معجزه

معجزه

بدان كه دليلى كه عامه ناس به آن علم به نبوت نبى به هم توانند رسانيد معجزه است ، و آن عبارت است از امر خارق عادت كه از مدعى پيغمبرى ظاهر گردد، و ديگران از اتيان (10) به مثل عاجز باشند، مانند عصا را اژدها كردن ، و مرده زنده كردن ، و ماه را شق كردن .
و وجه دلالت معجزه بر نبوت ظاهر است . چه ، هر گاه شخصى دعوى نمايد كه من پيغمبر و فرستاده خدايم ، و گواه بر حقيقت من اين است كه فلان امر غريب را خدا بر دست من جارى مى كند، و مطابق آن چه گفته ، به ظهور در آيد، و آن كار خارج از طاقت بشر باشد، علم به هم مى رسد كه آن شخص فرستاده خدا است .
همچنان كه گاه شخصى به حضار مجلس پادشاهى بگويد كه من از جانب پادشاه ماءمور شده ام كه شما را به فلان كار بدارم ، و شاهد بر صدق من آن كه پادشاه آن روز نه را سه مرتبه مى بندد و مى گشايد، يا سه بار از تخت بر مى خيزد و مى نشيند، و پادشاه سخن آن شخص را مى شنيده باشد، خواه حاضر باشد نزد آن جماعت بى حجاب و خواه پرده در ميان باشد، و بعد از آن مطابق گفته آن شخص از پادشاه به ظهور آيد، جميع حاضران را يقين به هم مى رسد كه آن شخص راست مى گويد.
و نيز اگر خداى تعالى معجزه را بر طبق گفته مدعى كاذب ظاهر سازد، تصديق او كرده باشد، و تصديق كاذب قبيح است ، و بر خدا رو نيست . و ايضا چگونه عقل تجويز مى نمايد كه از خداوند با نهايت لطف و رحمت اين چنين تصديقى كه موجب ضلالت ابدى خلق باشد به ظهور در آيد، و هم چنان كه از ديدن معجزه علم به نبوت مى رسد از علم به ظهور از راه اخبار متواتره نيز علم به هم مى رسد، چنان چه ما را از تواتر وجود شهر مكه علمى به هم رسيده كه بعد از ديدن هيچ زياده نمى شود.

پاورقی

10- آوردن .