چکیده بیان به مناسبت سالروز بزرگداشت علامه مجلسی
پسر وحید بهبهانی گفته است: من یک وقت توی یک جزیرهای رفتم همه مردم کافر بودند، یک خانواده شیعه بود. گفتم چرا شما شیعه هستید و چطور شیعه شدید؟ گفتند ما این کتاب را خواندیم و شیعه شدیم. وقتی آن کتاب را خواندم دیدم یکی از کتابهای فارسی علامه مجلسی است. و اولین کسی که حدیث را به زبان فارسی ترجمه کرد، علامه مجلسی بود.
علامه محمدباقر مجلسی (۱۰۳۷ ه.ق در اصفهان - ۱۱۱۰ ه.ق در اصفهان) شیخ الاسلام ایران (عالیترین مقام دینی کشور که تنها پس از پادشاه قرار میگرفت) در دوران شاه سلیمان و شاه سلطان حسین صفویه بود. تالیف 86 کتاب بحارالانوار 110 جلدی یکی از آنها است. صاحب جواهر و علامه بحرالعلوم هر دو گفتهاند ما از خدا خواستهایم خداوند کتابهای ما را در نامه عمل مجلسی بنویسد و ثواب یکی از کتابهای مجلسی را در نامه عمل ما بنویسد. قدرت علامه مجلسی هم اینقدر بود که وقتی علامه از دنیا رفت 20 سال بعدش حکومت صفویه که آنقدر قوی بود و شاید در تاریخ شاهان ایران، هیچ زمانی ایران قدرت زمان صفویه را نداشته باشد، 20 سال بعد از وفات مجلسی حکومت صفویه سرنگون شد، یعنی علامه مجلسی حکومت را حفظ کرده بود. به علامه مجلسی گفتند: در شهر بنارس که مرکز هندوهاست، بت میپرستیدند. علامه مجلسی دستور داد بتها را باید بشکنند، و از آنها بعنوان خشت و آجر استفاده کنند و مسجد بابری (به زبان هندی یعنی ببر) را بسازند.
بعد به علامه مجلسی پیغام دادند که در بنارس یک بت هست که خراب نکردند، خودش از اصفهان به بنارس رفت آن بت را خرد کرد و برادرش را در آنجا گذاشت که مردم بت نپرستند. اکنون نیز کتابی موجود است از سوالاتی که مردم بنارس از علامه مجلسی در خصوص مسائل هندوها و بت پرستها کردند.
ویژگیهای علامه مجلسی
علامه مجلسی فقط محدث نبوده، بلکه ایشان مفسّر نیز بوده و شاید اولین کسی که در شیعه و سنی به فکر تفسیر موضوعی قرآن افتاد و درباره تفسیر موضوعی کتاب نوشته، علامه مجلسی است. از جهت دیگر، مجلسی فقیه و مجتهد هم بوده و نظرات فقهی علامه مجلسی را افرادی مثل شیخ انصاری در کتابهایشان نقل میکنند. از طرف دیگر، مجلسی را با کلمه فاضل معرفی میکنند مثلاً شیخ انصاری هر کجا میخواهد اسم مجلسی را بیاورد میگوید فاضل مجلسی. و در زمان صفویه به مراجع تقلیدی که یک ویژگی خاص داشته باشند، فاضل میگفتند.
علامه مجلسی فیلسوف نیز بوده و با توجه به اینکه تقریباً معاصر با ملاصدرا بوده[1]، هر ابتکاری را که ملاصدرا در فلسفه دارد علامه مجلسی در بحارالانوار بحث کرده مثلاً حرکت جوهری در جلد ۵۷ بحث شده، بحث اتحاد عاقل به معقول، اصالت الوجود یا اصالت الماهیه، اینطور ابتکارات ملاصدرا در فلسفه همهشان با همین الفاظ در بحار الانوار هست. یا مثلاً بحث حدوث دهری میراماد، اینها شاهد این است که علامه مجلسی به فلسفه، کلام و عرفان اشراف کامل داشته است. یا در جلد 3 بحار، اصل وحدت وجود را بحث کرده که یک بحث مهم فلسفه و عرفان است. شاید مهمترین چیز برای یک عارف این است که وحدت وجود را بتواند درست معنا کند؛ یعنی مشکلترین بحثهای فلسفه و عرفان در بحارالانوار وجود دارد. و مجلسی مثل یک آدمی که متخصص این فن باشد، اینطوری هم بحث کرده، حالا بحثهای دیگر فلسفه و عرفان در بحار زیاد است.
