فضيلت دعا و فوايد آن

فضيلت دعا و فوايد آن

بدان كه افضل عبادات و نزديك ترين راههاى قرب بنده به جناب قاضى الحاجات طريقه دعا و تضرع و مناجات است ، و به كثرت دعا و مناجات يقين به ذات و صفات كماليه الهى زياده مى گردد، و توكل و تفويض به جناب مقدس او بيش تر مى شود، و موجب قطع طمعها و علايق از خلق مى شود، و همين طريقه از جميع ائمه ما منقول است كه بعد از اداى فرايض و سنن پيوسته مشغول تضرع و مناجات بوده اند خصوصا سيدالساجدين عليه السلام .
چنان چه تعالى مى فرمايد (و قال ربكم ادعونى استجب لكم ان الذين يستكبرون عن عبادتى سيد خلون جهنم داخرين) (62) يعنى : گفت پروردگار شما كه بخوانيد مرا در جميع مطالب تا دعاى شما را مستجاب كنم ؛ زيرا آن جماعتى كه تكبر مى نمايند و سركشى مى كنند از عبادت من زود باشد كه داخل جهنم شوند با مذلت و خوارى .
و در احاديث بسيار از ائمه اطهار عليه السلام منقول است كه مراد از عبادت در اين آيه دعاست .
پس حق تعالى اول امر به دعا فرموده ، و ديگر وعده اجابت نموده ، و بعد از آن دعا را عبادت شمرده ، و ترك دعا را تكبر خوانده ، و بر تركش وعده دخول جهنم فرموده .
و در موضع ديگر مى فرمايد (و اذا سئلك عبادى عنى فانى قريب اجيب دعوة الداع اذا دعان فليستجيبوا لى و ليومنوا بى لعلهم يرشدون)
ترجمه اش اين است كه چون سؤ ال نمايند از تو بندگان من از صفت من ، يا نزديكى و دورى من ، يا كيفيت دعا كردن من كه آهسته دعا كنند يا بلند، پس بگو به ايشان كه من نزديكم به ايشان به علم و احاطه و لطف و رحمت ، مستجاب مى كنم دعاى دعا كننده را وقتى كه مرا بخواند، پس بايد كه بندگان اجابت كنند مرا در دعا كردن كه از ايشان طلبيده ام ، يا آن كه چون من اجابت مى كنم در دعا بايد كه ايشان اجابت من كنند در جميع تكاليف من ، و بايد كه ايمان آورند به وعده من در اجابت دعا، يا در خود ثابت ايمان باشند، شايد كه راه راست يابند و به رشد و صلاح خود پى برند.
به سند معتبر منقول است كه از حضرت امام محمد باقر عليه السلام پرسيدند: كدام عبادت بهتر و افضل است ؟ حضرت فرمود: هيچ عبادتى بهتر نيست نزد حق تعالى كه از او سؤ ال نمايند، و از رحمتهاى غير متناهى كه نزد اوست طلب نمايند، و هيچ كس بر خدا دشمن تر و بدتر نيست از كسى كه تكبر كند از عبادت الهى كه دعاست ، و از عطاها و رحمتهايى الهى سؤ ال ننمايد.
از حضرت اميرالمومنين عليه السلام منقول است كه حق تعالى قبول نمى فرمايد دعايى را كه از دل غافل صادر شود. و فرمود: چون براى ميت خود دعا كنيد چنين دعا مكنيد كه دل شما از آن غافل باشد و خير نداشته باشد، و لكن بايد كه جد و سعى كنيد از براى او در دعا.
و حضرت صادق فرمود: خدا مستجاب نمى كند دعايى را كه با دل سخت قساوت دعا كنند.
و در حديث ديگرى فرمود: خدا مستجاب نمى كند دعايى را كه با دل فراموش كار غافل كنند، پس هر گاه دعا كنيد دل خود را با خدا داريد، وى يقين كنيد كه دعاى شما مستجاب است .
يا اباذر ان الله يصلح يصلاح العبد ولده و ولد ولده ، و يحفظه فى دويرته و الدور حوله مادام فيهم .
اى ابوذر به درستى كه حق تعالى اصلاح مى كند به سبب صلاح و نيكى بنده فرزندانش را و فرزندان فرزندانش را، و حرمت او را رعايت مى فرمايد كه در اهل خانه هاى او و در خانه هاى همسايگان او مادام كه در ميان ايشان است بلاها را از ايشان رفع مى نمايد، و عذاب خود را بر ايشان نازل نمى گرداند.
مفاد اين كلمات شريفه ترغيب در صلاح و نيكى و بندگى است ، كسى كه بنده شايسته خداست خدا به بركت او فرزندانش را هم به صلاح و نيكى مى دارد كه نام خيرش در دنيا و آخرت باقى بماند، و ثمره نيكى ايشان به او عايد گردد، و به بركت او دفع بلاها از خويشان و دوستان و همسايگان او مى فرمايد، بلكه به بركت نيكان دفع بلاها از ديار ايشان مى فرمايد.
