از من بپرسيد

امير المومنين عليه السلام براى مردم سخنرانى مى كرد، در ضمن سخنرانى فرمود:
مردم از من بپرسيد پيش از آن كه در بين شما نباشم ، به خدا سوگند! از هر چيز بپرسيد پاسخ خواهم گفت .
سعد بن وقاص به پا خاست و گفت :
اى اميرالمؤ منين ! چند تار مو در سر و ريش من است !
حضرت فرمود:
به خدا قسم ! دوستم رسول خدا به من فرموده بود تو همين سوال را از من خواهى كرد!
آنگاه فرمود:
اگر حقيقت را بگويم از من نمى پذيرى ، همين قدر بدان در بن هر موى سر و ريش تو شيطانى لانه كرده و در خانه تو گوساله اى (عمر بن سعد) است كه فرزندم حسين را مى كشد. عمر سعد در آن وقت كودكى بود كه بر سر چهار دست و پا راه مى رفت .(23)

پاورقی

23- بحار: ج 10، ص 125.