معنى لطيف و خيبر

معنى لطيف و خيبر

بدان كه لطيف را بر چهار معنى اطلاق مى نمايند:
اول : چيزهايى بسيار ريزه را كه به ديده در نيايد لطيف مى گويند، و به اين معنى در خدا كنايه از تجرد خداست ، يعنى از خواص ‍ مبراست ، و در مكانى و جهتى نيست ، و ديده نمى شود به چشم ، بلكه به عقل در نمى آيد.
دوم : لطيف مى گويند و صانع امور لطيفه را مى خواهند، چنان چه صانعى اگر چيزهاى بسيار ريزه سازد و دقايق در آن صنعت به كار برد كه ديگران از آن عاجز باشند، آن را لطيف مى گويند. و اطلاق اين معنى بر خدا ظاهر است ، كه اگر كسى تفكر نمايد در اعضا و جوارحى كه خلق كرده است در حيواناتى كه به چشم در نمى آيند، و قوا و مشاعرى كه در ايشان مقرر فرموده عقل حيران مى شود.
سوم : عالم به لطايف و دقايق را لطيف مى گويند، و اين نيز ظاهر است .
چهارم : لطيف مشتق از لطف و احسان مى باشد، يعنى صاحب لطف و كرم و احسان .
و بدان كه خبير را بر دو معنى اطلاق مى نمايند:
اول : آن كه فعيل به معنى فاعل باشد، يعنى : عالم به جميع امور و كه حقايق و حقيات و دقايق اشياء.
دوم : آن كه فعيل به معنى مفعل باشد: يعنى : خبر دهنده و مطلع گرداننده بر حقايق اشياء.
ثم الايمان بى ، والاقرار باءن الله تعالى اءرسلنى الى الى كافة الناس ، بشيرا و نذيرا الى الله باذنه و سراجا منيرا.
حضرت رسالت صلى الله عليه و آله و سلم فرمود به ابوذر: بعد از معرفت ذات و صفات واجب و ايمان به آن ها، ايمان به من است ، و اقرار نمودن به اين كه حق تعالى مرا به كافه آدميان به پيغمبرى فرستاده ، كه اطاعت كنندگان را بشارت مى دهم به ثوابهاى غير متناهى ، و مخالفت كنندگان را مى ترسانم از عذابهاى الهى ، و مى خوانم مردم را به سوى خدا و اطاعت او به فرمان او توفيق او، و چراغ نور بخشنده ام كه مردم را از تاريكيهاى جهل و ضلالت به نور ايمان و هدايت مى رسانم .
بدان كه يكى از اصول دين اقرار به نبوت پيغمبر آخر الزمان صلى الله عليه و آله و سلم است ، و بيان اين امر در اين مختصر بر وجه كمال نمى توان نمود، و ليكن مجملى از آن را تحرير مى نمايد.