چنان چه به سند معتبر از حضرت رسول صلى الله عليه و آله و سلم منقول است كه چون حق تعالى مى بيند اهل شهرى را كه از حد تجاوز مى كنند در نافرمانى و معصيت ، و در آن شهر سه كس از مؤمنان صالح هستند، حق تعالى ايشان را ندا مى فرمايد كه اهل معصيت من اگر در ميان شما نمى بودند اين مؤمنان كه با يكديگر به مال حلال من دوستى مى نمايند، و به صلاح و نيكى و عبادات خود زمين و مسجدهاى مرا معمور مى دارند، و در سحرها از ترس من استغفار مى كنند، هر آينه عذاب خود را بر شما نازل مى كردم و پروا نمى كردم .
يا اءباذر ان ربك عز و جل يباهى الملائكة بثلاثة نفر: رجل فى اءرض قفر، فيؤ ذن ، ثم يقيم ، ثم يصلى ، فيقول ربك للملائكة : انظروا الى عبدى يصلى و لا يراه اءحد غيرى ، فينزل سبعين اءلف ملك يصلون وراءه ، و ستغفرون له الى الغد من ذلك اليوم ، و رجل قام من الليل فصلى وحده ، فسجد و نام و هو ساجد، فيقول تعالى : انظروا الى عبدى روحه عندى و جسده ساجد، و رجل فى زحف يفر اءصحابه و يثبت هو يقاتل حتى يقتل .
اى ابوذر به درستى كه پروردگار عزيز و بزرگوار تو مباهات مى نمايد با ملائكه به سه نفر: اول شخصى كه در بيابانى تنها اذان و اقامه بگويد و نماز گزارد، پروردگار تو به ملائكه مى فرمايد: نظر كنيد به سوى بنده من كه نماز مى گزارد، و هيچ كس غير از من او را نمى بيند. و بر نماز او اطلاع ندارد، پس حق تعالى هفتاد هزار ملك را مى فرستد كه در عقب او نماز گزارند، و از براى او استغفار نمايند تا فرداى آن روز. دوم : شخصى كه در شب برخيزد و نماز شب بگزارد تنها، و به سجده رود و در سجده خوابش ببرد، در آن حال حق تعالى به ملائكه مى فرمايد: نظر كنيد به سوى بنده من كه روحش نزد من است و بدنش در سجده . سوم : شخصى است كه در جنگى باشد و در راه خدا جهاد كند، رفقايش بگريزند و او ثابت قدم بماند، و قتال كند تا شهيد شود.
بدان كه احاديث در مدح اخفا و پنهان كردن عبادت وارد شده است . به سند معتبر از حضرت رسول صلى الله عليه و آله و سلم منقول است كه عبادت هر چند مخفى تر است اجرش بيش تر است .
و در حديث ديگر وارد شده است كه عمل صالح را چون بنده اى از خلق پنهان مى كند و مخفى مى دارد، خدا البته آن را براى مردم ظاهر گرداند كه او را در دنيا زينت بخشد به آن چه ذخيره فرموده است از براى او از ثواب آخرت .
و از حضرت صادق عليه السلام منقول است كه محبوب ترين اعمال نزد حق سبحانه و تعالى نماز است ، و نماز آخر وصيت پيغمبران است ، پس چه بسا بسيار نيكوست كه شخصى غسل كند يا وضوى كامل بسازد، و به كنارى رود كه هيچ انسى او را نبيند، پس حق تعالى بر او مطلع مى گردد، كه گاهى در ركوع است ،و گاه در سجود، به درستى كه بنده هر گاه سجده كند و سجده را طول دهد شيطان فرياد مى كند كه واويلاه ! فرزندان آدم اطاعت خدا نمودند و من عصيان كردم ، ايشان سجده كردند و من از سجده ابا كردم .
و احاديث بسيار دلالت مى كند بر اين كه عبادات واجبه را، مانند نماز واجب و زكات واجب و غير آن ، علانيه كردن بهتر است كه آدمى متهم ترك واجبات نشود، و موجب رغبت ديگران شود، و ايضا ريا در آن نمى باشد، چون حق لازم و واجب است ، و در اداء حقوق لازمه چندان فخرى و ريائى نمى باشد.
چنان چه به سند معتبر از حضرت صادق عليه السلام منقول است كه هر چه را خدا فرض و واجب كرد علانيه كردنش بهتر است از پنهان كردن ، و هر چه سنت باشد نهان كردنش بهتر است از علانيه كردن ، و اگر كسى زكات مالش را بر دوش بگيرد و علانيه قسمت نمايد، هر آينه نيكو و جميل خواهد بود.
