علّامه مجلسى‏

علّامه مجلسى‏

در اين راستا از جمله دانشمندان و شخصيتهاى برجسته جهان تشيع و از چهره‏هاى بارز و مشهور علماء شيعه در قرن يازدهم و اوائل قرن دوازدهم هجرى، علّامه مجلسى رضوان اللّه تعالى عليه است.
نام او محمد باقر ملقّب به مجلسى است، و تاريخ ولادت او بنابر آنچه در مقدمه كتاب «بحار الانوار» از «مرآة الاحوال» نقل شده است، سال 1038 هجرى قمرى بوده است «1»، ولى مرحوم نورى در كتاب «فيض القدسى» از كتاب «وقايع الايام و السنين» تاريخ ولادت او را سال 1037 هجرى قمرى ذكر كرده است «2».

والد علّامه مجلسى‏

والد علّامه مجلسى مرحوم محمد تقى فرزند مقصود على است، او بنا بر گفته مرحوم اردبيلى يگانه عصر و زمان خود بوده است، شخصيت و جلالت و همچنين تبحّر او در علوم نياز به بيان ندارد، و تعبيرات درباره منزلت او قاصر است از اينكه بتواند منعكس كننده شخصيت و مقام والاى آن عالم ربانى باشد.
او پرهيزكارترين، زاهدترين، متّقى‏ترين و عابدترين اهل زمان خود بوده، و بيشتر اهل آن زمان از خواص و عوام از فيوضات دينى و دنيوى او بهره مى‏بردند، يكى از خدمتهايى كه به اهل بيت عليهم السّلام انجام داد اين است كه اخبار ائمه معصومين عليهم السّلام را در اصفهان نشر داد.
از تأليفات او: شرح عربى و نيز شرح فارسى بر كتاب «من لا يحضره الفقيه»؛ كتاب حديقة المتقين؛ شرح بعضى از كتابهاى «تهذيب الاحكام»؛ و رساله‏اى در افعال حج‏ و رساله‏اى در رضاع. او در سال 1070 در سنّ 67 سالگى وفات يافت «3».

مرحوم ملّا محمد تقى مجلسى از مكتب اساتيدى همانند شيخ بزرگوار بهاء الدين عاملى و علّامه زاهد مولى عبد اللّه شوشترى بهره برد، و پس از فراغت از تحصيل راهى نجف اشرف گرديد و به رياضت نفس و تصفيه باطن و تهذيب اخلاق مشغول گرديد و براى او مكاشفات و رؤياهاى حسنه‏اى بوده است.
پدرش مولى مقصود على مردى بصير و پرهيزكار و مروّج مذهب شيعه اثنى عشرى بوده و اشعار زيبا و بديعى سروده است، و چون داراى حسن محاضرت و مجالست بود لذا او را «مجلسى» لقب دادند، و اين لقب در فرزندان او باقى ماند.
مادر مولى محمد تقى عارفه مقدسه صالحه دختر عالم جليل كمال الدين درويش محمد بن الشيخ حسن عاملى كه از بزرگان ثقات علماء است و از محقق بزرگوار شيخ على كركى روايت مى‏كند، و از «مناقب الفضلاء» نقل شده است كه مولى كمال الدين اهل عبادت و زهد بوده است و در نطنز مدفون است و براى او قبّه‏اى است معروف.
مرحوم شيخ يوسف بحرانى گفته است: او اول كسى بود كه در عصر دولت صفويه حديث را در اصفهان نشر داد «4».

علّامه مجلسى از ديدگاه علماء

از آنجا كه براى ارزيابى هر چيزى بايد به آگاهان و اهل خبره و كسانى كه تخصص در آن رشته دارند، مراجعه كرد، ما نيز براى دستيابى و نيل به ابعاد شخصيت والاى علّامه مجلسى و آگاهى از مرتبه، علم، دانش و ديگر ويژگيهاى اين فرزانه دهر و عالم عاليمقام، به گفتار و اظهار نظر و تعبيرات زيادى كه از علماء و دانشمندان معاصر و يا پس‏ از او به ما رسيده است، مى‏پردازيم، و ابتدا به آنچه از علماى معاصر او درباره اين عالم جليل بيان كرده‏اند مى‏نگريم:

