نازل شدن آيه تطهير در شاءن اهل بيت عليه السلام

نازل شدن آيه تطهير در شاءن اهل بيت عليه السلام

بدان كه احاديث از طرق عامه و خاصه به حد تواتر رسيده كه آيه تطهير در شاءن اهل بيت رسالت عليه السلام نازل شده كه آل عبا باشند، و موافق بعضى از احاديث ما جميع ائمه ما داخل اند.
و صاحب كشاف كه از متعصبين علماء اهل سنت است در قصه مباهل ذكر كرده است كه چون حضرت رسول نصاراى نجران را به مباهله خواند، ايشان مهلت طلبيدند، و چون با يكديگر خلوت كردند به عاقب كه صاحب راءى ايشان بود گفتند: چه مصلحت مى دانى ؟ گفت : والله اى گروه نصارا شما دانستيد كه محمد پيغمبر و فرستاده خداست و در بيان احوال عيسى حق را بر شما ظاهر ساخت ، والله كه هيچ قومى با پيغمبر خود مباهله نكردند مگر پير و جوان ايشان هلاك شدند، و اگر مباهله كنيد البته هلاك خواهيد شد، و اگر بسيار اهتمام در نگاه داشتن دين خود داريد، و از مسلمان شدن ابا داريد، با او مصالحه نماييد و بر گرديد.
چون صبح شد رسول خدا صلى الله عليه و آله و سلم حضرت امام حسين را در بر گرفت . و دست حضرت امام حسن را گرفت ، و فاطمه و على را از پى خود روان ساخت ، و فرمود: من چون دعا كنم شما آمين بگوييد، پس اسقف نجران گفت : اى گروه نصارا من رويى چند مى بينم كه خدا به اين روها كوه را از جا مى كند، با ايشان مباهله مكنيد كه هلاك مى شويد، و بر روى زمين يك نصرانى تا قيامت نخواهد بود. ايشان به خدمت حضرت آمدند و گفتند: ما با تو مباهله نمى كنيم ، تو بر دين خود باش و ما بر دين خود. حضرت فرمود: اگر مباهله نمى كنيد مسلمان شويد، ابا كردند. فرمود: پس با هم جنگ مى كنيم ، گفتند: ما طاقت جنگ عرب نداريم ، و ليكن با تو صلح مى كنيم كه با ما جنگ نكنى و به دين ما كار ندارى (نداشته باشى)، و ما به تو هر سال دو هزار حله در ماه صفر بدهيم ، و هزار حله در ماه رجب و سى زره نفيس هر سال بدهيم حضرت به اين نحو با ايشان مصالحه فرمود.
و گفت : والله كه هلاك بر اهل نجران مشرف شده بود، و اگر مباهله مى كردند همه مسخ مى شدند به صورت ميمون و خوك ، و اين صحرا همه بر ايشان آتش مى شد، و خدا جميع اهل نجران را هلاك مى كرد، حتى مرغى كه بر روى درختان بود، و بر تمام نصارا سال نمى گذشت كه همه هلاك مى شدند.

و باز صاحب كشاف از عايشه روايت كرده است كه روزى حضرت رسول صلى الله عليه و آله و سلم بيرون آمد، و عبائى پوشيده بود از موى سياه ، پس حضرت امام حسن آمد او را داخل عبا كرد، بعد از آن حضرت امام حسين آمد او را داخل عبا كرد، پس حضرت فاطمه و على بن ابى طالب آمدند هر دو را داخل عبا كرد و اين آيه را خواند (انما يريد الله ليذهب عنكم الرجس اهل البيت و يطهركم تطهيرا) . بعد از آن صاحب كشاف گفته است : اگر گويى كه چرا اين جماعت را در مباهله داخل كرد؟ جواب مى گويم : براى آن كه اين دلالت بر حقيت و اعتماد داخل كرد؟ جواب مى گويم : براى آن كه اين دلالت بر حقيت و اعتماد بر راستى او بيش تر مى كرد از آن كه ديگران را داخل كند؛ زيرا كه عزيزترين خلق را نزد خود، و پاره هاى جگر خود، و محبوب ترين مردم را نزد خود، در معرض مباهله و نفرين در آورد، و اكتفا بر خود نكرده به تنهايى ، چه بسيار است كه آدمى خود را هلاكت مى دهد و اين قسم اعزه (13) را حفظ مى كند.