و بر اين مضمون احاديث بسيار است ، خصوصا نماز واجب كه به جماعت واقع ساختن و در مساجد و مجامع به جا آوردن فضيلت نامتناهى دارد، و احاديثى كه در باب اخفاى عبادت واقع شده است ، مراد از آنها عبادتهاى سنت است ، يا مراد آن است كه از باب سمعه خود به مردم نشنواند و افتخار به آنها نكند، و آن چه در اين حديث وارد شده چون مشتمل بر اذان و اقامه است بر نماز سنت حمل نمى توان كرد؛ زيرا كه در نماز سنت اذان و اقامه بدعت است .
پس حمل مى كنيم بر اين كه در چنين صحرايى تنها مانده باشد، و با وجود تنهايى خدا را فراموش نكند، و به آداب و شرايط متوجه عبادات شود، حق تعالى به سبب اين كه اذان و اقامه گفته تدارك او مى فرمايد، و ملائكه براى او منى فرستد كه به او اقتدا كنند، تا از ثواب جماعت نيز محروم نباشد، نه اين كه آدمى خود دانسته ترك جماعت كند، و به صحرايى رود كه كسى نباشد، و خود را از فضيلت جماعت محروم گرداند.
و بدان كه نماز شب سنت است ، و طريقه پيغمبران و دوستان خداست ، و مشتمل بر فضائل بى انتهاست ، و هنگام راز گفتن با قاضى الحاجات است ، و چون آدمى را در روز به سبب توجه به مشاغل دنيوى تشويش بسيار در خاطر به هم مى رسد، در اعمال روز حضور قلب كم تر مى باشد، و چون مردم نيز بر احوال آن كس مطلع مى گردند اخلاص در آن دشوار است ، و چون مردم نيز بر احوال آن كس مطلع مى گردند اخلاص در آن دشوار است ، و چون آدمى در اول شب خوابيده ، چون برمى خيزد در آخر شب نفس ‍ از خيالات و وساوس خالى است ، و حضور قلب آسانتر است ، و چون كسى مطلع نيست عمل به اخلاص نزديك تر است .
يا اءباذر ما من رجل يجعل جبهته فى بقعة من بقاع الاءرض الا شهدت له بها يوم القيامة ، و ما منزل ينزله قوم الا و اءصبح ذلك المنزل يصلى عليهم اءويلعنهم .
يا اءباذر ما من صباح و لا رواح الا و بقاع الاءرض ينادى بعضها بعضا: يا جارتى هل مربك ذاكر لله ، اءو عبد وضع جبهته عليك ساجدا لله ، فمن قائلة نعم ، فاذا قالت : نعم اهتزت وابتهجت ، وترى اءن لها الفضل على جارتها.
اى ابوذر هيچ كس پيشانى خود را بر بقعه اى از بقعه هاى زمين به سجده نمى گذارد. مگر اين كه شهادت مى دهد آن بقعه زمين بر سجده او در روز قيامت ، و هيچ منزلى نيست كه جمعى در آن جا فرود آيند مگر اين كه چون صبح مى شود آن منزل يا بر ايشان صلوات مى فرستد، اگر عبادت الهى در آن كرده باشند، يا بر ايشان لعنت مى كند، اگر معصيت خدا بر روى آن كرده باشند.
اى ابوذر هيچ صبح و شبى نيست مگر اين كه بقعه هاى و قطعه هاى زمين بعضى از آنها ديگران را ندا مى كند كه اى همسايگان من آيا كسى بر شما گذشت كه ياد حق تعالى كند، يا بنده اى پيشانى خود را بر روى شما گذاشت كه از براى خدا سجده كند؟ بعضى مى گويند: بلى ، آن قطعه زمينى كه مى گويد بلى بر خود مى بالد و شادى مى كند، و افتخار مى نمايد، و خود را بر همسايه هاى خود تفضيل مى دهد به سبب اين كه عبادت الهى بر او شده .
بدان كه غفلت ، آدمى را به نحوى مغرور گردانيده كه جمادات از او هشيارترند، و قدر عبادت و بندگى خدا را از او بيش تر مى دانند، و توجيه اين اخبار به چند وجه مى توان نمود.
اول آن كه محمول بر حقيقتش باشد، و جمادات را يك نحو شعور ضعيفى بوده باشد، چنان چه حق تعالى مى فرمايد كه هيچ چيز نيست مگر آن كه حق را تنزيه و تسبيح مى كند و متلبس به حمد اوست ، وليكن شما تسبيح آنها را نمى فهميد.
دوم : آن كه اين سخن بر وجه تقدير باشد، يعنى اگر شعور مى داشتند چنين مى گفتند.
سوم : آن كه مراد از قطعه هاى زمين ، اهل آن قطعه ها باشد، از ملائكه و صالحين جن كه در قطعات زمين ساكنند و عبادت مى كنند.
