حكومتى بى ارزش تر از كفش وصله دار

على عليه السلام با سپاهيان اسلام براى سركوبى پيمان شكنان به سوى بصره حركت مى كردند. در نزديكى بصره به محل (ذى قار) رسيدند. در آنجا براى رفع خستگى و آماده سازى سپاه توقف نمودند. عبد الله بن عباس ‍ مى گويد:
من در آنجا به حضور امير المومنين على رسيدم ، ديدم (رئيس مسلمانان ، فرمانده كل قوا) خود كفش خويش را وصله مى زند.
حضرت روى به من كرد و فرمود:
ابن عباس ! اين كفش چه قدر مى ارزد؟ قيمت آن چه قدر است ؟
گفتم :
ارزشى ندارد.
فرمود:
سوگند به خدا! همين كفش بى ارزش از رياست و حكومت شما براى من محبوب تر است . مگر اين كه بتوانم با اين حكومت و رياست حق را زنده كنم و باطل را براندازم .(22)
آرى ! ارزش يك حكومت ، بسته به آن است كه در سايه اش حق زنده و باطل نابود گردد و گرنه چه ارزشى دارد؟

پاورقی

22- بحار: ج 32، ص 76.