کيسه سبز
محمّد بن حسين تميمى گويد:
مردى استرآبادى برى من نقل کرد که به محلّه عسکر در سامرّا رفتم وسيصد دينار در کيسه ى نهاده بودم که يکى از آنها دينار شامى بود، وقتى به درب خانه ى که امام حسن عسکرى (عليه السلام) آنجا دفن شده بود، رسيدم، همانجا نشستم. در اين هنگام خادمى خارج شد وگفت: آنچه با خود دارى بده!
(از صراحت او شک کردم) وگفتم: چيزى با من نيست.
خادم وارد خانه شد ودوباره بيرون آمد وگفت: کيسه ى سبزرنگ دارى که سيصد دينار ـ که يکى از آنها هم شامى است ـ همراه با انگشترى در آن است، من انگشتر خود را فراموش کرده بودم، اين بار کيسه را به او دادم وانگشتر را خود برداشتم!(6)
پاورقی
(6) خرايج، ج 2، ص 696 و697، فى اعلام الامام صاحب الزمان (عليه السلام) ، بحار الانوار، ج 51، ص 294.