1- مرحوم اردبيلى صاحب كتاب «جامع الرواة» كه بنا بر تصريح خودش 11 اجازه روايت دارد درباره او چنين مى‏گويد: محمد باقر فرزند محمد تقى فرزند مقصود على ملقّب به مجلسى، استاد و شيخ ما و شيخ اسلام و مسلمين و خاتم المجتهدين است؛ او امام، علّامه، محقّق، مدقّق، جليل القدر، عظيم الشأن، رفيع المنزله، وحيد العصر، فريد الدهر، ثقة، ثبت، عين، كثير العلم و جيّد التصانيف است. امر او در علوّ قدر، عظمت شأن، بلندى مرتبه، تبحّر در علوم عقليّه و نقليّه، دقّت نظر، صائب بودن رأى، وثاقت، امانت و عدالت مشهورتر است از آنكه ذكر شود، و فوق اين تعبيرات است؛ فيض او و والدش چه در زمينه امور دنيوى و چه اخروى به اكثر مردم از عام و خاص رسيده است، جزاه اللّه تعالى افضل جزاء المحسنين. او داراى كتابهاى نفيس و بسيار خوبى است كه مرا اجازه داد از تمام آن كتابها روايت كنم «5».

2- معاصر ديگر او شيخ محمد بن حسن حرّ عاملى صاحب كتاب «وسائل الشيعة» درباره آن بزرگوار چنين مى‏گويد: محمد باقر فرزند مولاى ما محمد تقى مجلسى عالم، فاضل، ماهر، محقّق، مدقّق، علّامه، فهّامه، فقيه، متكلّم، محدّث، ثقة ثقة، جامع محاسن و فضائل، جليل القدر، عظيم الشأن اطال اللّه بقاءه؛ براى او مؤلفات سودمند بسيارى است «6».

3- امير محمد صالح خاتون ‏آبادى درباره او مى‏گويد: مولانا محمد باقر مجلسى نوّر اللّه ضريحه الشريف، او از بزرگترين اعاظم فقهاء و محدّثين و علماى اهل دين است، و در فنون فقه، تفسير، علم حديث، رجال، اصول كلام و اصول فقه بر ساير فضلاء فائق آمد، و بر گروهى از علماء مقدّم بود بطورى كه احدى از متقدمين از اهل‏
علم و عرفان و متأخرين آنان از نظر جلالت و عظمت به مرتبه او نرسيدند و جامعيّت اين مرد الهى را نداشتند «7».
و امّا از شخصيتهائى كه پس از علّامه مجلسى آمده‏اند و از او با عظمت ياد كرده و مراتب علمى و كمالات او را اذعان داشته و برشمرده‏اند، مى‏توان به بعضى از آنان اشاره كرد:

1- علّامه طباطبائى بحر العلوم در اجازه‏اى كه به سيد بزرگوار سيد عبد الكريم داده است مرحوم علّامه مجلسى را چنين ثنا گفته است: خاتم المحدّثين و ناشر علوم شريعت، عالم ربانى و نور شعشعانى، خادم اخبار ائمه اطهار و غوّاص بحار الانوار دائى ما علّامه محمد باقر كه شكافنده علوم دين است «8».

2- محقق كاظمى درباره علّامه مجلسى مى‏گويد: او منبع فضائل و اسرار حكمت و غوّاص بحار الانوار و استخراج كننده گنجينه‏هاى اخبار و رموز آثار، شخصيتى كه همانند او در اعصار و ادوار ديده نشده است، او كشف كننده انوار تنزيل و اسرار تأويل و حل كننده معضلات احكام و مشكلات فهم‏ها با بهترين طريق و نيكوترين دليل بوده است «9».

3- محدّث نورى صاحب كتاب «مستدرك الوسائل» از علّامه مجلسى چنين ياد مى‏كند كه: توفيقى كه براى اين شيخ معظّم حاصل شده است براى احدى در اسلام ميسّر نگرديده است از ترويج مذهب و اعلاى كلمه حق و شكستن قدرت و صولت بدعتگذاران و قلع و قمع كننده دستاوردهاى ملحدين و زنده كننده سنّتهاى فراموش‏شده دين و نشر دهنده آثار پيشوايان مسلمين به طرق و راههاى متعدد و شكلهاى مختلف كه بهترين آنها تصانيف و كتبى است كه در ميان مردم شايع و روز و شب همه اصناف از عالم و جاهل، خاص و عام، عربى و عجمى از آنها بهره مى‏برند، و از مجلس او گروه‏ زيادى از فضلاء بيرون آمده‏اند كه تلميذ بزرگ او ملّا عبد اللّه اصفهانى تعداد آنها را هزار نفر ذكر كرده است «10».

