دليل بر نبوت پيغمبر آخرالزمان

دليل بر نبوت پيغمبر آخرالزمان

بدان كه معجزات ظاهرات و آيات باهرات (11) آن حضرت فوق حد و احصاست ، و از جمله معجزات آن حضرت قرآن مجيد است ؛ زيرا كه با تواتر معلوم شده است قرآن را بر طبق دعواى نبوت خود معجزه آوردند، و جميع فصحا و بلغاى قبايل عرب را با آن كه از ريگ بيابان بيش تر بودند، تكليف نمودند كه در برابر يك سوره كوچك از سوره هاى قرآنى سوره اى بياوريد، كه در بلاغت و فصاحت مثل آن باشد، و با وفور جماعات و كثرت ايشان ، و شدت عداوت و عصبيت و كفرى كه داشتند، چندان كه سعى كردند چيزى نتوانستند آورد، و همه اعتراف به عجز كردند؛ و به مقاتله و كشته شدن تن در دادند، و به اين امر اتيان كردند، با اين كه در آن زمان فصاحت و بلاغت پيشه ايشان بود، و مدار ايشان بر خطب و اشعار بود،
چنان چه ابن بابويه عليه الرحمة روايت كرده است كه ابن السكيت كه از علماى عامه بود به خدمت حضرت امام رضا عليه السلام آمد، و سؤ ال كرد كه چرا خداوند عالميان موسى بن عمران را بايد بيضا و عصا و چيزى چند كه شبيه به سحر بود فرستاد؟ و حضرت عيسى را به طب فرستاد؟ و پيغمبر ما را با معجزه سخن و كلام فرستاد؟
حضرت فرمود: خدا چون موسى را فرستاد بر اهل عصرش سحر غالب بود، و ساحران در آن زمان بسيار بودند، لهذا موسى را با معجزه چند فرستاد كه به آن امرى كه ايشان در آن مهارت داشتند شبيه بود، و سحر ايشان را باطل گردانيد، و ايشان عاجزند از برابرى آن ، و به اين نحو حجت را بر ايشان تمام كرد. و حضرت عيسى عليه السلام در زمانى مبعوث گرديد كه كوفت هاى (12) مزمن و بلاهاى عظيم در آن زمان به هم رسيده بود، و مردم به طبيب بسيار محتاج بودند و اطباى ماهر بودند پس او را به معجزه اى چند فرستاد از مرده زنده كردن ، و كور و پيس را شفا بخشيدن ، كه اهل آن عصر از آنها عاجز شدند، و حجت الهى بر ايشان تمام شد. و پيغمبر ما را در زمانى مبعوث گردانيد، كه مدار اهل آن عصر بر خطبها و كلامهاى بليغ و اشعار بود، و تفاخر ايشان به همين صنعت سخن بود، پس آن حضرت از كتاب الهى و مواعظ احكام چيزى چند آورد، كه ايشان معترف به عجز خود شدند، و حجت خدا را بر ايشان تمام كرد.
ابن السكيت گفت : والله كه مثل تو عالمى در اين زمان نديده ام بگو كه امروز حجت خدا بر مردم چه چيز است ؟ فرمود: حجت خدا در اين زمان عقل است ، كه به آن تميز نمايى ميان كسى كه راست بر خدا گويد، و تصديق او نمايى ، و به گفته او عمل كنى ، و كسى كه دروغ به خدا بندد، او را تكذيب كنى ، اين السكيت گفت : والله كه جواب حق همين است .
و غير قرآن از معجزات و خوارق عادات كه در كتب خاصه و عامه روايت نموده اند و اكثر آنها به تواتر پيوسته ، بسيار است . و بر تقدير عدم تواتر بعضى ، در متواتر بودن بعضى قدر مشتركى است ، و ميان آنها شكى نيست ، مثل شق قمر، و با وجود چيزى نخواندن و از بشرى تعلم نگرفتن ، از احوال گذشته ها از پيغمبران و غير ايشان خبر دادن موافق واقع بدون خللى و اختلافى ، و با اين حال بر جميع مطلع بودن ، و از هيچ كس در حجت مغلوب نشدن ، و در هيچ سؤ ال عاجز از جواب نشدن ، و خبر دادن از وقوع امور بسيار در زمان آينده ، و همه به فعل آمدن ، مثل فتح مكه ، و فتح خيبر، و مغلوب شدن روم ، و مفتوح گشتن خزاين فارس و روم به دست اهل اسلام ، و مقاتله نمودن حضرت اميرالمؤمنين عليه السلام با سپاه عايشه و طلحه و زبير و معاويه و خوارج نهروان ، و مظلوميت اهل بيت عليه السلام .
ثم حب اءهل بيتى اءذهب الله عنهم الرجس و طهرهم تطهيرا.
يعنى : بعد از اقرار به رسالت ، محبت اهل بيت من است ، كه خدا از ايشان هر شكى و شركى را دور گردانيده ، و ايشان را معصوم و مطهر گردانيده از جميع گناهان و بديها، پاك گردانيدنى .
بدان كه در اين حديث حضرت اشاره فرموده اند به اين كه آيه تطهير در شاءن اهل بيت عليه السلام نازل شده ، و اين آيه يكى از دلايل عصمت و امامت ايشان است ، و در كتب اصحاب تفاصيل اين امور مذكور است ، و ما بعضى از آن مطالب را بر سبيل اجمال به ظهور مى رسانيم :

پاورقی

11- آشكار.
12- بيماريهاى .