علامه مجلسی از نگاه احمد كرمانشاهى

مرحوم آقا احمد كرمانشاهى كه از علماى نامى و ذو فنون بوده و با چهار واسطه خواهرزاده علّامه مجلسى است در كتاب نفيس «مرآت الاحوال» مينويسد:

اگر بخواهم ذرّه‏اى از آفتاب مكرمت و فضيلت و جامعيت و حالات و كرامات و مجاهدات‏ و ضبط اوقات و طور معاش و مكارم اخلاق آن زبده آفاق را شرح دهم، كتابى مبسوط شود، و بسيارى از مطوّلات بايد كه بمختصرى از احوالاتش اشاره شود.
از بعضى ثقات شنيدم كه ملّا محمد تقى (پدر وى) نقل كرده كه شبى از شبها بعد از نماز و تهجّد و گريه و زارى بدرگاه قادر على الاطلاق خود را بحالتى ديدم كه دانستم هر چه از درگاه احديت مسألت كنم، باجابت مقرون، و عنايت خواهد شد، و فكر ميكردم كه از خدا چه بخواهم؟
آيا از امر دنيوى يا از امر اخروى؟ كه ناگاه صداى گريه محمد باقر از گهواره بلند شد. من گفتم الهى بحق محمد و آل محمد صلوات اللَّه عليهم اجمعين اين طفل را مروّج دين و ناشر احكام سيد المرسلين گردان و او را بتوفيقات بينهايت خود موفّق بدار! سپس آقا احمد مينويسد: شكى نيست كه اين خوارق عادات كه از آن بزرگوار بظهور رسيده، نيست مگر از دعاى چنين بزرگوارى. چه آنكه وى از قبل سلاطين (صفويه) در بلدى مثل اصفهان شيخ الاسلام بود و جميع مرافعات و دعاوى مردم را بنفس نفيس خود رسيدگى ميكرد، و فوت نميشد از او نماز بر اموات و جماعات و ضيافات و عبادات!! و آن جناب را شوق شديدى بتدريس بود، و از مجلسش جماعت بسيارى برخاستند و در رياض «1» است كه عدد ايشان بهزار نفر ميرسيد.
مكرّر بيت اللَّه و ائمه عراق عليهم السلام را زيارت كرد، و متوّجه امور معاش خود ميشد و حوائج دنياى او در نهايت انضباط بود، و با اين حال تأليفات او رسيد به آنچه رسيد. در ترويج دين بمرتبه‏اى رسيد كه عبد العزيز دهلوى كه از جمله معاصرين و از اهل سنت و جماعت است در «تحفه اثنى عشريه» كه در اين اوقات در ابطال مذهب شيعه نوشته گفته است: اگر دين شيعه را دين مجلسى بنامند رواست، زيرا كه اين مذهب را او رونق داد و سابق بر اين (بر اثر سلطه حكومت اهل تسنن) آنقدر عظمتى نداشت.

پی نوشت:

( 1) مقصود كتاب ذى قيمت« رياض العلماء» تأليف ميرزا عبد اللَّه اصفهانى متوفى در حدود سال 1130 معروف بافندى است كه از بزرگترين شاگردان علامه مجلسى بوده است.

منابع: 

مهدى موعود عليه السلام، علي دواني‏ :انتشارات اسلاميه‏ :مقدمه، ص: 65