و به سند معتبر منقول است : شخصى از حضرت امام جعفر صادق عليه السلام سؤ ال نمود كه آدمى نمازهاى نافله را در يك موضع به جا آورد بهتر است يا تفريق كند و در مكانهاى مختلف واقع سازد؟ حضرت فرمود:بلكه بهتر آن است كه در جاهاى مختلف به جا آورد؛ زيرا كه اين مكانها براى او شهادت مى دهند در روز قيامت .

و به اسانيد معتبره منقول است : هر جماعتى كه در مجلسى جمع شوند، و خدا را در آن مجلس ياد نكنند، و صلوات بر پيغمبر و آل اطهار او صلوات الله عليهم اجمعين نفرستند، آن مجلس در قيامت موجب حسرت و وبال ايشان خواهد گرديد.
يا اءباذر ان الله جل ثناؤ ه لما خلق الاءرض و خلق ما فيها من الشجر، لم تكن فى الاءرض شجرة ياءتيها بنو آدم الا اءصابوا منها منفعة ، فلم تزل الاءرض و الشجر كذلك ، حتى تتكلم فجرة بنى آدم بالكلمة العظيمة قولهم اتخذ الله ولدا، فلما قالوا اقشرت الارض ، و ذهبت منفعة الاشجار.
اى ابوذر چون حق تعالى زمين را خلق فرمود و آن چه در زمين است از درختان ، هيچ درختى در زمين نبود كه بنى آدم به نزد آن درخت آيند مگر آن كه از آن منفعتى مى يافتند، و پيوسته زمين و درخت چنين پر منفعت بود تا هنگامى كه بنى آدم تكلم نمودند به آن كلمه عظيم و ناسزاى بزرگ كه گفتند خدا فرزند دارد. پس چون اين را گفتند، زمين بر خود بلرزيد، و نفع درختان بر طرف شد.
حق جل و علا مى فرمايد (تكاد السموات يتفطرن و تنشق الارض و تخر الجبال هدا ان دعوا للرحمن ولدا) ترجمه اش اين است : نزديك است آسمانها از هم شكافته شود از عظمت و شناعت اين سخن ، و زمين شكافته شود و در افتد كوهها و ريزه ريزه شوند به جهت آن كه خواندند براى خداوند رحمان فرزندى ، و سزاوار نيست خداى را كه فرزند بگيرد، بلكه هر چه در آسمان و زمين است همه مملوك و بنده اويند.
و اين كلمه شنيعه را كفار قريش گفتند كه ملائكه دختران خدايند، و يهود گفتند عزير پسر خداست ، و نصارا گفتند عيسى پسر خداست ؛ تعالى الله عما يقول الظالمون علوا كبيرا.
به سند معتبر از حضرت صادق عليه السلام منقول است كه حق تعالى هيچ درختى را خلق نفرموده ، مگر آن كه ميوه داشت ، پس ‍ چون مردم گفتند خدا فرزند گرفته است براى خود، نصف درختان ميوه ايشان بر طرف شد، و چون شريك از براى خدا قرار دادند، درختان خار برآورد.
يا اءباذر ان الارض لتبكى على المؤمن اذا مات اءربعين صباحا.
اى ابوذر به درستى كه زمين مى گريد بر مؤمن بعد از فوت او چهل روز.
همان احتمالات فقره سابقه در اين جا جارى است ، با آن كه در اين جا مجاز شايع است كه ميتى را به عظمت ياد مى كنند مى گويند آسمان و زمين بر او مى گريد، و اين قسم اخبار را متوجه تاءويلشان نشدن و بر ظاهر گذاشتن به احتياط اقرب است .
و به سند معتبر از حضرت موسى بن جعفر عليه السلام منقول است كه چون مؤمنى مى ميرد، گريه مى كنند بر او ملائكه و بقعه هاى زمين كه در آنها عبادت پروردگار مى كرده ، و درهاى آسمان كه اعمالش را از آن درها بالا مى برده اند، و از فوت او رخنه در اسلام مى شود كه هيچ چيز آن رخنه را نمى بندد؛ زيرا مؤمنان فقيه و عالم حصارهاى اسلامند كه اسلام را از ضرر منافقان و كافران و شياطين حفظ مى كنند، چنان چه حصار شهر را حفظ مى كنند.
و حضرت رسول صلى الله عليه و آله و سلم فرمود: به درستى كه مؤمن در آسمان معروف است ، و اهل آسمان او را مى شناسند، چنان چه آدمى اهل و فرزندان خود رامى شناسد، و مؤمن گرامى تر است نزد خدا از ملك مقرب .
و به روايت ديگر فرمود مؤمن به نور الهى نظر در چيزها مى كند.
و از حضرت صادق عليه السلام منقول است كه مؤمن را براى اين مؤمن مى نامند كه امان مى دهد از جانب خدا از آتش عذاب الهى خود و ديگران را، و خدا امان او را اجازه مى فرمايد.