و در موطاء مالك كه امام اهل سنت است روايت شده است از انس كه چون آيه تطهير نازل شد، قريب به شش ماه رسول خدا در هنگام رفتن به نماز صبح بر در خانه فاطمه مى گفت : الصلاة اءهل البيت (انما يريد الله ليذهب عنكم الرجس اهل البيت و يطهركم تطهيرا).
واعلم يا اءباذر ان الله عز و جل جعل اءهل بيتى فى امتى كسفينة نوح من ركبها نجا، و من رغب عنها غرق ، و مثل باب حطة فى بنى اسرائيل ، من دخله كان آمنا.
و بدان اى ابوذر كه خداوند عالميان اهل بيت مرا در ميان امت من از باب كشتى نوح گردانيده ، كه هر كه سوار آن كشتى شد نجات يافت ، و هر كه نخواست آن را و داخل آن كشتى نشد غرق شد، هم چنين اهل بيت من هر كه در كشتى ولايت و محبت و متابعت ايشان مى نشيند، از گرداب فتنه و كفر و ضلالت نجات مى يابد، و هر كه از جانب ايشان به سوى ديگر ميل مى كند در درياى شقاوت غرق مى شود، و اهل بيت من در اين امت مانند در حطه اند كه در بنى اسرائيل بود، كه خدا امر فرمود داخل آن در شوند، و هر كه داخل آن در شد از عذاب خدا در دنيا و عقبى ايمن شد، و هم چنين در اين امت هر كه چنگ در دامان متابعت ايشان مى زند، و از راه پيروى و متابعت ايشان خدا را طلب مى كند. از جمله ايمنان است ، والا طعمه شيطان و مستحق عذاب و خذلان است .
بدان كه خداوند عالميان امر فرمود بنى اسرائيل را كه (ادخلو الباب سجدا وقولوا حطة نغفر لكم خطاياكم) (14) و جمعى از مفسرين گفته اند: مراد از در حطه در قريه بيت المقدس است ، يعنى : در آييد به يكى از درهاى قريه بيت المقدس از روى خضوع و شكستگى ، يا چون در كوچك است خم شويد و به ركوع داخل شويد، يا بعد از داخل شدن سجده كنيد و استغفار كنيد، و بگوئيد خداوندا از گناهان ما بگذر تا بيامرزيم گناهان شما را.
و بعضى گفته اند: در قريه اريحا مراد است ، و جمعى از محققين اعتقاد اين است كه مراد در آن قبه اى است كه در تيه براى قبله ايشان مقرر كرده بودند، و رو به آن نماز مى كردند، پس بعضى ابا كردند، و درهاى ديگر داخل شدند، يا داخل نشدند، و بعضى كه از آن در داخل شدند آن عبارت كه استغفار ايشان بود تغيير دادند، و به جاى حط، حنطه گفتند و گندم طلبيدند، پس خدا طاعونى بر ايشان گماشت كه در يك ساعت بيست و چهار هزار كس ايشان بمردند.
و بدان كه مضمون اين دو تشبيه بليغ كه در اين حديث وارد شده است در احاديث سنى و شيعه متواتر است ، و دلالت بر اين مى كند كه در هر باب تسليم و انقياد اهل بيت بايد نمود، و پا از جاده متابعت ايشان به در نبايد گذاشت ، و به همين اكتفا نبايد كرد كه نام شيعه بر خود گذارند، و در اعمال و اعتقادات از طريقه ايشان به در روند، بلكه ايشان وسيله ميان خلق و خدا، و هدايت از غير ايشان حاصل نمى شود.