از نظر ادبی شاید صفحه ای در بحارالانوار 25 جلدی قدیم، نباشد الاّ اینکه ایشان یک بحث ادبی نیز ذکر کرده و اگر کسی بخواهد بحثهای ادبی بحارالانوار را استخراج کند یک کتاب چهار پنج جلدی میشود. در بحارالانوار ۱۱۰ جلدی فکر نمیکنم کسی بتواند یک غلط ادبی پیدا کند. بحارالانوار علاوه بر نقل حدیث،شرح،توضیح و تفسیر نیز دارد و در توضیح و تفسیرهای مجلسی لااقل من تا حالا پیدا نکردم که غلط ادبی داشته باشد، و این نشان میدهد که از نظر ادبی مجلسی بسیار قوی بوده است.
از نظر تاریخی، مجلسی واقعاً بینظیر است. بعنوان مثال در همه تفاسیر ذیل آیه «وَعَلَى الْأَعْرَافِ رِجَالٌ» وقتی این آیه را میخواهند نقل بکنند، این حدیث را ذکر میکنند که: وقتی هشام بن عبدالملک خواست حج برود نافع مولی عمر بن الخطاب، همراه هشام بود. نافع غلام آزاد شده عمر بن خطاب بود. در همه کتابها همینطوری است. ولی وقتی به بحارالانوار که نگاه کنید، حتی بدون اینکه تذکر بدهد اینطوری است: وقتی هشام بن عبدالملک خواست مکه برود، و نافع مولی عبدالله بن عمر بن خطاب، روشن است که زمان هشام بن عبدالملک، عمر به خطاب نبوده که غلامش بخواهد همراه هشام باشد. مجلسی چقدر دقیق بوده، هشام سال ۱۰۵ به خلافت رسید ۱۲۵ هم به دَرَک رفت. ۱۰۵ تا ۱۲۵ هیچ وقت غلام عمر آن زمان زنده نیست. اینها برای مجلسی اینقدر ساده که حتی تذکر هم نمیدهد، حدیث را شما هر جای دیگری نگاه کنید اشتباه است، فقط و فقط جایی که حدیث درست نقل شده، بحار است.
علامه مجلسی یک منجم به تمام معناست. معروف بود که قبله مدینه اشتباه است و علامه مجلسی بیش از 300 صفحه در بحارالانوار این بحث را مطرح کرده و جواب داده [2] که نشان از ذوالفنونی و تبحر علامه مجلسی در تمام علوم است.
پسر وحید بهبهانی گفته است: من یک وقت توی یک جزیرهای رفتم همه مردم کافر بودند، یک خانواده شیعه بود. گفتم چرا شما شیعه هستید و چطور شیعه شدید؟ گفتند ما این کتاب را خواندیم و شیعه شدیم. وقتی آن کتاب را خواندم دیدم یکی از کتابهای فارسی علامه مجلسی است. و اولین کسی که حدیث را به زبان فارسی ترجمه کرد، علامه مجلسی بود.
اما نکاتی در خصوص بحارالانوار
بحارالانوار، بزرگترین مجموعه روایی شیعه و حاصل چهل سال تلاش و تحقیق همه جانبه و بی وقفه علامه مجلسی- قدس الله نفسه الزکیة - است.
علامه مجلسی وقتی دید پراکندگی روایات در کتابهای مختلف موجب شده که سخنان معصومین - علیهمالسلام- کمتر مورد مراجعه قرار گیرد، دست به تالیف فهرستی بر ده کتاب روایی زد تا به این وسیله مراجعه به آن ها را آسان کند. اما پس از آن که این کتاب در سال 1070 ق به پایان رسید، چون به تنهایی هدف او را عملی نمیساخت ، تا پایان عمر به جمعآوری و شرح و تفسیر احادیث ائمه اطهار - علیهمالسلام - پرداخت و در نتیجه بزرگترین دائرةالمعارف شیعی را به نام بحارالانوار الجامعة لدرر اخبار الائمة الاطهار تالیف نمود.