يا اءباذر اذا كان العبد فى اءرض قى ، فتوضاء اءو يتيم ، ثم اءذن و اءقام و صلى ، اءمر الله عز و جل الملائكة فصفوا خلفه صفا لا يرى طرفاه ، يركعون بركوعه ، و يسجدون بسجوده ، و يؤ منون على دعاه .
يا اءباذر من اءقام و لم يؤ ذن ، لم يصل معه الا معه الا ملكاه اللذان معه .
اى ابوذر چون بنده اى در بيابان تنها بوده باشد، وضو بسازد يا تيمم كند، اگر آب نداشته باشد، پس اذان و اقامه بگويد و نماز گزارد، حق تعالى ملائكه را امر فرمايد كه در عقب او صف بكشند، صفى كه دو طرف آن صف را نتوان ديد، ركوع كنند ملائكه با ركوع او، سجود كنند با سجود او، و آمين گويند نزد دعاى او.
اى ابوذر هر كه اقامه گويد و اذان نگويد با او نماز نكنند از ملائكه ، مگر دو ملكى كه با او مى باشند.
بدان كه اذان و اقامه از سنت هاى مؤ كد حضرت رسول صلى الله عليه و آله و سلم ، و احاديث در فضيلت هر دو بى حد و احصاست ، و بعضى از علما در نماز جماعت واجب دانسته آن هر دو را، و بعضى اقامه را در همه نمازها و اذان را در نماز صبح و شام واجب مى دانند، و احتياط در آن است كه اقامه را مطلقا ترك ننمايند، و اذان را در نماز صبح و شام تا ممكن باشد ترك ننمايند. و احتياط آن است شرايطى كه در نماز رعايت مى بايد كرد، از ايستادن و رو به قبله بودن و با طهارت بودن و سخن نگفتن و حركت نكردن ، همه را در اقامه رعايت بكنند، و اذان و اقامه مخصوص نمازهاى واجب پنجگانه است ، و در غير آنها از نمازهاى واجب و سنت بدعت است .
و از حضرت رسول صلى الله عليه و آله و سلم منقول است ، هر كه خالص از براى خدا اذان بگويد، حق تعالى ثواب چهل هزار شهيد، و چهل هزار صديق به او كرامت فرمايد، و به شفاعت او چهل هزار گناهكار را داخل بهشت كند، به درستى كه چون مؤ ذن مى گويد اءشهد ان لا اله الا الله ، نود هزار ملك بر او صلوات مى فرستند، و از براى او استغفار مى كنند، و در قيامت در سايه عرش ‍ الهى خواهد بود، تا حق تعالى از حساب خلايق فارغ شود، و ثواب گفتن اءشهد ان محمدا رسول الله را چهل هزار ملك بنويسند. و هر كه به نماز جماعت حاضر شود و محافظت نمايد بر صف اول و تكبير اول امام را در يابد و آزار مسلمانى نكند، خدا ثواب مؤ ذنان را در دنيا و آخرت به او كرامت فرمايد.
يا اءباذر ما من شاب يدع الله الدنيا و لهوها، و اءهرم شبابه فى طاعة الله ، الا اءعطاه الله اءجر اثنين و سبعين صديقا.
يا اءباذر الذاكر فى الغافلين كالمقاتل فى الفارين .
اى ابوذر هر جوانى كه ترك كند از براى خدا دنيا و لهوهاى دنيا را، و جوانى خود را به پيرى رساند در طاعت الهى ، البته حق تعالى به او عطا فرمايد ثواب هفتاد و دو صديق را.
اى ابوذر كسى كه خدا را ياد كند در ميان غافلان ، مثل كسى است كه جهاد كند در ميان گريختگان .
صديق كسى را مى گويند كه تصديق پيغمبران و متابعت ايشان در اقوال و افعال بيش تر و بيش تر از ديگران بكند، و اين قسم احاديث كه در باب ثواب اعمال وارد شده است به دو وجه توجيه ميتوان نمود:
اول : آن كه مراد صديق از امتهاى ديگر باشد، يعنى ثواب يك جوان صالح اين امت برابر است با ثواب هفتاد و دو صديق از امتهاى ديگر.
دوم : آن كه هر عملى موجب استحقاق قدرى از ثواب ميگردد. و حق تعالى به فضل خود اضعاف (63) آن را كرامت مى فرمايد، پس ‍ مراد آن است كه آن چه حق تعالى به آن جوان تفضل مى فرمايد برابر است با ثواب استحقاق هفتاد و دو صديق . و وجوه ديگر نيز مى توان گفت ، و چون اين دو وجه ظاهرتر بود به همين اكتفا كرديم .
و به سند معتبر از حضرت صادق عليه السلام منقول است : سه كسند كه حق تعالى ايشان را بى حساب داخل بهشت مى كند: امام عادل ، و تاجر راست گو، و پيرى كه عمر خود را در طاعت الهى صرف نموده باشد.