4- علّامه نورى از بعضى از شاگردان صاحب جواهر رحمة اللّه نقل مى‏كند كه گفت: استاد ما شيخ الفقهاء صاحب كتاب «جواهر الكلام» روزى در مجلس بحث و تدريس خود فرمود: ديشب در عالم رؤيا مجلس عظيم و با شكوهى را ديدم و جماعتى از علماء در آن حضور داشتند و دربانى كنار درب آن مجلس بود، من از او اذن گرفتم و او مرا وارد مجلس نمود، ديدم تمام علماء از متقدمين و متأخرين در آن مجلس جمع بودند و علّامه مجلسى در صدر آن مجلس بود، من در شگفت شدم و از آن دربان سؤال كردم از علّت تقدّم علّامه مجلسى بر ديگران، او در پاسخ گفت: او نزد ائمّه عليه السّلام معروف است «11».

مشايخ و اساتيد او

از جمله مشايخ و اساتيد علّامه مجلسى مى‏توان به اين علماى بزرگوار اشاره نمود:
1- عالم و فاضل بزرگوار ابو الشرف اصفهانى.
2- مولى حسن على تسترى فرزند ملّا عبد اللّه اصفهانى.
3- قاضى امير حسين.
4- مولى خليل قزوينى متوفّاى 1089، شارح كتاب «كافى».
5- فاضل صالح شيخ عبد اللّه فرزند شيخ جابر عاملى.
6- سيد شرف الدين على بن حجة اللّه بن شرف الدين طباطبائى شولستانى متوفّاى 1060، مؤلف كتاب «توضيح المقال».
7- سيد نور الدين على بن على بن الحسين موسوى عاملى متوفّاى 1068، كه بوسيله نامه اجازه‏اى را براى علّامه فرستاده، و مجاور بيت اللّه الحرام بوده است؛ او صاحب‏
كتاب «الفوائد المكية» مى‏باشد و شرحى بر «مختصر النافع» و شرحى بر «اثنى‏عشريه» شيخ بهائى دارد.
8- شيخ على فرزند شيخ محمد فرزند حسن فرزند شهيد ثانى، متوفّاى 1103، صاحب «شرح كافى» و «الدر المنثور».
9- سيد على خان فرزند سيد نظام الدين شيرازى، شارح صحيفه سجاديه و كتاب صمديه و صاحب كتاب «سلافة العصر» و «درجات الرفيعة فى طبقات الامامية» و «انوار الربيع فى انواع البديع» و ديگر تصانيف، او در سال 1120 وفات يافته است.
10- سيد فيض اللّه فرزند سيد غياث الدين محمد طباطبائى قهپائى «12».
11- مولى محمد تقى مجلسى والد معظّم خود علّامه، كه در سال 1070 وفات يافته است «13».
12- سيد رفيع الدين محمد بن حيدر حسينى طباطبائى، صاحب حاشيه بر اصول كافى و حاشيه بر شرح اشارات و حاشيه بر مختلف و حاشيه بر صحيفه كامله و تأليفات ديگر.
13- عالم فاضل امير محمد قاسم قهپائى.
14- عالم صالح محمد شريف فرزند شمس الدين رويدشتى اصفهانى، او پدر «حميده» كه صاحب كتاب «رياض العلماء» او را از زنان عالمه و عارفه برشمرده و گفته است كه آشنا به علم رجال بوده و حواشى و تدقيقاتى دارد بر كتب حديث مثل «استبصار» و ديگر كتب حديث كه دلالت بر دقت نظر و اطلاع و فهم او خصوصا آنچه مربوط به تحقيقات او در علم رجال مى‏شود.
15- الامير محمد مؤمن بن دوست محمد استرآبادى، عالم و محدّث بزرگوار كه در سال 1088 در مكه بدست دشمنان دين به شهادت رسيد.
16- سيد محمد مشهور به سيد ميرزا جزائرى فرزند شرف الدين على بن نعمة اللّه‏
موسوى جزائرى، صاحب كتاب «جوامع الكلم».
17- مولى محمد طاهر فرزند محمد حسين شيرازى، صاحب «شرح تهذيب» و «حكمة العارفين» و كتاب «الاربعين فى اثبات امامة امير المؤمنين» و كتاب «الجامع فى الاصول» و رساله‏هاى بسيارى، او در سال 1098 وفات يافته است.
18- عالم متبحّر و حكيم عارف و محدّث بزرگوار ملّا محسن فيض كاشانى (فيض)، صاحب كتاب «وافى» و «صافى» و غير آن «14».