اسم بحارالانوار این است بحارالانوار الجامعة لدرر أخبار الأئمة الأطهار علیهم السلام اسم کتاب نشان میدهد که ایشان میخواسته درر اخبار را جمعآوری بکند، یعنی اینطور نبود که هر حدیثی دست علامه مجلسی میآید در این کتاب بنویسد، بلکه درر اخبار یعنی گلچین احادیث را آورده است.
بحارالانوار جمعآوری از ۶۲۹ کتاب است[3]. ابتدائاً علامه مجلسی تصمیم داشته که صحیفة سجادیه و نهج البلاغه و کتب اربعه را در بحارالانوار نیاورد، به خاطر اینکه این شش کتاب معروف است و همه جا هست، اما بعداً تصمیمش عوض شده؛ یعنی اگر قسمتهای اول بحار را نگاه کنید از این شش کتاب هیچ حدیثی نقل نکرده اما قسمتهای آخر کتاب که میرسید از آنها نقل کرده است. اما علت اینکه از صحیفه سجادیه نقل نمی کند این علت است که اعتقاد داشته که هیچ کتابی از نظر اعتبار و سند به صحیفه سجادیه نمی رسد، یعنی حتی سند صحیفه سجادیه از کتب اربعه نیز قوی تر است.
ویژگیهای بحارالانوار
مرحوم آیتالله شعرانی در یکی از مقدمههای خودش فرموده اند: اهل حل و عقد در شیعه متفقند که کتابی به عظمت بحارالانوار تاکنون نوشته نشده است. دقت علامه مجلسی در این کتاب بسیار زیاد است، یعنی کتابی نیست که فقط حدیث نقل کرده باشد، اولاً شاید بتوان گفت اولین تفسیر موضوعی قرآن که در شیعه و سنی نوشته شده همین بحارالانوار است؛ چون مجلسی هر بحث را که مطرح میکند تمام آیات مربوط به آن بحث را میآورد و تفسیر آن آیات را هم میآورد حتی اگر یک آیهای چند تا تفسیر داشت طبق یک احتمال با این موضوع ارتباط دارد، طبق یک احتمال ارتباط ندارد، باز مجلسی اینطور آیات را هم بحث میکند؛ یعنی این قدر دقیق است و به تفاسیر اشراف داشته که هر بحثی را مطرح میکند احتمالات تفسیری آن آیات را هم مورد توجه قرار میدهد. و هدف علامه مجلسی این بود که یک دوره اعتقادات صحیح و دقیق از روایات را در بحارالانوار مطرح کند.
یعنی بحارالانوار در واقع یک دایرة المعارف شیعی است بر خلاف کتابهای دیگر که معمولاً در یک موضوع به بحث میپردازند مثلاً یا فقط احادیث فقهی نقل میکنند یا مثلاً معارف، اعتقادات. ولی بحارالانوار دائرة المعارف هست و همه مباحث در آن وجود دارد. و به قدری هم این کتاب ارزش دارد که مثلاً شیخ بهایی که آدم ذوالفنون و جامعی بوده، یک حدیثی را ـ که در جلد سوم وسائل است ـ میرسد، میگوید این حدیث سند ندارد، بعد هم میگوید این حدیث مفرد است و ضعیف است. در حالی که مجلسی همین حدیث را که نقل میکند، ده حدیث دیگر شبیه همین با سند نقل میکند؛ یعنی این نشان میدهد که علمای زمان قبل از مجلسی، به خاطر همین پراکندگی روایات، چه بسا سند یک روایت را پیدا نمیکردند، شاهدی بر آن پیدا نمیکردند ولی مجلسی این کار را کرد.