يا اباذر احفظ ما اءوصيك به تكن سعيدا فى الدنيا و الآخرة .
يا اءباذر نعمتان مغبون فيهما كثير من الناس : الصحة ، و الفراغ .
يا اءباذر اغتنم خمسا قبل خمس : شبابك قبل هرمك ، و صحتك قبل سقمك ، و غناك قبل فقرك ، و فراغك قبل قبل شغلك ، و حياتك قبل موتك .
يا اءباذر اياك و التسويف باءملك ، فانك بيومك ، ولسك بما بعده ، فان يكن غدا لك ، لم تندم على ما فرطت فى اليوم .
يا اءباذر كم من مستقبل يوما لا يستكمله ، و منتظر غدا لا يبلغه .
يا اءباذر لو نظرت الى الاءجل و مسيره ، لاءبغضت الاءمل و غروره .
يا اءباذر كن كاءنك فى الدنيا غريب ، اءوكعا بر سبيل ، و عد نفسك من اءصحاب القبور.
يا اءباذر اذا اءصبحت فلا تحدث نفسك بالمساء، و اذا اءمسيت فلا تحدث نفسك بالصباح ، وخذ من صحتك قبل سقمك ، و من حياتك قيبل موتك ، لا تدرى ما اسمك غدا.
يا اءباذر اياك اءن تدركك الصرعة عند الغرة ، فلا تمكن من الرجعة ، و لا يحمدك من خلفت بما تركت ، و لا يعذرك من تقدم عليه بما اشتغلت به .
يا اءباذر ما راءيت كالنار نام هاربها، و لا مثل الجنة نام طالبها.
يا اءباذر كن على عمرك اءشح على درهمك و دينارك .
يا اءباذر هل ينتظر آحدكم الا غنى مطغيا، اءو فقرا منسيا، اءو مرضا مفسدا، اءو هرما مفنيا اءو موتا مجهزا، اءو الدجال فانه شر غائب ، اءو الساعة ينتظر، و الساعة اءدمى و اءمر.
اى ابوذر حفظ كن آن چه من تو را به آن وصيت مى كنم ، و عمل نما تا سعادتمند گردى در دنيا و آخرت .
اى ابوذر دو نعمت است ، كه غبن دارند (15) در آن دو نعمت بسيارى از مردم : يكى صحت بدن و اعضاء و جوارح ، و يكى فراغ و فرصت و مجال ، يعنى در اين دو نعمت فريب مى خورند، و غنيمت نمى شمارند، و مى گذارند كه از دستشان مى رود، و بعد از آن حسرت مى خورند و فايده ندارد، و در احاديث مفتوح به فا وارد شده است ، يعنى باعث فتنه ايشان است ، و ايشان را از خدا غافل مى گرداند.
اى ابوذر غنيمت شمار و قدر بدان پنج چيز را پيش از پنج چيز جوانى را پيش از پيرى ، كه چون پير شدى بندگى نمى توانى كرد، و حسرت خواهى برد، و غنيمت دان تندرستى را پيش از بيمارى ، كه چون بيمار شوى عبادت نمى توانى كرد، چنان چه در صحت مى توانى كرد، و قدر بدان توانگرى را پيش از آن كه فقير شوى ، و آن چه خواهى در راه خدا نتوانى داد، و حسرت توانگرى را برى ، يا به علت فقر از عبادت بازمانى ، و غنيمت دان فارغ بودن را پيش از آن كه مشغول شوى به كارهايى كه فرصت عبادت نداشته باشى ، و مغتنم دان زندگى را پيش از مرگ ، كه بعد از مرگ هيچ چاره نتوانى كرد.
اى ابوذر زينهار كه تاءخير كارهاى خير مكن به طول و امل و آرزوها، كه بعد از اين خواهم كرد؛ به درستى كه اين روزها كه در دست تو است همين را دارى ، و بعد از اين را نمى دانى كه خواهى داشت ، پس امروز را صرف كار خود كن ، كه اگر فردا زنده باشى در فردا هم چنان باشى كه امروز بودى .