شاگردان علّامه‏

ميرزا عبد اللّه اصفهانى يكى از شاگردان برجسته علّامه مجلسى مى‏گويد كه تعداد شاگردان او به يك هزار نفر مى‏رسيد «15»، و مرحوم محدّث جزائرى در «الانوار النعمانية» تعداد آنها را افزون بر يك هزار نفر ذكر كرده است «16».
با توجه به اينكه احصاء و ذكر نام تمام شاگردان علّامه مجلسى ممكن نيست، اينك به ذكر برخى از مشاهير آنها و يا كسانى كه از او روايت كرده‏اند مى‏پردازيم:
1- سيد جليل و محدّث بزرگوار سيد نعمة اللّه جزائرى، صاحب تصانيف مشهوره.
2- سيد امير محمد صالح، داماد علّامه بزرگوار و مؤلف كتابها و رساله‏هاى بسيارى.
3- امير محمد حسين فرزند امير محمد صالح.
4- فاضل كامل و متبحّر خبير مرحوم حاجى محمد بن على اردبيلى صاحب كتاب «جامع الرواة».
5- عالم متبحّر ميرزا عبد اللّه اصفهانى مشهور به «افندى» كه در اطلاع بر احوال علماء و مؤلفات آنان بى‏نظير بوده است، صاحب كتاب «رياض العلماء» و صحيفه ثالثه از دعاهاى حضرت زين العابدين عليه السّلام كه آن دعاهايى كه مرحوم شيخ حرّ عاملى در صحيفه دوم نياورده، ايشان در اين صحيفه ذكر كرده است.
6- مولى ابو الحسن بن محمد طاهر مؤلف «تفسير مرآة الانوار» و شرحى بر صحيفه كامله سجاديه كه به اتمام نرسيده است.
7- سيد بزرگوار ميرزا علاء الدين گلستانه شارح نهج البلاغه.
8- فقيه عالم حاج محمد طاهر ابن الحاج مقصود على اصفهانى.
9- شيخ فاضل كامل فقيه محمد قاسم فرزند محمد رضا هزار جريبى.
10- عالم كامل محقق شيخ محمد اكمل پدر علّامه وحيد بهبهانى.
11- مولى محمد رفيع بن فرج جيلانى.
12- علّامه ربانى شيخ سليمان بن عبد اللّه بن على ماحوزى بحرانى صاحب دو كتاب «البلغة» و «المعراج» در رجال و كتاب «اربعين» در امامت.
13- عالم فاضل شيخ احمد فرزند شيخ محمد بحرانى مؤلف «رياض الدلائل و حياض المسائل».
14- شيخ فقيه عابد صالح محمد بن يوسف بلادى، شاعر بزرگوار كه در سال 1031 در بحرين به شهادت رسيد.
15- فاضل صالح مولى مسيح الدين محمد شيرازى.
16- مولى محمد ابراهيم سريانى.
17- عالم كامل سيد محمد اشرف صاحب كتاب «فضائل السادات».
18- فاضل رضى زكى مولى عبد اللّه يزدى.
19- عالم عامل شيخ محمد فاضل كه او از شاگردان پدر علّامه مجلسى نيز بوده است.
20- فاضل سعيد حاج ابو تراب.
تأليفات‏
از علّامه بزرگوار تأليفات و آثار فراوانى بجاى مانده است كه بيشتر آنها مورد توجه اهل علم و دانشمندان و علاقه‏مندان به علوم و آثار اهل بيت عصمت و طهارت عليهم السّلام قرار گرفته است.
آن بزرگوار گذشته از اينكه از نقطه نظر كثرت تأليف، يكى از شخصيتهاى كم‏نظير و يا بى‏نظير بوده كه با توجه به عمر مباركش از موفقيت ويژه‏اى برخوردار بوده است، از جهت نفيس بودن آثار و تأليفات و حسن سليقه و اسلوب در رديف يكى از بهترين مؤلفين تاريخ تشيع محسوب مى‏شود.