آیا مجلسی تمام آنچه که در بحارالانوار نقل میکرده درست میدانسته یا نه؟ احادیث بحارالانوار صحیح هستند یا ضعیف؟
اگر به ما بگوئید احادیث بحارالانوار صحیح است یا ضعیف؟ میگوئیم بحارالانوار هم مثل هر کتاب دیگری، مثل کافی، من لایحضر، احادیث هر کتاب حدیثی را باید بررسی کرد ببینید از نظر سندی درست هستند یا درست نیستند، این در صورتی که از ما سؤال بکنند. اما اگر کسی اینطوری سؤال کند که آیا خود مجلسی این روایات را درست میدانسته، یا همینطور هر ضعیف و نادرست و هر چه میآمد را جمع میکرد و در این کتاب مینوشت؟
بر خلاف همه کسانی که اینطور چیزها را گفتهاند، بنده عرض میکنم: مجلسی آنچه را که در بحارالانوار نقل کرده، خودش آنها را صحیح میدانسته؛ یعنی ایشان نمیخواسته یک کتابی بنویسد که هر حدیثی از هر جا پیدا شد، بردارد در این کتاب بنویسد. مجلسی احادیث را نگاه میکرد، صحیحترین، دقیقترین روایات را در این کتاب مینوشت؛ یعنی مجلسی خودش کل کتاب خودش را صحیح میداند.[4]
علامه طباطبائی ده سال بحارالانوار درس میداد، در این ده سال حتی یک بار یک حدیث را نگفته ضعیف است یا این حدیث اشکال دارد یا این حدیث جعلی است. تمام احادیث را طوری معنا میکرده که شاگردان ایشان میگفتند قوت مضمون احادیث بحار شاهد درستیاش است.
در رجال یک بحثی هست که اگر کسی حدیثی را صحیح نداند آیا میتواند نقل بکند یا نه؟ معمولاً میگویند حرام است و تدلیس است، یعنی هر کس یک حدیثی را نقل میکند اصل بر این است که حدیث را قبول داشته باشد. حتی شاگردهای مجلسی معتقد بودند کل بحارالانوار درست است. در جلد ۱۱۰ بحار، یک نامهای هست که علامه افندی (صاحب ریاض) خطاب به مجلسی نوشته که: انشاء الله امام زمانB ظهور میکند و خواهد گفت آنچه در بحارالانوار است من البدو الی الختم همه صحیح است. این نشان میدهد که ذهنیت علامه افندی این بوده که هر چه در بحارالانوار است درست است.
اشکالات وارده بر بحار الانوار
۱ـ مرحوم سید محسن امین جبل عاملی؛ صاحب اعیان الشیعه فرموده: بحارالانوار با عجله نوشته شده و لذا دقت کافی ندارد.
2- مرحوم آشتیانی؛ گفته: هر قص و ثمین، هر درست و نادرست، هر صحیح و باطلی در بحارالانوار جمعآوری شده.
3- صاحب میزان الحکمه؛ گفته: بحار الانوار احادیث تکراری زیاد دارد، به طوری که اگر تکراریهای بحارالانوار را جمع بکنید بیش از 20 جلد تکراری دارد.
این سه اشکال لب و اساس همه اشکالاتی است به بحارالانوار گرفته شده است.
جواب اشکالات
جواب اشکال اول؛ این است که فرق بین فکر و حدس در این است که فکر تدریجی است و حدس دفعی است. اگر کسی صاحب حدس قوی باشد، او بدون فکر و تأمل چیزی را میگوید از کسی که فکر خیلی خوب دارد حدس او قویتر است. مثلاً اگر کسی یک مسأله مشکل فلسفی را از سؤال کند ما بگوئیم باید یک روز فکر کنیم، بعد جواب بدهیم، بعد کسی برود همان مسأله را از ابوعلی سینا سؤال کند و او بدون فکر جواب بدهد، آیا میشود گفت من و شما که یک شبانهروز فکر کردیم جواب ما درستتر است و ابوعلی سینا که فکر نکرده جواب داده، جوابش باطل است؟ یا ابن سینا که صاحب حدس قوی است همان بیفکر او، از فکر کردن دیگران بهتر است.
علامه مجلسی هم در در فهم روایات، صاحب حدس قوی است و لذا همان بیفکر نوشتن او از با فکر دیگران دقیقتر است. (اولاً)
ثانیاً؛ باید بین غلط و غیر کافی فرق بگذاریم، جوابها یا توضیحات و تفسیرهایی که مجلسی ذکر کرده غلط نیستند، اما کافی هم نیستند. علامه طباطبائی 7 جلد بحار را تعلیقه زده، چه چاپ ایران و چه چاپ بیروت با تعلیقات علامه طباطبائی است. در این 7 جلدی که ایشان پاورقی زده همه جا حرف ایشان است که: توضیحات مجلسی نسبت به روایات غلط نیست، یعنی توضیحی که داده درست است اما کافی نیست. پس درست است که مجلسی این کتاب را با عجله نوشته ولی این با عجله بودنش، دلیل بر این نمیشود که آنچه نوشته کسی بگوید اشتباه نوشته است.پس روایات را واقعاً دقیق نوشته است.