و از حضرت رسول صلى الله عليه و آله و سلم منقول است : هفت كسند كه در سايه عرش الهى خواهند بود روزى كه به غير آن سايه اى نيست : امام عادل ، و جوانى كه در عبادت الهى نشو و نما كرده باشد، و شخصى كه دلش به مسجد متعلق باشد وقتى كه بيرون آيد از مسجد تا باز گردد، و دو نفر كه در طاعت الهى با يكديگر باشند تا مفارقت نمايند، و شخصى كه در خلوت خدا را ياد كند و آب از چشمانش جارى شود از خوف الهى ، و شخصى كه زن صاحب جمالى او را به حرام به سوى خود بخواند و او از ترس خدا مرتكب او نشود. و شخصى كه تصدقى بدهد مخفى كه دست چپش نداند كه از دست راست چه چيز داده است .
و از حضرت صادق عليه السلام منقول است : هر كه قرآن بخواند، و او جوان و با ايمان باشد، قرآن با گوشت و خون او مخلوط گردد، و حق تعالى او را با رسولان و نيكوكاران ملائكه محشور گرداند، و قرآن در قيامت از جانب او حجت تمام كند، و گويد: خداوندا هر عمل كننده اى مزد عمل خود را يافت ، من مزد عمل كننده خود را مى خواهم ، پس حق تعالى دو حله از حله هاى بهشت در او پوشاند، و تاج كرامت بر سر او گذارد، پس به قرآن خطاب فرمايد كه آيا راضى شدى ؟ قرآن گويد: زياده از اين از براى او اميد داشتم ، پس ‍ حق تعالى برات ايمنى را به دست راستش دهد، و برات مخلد بودن در بهشت را به دست چپش دهد، و او را داخل بهشت كنند، پس به او گويند كه يك آيه بخوان و يك درجه بالا رو، پس به قرآن فرمايد كه راضى شدى ؟ گويد: بلى . و كسى كه بر او حفظ قرآن دشوار باشد مكرر خواند تا حفظ كند، حق تعالى اين ثواب را مضاعف به او كرامت فرمايد.
و به سند معتبر از حضرت صادق عليه السلام منقول است : كسى كه در ميان غافلان به ياد خدا باشد مانند كسى است كه به عوض ‍ گريختگان جهاد كند، و كسى كه بعد از گريختن لشكر جهاد كند بهشت از براى او واجب است . و احاديث بر اين مضامين بسيار است .
يا اءباذر الجليس الصالح خير من الوحدة ، والوحدة خير من السكوت ، و السكوت خير من املاء الشر.
يا اباذر لا تصاحب الا مؤمنا، و لا ياءكل طعامك ، الا تقى ، و لا تاءكل طعام الفاسقين . يا اباذر اطعم طعامك من تحبه فى الله ، و كل طعام من يحبك فى الله عزوجل .
اى ابوذر همنشينى با مصاحب صالح و نيكو بهتر است از تنهايى ، و تنهايى بهتر از خاموشى ، و خاموشى بهتر است از سخن بد گفتن .
بدان كه املا در لغت به معنى آن است كه شخصى سخنى بگويد كه ديگرى بنويسد، و حضرت در اين جا گفتن شر را به اين عبارت تعبير فرمودند، براى اشعار به آن كه آن چه از سخنان لغو و باطل مى گويى بر كاتبان اعمال خود املا مى كنى كه ايشان بنويسند، چنان چه حضرت اميرالمؤمنين عليه السلام فرمود به شخصى كه سخنان لغو مى گفت : اى مرد بر كاتبان خود نامه املا مى كنى .
اى ابوذر مصاحبت مكن مگر با مؤمن ، و نبايد طعام خود را بخورانى مگر به پرهيزگارى ، و مخور طعام فاسقان را.
اى ابوذر بخوران طعام خود را به كسى كه از براى خدا تو را دوست دارد، و بخور طعام كسى را كه تو را از براى خدا دوست دارد.
بدان كه به حسب تجربه معلوم است كه مصاحبت را در اخلاق و اعمال دخل عظيم هست ، پس بايد كه آدمى در مصاحبت نيكان اهتمام نمايد، كه شايد اطوار مرضيه ايشان در او تاءثير نمايد، و به اخلاق پسنديده ايشان متصف گردد، و از مصاحبت بدان احتراز نمايد، كه مبادا بديهاى ايشان در او تاءثير كند، و مصاحبين بد كه از شياطين انسند ضرر بيش تر ميرسانند از شياطين جن ؛ زيرا آدمى از مشاكل (64) و مجانس (65) خود بيش تر قبول مى كند تا از غير مجانس خود، بلكه اكثر اغواى شياطين انس مى شود.
چنانچه از حضرت امام موسى عليه السلام منقول است كه حضرت عيسى گفت : مصاحبت بد همنشين خود را به درد خود مبتلا مى گرداند، و قرين بد آدمى را هلاك مى كند، پس ببينيد با كى همنشينى مى كنيد.
