علامه در مشهد مقدس برای زیارت مشرف بود جمعی از علماء، فضلا و طلاب جهت استفاده از علوم او تقاضای درس حدیث می کردند و علامه مجلسی چهل حدیث (اربعون حدیث) را در این ایام نوشت .

تالیفات

علامه مجلسی بغیر از دائرة المعارف بزرگ تشیع «بحارالانوار» کتبی به قرار زیر نگاشته است:

1 - مراة العقول فی شرح اخبار الرسول در شرح اصول کافی

2 - ملاذ الاهبار فی شرح التهذیب

3 - شرح اربعین

4 - الوجیزة فی الرجال

5 - الفوائد الطریقه قی شرح الصحیفة السجادیه

6 - رساله الاوزان

7 - المسائل الهندیه

8 - رساله اعتقادات (750 سطر است و در یک شب نگاسته شده است)

9 - رساله فی الشکوک

تالیفات فارسی علامه مجلسی عبارتند از:

1 - حق الیقین

2 - عین الحیاة

3 - حلیة المتقین

4 - حیوة القلوب

5 - مشکوة الانوار

6 - جلاء العیون

7 - زاد المعاد

8 - تحفة الزائر

9 - مقیاس المصابیح

10 - ربیع الاسابیع

11 - رساله در شکوک

12 - رساله دیات

13 - رساله در اوقات

14 - رساله در جفر

15 - رساله در بهشت و دوزخ

16 - رساله اختیارات ایام

17 - ترجمه عهدنامه امیرالمؤمنین (ع) به مالک اشتر

18 - مشکوة الانوار در آداب قرائت قرآن و دعا

19 - شرح دعای جوشن کبیر

20 - رساله در رجعت

21 - رساله در آداب نماز

22 - رساله در زکوة ... و بیش از 30 رساله دیگر در مسائل مختلف و ترجمه دعاها و کتابهایی مختصر در عقاید و احکام

مردی از فردا

علامه مجلسی قهرمان عرصه سیاست است . اما به موجب کینه ورزی و عناد مستشرقان و روشنفکران غربزده همچنان مظلوم تاریخ سیاست است .

بزرگترین کار علامه مجلسی در صحنه سیاست که به نفع تشیع و مکتب آن ختم شد مبارزه با صوفیان بود . علامهمجلسی در دوایر دولتی و همچنین نظام های مختلف اداری از قدرت آنها کاست .

علامه علاوه بر مبارزه با صوفیان با کشیشان دربار، بیگانگان، نمایندگان مؤسسات و شرکتهای غربی به مبارزه با بت پرستان پرداخت . روزی به علامه مجلسی خبر دادند که بت پرستان در شهر اصفهان در خانه ای بتی قرار داده اند و برای نیایش و پرستش آن بت به آن خانه می روند . علامه بعد از تحقیق و آگاه شدن از محل بت، فتوای خراب کردن آن را صادر کرد . (13)

پس از مرگ شاه سلیمان، حسین میرزا (سلطان حسین) بر تخت نشست . شاه در وقت تاج گذاری علامه مجلسیرا پیش خواند و درخواست کرد که تشریفات را او انجام دهد . (14)

شاه رو به علامه کرد و گفت: به ازای این خدمت چه تقاضایی داری و چه پاداشی می طلبی؟ (15) علامه که هدف اصلیش از ارتباط با دربار شاهان آن زمان حفظ اسلام و جلوگیری از ظلم و ستمشان بود، چیزی را از شاه درخواست کرد که در ذهن هیچ یک از حاضران حنی علمای آن زمان نقش نبسته بود . وی بر سه نکته تاکید ورزید: «فساد، تفرقه و بی تفاوتی نسل جوان » پس رو به شاه کرد و گفت: «تقاضا دارم شاه فرمانی صادر کند و نوشیدن مسکرات، جنگ میان فرقه ها، همچنین کبوتر بازی را نهی فرماید» شاه با رضایت خاطر پذیرفت و فوری فرمانی را به همان مضمون صادر کرد . (16) علامه همچنین او را ترغیب کرد که فرمانی دیگر برای طرد صوفیان از شهر امضاء کند .(17) نکته مهمی که در سیاست علامه مجلسی در دربار به چشم می خورد این است که در زمان علامه مجلسیهیچ برخوردی بین ایران و همسایگان اهل سنت رخ نداد و به هیچ یک از ولایتهای اهل تسنن ایران از سوی شیعیان تعدی نشد و ایران در کمال آرامش به سر برد . اما هنگامی که علامه مجلسی در 27 رمضان 1111 ق . چشم از جهان فروبست شمارش معکوس سقوط دولت صفویه آغاز شد .

پی نوشت:

1) ریحانة الادب، محمد علی مدرسی تبریزی، ج 5، ص 196 .

2) الذریعه، آقا بزرگ تهرانی، ج 1، ص 151 .

3) زندگینامه علامه مجلسی، سید مصلح الدین مهدوی، ج 1، ص 53 .

4) زندگی نامه علامه مجلسی، ج 1، ص 55 .

5) همان، ص 426 .

6) یادنامه علامه مجلسی، ص 5 .

7) همان، ص 5 .

8) نابغه فقه و حدیث، ص 148 .

9) زندگی نامه علامه مجلسی، ج 1، ص 148 .

10) زندگی نامه علامه مجلسی، ص 66 .

11) یادنامه علامه مجلسی، ص 26 .

12) کشف الاسرار، ص 319 .

13) الکنی و القاب، ج 3، ص 123 .

14) روضات الجنات، ج 2، ص 79 .

15) انقراض سلسله صفویه، ص 43 .

16) همان، ص 43 .

17) همان، ص 43 .

پدید آورنده : سعیده غروی

منابع: 

شمیم یاس > مرداد 1382، شماره 5 ، صفحه 19