احیای علوم اهل‌ بیت(ع) از خدمات علامه مجلسی بود

علامه محمدباقر مجلسی در مسیر احیای علوم اهل‌ بیت(ع) راه استادش فیض را در پیش گرفت و با رها کردن علوم عقلی با کوله‌باری از تعبد به‌سوی نوری که از قله بلند روایات و احادیث می‌تابید، شتافت و در اولین قدم «کتب اربعه» را به صحنه درس و بحث کشاند.

به گزارش خبرنگار خبرگزاری دانشجویان ایران(ایسنا) منطقه لرستان، 30 مرداد روز بزرگداشت علامه مجلسی است و این بهانه‌ای شد که در آستانه سالروز بزرگداشت این عالم وارسته نگاهی به زندگانی و خدمات ارزنده وی بیندازیم.

علامه محمدباقر مجلسی در سال 1037 هجری شمسی چشم به جهان گشود، پدرش ملا محمدتقی مجلسی از شاگردان بزرگ شیخ بهایی و در علوم اسلامی از بزرگان روزگار خود به‌شمار می‌رفت و مادرش دختر صدرالدین محمد عاشوری خود از پرورش‌یافتگان خاندان علم و فضیلت بود.

بسیاری از افراد خانواده مجلسی در قرن دهم و یازدهم از دانشمندان معروف زمان به‌شمار می‌رفتند. پدر بزرگش «ملا مقصود»، از دانشمندان باتقوا و از مروجان مذهب تشیع بود، وی به‌خاطر کلام زیبا و اشعار دلنشین و رفتار و گفتار نیکو در محافل و مجالس، به «مجلسی» لقب یافته بود و خاندان عالی‌قدر آنان نیز بدین نام شهرت داشتند.

اجازه روایت در 14 سالگی از ملاصدرا

مجلسی درس و بحث را در چهار سالگی نزد پدر آغاز کرد، نبوغ سرشار او به‌حدی بود که در چهارده سالگی از فیلسوف بزرگ اسلام، ملاصدرا، اجازه روایت گرفت و سپس در حضور استادانی چون علامه حسن‌علی شوشتری، امیرمحمد مؤمن استرآبادی، میرزای جزایری، شیخ حرعاملی، ملامحسن استرآبادی، ملامحسن فیض کاشانی، ملاصالح مازندرانی، زانوی ادب زد و از خرمن علم و معرفت هر یک خوشه‌ها چید.

وی در اندک زمانی بر دانش‌های صرف و نحو، معانی و بیان، لغت و ریاضی، تاریخ و فلسفه، حدیث و رجال، درایه و اصول و فقه و کلام احاطه کامل پیدا کرد.

تربیت هزاران طلبه در مکتب علامه

مجلسی که در مدرسه «ملاعبدالله» به اقامه نماز و تدریس اشتغال داشت بعد از رحلت پدر بزرگوارش در مسجد جامع اصفهان به اقامه نماز و تدریس مشغول گشت؛ در پای درس او بیش از هزار طلبه می‌نشستند و از نور علم و معرفت دل‌های خود را جلا می‌دادند.

تواضع و بزرگ‌منشی او چنان بود که بسیاری از بزرگان حوزه برای نشان دادن ارادت خود به او و شناساندن ارزش علامه به طلاب جوان، گاهی پای درس ایشان حاضر می‌شدند.

میان شاگردان، نکته‌سنجی و تیزبینی و کوشش خستگی‌ناپذیر سید‌نعمت‌الله جزایری‌ که به تازگی به همراه دوستش به حوزه درس او راه یافته بود و در فقر و تنگدستی به سر می‌برد نظر او را به خود جلب کرد؛ به‌طوری‌ که ضمن قرار دادن حقوق ماهیانه برای دوستش، او را به خانه‌اش برد و مدت چهار سال در کنار خود جایش داد و سید را چنان پرورش داد که از او عالمی بزرگ و مجتهدی توانا ساخت؛ سید در سایه استاد چنان به تحصیل علم و معرفت پرداخت که در اخلاق و رفتار و بیان مطالب علمی، آینه استاد به حساب می‌آمد، وی در مسائل مختلف چنان سخن به میان می‌آورد که گویی مجلسی سخن می‌گوید.

علامه در مسیر احیای علوم اهل‌ بیت(ع) راه استادش فیض را در پیش گرفت و با رها کردن علوم عقلی با کوله‌باری از تعبد به‌سوی نوری که از قله بلند روایات واحادیث می‌تابید، شتافت و در اولین قدم «کتب اربعه» را به صحنه درس و بحث کشاند.