اگر یک وقت دیدید بحار یک حدیثی را از یک کتاب دیگر نقل کرده، مثلاً بحار میگوید در کتاب خصاص صدوق حدیث اینطوری است، اگر شما رفتید خصال را دیدید و حدیث در آنجا یک طور دیگر بود، اینجا در خصال شک بکنید اما در بحارالانوار شک نکنید؛ یعنی بحار این قدر دقیق است که اگر چیزی را از کتابی نقل کرد، اعتبارش از اصل آن کتاب بیشتر است. پس در نقل روایات، دقیقترین کتاب است؛ در شرح و توضیح روایات با عجله شرح کرده که کافی نیست.
جواب اشکال دوم؛ معمولاً در بحث درایه میگویند اگر کسی روایت ضعیف را نقل بکند و تذکر ندهد که این حدیث ضعیفالسند است، این خودش یک نوع تدلیس است و تدلیس در حدیث حرام است. و علامه مجلسی آنچه را که نقل کرده صحیح میدانسته و آن مواردی را هم که درست نمیدانسته تذکر داده، پس قص و ثمین را قاطی نکرده؛ یعنی مشخص است که چه چیزی را درست میدانسته و چه چیزی را نادرست.
ضمناً این را عرض کنم مرحوم آشتیانی که این اشکالات را به بحارالانوار گرفته بود، ایشان آخر عمرش به من وصیت کرده بودند که کتابهایش را بازنگری کنم و چون این وکالت تام الاختیار را به من داد، من کل کتابهای ایشان را اصلاح کردم، الان در این چاپهای جدید کتابهای ایشان از اینطور اشکالات دیگر نیست.
جواب اشکال سوم؛ مجلسی احادیثی را که تکرار میکند احادیثی است که یا اختلاف در سند دارند یا اختلاف در متن. مثلاً زیارت عاشورا دو بار در بحارالانوار نقل شده، به خاطر اینکه این دو بار، هم با دو سند مختلف است، یک بار با یک سند دیگر، یک بار با سند دیگر، از جهت متن هم متفاوت است؛ یعنی این متن با آن متن فکر میکنم 127 کلمهاش با هم متفاوت است، یعنی این زیارت عاشوارئی که اول نقل کرده با زیارت عاشورائی که دوم نقل کرده اینقدر تفاوت دارد. پس اینطوری نیست که یک حدیثی را یک بار نقل بکند دوباره همین حدیث را تکرار بکند تا هیکل بحار بزرگ بشود. یعنی این اختلاف در نقل یا اختلاف نسخه باعث شده که احادیث تکرار بشود.
پس این اشکالاتی که بر مجلسی گرفتهاند درست نیست.
معرفی محتوای بحارالانوار
چاپ اول بحارالانوار، در زمان خود علامه مجلسی و بعد هم چاپ کمپانی 25 یا 26 جلدی بود. اینکه میگوئیم ۲۵ یا ۲۶ جلد، به خاطر اینکه جلد 16 بحار دو جلد است، اگر این را یکی حساب کنیم 26 میشود و اگر یکی حساب کنیم 25 میشود و چاپ جدید هم 110 جلد است. البته یک چاپ هم داشت که ۳۴ جلد بود.
فهرست محتوای بحارالانوار
این فهرست به سبک چاپ قدیم است:
جلد اول: کتاب عقل و جهل و کتاب علم، احادیثی راجع به عقل و علم. مثلاً یک حدیث هست که در همین جلد اول است و علامه مجلسی میگوید: من خودم هر روز این حدیث را میخوانم و به نظر من هر طلبهای باید در عمرش هر روز این حدیث را بخواند. حدیث «عنوان بصری» که وی ۹۶ سالش بود تازه تصمیم گرفت درس بخواند و خدمت امام صادقB آمد و ابتدائاً امام راه نداد و او به مسجد رفت و دعا کرد و دوباره آمد و امام هم راه داد. یا مثلاً این حدیث کمیل که یا کمیل! ان هذه القلوب... پس اینطور مطالب آداب درس خواندن، آداب علم، تعارض روایات، کیفیت نقل حدیث، کیفیت نوشتن.