و از حضرت امام محمد باقر عليه السلام منقول است كه پدرم حضرت على بن الحسين عليه السلام فرمود: اى فرزند با پنج كس ‍ مصاحبت و هم زبانى و رفاقت مكن ، گفتم : اى پدر ايشان را به من بشناسان ، فرمود: زينهار با دروغ گو مصاحبت مكن كه مانند سراب تو را فريب مى دهد، و نزديك را براى تو دور مى گرداند، و دور را براى تو نزديك مى كند، و با فاسق مصاحبت مكن كه تو را به يك لقمه يا كم تر مى فروشد و ديگرى را اختيار مى كند، و زينهار با بخيل مصاحبت مكن كه تو را در مال خود فرو مى گذارد و يارى نمى كند در هنگامى كه نهايت احتياج دارى ، و زينهار با احمق مصاحب مباش كه اگر خواهد به تو نفع رساند ضرر مى زند، و زينهار كه با قطع كننده رحم مصاحبت مكن كه حق تعالى در سه جاى قرآن او را لعنت فرموده .
و به سند صحيح از حضرت صادق عليه السلام منقول است كه مصاحبت مكنيد با صاحبان بدعتها، و با ايشان همنشينى مكنيد كه نزد مردم مثل يكى از ايشان خواهيد بود. و حضرت رسول عليه السلام فرمود: آدمى بر دين يار و همنشين خود است .
و بدان كه اطعام مؤمنان فضيلت بسيار دارد، و اطعام بسيار مى يابد كرد، شايد كه در آن ميان مؤمنى باشد و فضيلت اطعام مؤمن را در يابند.
چنان چه به سند معتبر از حضرت رسول صلى الله عليه و آله و سلم منقول است كه هر كه مؤمن گرسنه اى را اطعام نمايد، حق تعالى او را از ميوه هاى بهشت اطعام نمايد، و هر كه مؤمن عريانى را بپوشاند، حق تعالى از استبرق (66) و حرير بهشت بر او بپوشاند، و ملائكه بر او صلوات فرستند، مادام كه از آن جامه رشته اى باقى باشد، و هر كه مؤمن تشنه اى را شربت آبى بخوراند. خدا از شراب سر به مهر بهشت به او بخوراند، و كسى كه اعانت مؤمنى كند يا غمى از او زايل گرداند، خدا او را در سايه عرش خود جا دهد در روزى كه به غير سايه عرش سايه اى نباشد.
و به سند معتبر از حضرت امام على النقى عليه السلام منقول است كه حضرت موسى بن عمران على نبينا و آله و عليه السلام از خداوند خود سؤ ال كرد: الهى چه چيز است جزاى كسى كه مسكينى را اطعام نمايد خالص از براى تو؟ خطاب رسيد: يا موسى روز قيامت امر مى كنم منادى را كه در ميان خلايق ندا كند كه او از آزادى كرده هاى خداست از آتش جهنم .
و از حضرت امام محمد باقر عليه السلام منقول است : سه چيز است كه موجب رفع درجات مؤمن مى گردد به همه كس : سلام كردن ، و طعام به مردم خورانيدن ، و در شب موقعى كه مردم در خوابند نماز كردن .
و از حضرت صادق عليه السلام منقول است : هر كه مؤمنى را سير كند بهشت براى او واجب شود. و فرمود: اگر من شخصى را از مؤمنان اطعام كنم نزد من بهتر است از اين كه صدهزار كس يا زياده از غير مؤمن را اطعام كنم .
و به سند صحيح از حضرت رسول صلى الله عليه و آله و سلم منقول است : هر كه سه نفر از مسلمانان را اطعام نمايد، حق تعالى او را از سه بهشت اطعام نمايد در ملكوت آسمان : از جنة الفردوس ، و جنة عدن ، و طوبى كه درختى است در بهشت كه حق تعالى در جنت عدن ، و طوبى كه درختى است در بهشت كه حق تعالى در جنت عدن به يد قدرت خود غرس نموده .
و از حضرت صادق عليه السلام منقول است : هر كه مؤمنى را اطعام نمايد تا او را سير كند، هيچ يك از خلق خدا احصاى ثواب آن نتوانند نمود، نه ملك مقرب و نه پيغمبر مرسل . مگر خداوند عالميان ، بعد از آن فرمود:از جمله چيزهايى كه مغفرت را واجب و لازم مى گرداند اطعام مسلمانان گرسنه است .
و به سند معتبر منقول است حضرت رسول صلى الله عليه و آله و سلم فرمود: هر كه مؤ منى را شربتى از آب بدهد از جايى كه قدرت بر آن داشته باشد، حق تعالى به هر شربتى هفتاد هزار حسنه به او كرامت فرمايد، و اگر در جايى باشد كه آب كم باشد، چنان باشد كه دو بنده از فرزندان اسماعيل را آزاد كرده باشد.