وی ضمن نگاشتن شرح بر اصول کافی و تهذیب، از شرح «من لا یحضره الفقی» که پدرش بر آن شرحی نگاشته بود، خودداری کرد و یکی از شاگردانش را به نوشتن شرح استبصار تشویق کرد.

وی طلاب را که مدت‌ها از روایات و احادیث جدا بودند، به مطالعه و تحقیق در روایات تشویق کرد و برای حفظ و نگهداری کتب اربعه از گزند حوادث روزگار و تحویل دادن آنها به نسل فردا بدون هیچ‌گونه کم و کاستی و تحریف اعلام کرد که اگر هر یک از طلاب کتب اربعه را بنویسد، به دریافت یک جایزه از او نائل خواهد شد.

علامه با خود می‌اندیشید که تدریس کتب اربعه و توجه به بعضی از دیگر کتاب‌ها چون «ارشاد مفید»، «قواعد علامه» و «صحیفه سجادیه» تنها این کتاب‌ها، را از خطر نابودی نجات خواهد داد، اما برای کتب دیگر چه باید کرد؟ اندیشه درباره هزاران کتاب شیعه که در کوره‌های حمام یغماگران و فرهنگ کشان به خاکستر تبدیل شده بود و نیز صدها نسخه کوچک و بزرگ روایات که از حوادث روزگار مصون مانده یا در کنج صندوق‌خانه‌ها پنهان شده بود و یا آن‌ها را به نقاط دور‌دست دنیا کشیده بودند، او را آزار می‌داد.

از سوی دیگر تعصب خشک اهل سنت در نابودی ذخیره‌های گران‌بهای تشیع و احتمال سقوط دولت صفویه به دست دو قدرت بزرگ شرق و غرب اهل تسنن و نفوذ قدرتمندانه صوفیان در دربار و جامعه و نقشه‌های آنان برای تحریف بسیاری از روایات، بی‌توجهی طلاب به کتب روایات و احادیث، بیش از پیش آثار اهل‌ بیت(ع) را در معرض خطر و نابودی قرار داده بود. از این رو وی تلاش همه‌جانبه‌ای برای به‌دست آوردن آثار تشیع آغاز کرد به‌گونه‌ای که در این تلاش وسیع دویست اصل و منبع مکتوب از اصول چهارصدگانه معتبر شیعه را به‌دست آورد و نفیس‌ترین کتاب‌خانه تشیع را گرد آورد.

علامه در ادامه کارهای فکری فرهنگی خود بسیاری از کتب گذشتگان را که علما در مسائل گوناگون نگاشته بودند احیا کرد و طلاب را به نسخه‌برداری از آنها تشویق و ترغیب کرد، کتاب‌هایی که غبار غربت آنها را فرا گرفته و کسی آن‎‌ها را نمی‌شناخت و مطالعه نمی‌کرد با دست‌خط مبارکش در زیر آن می‌نوشت که این کتاب غریب مانده و کسی آن را نمی‌خواند.

تدوین «بحارالنوار»، به‌عنوان بزرگ‌ترین دایرةالمعارف شیعه

علامه مجلسی با خود چنین اندیشید که باید گهرهای گرانبهای اهل‌ بیت(ع) را که از اطراف و اکناف جمع کرده است در قالب عنوانی زیبا به نام «بحارالانوار» بگنجاند تا نه تنها طلاب بلکه تمام شیعیان در این محراب به‌سوی قبله دل‌ها یعنی کلام اهل بیت(ع) به نماز عشق بایستند و بدین وسیله راه را از چاه و درست را از نادرست تشخیص دهند تا هر زمان هرمکتبی درباره هر مطلبی کلامی را از اهل‌ بیت(ع) خواست شیعیان با انگشت اشاره محراب زیبای «بحار» را نشانه روند. از این رو دست به کاری عظیم زد و شروع به نگارش این دایرةالمعارف بزرگ تشیع کرد.

علامه مجلسی قدرت تصحیح روایات و احادیث را به‌خوبی دارا بود، همان‌گونه که این قدرت و ژرف‌نگری خود را در«مرآة العقول» به نمایش گذارده است.

حضرت امام خمینی(ره) درباره بحارالانوار می‌فرماید: «بحار خزانه همه اخباری است که به پیشوایان اسلام نسبت داده شده، چه درست و یا نادرست، در آن کتاب‌هایی هست که خود صاحب بحار آنها را درست نمی‌داند و او نخواسته کتاب علمی بنویسد تا کسی اشکال کند که چرا این کتاب‌ها را فراهم کردی!» ( کشف‌الاسرار، ص 319).