جلد دوم: توحید. جلد سوم: عدل، یعنی بحث میثاق، طینت، قضاء و قدر، بداء، جبر و اختیار و امثال اینطور چیزها، جلد چهارم: بحث احتجاجات، جلد پنجم و ششم: نبوت، پنجم نبوت عامه و ششم نبوت خاصه، جلد هفتم: امامت عامه، جلد هشتم: فتن، شرح حال ابوبکر، عمر و عثمان، جلد نهم: امیرالمؤمنینB؛ جلد دهم: فاطمه زهرا (سلام الله علیها)، جلد یازده و دوازده: امامانF، جلد سیزده: حضرت مهدیB، جلد چهارده: سماء و عالم، مثلاً این جلد چهارده خودش چهارده جلد است، یک جلدش شرح حال ابلیس است، یک جلد درباره جن، یک جلد درباره افلاک، جلد پانزده: ایمان و کفر (یعنی اخلاق)، جلد شانزده: روضه (یعنی نصایح)، جلد هفده: آداب و سنن، جلد هیجده تا بیست و چهار: فقه، مثلاً یک جلدش درباره قرآن است، یک جلد درباره دعا، یک جلد درباره زیارت و جلد ۲۵: اجازات بحارالانوار، چه کسی به مجلسی اجازه داده یا خود مجلسی به چه کسانی اجازه داده است.
هیچ وقت بحارالانوار را اینطوری نگاه نکنید که فقط یک کتاب حدیث است، که اگر فقط کتاب حدیثی بود خودش واقعاً بسیار باارزش و گرانبهاست ولی یک چیزهایی در توضیحات و شرح و تفسیرهای بحار پیدا میشود که واقعاً در جای دیگری پیدا نمیشود.
فرض کنید روایات بسیاری داریم درباره اینکه خدای متعال ارواح را قبل از ابدان آفریده است(عالم ذر)، عالم میثاق، عالم طینت، یعنی یک روایاتی هست که قبل از این دنیا، یک دنیای دیگری بوده که به آن عالم ذر میگویند و از آن آیه شریفه «وَإِذْ أَخَذَ رَبُّکَ مِنْ بَنِی آدَمَ مِنْ ظُهُورِهِمْ ذُرِّیتَهُمْ وَأَشْهَدَهُمْ عَلَى أَنْفُسِهِمْ أَلَسْتُ بِرَبِّکُمْ قَالُوا بَلَى» این بحث را مطرح میکند که در فلسفه و کلام میگویند نفس حادث است، یعنی مثلاً صد سال پیش نه جسم و نه روح ما نبود، یعنی هیچ چیز ما نبود. پس این روایاتی که میگوید خدا ارواح را دو هزار سال قبل از ابدان آفریده یعنی چه؟ و علامه مجلسی این را بحث میکند که بین روح کلی و جزئی باید فرق گذاشت. روح کلی را میگوید دو هزار سال قبل از بدن یعنی قدیم است و روح جزئی است حادث است و آن وقت بحث میکند که روح کلی یعنی روح چهارده معصوم علیهم السلام یا معنی دیگری.
تاریخ وفات مجلسی:
ماه رمضان چو بیست و هفتش کم شد تاریخ وفات باقر اعلم شد
این شعر را با ابجد حساب بکنید، میشود ۲۷ ماه رمضان سال ۱۱۱۱.
پینوشت:
صحبتهای استاد در مبحث حدیث شناسی
برای مطالعه بیشتر رجوع شود به آشنایی با بحارالانوار، بزرگترین دایرةالمعارف حدیث شیعه. احمد عابدی. تهران: دبیرخانه همایش بزرگداشت علامه مجلسی با همکاری وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، ۱۳۷۸.
منابع:
[1] ملاصدرا متوفای 1050 است که در یکی از روستاهای قم بود مجلسی هم در اصفهان.
[2] سردار کابلی در کتاب «تحفة الاجلة» ثابت کرد که قبله مدینهای که پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله تعیین فرمود دقیقاً روبروی ناودان کعبه است.
[3] برخلاف برخی که نوشته اند جمعآوری از 400 کتاب بوده است.
[4] فقط 49 حدیث را خودش میگوید صحیح نمیدانم.
نویسنده:احمد عابدی