و اگر فردا از عمر تو نباشد نادم و پشيمان نباشى كه چرا امروز را ضايع كردى ، و حال آن كه آخر عمر تو بود.
اى ابوذر چه بسيار كسى كه روزى در پيش داشته باشد، و آن روز را تمام نكرده بميرد، و چه بسيار كسى كه انتظار فردا برد و به او نرسد.
اى ابوذر اگر ببينى اجل خود و تندى رفتار آن را كه چه زود مى آيد، و عمر به سرعت مى گذرد هر آينه دشمن خواهى داشت آرزوهاى دور و دراز خود را، و فريب آن نخواهى خورد.
اى ابوذر در دنيا مانند غريبى باش كه به غربتى در آيد، و آن را وطن خود نشمارد، و يا مسافرى كه در منزلى فرود آيد، و قصد اقامت ننمايد، و خود را از اصحاب قبور بشمار، و قبر را منزل خوددان ، و در تعمير و آبادانى آن همت بگمار.
اى ابوذر چون صبح كنى در خاطر خود فكر شام را راه مده ، و شام را از عمر خود حساب مكن ، و چون شام كنى خيال صبح و انديشه آن را در خاطر مگذران ، و از صحت خود توشه بگير پيش از بيمارى ، و از زندگى بهره بردار پيش از مردن كه نمى دانى فردا چه نام خواهى داشت ، نام زندگانى خواهى داشت يا نام مردگان ، يا آن كه در روز قيامت نمى دانى كه نام سعدا خواهى داشت يا نام اشقيا.
اى ابوذر بينديش مبادا كه از پا در آيى و بميرى رد هنگام غفلت در جميع دنيا، پس تو را رخصت برگشتن نباشد كه كار خود درست كنى ، و وارث تو تو را مدح نكند به آن چه از براى او گذاشته اى ، و آن خداوندى كه به نزد او رفته اى تو را معذور ندارد در آن چيزهايى كه مشغول آنها شده اى ، و بندگى او را براى آنها ترك كرده اى .
اى ابوذر نديدم چون آتش جهنم چيزى را كه گريزنده از آن خواب كند و غافل باشد، زيرا كسى كه از امر سهل خايف و گريزان است از خوف آن خواب نمى كند، و آتش جهنم با آن عظمت جمعى كه دعواى خوف از آن مى كنند به خواب مى روند، بلكه هميشه در خوابند، و نديدم مثل بهشت چيزى را كه طلب كنند، و خواهان آن خواب كند، زيرا كه مردم از براى لذتهاى سهل دنياى فانى خواب را بر خود حرام مى كنند، و سعى در تحصيل آن مى نمايند، و طالبان بهشت ابدى و نعيم نامتناهى پيوسته در خوابند.
اى ابوذر قدر عمر را بدان ، و بر عمر خود بخيل تر باش كه ضايع نشود از دينار و درهم .
اى ابوذر هر يك از شما يكى از چند چيز را انتظار مى بريد و در پيش داريد: يا توانگرى به هم رسانيد و طاغى شويد، و به سبب آن از سعادت ابد محروم شويد، يا فقر و بى چيزى كه به سبب آن خدا را فراموش كنيد، يا بيمارى كه شما را فاسد گرداند و از اصلاح باز دارد، يا پيرى كه شما را از كار بيندازد، يا مرگى كه به سرعت در رسد و مهلت ندهد، يا فتنه دجال كه شرى است غايب و مى رسد، يا قيامت بر پا شود و قيامت از همه چيز عظيم تر و تلخ ‌تر است .
توضيح اين كلمات طريفه و مواعظ شريفه را در ضمن سه مقصد بيان مى نمايد.

پاورقی

13- عزيزان .
14- سوره بقره گ 58.
15- فريب مى خورند.