تألیفات عربی علامه مجلسی

علامه، با توجه به نیاز فرهنگی مردم زمان خود، دست به تألیف کتاب‌های گوناگون می‌زد. زمانی احساس می‌کرد مردم به علم نجوم نیازمندند، کتاب «اختیارات» را می‌نوشت و چون احساس می‌کرد جامعه به‌سوی جدا شدن از خدا سوق داده می‌شود کتابی در تهذیب اخلاق چون «عین‌الحیاه» را می‌نگاشت. آثار فارسی او به سود دین و دنیای مردم بود و زمینه هدایت آنان را فراهم می‌ساخت. کتاب‌های او چنان بود که عرب و فارس، جاهل و عارف، مردان و زنان و حتی کودکان هم از آن‌ها استفاده می‌کردند.

علامه مجلسی به غیر از دایرةالمعارف بزرگ تشیع (بحارالانوار)، کتاب‌های دیگری را از جمله «مرآة العقول فی شرح اخبارالرسول در شرح اصول کافی»، «ملاذ الاخبار فی شرح التهذیب»، «شرح اربعین»، «الوجیزة فی الرجا»، «الفوائد الطریقه فی شرح الصحیفه السجادیه»، «رسالة‌الاوزان»، «المسائل‌الهندیه»، «رساله اعتقادات»، (750 سطر است و در یک شب نگاشته شده است) و «رسالة فی الشکوک». نگاشته است.

تألیفات فارسی علامه مجلسی

تألیفات فارسی علامه مجلسی عبارتند از «حق‌الیقین»، «عین‌الحیاة»، «حلیة‌المتقین»، «حیوة‌القلوب»، «مشکوة‌الانوار»، «جاء‌العیون»، «زادالمعاد»، «تحفه‌الزائر»، «مقیاس‌المصابیح»، «ربیع‌الاسابیع»، «رساله در شکوک»، «رساله دیات»، «رساله دراوقات»، «رساله در جفر»، «رساله در بهشت و دوزخ»، «رساله اختیارات ایام»، «ترجمه عهد‌نامه امیرالمؤمنین(ع) به مالک اشتر»، «مشکوةالانوار در آداب قرائت قرآن و دعا»، «شرح‌های دعای جوشن کبیر»، «رساله در رجعت»، «رساله در آداب نماز»، «رساله در زکوة» و بیش از30 رساله دیگر در مسائل مختلف و ترجمه دعاها و کتاب‌هایی مختصر در عقاید و احکام.

دیدگاه و فعالیت‌های سیاسی علامه مجلسی

علامه مجلسی قهرمان عرصه سیاست است اما به موجب کینه‌ورزی و عناد مستشرقان و روشنفکران غر‌ب‌زده، همچنان مظلوم تاریخ سیاست است، بزرگترین کارعلامه مجلسی در صحنه سیاست که به نفع تشیع و مکتب آن ختم شد، مبارزه با صوفیان بود، علامه مجلسی در دوایر دولتی و همچنین نظام‌های مختلف اداری از قدرت آنها کاست. او در خصوص این گروه که فقط در اصفهان بیست و یک تکیه و خانقاه و زاویه داشتند، در رساله اعتقادات می‌نویسد: «اینک من به‌طور اجمال برای شما می‌نویسم و بیان می‌کنم چیزهایی را که برای خودم از اصول مذهب به‌وسیله اخبار کثیره متواتره ظاهر شده است، تا گمراه نشوید و به خدعه‌ها و فریب‌ها و غرورهای صوفیه فریب داده نشوید و حجت خدا را بر شما تمام می‌کنم».(اعتقادات علامه مجلسی، ص 32).

علامه علاوه بر مبارزه با صوفیان، با کشیشان دربار، بیگانگان، نمایندگان مؤسسات و شرکت‌های غربی نیز به مقابله می‌پرداخت، روزی به وی خبر دادند که بت‌پرستان در شهر اصفهان در خانه‌ای، بتی قرار داده‌اند و برای نیایش و پرستش آن بت به آن خانه می‌روند. علامه بعد از تحقیق و آگاه شدن از محل بت، فتوای خراب کردن آن را صادر کرد.

نکته مهمی که در سیاست علامه مجلسی در دربار به چشم می‌خورد، این است که در زمان او هیچ برخوردی بین ایران و همسایگان اهل تسنن ایران از سوی شیعیان نشد و ایران در کمال آرامش به سر برد. اما هنگامی که علامه مجلسی در 27 رمضان 1111 ق چشم از جهان فرو بست، شمارش معکوس سقوط دولت صفویه آغاز شد و در همان سال ولایت قندهار سقوط کرد.

پیکر پاک علامه مجلسی در کنار مسجد جامع اصفهان و جنب مدفن پدر فرزانه‌اش، ملا محمدتقی مجلسی، به خاک سپرده شد و زیارتگاه شیعیان جهان شد.