اينك به بعضى از آثار آن عالم بزرگوار و فرزانه عالى‏مقدار اشاره مى‏كنيم:
تأليفات عربى‏
1- بحار الانوار.
2- مرآة العقول فى شرح اخبار آل الرسول (شرح كافى).
3- ملاذ الاخيار فى شرح تهذيب الاخبار.
4- شرح الاربعين.
5- الفوائد الطريفة فى شرح الصحيفة.
6- الوجيزة فى الرجال.
7- رسالة الاعتقادات.
8- رسالة الاوزان.
9- رسالة فى الشكوك.
10- المسائل الهندية.
11- الحواشى المتفرقة على الكتب الاربعة و غيرها.
12- رسالة فى الاذان.
13- رسالة فى بعض الادعية الساقطة عن الصحيفة الكاملة.
تأليفات فارسى‏
1- عين الحيوة.
2- مشكاة الانوار.
3- حق اليقين.
4- حلية المتقين.
5- حيوة القلوب.
6- تحفة الزائر.
7- جلاء العيون.
8- مقباس المصابيح.
9- ربيع الاسابيع.
10- زاد المعاد.
11- رسالة الديات.
12- رسالة فى الشكوك.
13- رسالة فى الاوقات.
14- رسالة فى الرجعة.
15- رسالة فى اختيارات الايام.
16- رسالة فى الجنة و النار.
17- رسالة مناسك الحج.
18- رسالة اخرى.
19- مفاتيح الغيب فى الاستخارة.
20- رسالة فى مال الناصب.
21- رسالة فى الكفارات.
22- رسالة فى آداب الرمي.
23- رسالة فى الزكاة.
24- رسالة فى صلاة الليل.
25- رسالة فى آداب الصلاة.
26- رسالة السابقون السابقون.
27- رسالة فى الفرق بين الصفات الذاتية و الفعلية.
28- رسالة مختصرة فى التعقيب.
29- رسالة فى البداء.
30- رسالة فى الجبر و التفويض.
31- رسالة فى النكاح.
32- رسالة فى صواعق اليهود فى الجزية و احكام الدية.
33- رسالة فى السهام.
34- رسالة فى زيارة اهل القبور.
35- مناجات نامه.
36- شرح دعاى جوشن كبير.
37- انشاءات.
38- مشكاة القرآن فى آداب قراءة القرآن و الدعاء و شروطهما.
39- ترجمه عهدنامه امير المؤمنين عليه السّلام به مالك اشتر.
40- ترجمه فرحة الغري ابن طاووس.
41- ترجمه توحيد مفضّل.
42- ترجمه توحيد الرضا عليه السّلام.
43- ترجمه حديث رجاء بن الضحاك.
44- ترجمه زيارت جامعه.
45- ترجمه دعاى كميل.
46- ترجمه دعاى مباهله.
47- ترجمه دعاى سمات.
48- ترجمه دعاى جوشن صغير.
49- ترجمه حديث عبد اللّه بن جندب.
50- ترجمه قصيده دعبل.
51- ترجمه حديث «ستة اشياء ليس للعباد فيها صنع: المعرفة و الجهل و الرضا و الغضب و النوم و اليقظة».
52- ترجمة الصلاة.
53- اجوبة المسائل المتفرقة.
و كتابهاى ديگرى نيز غير از آنچه ذكر شد به علّامه بزرگوار نسبت داده شده است مانند كتاب «اختيارات الايام» و كتاب «تذكرة الائمة» و كتاب «صراط النجاة» و «كتاب فى تعبير المنام» كه به اثبات نرسيده است «17».