و به سند معتبر از حسين بن نعيم منقول است : حضرت صادق عليه السلام از من پرسيد كه آيا برادران مؤمن خود را دوست مى دارى ؟ گفتم : بلى ، فرمود: به فقيران ايشان نفع مى رسانى ؟ گفتم : بلى ، فرمود: بر تو لازم است كه دوست دارى كسى را كه خدا او را دوست مى دارد، و الله كه تا ايشان را دوست ندارى نفع به ايشان نمى توانى رسانيدن . آيا ايشان را به ايشان را دوست ندارى نفع به ايشان نمى توانى رسانيدن ، آيا ايشان را به منزل خود دعوت مى نمائى ؟ گفتم : بلى ، هر وقت كه چيزى مى خورم البته دو كس يا سه كس ‍ يا كم تر يا بيش تر از ايشان با من مى باشند.فرمود: فضل ايشان بر تو زياده است از فضل تو بر ايشان ، گفتم : فداى تو گردم طعام خود را به ايشان مى خورانم و بر بساط خود ايشان را مى نشانم ، و فضل ايشان بر من عظيم تر است ، فرمود: بلى چون ايشان داخل خانه تو مى شوند، داخل مى شوند به آمرزش گناهان تو و عيال تو، و چون بيرون مى روند، مى برند گناهان تو و عيال تو را.
و در حديث ديگر فرمود: داخل مى شوند با روزى فراوان ، و بيرون مى روند با مغفرت گناهان تو.
و در حديث ديگر فرمود: هر كه مؤمن مال دارى را طعام بخوراند برابر است با اين كه يكى از فرزندان اسماعيل را از كشتن خلاص ‍ كند، و هر كه مؤمن محتاجى را طعام نمايد چنان است كه صد كس از فرزندان اسماعيل را از كشتن خلاص كرده باشد.
و در حديث ديگر فرمود: اطعام يك مؤمن نزد بهتر است از آزاد كردن ده بنده و ده حج .
يا اءباذر عزوجل عند لسان كل قائل ، فليتق الله اءمره ، ليعلم ما يقول .
يا اءباذر اترك فضول الكلام ، و حسبك من الكلام ما تبلغ به حاجتك .
يا اءباذر كفى بالمرء كذبا اءن يحدث بكل ما يسمع .
يا اءباذر ما من شى ء اءحق بطول السجن من اللسان .
اى ابوذر حق تعالى نزد هر گوينده اى است ، يعنى بر گفتار هر كسى مطلع است ، پس بايد آدمى از خدا بترسد، و بداند كه چه مى گويد، مبادا چيزى بگويد كه موجب غضب الهى گردد.
اى ابوذر ترك كن سخن هاى زيادتى و لغو را، و كافى است تو را از سخن آنقدر كه به سبب آن به حاجت خود برسى .
اى ابوذر از براى دروغ گفتن گوينده همين بس است كه هر چه بشنود نقل كند.
اى ابوذر هيچ چيز سزاوارتر نيست به بسيار محبوس داشتن و زندان كردن ، از زبان .
آن چه حضرت فرمودند كه هر شنيده اى را نقل كردن دروغ است ، ممكن است مراد آن باشد كه اگر به جزم نقل كند دروغ است ، بلكه اگر نقل كند بايد به قائلش نسبت دهند.
چنان چه به سند معتبر از اميرالمؤمنين عليه السلام منقول است كه چون حديثى يا سخنى نقل كنيد، آن را نسبت دهيد به آن كس كه به شما حديث كرده است ، اگر حق باشد ثوابش از شما باشد، و اگر باطل و دروغ باشد گناهش بر او باشد.
و محتمل است مراد آن باشد كه نزد مردم ، دروغ گو مى شويد و به كذب مشهور مى شويد، هر چند كه به قائلش نسبت دهيد دروغ نيست .
و ممكن است كه مراد آن باشد كه مى بايد سخنى كه نقل كنيد ماءخذش را معلوم كنيد، و از مردمى كه بر قولشان اعتمادى نيست سخن نقل مكنيد كه حرفهاى بى اصل را شنيدن و نقل كردن به منزله دروغ است در قباحت و شناعت ، و الله تعالى يعلم .
يا اءباذر ان من اجلال الله تعالى اكرام ذى الشبية المسلم ، و اكرام حملة القرآن العالمين به ، و اكرام السلطان المقسط.
اى ابوذر از جمله اجلال و تعظيم حق سبحانه و تعالى است گرامى داشتن مسلمانى كه ريشش سفيد شده باشد، و گرامى داشتن حاملان قرآن كه به احكام قرآن عمل نمايند، و گرامى داشتن پادشاه عادل .

پاورقی

62- سوره غافر: 60.
63- دو برابر.
64- هم شكل .
65- هم جنس .
66- ديبا، پارچه زرى .