حيوة القلوب‏

از مرحوم سيد بحر العلوم علّامه طباطبائى نقل شده است كه او آرزو مى‏كرد كه تصانيف و نوشته‏هاى خودش در ديوان علّامه مجلسى ثبت شود و به جاى آنها يكى از كتابهاى علّامه مجلسى كه ترجمه متون اخبار و به زبان فارسى مى‏باشد، در ديوان او نوشته شود «18». و اين بدان جهت بود كه عصر علّامه مجلسى عصر شكوفائى دين بويژه مكتب اهل بيت عليهم السّلام بود و علاقه‏مندان به خاندان اهل بيت عليهم السّلام رغبت زيادى به آشنائى با تاريخ و آثار اين خاندان داشتند، ولى چون در آن عصر اكثر كتابها عربى بودند و كمتر كتابى در اين رابطه به فارسى ترجمه شده بود، از اين رو مرحوم علّامه بزرگوار يكى از پيشگامان در اين جهت بود كه آثار و اخبار معصومين عليهم السّلام را در قالب تأليفات فارسى بيان كرد كه از ميان آنها كتاب «حيوة القلوب» بود.
اين اثر يكى از تأليفات نفيس بجاى مانده از علّامه مجلسى است، كه جلد اول آن درباره پيامبران گرامى عليهم السّلام، و جلد دوم در احوال پيامبر بزرگ اسلام صلّى اللّه عليه و آله و سلم، و جلد سوم آن در امامت مى‏باشد. و اين كتاب ارزشمند مورد توجه علاقه‏مندان در عصر علّامه مجلسى و پس از آن بوده است بويژه براى كسانى كه خواهان آشنائى با قصص انبياء عظام عليهم السّلام و جانشينان آنان و بعضى از قصه‏هاى مذكور در قرآن، و آگاهى از سيره سيد البشر رسول گرامى اسلام صلّى اللّه عليه و آله و سلم و وقايع مربوط به عصر بعثت و قبل از آن و همچنين بعد از بعثت تا هجرت و از هجرت تا رحلت آن بزرگوار، و نيز در جلد سوم‏
مسئله امام‏شناسى و وجوب وجود ائمّه عليهم السّلام و آيات درباره امامت مورد توجه قرار گرفته است.
نكته‏اى كه قابل توجه مى‏باشد در اين كتاب، در برگرفتن تعداد بسيارى از روايات و اقوال مختلف در موضوعات مطرح شده در هر يك از جلدهاى آن، از اين رو در تحقيق سعى شده است كه از بيشتر مصادرى كه مؤلف آنها را مدّ نظر داشته استفاده و به آنها ارجاع شود؛ و علاوه بر آنهايى كه خود او ذكر كرده، در بعضى موارد از مصادر ديگرى استفاده شده كه آن مطالب يا روايات در آنها آمده است چه از كتابهاى شيعه باشد و چه از كتابهاى اهل سنّت، تا بهره بردن از كتاب كاملتر شود.

وفات‏

علّامه مجلسى پس از عمرى تلاش و كوشش بى‏وقفه در جهت نشر و تبليغ و ترويج علوم آل محمد عليهم السّلام و هدايت جامعه با تدريس و تأليف و خطابه و احياء سنّتهاى الهى و اقامه حدود و از بين بردن بدعتها و مبارزه مستمر با منكرات، سرانجام در روز 27 ماه رمضان سال 1111 در سنّ هفتاد و سه سالگى ديده از جهان فروبست و به سراى باقى و جوار رحمت الهى منتقل شد، و به مناسبت تاريخ وفات آن علّامه بزرگوار بعضى گفته‏اند:
         ماه رمضان چه بيست و هفتش كم شد             تاريخ وفات باقر اعلم شد «19»
علّامه بزرگوار در كنار مسجد جامع اصفهان در جوار قبر والد معظّمش ملّا محمد تقى مجلسى در بقعه‏اى كه عدّه‏اى از علماى ديگر نيز مدفون هستند بخاك سپرده شد، مرقد شريف او هم اكنون در اصفهان ملجأ عام و خاص مى‏باشد.

پی نوشت:

( 1). مقدمه بحار الانوار 62.
( 2). الفيض القدسى- بحار الانوار 102/ 149.
( 3). جامع الرواة 2/ 82.
( 4). الكنى و الالقاب 3/ 151.
( 5). جامع الرواة 2/ 78.
( 6). أمل الآمل 60.
( 7). مقدمه بحار الانوار 38.
( 8). بحار الانوار 102/ 25.
( 9). مقدمه بحار الانوار 40.
( 10). الكنى و الالقاب 3/ 147.
( 11). الكنى و الالقاب 3/ 150.
( 12). مقدمه بحار الانوار 52.
( 13). الكنى و الالقاب 3/ 151.
( 14). الفيض القدسى- بحار الانوار 102/ 76.
( 15). الكنى و الالقاب 3/ 147.
( 16). الانوار النعمانيه 3/ 362.
( 17). مقدمه بحار الانوار 41.
( 18). بحار الانوار 102/ 19.
( 19). الكنى و الالقاب 3/ 149.

منابع: 

کتاب حياة القلوب، علامه مجلسى‏ : ج‏1، ص: 15